۹ نکته: نقد پیمان نامه رضا پهلوی کوروش پارسا


هفته پیش رضا پهلوی پیامی را با عنوان پیمان نوین منتشر‌کردند که واکنشهای زیادی در طیف مشروطه خواهان ‌بخشی از راست میانه) سلطنت طلبان (راست افراطی) و همچنین بخش دیگری از راست میانه مانند شورای مدیریت کذار داشت. جمهوری خواهان لیبرال دمکرات، جمهوری خواهان چپ و جمهوری خواهان ملی محتاطانه به این پیمان نامه برخورد کردند.

از منظر یک جمهوری خواه لیبرال دمکرات، چند نکته مثبت و‌منفی در ارتباط با این پیمان نامه را طرح میکنم:

۱. در مجموع در سطح نوشتاری یک چرخش نسبی نسبت به دو سال کذشته انجام شده و دوباره جناب پهلوی در گفتار از گفتمان اقتدارگرایانه به طرف لیبرال دمکراسی متمایل شده است و بعضا خشم راست افراطی را برانگیخته است. مثلا رامین پرهام که اصولا خواهان یک ائتلاف تکنوکراتیک- نظامی (بخوان کودتا) برای بازگش سلطنت در ایران است این چرخش گفتمانی را مثبت نمی بیند. در مقابل شورای مدیریت گذار در مجموع این پیمان نامه را مثبت ارزیابی می کند و دست رضا پهلوی را بنوعی می فشارد. البته حزب مشروطه ایران هم این پیمان نامه را مثبت می بیند.

۲. در این پیمان نامه رضا پهلوی دست به طرف نیروهای دمکراسی خواه دراز می کند و‌بنوعی خواهان یک نوع همکاری بین دمکراسی خواهان برای نجات ایران می شود. که البته جای بحث بسیاری دارد و در سطح کلی می ماند. بحث ‌کلیدی کماکان مناسبات بین نیروهای خواهان دمکراسی ، نوع رهبری و‌ چکونگی شکل گیری رهبری جمعی است.

۳. ارزیابی سیاسی لحظه در این پیمان نامه بنظر می رسد این است که ایران در آستانه گذار است. بنظر رضا پهلوی سقوط آزاد اقتصادی در حال انجام است که جای بحث زیادی دارد. شرایط اقتصادی ایران حالت بحرانی پیدا و طبعا تا انتخابات آمریکا وضعیت ارز و‌بازارهای سرمایه کذاری در ایران متلاطم خواهد بود ولی سقوط آزاد اقتصادی فعلا یک غلو است. از انجایی که بعد از انتخابات جشم انداز رابطه با امریکا و‌تحریم ها تا حدی روشن می شود و عامل بی ثباتی سیاسی مقطعی تا حدی برطرف میشود. ضمن اینکه مشکل بنیادی فساد سیستماتیک و نابود کردن فرصتها و ناکارامدی در نظام جمهوری اسلامی کماکان مشکل اساسی و بنیادی خواهد بود که کماکان مردم کشور را بیشتر بسوی فقر میبرد و تحریم ها هم طبعا در این لحظه این مسئله عمدتا را تشدید می کنند. ولی بنظر نگارنده سقوط آزاد اقتصادی که منجر به فروپاشی اقتصاد ایران در چند ماه آینده شود. فعلا وجود ندارد. ادامه روند و چاپ اسکناس‌ توسط‌ بانک‌ مرکزی‌ در شش ماه آینده و‌ در‌ورای ان، در صورت ادامه و‌تشدید تحریم ها ایران را به آن سو می‌برد. ولی با انتخاب احتمالی بایدن مسیر متفاوتی طی خواهد شد. ضمن اینکه انتخاب ترامپ ، جمهوری اسلامی را زیر فشار حداکثری ‌برای مذاکره خواهد کذاشت.

۴. اصولی که مبنای این پیمان نوین را تشکیل می دهند در بهترین حالت جای بحث و تدقیق زیادی دارد. بطور خلاصه ایشان می بایست گذار به دمکراسی میتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر با حفظ تمامیت ارضی و تضمین حقوق اقلیت های اتنیکی و ساختار غیر متمرکز را در این پیمان نامه بطور‌روشن می گنجانده و تبعیض بر مبنای منشا خانوادگی و گرایش جنسی را هم به لحاظ حقوق برایر شهروندی و هم حق حکمرانی کاملا نفی می‌کرد. ایشان می بایست چرخشی بودن تمام ارکان قدرت را تاکید و مادام العمر نبودن هیچ مقامی را بروشنی نفی می‌کرد. این پیمان نوین یک جانبه جناب رضا پهلوی‌ طبعا با تغییراتی میتواند مینای توافق همه نیروهایی که خواهان کذار به دمکراسی باشند بشود ولی طبعا در یک‌ مذاکره برایر و جند جانبه بین همه نیروهایی که در حرف ‌و‌در عمل خواهان کذار به دمکراسی هستند، ممکن است.

البته عمل مشترک حول پروژه خاص ملی که آنهم از یک راهبرد سیاسی و همچنین تحلیل مشخص از شرایط خاص سیاسی بیرون میاید و از این منظر توافق نامه ملی ضمن اینکه گام مثبتی است ولی به اتحاد عمل منحر نمی شود. اتحاد عمل از درون یک همبستکی ملی حول مطالبه یا مطالبات کلان ملی انجام می‌گیرد. نجات ایران طبعا میتواند هدف چنین همبستکی باشد ولی‌ طبعا به یک جنبش ملی و خیزش ملی در لحظه حاضر نمی شود.

۵. بخش دوم این پیمان نوین راجع به راهبرد گذار به دمکراسی است که نقشه راهی را که بارها توسط دیگر دمکراسی خواهان منجمله جمهوری خواهان تا حدی ترسیم شده است را تکرار میکند. به هم‌ پیوستن اعتراضات و نافرمانی مدنی و اعتصابات سراسری از جمله عناصر این راهبرد هستند. متاسفانه به بحث‌ محوری رهبری این شبکه بزرگ اعتراضی و‌ جگونگی سازماندهی رهبری واقعی جمعی در داخل کشور‌جواب داده نمی شود. آقای حمید آصفی از فعالین جمهوری خواه ملی مذهبی در داخل کشور در یک سری یادداشت های تلگرامی در مورد شکل گیری رهبری را بحث‌ دقیقی دارند. هنوز معلوم نیست رضا‌پهلوی جایگاه خود را دقیقا در این پروسه چه می بیند! گام‌ واقعی اول برای ایشان شاید تعریف دقیق جایگاه خودش بعنوان یک شهروند و‌ نفی ادعای ‌پادشاهی و یا ادعای پادشاهی مشروطه باشد. طبعا رلی که در چند سال کذشته فرشگرد برایش بعنوان محور اصلی تغییرات و میدان میلیونی اعلام کرده بود یا رلی که رامین پرهام و‌ جواد خادم برایش ترسیم کرده بودند، عملا متحقق نشده و شکست خورده است. بسیاری عمل رضا پهلوی را در لحظات حساس مبنی بر چشم‌داشت به تحریم حداکثری و حتی داشتن کزینه نظامی در برخورد با جمهوری اسلامی ، نداشتن تحلیل انتقادی نسبت به دیکتاتوری‌و‌حکومت مطلقه سلطنتی پدر ‌و‌ پدر بزرگش و قیام ملی خواندن کودتای سیا در ایران را که همه اسناد تاریخی منجمله اسناد غیر طبقه بندی شده سیا و سرویس امنیتی بریتانیا نشان داده است، دره عمیق حرف و عمل وی در راهبرد و همچنین پایبندی‌واقعی به ارزش های دمکراتیک می دانند. که نگارنده هم در زمره این افراد می باشد.

۶. بخش آخر این پیمان نامه رضا پهلوی را در ظرفیت یک حزب با برنامه اجتماعی قرار می‌دهد. البته ایشان راستای کلی یک برنامه توسعه را در شرایط مشخص ایران تبیین می کند. ضمن اینکه نگارنده بعنوان یک سوسیال لیبرال با قدم های کشورهای بالتیک و تعهد به پنج معاهده مشکلی ندارد، ولی یاداور‌می شود که این راستاها طبعا نمی‌تواند پایه یک پیمان ملی باشد. بسیاری از دریچه چپ ممکن است این را قبول برنامه ‘نئولیبرالی’ ترجمه کنند. از این نظر پیمان ملی طبعا باید وسیع تر و فراتر باشد یا حداقل بین نیروهای مختلف مذاکره شود.

رضا پهلوی‌ در آخر پیشرفت و رفاه رادر ‌گر‌وی پیوستن به این پنج معاهده و استفاده از منابع طبیعی کشور برای توسعه و‌ واردات تکنولوژی برای پیشرفت و رفاه می داند. بنظر نکارنده این ساده کردن مطلب است. همان طوری که در بالا کفته شد این کار احزاب است که برنامه اجتماعی و برنامه توسعه بدهند و طبعا مناقشات و بحث های زیادی در این بین وجود دارد. بنظر نگارنده طبعا این نکات بسیار کلی است و نکته تازه و‌جدیدی را در بر ندارد ولی سطح فکر رضا پهلوی در این‌ مورد ( بعنوان یک شهروند که‌ وارد عرصه سیاست ورزی بدون ادعای پادشاهی مشروطه ) کاملا مایوس کننده و ابتدایی است.

نگارنده بر این باور است که باید یک برنامه توسعه همه جانبه با مشارکت کارشناسان داخل و طبعا خارج از کشور تدوین شود. این برنامه طبعا با توجه به کرایش احزاب و سازماندهی در اجرا و حتی رئوس می تواند متفاوت باشد. نکارنده بعنوان یک تکنولوژیست و‌ کارآفرین در غرب چند نکته را در این مورد مطرح میکند ضمن اینکه باید صدها نکته و‌مورد در مورد توسعه باید بحث‌ و‌ بررسی‌شود، بنظر من این دو نکته را در ورای پنج نکته جهانی که در پیمان نامه طرح شده است، کلیدی می بینم، البته میدانم که این باید بحث‌ جدی‌ و کارشناسی بشود :

الف. ایران آزاد و دمکراتیک می تواند یکی از بازیگران و تولید کنندگان تکنولوژی در برخی زمینه ها در تقسیم کار جهانی شود. این ظرفیت بخصوص با وجود ده ها هزار تکنولوژیست ایرانی در خارج از کشور با تجربه عملی چند دهه ای و همچنین بروز بودن عملی در بخش های مختلف تکنولوژی همگام با حضور نیروی انسانی فوق العاده در خود ایران، زمینه را برای پرواز بدون رقیب فراهم می کند. پروازی که ایرانآزاد و دمکراتیک واقعی با شایسته سالاری واقعی را به پیشرفت چشمگیری نائل می کند. نکته کلیدی در این ادعا دمکراسی مبتنی بر حقوق‌بشر می باشد که زمینه شایسته سالاری را بطور‌ واقعی بوجود آورد.

ب. نکته دوم طبعا جزیی کردن سرمایه کذاری خارجی و اصول مشارکت سرمایه داخلی و خارجی بر مینای منافع ملی ایران است که طبعا باید توسط بخش خصوصی ایران بعد از کذار و کار کارشناسان در یک پروسه ای‌ تدوین شود نه در جلسات با بانک جهانی ‌پول‌‌ یا صندوق بین‌المللی و یا چند نفر با دکترای اقتصاد یا فوق لیسانس مثلا مدیریت بازرگانی در اطاق های فکر خارج از کشور. این پروسه برای مثال می تواند چنین باشد: کارشناسان اقتصاد و قرارداد های بین‌المللی همراه با صاحبان صنایع ایران و طبعا با سهم کیری ‌سندیکاهای کار می بایست قواعدی مبتنی بر منافع ملی ایران با در نظر گرفتن شرایط بین المللی و‌ الویت های توسعه ملی تنظیم کنند. تا با طرح آن توسط احزاب به بحث و گفتگوی ملی و نهایتا قانون کذاری لازم و یا به سیاست گذاری مناسب تبدیل شود.

۷. یکی از کلیدی نرین نکات در کذار به دمکراسی که منجر به رفاه و پیشرفت می شود، حفظ پلولاریزم و تکثر ‌و‌ عدم حذف است، این چالش طبعا با تقویت و استقلال جامعه مدنی و نهاد های غیر دولتی از احزاب تا رسانه های مستقل و گروه های دی نفع مختلف در جامعه و قدرت گیری جامعه مدنی در برابر هر حکومتی است منجمله یک جمهوری سکولار‌و دمکرات. برای ساختن دمکراسی آینده در ایران، احتیاج به رقابت غیر حذفی و همچنین کنار آمدن ( دکتر فرهنگ ، سازش ‌و کنار آمدن) می باشد. ائتلاف سازی دمکراتیک یکی دیگر از ارکان این پروسه است (دکتر فرهنگ) . برای آینده ایران دمکراتیک می بایست نهاد سازی مستقل از شخصیت ها صورت گیرد ، نهاد های مدنی که شخصیت حقوقی دارند و وابسته به حضور یک شخص نیستند. در نهایت ایران نیاز به یک جمهوری دارد که در آن سیستم شایسته سالار بر مبنای طرز تفکر سیستمی- قانون محور و ضابطه-محور و غیر رابطه-محور بنیان نهاده شده است. گذار حامعه ایران از قهرمان پروری و شخصیت_محوری به نهاد سازی دمکراتیک و قانون-محوری یکی از چالش های بزرگ ‌کذار به دمکراسی در ایران قبل‌ و بعد از کذار از جمهوری اسلامی است.

۸. در نهایت ، نگارنده توافق عمومی و ملی را بخش کوچک ‌ولی مهم پروسه کذار به دمکراسی می داند ، گام مهم و اساسی در این پروسه ایجاد بلو‌ک های نیرومند دمکراسی خواه ( مهرداد درویش پور) و همچنین بعنوان ضرورت تشکیل جبهه جمهوری خواهی ( از اسناد همبستکی جمهوری خواهان ایران ) است ، در درون هر بلوک سیاست سازش‌ و همکاری، و مناسبات بین بلوک ها، رقابت، هماهنگی و عدم حذف باید باشد. مثال این بلوک ها: جمهوری خواهان سکولار دمکرات، مشروطه خواهان پادشاهی، جمهوری‌خواهان فدرالیست (مخالف فدرالیزم قومی و تجزیه) ، اصلاح طلبان رادیکال، چپ های رادیکال، سندیکاهای کارگری، سندیکاهای صنایع ، بازار،شوراهای صنفی معلمین، تشکل های دانشجوی، زنان و‌ وکلا میباشد، نزدیکی اولیه و طبیعی‌ طبعا در درون این بلوک ها با تکیه به دمکراسی ‌متکی به حقوق ‌بشر، حفظ تمامیت ارضی و رفع تبعیضات مختلف ‌و‌ارزشهای منحصر به هر بلوک می‌بایست انجام شود. رهبری جمعی عملی ‌‌واقعی طبعا بطور طبیعی در درون کشور در کوران مبارزه شکل خواهد گرفت.

۹. تحمیل مصنوعی‌ رهبری به همبستکی ملی آسیب میرساند و از این منظر شورای مدیریت کذار و رضا پهلوی کاملا قابل نقد هستند البته تحلیل غلط از مرحله کذار، شتاب زدکی و ذهنی کرایی خارج از کشوری، چشمداشت بی مورد رضا پهلوی ‌و‌ طرفدارانش به تحریم حداکثری و بطور تلویحی گزینه نظامی، عدم نقد سلطنت مطلقه دو پهلوی و حساب باز‌کردن تلویحی بر روی حکومت دو‌پهلوی در مقایسه بد و بدتر نظام گذشته با جمهوری اسلامی، شکاف در میان اپوزیسیون را دامن زده و کماکان میزند. فشار حداکثری شاه اللهی ها- راست افراطی به دمکراسی خواهان برای قبول رهبری رضا پهلوی و تک ،صدایی ، وحدت کلمه مدل خمینی، سرنگونی طلبی و برخورد کاملا سلبی و واگذاری آینده به بعد از گذار (دمکراسی یا استبداد سلطنتی) مانعی برای همکرایی و نزدیکی بیشتر دمکراسی خواهان در لایه های مختلف است. از این نظر شاید پیمان نوین رضا پهلوی می‌تواند به ایزوله کردن شاه اللهی ها و راست افراطی کمک کند.

در مورد نویسنده: نویسنده از بنیانگذاران اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی در ایران، همبستکی جمهوری‌خواهان ایران در ده سال کذشته بوده است. در حال حاضر عضو‌همبستکی جمهوری خواهان ایران و‌مدیر کانال شبکه جمهوری خواهان لیبرال دمکرات می باشد.

نویسنده مدیر عامل یک شرکت کوچک تحقیق و توسعه در مخابرات در امریکا میباشد . این شرکت تولید کننده تکنولوژی‌ و اختراعات در‌زمینه ۵G برای شرکت های بین‌المللی و امریکایی میباشد. نویسنده دارای دکتری در برق و‌مخابرات بی سیم از دانشگاه شهری نیویورک می باشد.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است