گفت‌وگو با سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان؛ کندوکاو در سند همکاری ایران و چین, باید برای چین آلترناتیو داشته باشیم، ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری تبلیغات‌درمانی است


 ‍‍‍چین از ایران خواسته است مضمون این سند همکاری اعلام نشود. این برخاسته از یک نگاه استعماری است.

امضای سند همکاری ۲۵ سالۀ ایران و چین، حرف و حدیث‌های بسیاری در بین ایرانیان داخل و خارج کشور برانگیخته است. اصولگرایان معتقدند همکاری گسترده ایران و چین موجب بی‌اثر شدن تحریم‌های آمریکا می‌شود. اما مخالفان، این سند را زمینه‌ساز وابستگی ایران به چین می‌دانند. اصلاح‌طلبان نیز با تردید در میانۀ طیف ایستاده‌اند و نکاتی را توامان در نقد و تایید ایدۀ این همکاری می‌گویند. رسانه‌های داخل ایران اعلام کرده‌اند این سند حاوی عدد و رقم خاصی در خصوص سرمایه‌گذاری چین در ایران نیست، ولی روزنامۀ نیویورک تایمز پیشتر گزارش داده بود که دو کشور در خصوص سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در ایران برای ۲۵ سال در ازای دریافت نفت ارزان‌قیمت ایران توافق کرده‌اند.

دربارۀ میزان سرمایه‌گذاری چین در ایران، رقم ۴۰۰ میلیارد دلار برای ۲۵ سال مطرح شده است. یعنی سالی ۱۶ میلیارد دلار. با توجه به اینکه میزان سرمایه‌گذاری خارجی در ایران، در سال‌های گذشته بسیار کمتر از این رقم بوده، آیا چنین رقمی صحت دارد؟ 
فارغ از این مبلغ، این سند جامع همکاری ۲۵ سالۀ ایران و چین یک سند کلی است و اصلا چند و چون پروژه‌های همکاری را روشن نمی‌کند. میزان جذب سرمایه‌گذاری خارجی ایران در سال‌های اخیر حدود یکی دو میلیارد دلار بوده و میزان ارز خارج شده از ایران، بیشتر از ارز وارد شده به ایران از طریق سرمایه‌گذاری خارجی بوده است. معلوم نیست سرمایه خارجی در پروژه‌های گوناگون به چه شکلی جذب خواهند شد.

به نظرم ۱۶ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی در ایران، آن هم فقط از طرف یک کشور، عجیب است. چند سال قبل هم گفته می‌شد روسیه قرار است ۷۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری کند که البته ابهام آن قصه از ابهام این یکی هم بیشتر بود. یعنی معلوم نبود آن ۷۰ میلیارد دلار طی چه مدت قرار است در ایران سرمایه‌گذاری شود. من همان موقع در مصاحبه‌هایم گفتم سنگ بزرگ علامت نزدن است؛ روسیه قرار است این پول را در کجای ایران سرمایه‌گذاری کند؟
برخی از منتقدین معتقدند این رقم ۴۰۰ میلیارد دلار نوعی “تبلیغات‌درمانی” است. در جواب شما هم ناباوری نسبت به صحت این رقم وجود داشت.
بله، همین طور است. البته دلایل دیگری هم وجود دارد. اینکه اساسا چین واقعا می‌تواند چنین کاری انجام دهد یا نه؟ به هر حال چین ملاحظاتی نسبت به آمریکا و اروپا دارد. علاوه بر این FATF و تحریم‌ها و نیز سابقه چین در رای دادن به قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران نیز باید در نظر گرفته شوند. ضمنا سابقۀ عملکرد چین در ایران هم نویدبخش این سرمایه‌گذاری کلان نیست. اما از همۀ این نکات که بگذریم، ۱۶ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری سالانه در ایران، رقم بزرگی است.من در دوران فعالیت خودم چنین سندهایی را آماده کرده‌ام و به امضای روسای جمهور ایران و کشور مقابل رسیده است. اصولا در این اسناد رقم اعلام نمی‌شود و اساسا نیازی به انجام این کار نیست. ارقام در قراردادهای جداگانه مطرح می‌شوند. وقتی چنین رقم کلانی اعلام می‌شود، در حالی که هنوز نه پروژه‌ها معلوم‌اند نه قراردادها بسته شده‌اند، شک و تردیدهایی برای ناظران ایجاد می‌شود.

طبیعتا این ماجرا بعد تبلیغی هم دارد. ایران و چین در سیاست خارجی خودشان به چنین مانوری نیاز دارند. شاید چین می‌خواهد از آمریکا امتیاز کند و تبلیغات دربارۀ میزان سرمایه‌گذاری‌اش در ایران، در واقع استفاده از کارت ایران برای بازی کردن با آمریکا است. ایران هم شاید می‌خواهد به آمریکا بگوید حالا که تو به برجام برنگشتی، من هم با چین چنین قراردادهایی خواهم بست و با روسیه هم ممکن است وارد چنین تعاملی شوم.

مشکل این جاست که ایران هیچ رابطه‌ای با آمریکا ندارد و نمی‌تواند برای تامین منافع خودش سیاست موازنۀ منفی را بین این قدرت‌های بزرگ جهانی در پیش بگیرد. ما وقتی به آمریکا “نه” می‌گوییم، طبیعتا روسیه و چین از ما استفاده می‌کنند. اگر با آمریکا رابطه داشتیم و این بازی را با آمریکا هم انجام می‌دادیم، طبیعتا بیشتر سود می‌بردیم. یعنی از چین می‌توانستیم امتیاز بگیریم و قراردادهایمان با چین برایمان ارزان‌تر تمام می‌شد. این کار قبل از انقلاب تا حدودی انجام می‌شد. مثلا شوروی پروژۀ ذوب‌آهن اصفهان را انجام داد و ما همزمان با آمریکا و سایر کشورهای غربی نیز تعاملات مشابهی داشتیم. اما فقدان رابطه بین ایران و آمریکا در شرایط کنونی، چنین بابی را به روی ما بسته است.

به نظرم اهمیت این سند همکاری بیشتر در حوزۀ ژئوپلتیک است. یعنی بحث اقتصادی در این جا چندان مطرح نیست. چون این همکاری طولانی‌مدت است و فوری جواب نمی‌دهد. حتی اگر قراردادها سریعا بسته شوند و کار شروع شود، اتمام کار زمان‌بر است. بایدن هم بیشتر نگران بعد ژئوپلتیک این همکاری است نه صرف همکاری اقتصادی ایران و چین.
الیوت آبرامز، دیپلمات کهنه‌کار آمریکایی و مسئول امور ایران در دولت دونالد ترامپ، گفته است اگر رقم ۴۰۰ میلیارد دلار درست باشد، در واقع دولت ایران در واکنش به تحریم‌های آمریکا، کشورش را به چین می‌فروشد. آیا این ادعا درست است؟ 
آمریکا خودش نخواسته به برجام برگردد و فشار آورده که دربارۀ مسائل موشکی و منطقه‌ای مذاکره کند. بایدن گفته بود برمی‌گردد به برجام، ولی این کار را انجام نداده است. بنابراین آمریکا باید خودش را هم مقصر بداند در این همکاری گستردۀ احتمالی ایران و چین. اگر آمریکا به تعهداتش خودش عمل می‌کرد و برمی‌گشت به برجام و تحریم‌ها را لغو می‌کرد، ایران هم به مذاکره با آمریکا روی خوش نشان می‌داد.آمریکا هم دنبال خریدن ایران است؛ چراکه اصرار دارد هر چه خودش می‌گوید در عملکرد ایران محقق شود. اما دربارۀ فروش کشور، باید بگویم قصاص قبل از جنایت نباید کرد. من بعید می‌دانم این طور شود. همه چیز بستگی دارد به کم و کیف همکاری با چین. البته ایران الان در شرایط بدی است و چین هم دومین قدرت جهان است.

اگر قراردادهای ایران و چین مثل قراردادهایی باشد که چین با پاکستان و ونزوئلا و کشورهای آفریقایی بسته است، مشکل ایجاد می‌شود. مثلا چین به این کشورها وام داده و آن‌ها نتوانسته‌اند اقساط وامشان را بپردازند و چین هم در ازایش فلان پروژه را ۹۹ ساله برای خودش برداشته است. این روش خوبی نیست.

مفاد قراردادها بسیار مهم است. مثلا در زمینۀ احداث یک پالایشگاه یا استخراج یک معدن قراردادی بسته می‌شود و چین تکنولوژی و سرمایه‌اش را می‌آورد و سهمش را هم می‌برد. این نرمال ترین روش است. کارشناسان هم باید دربارۀ منصفانه بودن سهم چین نظر بدهند. زمان شروع و پایان پروژه هم باید معلوم باشد. یعنی ایران بگوید به شرطی پنجاه یا شصت درصد این پروژه را به چین می‌دهیم که چین کارش را از فلان تاریخ شروع کند و فلان موقع تمام کند و آن را به بهره‌برداری برساند و تا سال فلان هم ۶۰ درصد سود این پروژه برای چین خواهد بود. این نکته هم مهم است. یعنی قرار نیست چین بدون سقف زمانی، از پروژه‌هایش در ایران منتفع شود. اگر کار این طور پیش برود، مشکلی پیش نمی‌آید و این وضع را نمی‌توان مصداق فروش ایران دانست.

ولی اگر قرار باشد چین به ما وام با بهره بدهد و پروژه را هم با کندی پیش ببرد و بعدش هم بگوید چون اقساط وامتان را پرداخت نکردید، پروژه را ۹۹ ساله برمی‌دارم و استفاده می‌کنم. در قراردادها این نکته قید می‌شود که چین تحت چه شرایطی به ما وام می‌دهد و اگر در بازپرداخت وامش به مشکل برخوردیم، چین چه کار می‌تواند بکند.
به نظر من ایران اساسا نباید از چین وام بگیرد. باید پروژه‌ها را مشارکتی واگذار کند و پیش ببرد. ضمنا اولویت را هم باید در نظر بگیریم. یکجا نمی‌توان صد تا قرارداد با چین ببندیم. باید در چند حوزه قراردادهایی با این کشور ببندیم و ببینیم چینی‌ها کار را چطور پیش می‌برند. زمان آغاز و اتمام قراردادها، مبلغ آن‌ها، ضمانت اجرایی‌ آن‌ها، تعهدات دو طرف، و اینکه در صورت بروز اختلاف باید به کدام دادگاه مراجعه کنند، همگی مسائلی هستند که باید ریز به ریز معلوم باشند.
اگر پروژه‌های گوناگون حوزه‌های نفت و پتروشیمی و راه آهن و مترو و … را با چنین دقتی به چینی‌ها واگذار کنیم و این پروژه‌ها برای ایران اشتغال‌زایی و افزایش تولید و رونق اقتصادی به بار آورد، این همکاری مصداق فروش کشور نیست. ضمن اینکه چنین قراردادهایی را با کشورهای دیگر هم باید ببندیم و جوری نشود که به چین وابسته شویم. شرکت‌هایی از اروپا و ژاپن و کره جنوبی و حتی روسیه هم باید طرف قرارداد ما باشند تا بین حضور چین و سایر کشورها در ایران نوعی بالانس [تعادل] پدید آید.
دربارۀ اینکه دولت چین خواسته این سند همکاری منتشر نشود چه نظری دارید؟ 
بله، آقای علی ربیعی گفته چین از ایران خواسته است مضمون این سند همکاری اعلام نشود. چرا اعلام نکنیم؟ چین به ما می‌گوید اعلام نکن، ما هم می‌گوییم چشم. خود این برخاسته از یک نگاه استعماری است. چین به ما امر می‌کند مفاد چیزی را که تازه قرارداد و معاهده هم نیست و یک سند راهبردی است و ضمانت اجرایی هم ندارد، اعلام نکن. چین ملاحظۀ آمریکا را می‌کند ولی مساله این است که چین وقتی از انتشار یک سند می‌ترسد، فردا چطور می‌خواهد پروژه‌های برآمده از این سند همکاری را اجرا کند؟ پروژه‌ها را که نمی‌توان مخفیانه اجرا کرد؟ کشور چین باید شفاف باشد. مجموع این مسائل باعث می‌شود که بگوییم این همکاری کلان بین ایران و چین، نیازمند کنکاش زیاد و چکش خوردن‌های فراوان است و به آسانی میسر نخواهد شد.
اولین نتیجۀ امضای این سند، شاید این باشد که دولت آمریکا نگران همکاری بلندمدت ایران و چین شود و تکانی به خودش بدهد. ممکن است چین هم بتواند پس از امضای این سند امتیازاتی از آمریکا بگیرد.
مهم‌ترین نقدی که به این سند همکاری وارد شده، این است که زمینۀ انعقاد انبوهی از قراردادها را بین ایران و چین فراهم می‌کند در حالی که این همه قرارداد همکاری، علی‌القاعده باید بین ایران و کشورهای متعددی امضا شود نه فقط بین ایران و یک کشور خاص. در واقع منتقدین نگران وابستگی عمیق ایران به چین، در اثر این عدم تعادل در همکاری ایران با چین و جهان غرب هستند.
بله، درست است. در بحث همکاری‌های خارجی، هر کشوری باید آلترناتیوهای مختلف را در زمینه‌های مختلف در نظر بگیرد. یعنی هیچ کشوری از جمله ایران نباید قراردادهای پتروشیمی‌اش را فقط با چین ببندد. باید با شرکت‌های چند کشور قرارداد ببندیم. چه در حوزۀ پتروشیمی، چه در حوزۀ راه آهن یا هر حوزۀ دیگری. اما من خودم نگرانی چندانی ندارم چون این سند الزام‌آور نیست. این سند یک نقشۀ راه است و ایران در آن هیچ تعهدی نداده است که همۀ قراردادهای فلان حوزه را حتما باید با چین منعقد کند. چین هم چنین تعهدی نداده است. قرار شده که در یک سری از زمینه‌ها بین ایران و چین همکاری باشد ولی این به این معنا نیست که ایران در همین زمینه‌های خاص، ناگزیر است همۀ تخم مرغ‌هایش را در سبد چین بگذارد.
اگر مسائل سیاست خارجی ایران حل شود، می‌تواند با کشورهای مختلف قرارداد ببندد. اما اگر تنش‌های سیاست خارجی ادامه پیدا کند، همان چیزی که الان باعث شده چین بگوید سند همکاری را منتشر نکنید، در آینده هم مانع مشارکت گستردۀ چین در همکاری با ایران می‌شود.
مزیت چین برای ایران این است که چین مستقیما کاری به توان هسته‌ای و موشکی ایران ندارد. البته چین قبلا به قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران رای داده و به طور کلی هیچ کشور بزرگی، از قدرتمند شدن کشورهای کوچکتر استقبال نمی‌کند. ولی به هر حال مخالفت چین با افزایش توان هسته‌ای و نظامی ایران در حد مخالفت آمریکا نیست.
چقدر احتمال می‌دهید این سند همکاری جامع ایران و چین به سرنوشت سند چشم‌انداز بیست ساله دچار شود و بیشترش روی کاغذ بماند. الان ۱۴ سال از امضای سند چشم‌انداز بیست ساله گذشته است و بسیاری از کارشناسان معتقدند بخش‌های زیادی از این سند روی کاغذ باقی مانده است. 
من امیدوارم اسنادی که به نفع مردم و کشور است و موجب توسعه می‌شود و استقلال کشور را مخدوش نمی‌کند و رونق اقتصادی می‌آورد و برای جوان‌ها شغل ایجاد می‌کند و سطح تولید را در کشور ما بالا می‌برد، اجرایی شوند. اما با توجه به مدلی که ایران اداره می‌شود، یعنی ما شاهد شرایطی هستیم که امروز مردم کشورمان با انبوهی از مشکلات معیشتی مواجه‌اند و مثلا الان مرغ در بازار نیست که مردم بروند مرغ بخرند، هیچ چشم‌اندازی چندان امیدبخش نیست. چه چشم‌انداز بیست ساله، که اکنون در اواخرش هستیم، چه چشم‌انداز همکاری با چین.
حالا من الان به مسائل سیاسی کاری ندارم و فعلا وضعیت اقتصادی کشور مد نظرم است. در غیاب شایسته‌سالاری و اجرای کامل قانون و پر شدن خلأهای قانونی و تداوم کاهش ارزش پول ملی و داستان‌هایی که در منطقه شاهد آن هستیم، به هر چشم‌اندازی باید با تردید نگاه کرد. به هر حال این راه، راهی نیست که مشکلات کشور را حل کند. امیدوارم مشکلات کشورمان به شکل ریشه‌ای حل شود و کشور با منطق و ذکاوت و تخصص اداره شود و فرصت و میدان کافی برای کار کردن همه در کشور وجود داشته باشد.
من یکبار در یکی از روزنامه‌های کشور نامه‌ای برای آقای روحانی نوشتم و گفتم شما فقط همین یک آیه قرآن را محقق کنید: فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه (آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند.). این آیه اگر محقق شود، جامعۀ ما از دموکراسی و آزادی و عقلانیت و شایسته‌سالاری برخوردار خواهد شد.
آیا الان در صدا و سیما امکان طرح نظرات مختلف وجود دارد؟ در همین ماجرای سند همکاری ایران و چین، چرا منتقدین نباید در صدا و سیما حرف بزنند؟ مگر این سند همکاری برای مردم و کشور نیست. پس چرا نباید دربارۀ آن در رسانۀ ملی بحث کنیم؟ همه باید بتوانند نظراتشان را در این زمینه در رادیو و تلویزیون کشور به اطلاع مردم برسانند. امیدوارم آرزوهایی که ما ایرانیان صد سال است در پی تحققشان هستیم، بالاخره روزی محقق شوند. من دوست دارم این آرزوها در همین جمهوری اسلامی محقق شوند.
عصرایران؛ هومان دوراندیش
تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است