گفتگوی ضیاء مصباح با کورش زعیم عضو جبهه ملی ایران سامان ششم  


از آنجا که هیچکدام از ایرانیان وطن دوست و فرهیخته به خود اجازه تضعیف جبهه ماندگار ملی یمان را آنهم در این برهه بسیار حساس میهنمان نمیدهند.
برآمده از وظیفه ای ملی در مسیر همراه و همگام شدن تمامی دلبستگان و علاقه مندان راستین این آب و خاک به کوشش در راه ارتقاء مُلک و ملت در تمامی زمینه ها و با حد اکثر توان ، بر آن شدیم که به مصداق:

بر سر آنیم که گر ز دست بر آید دست به کاری زنیم که غصه سر آید

با متفکرین این وادی برای دست یابی به یگانگی و در پی آن ایفای نقش برای پیشرفت کشور، با اینهمه معضل خود ساخته حکومت و نحوه عملکرد دوستان عضو این جبهه فراگیر هفتاد سا له

در زمینه چگونگی دستیابی به اتحاد و اتفاق و ارایه پیشنهادات کارشناسی و برنامه ها ی هماهنگ برای تقویت منافع ملی

با طرح ۵ پرسش به نوعی گفتگو پرداخته با همراهی رسانه های معتبربا امید به بیطرفی آنچنانکه شایسته تمامی رسانه های ملی میباشد به انتشارآن بپردازیم.

باشد که ادای این تکلیف اجتماعی مقبول صاحبنظران نیک پندار سلیم النفس قرار گیرد .

طبعا درر این شرایط این تبادل اندیشه با استقبال معدود افرادی که «امر را بر خود مشتبه » و یا سر مبارک را به زیر برف نیامده فرو برده اند …..مواجه نخواهد شد .

به هر حال در رابطه با هدف رفع دو گانه اندیشی که به تضعیف جبهه انجامیده، و درمقام «شادروان دکتر محمد مصدق» و پیروان صادق و کوشای حاضر در صحنه سیاست امروز وطنمان بهیچوجه مطلوب نمی باشد

با خوش بینی به دریافت نظر دیگر صاحب نظران این عرصه که انتظار میررود تحت الشعاع اخبار روز قرارنگیرد به این «عرصه پرآب و چشم » با همه حرف و حدیث های در پی ، وارد میشو د ضیا ء مصباح

پرسش : دو گانه اندیشی، جدائی عملی و آشکار فعلی را در میان اعضاء فعال و مطرح جبهه ملی ایران چگونه توجیه میفر مایید؟

پاسخ: اندیشه هرگز نباید یگانه باشد. مثال آنرا که حاکم بر ماست مشاهده و تجربه میکنیم. همه باید اندیشه کنند و آن اندیشه که بیشینه پذیرش را داشته باشد حاکم شود، آنهم برای مدتی کوتاه تا اندیشه بهتری از راه رسد. هموندان فعال و مطرح جبهه ملی ایران نمیتوانند در درازنای حکومت جمهوری اسلامی، برای مثال، همانگونه عمل کنند که در آغاز جمهوری اسلامی از سر احتیاط برای ماندگاری خود عمل میکردند. اگر اندیشه ندارند، راه اندیشه را بر دیگران نبندند. اگر شجاعت ابراز اندیشه خود را ندارند، سد راه دیگران نشوند. آزاد اندیشی یا دگراندیشی دوگانگی نیست، دگراندیشی شمعی است که برای بیرون آوردن دیگران از تاریکی و گمراهی افروخته میشود.

پرسش : _ رفع دو گانه اندیشی برای احیاء ارزشهای اجتماعی و پیشرفت کشور مخصو صا در زمینه سیاستهای بین المللی، اقتصادی و فرهنگ ، آنهم با کم وکیف موجود ، با این همه مخاطرات که میهنمان را تهدید و تحدید مینماید را آیا از ضرورتهای اصلی میدانید؟

پاسخ: چرا باید دوگانه اندیشی را “رفع” کرد؟ دوگانه اندیشی و دگراندیشی باید باعث تبادل اندیشه ها، کنکاش و دستیابی به راهکارهایی بهتر باشد. یکسونگری و توقف اندیشه همانست که ما در رژیم های ایدئولوژیک می یابیم. نباید از اندیشه دیگران حتی اگر رادیکال باشد ترسید. بویژه در این دوران بحرانی و مخاطراتی که میهنمان را “تهدید و تحدید” میکند، ما باید در پی نوآوری، دانش، تخصص و آزادی کنکاش باشیم. آنان که نمیتوانند اندیشه های نو را تحمل کنند در گذشته باقی مانده اند. ما نباید تنها برای اینکه رییس باشیم، کسانی را که از ما بهتر میاندیشند کارشناس و شجاعتر هستند از خود برانیم. میهن ما، بویژه در زمان حاضر، نیاز به اندیشه های نو، دیدگاههای تازه و راهکارهای جدید دارد، نه خفتگی در گذشته.

پرسش _ آیا مانعی واقعی در زمینه یگانگی تشکیلات که مورد بهره برداری سیستم «هشیار فرصت طلب» قرار گرفته و در عواقب آن همه عزیزان عضو جبهه مسئول بشمار میروند، وجود دارد که از چشم وطن دوستان دور مانده است؟

پاسخ: “هشیار ان فرصت طلب” ضعیف تر از آنند وعمل کردها گواه آن ، مانع واقعی خود ما هستیم. در جبهه ملی ایران همیشه کسانی بوده اند که فقط میخواستند “باشند” و حتی در “صدر” باشند، بی اینکه در طی دهه های گذشته خود نمودی از توانمندی و ابتکار سیاسی، نوآوری سازمانی یا شهامت سیاسی از خود نشان داده بوده باشند. بیانیه ها همیشه ادواری و تکراری بود و در سخنان آویزان شدن به تاریخ و حیثیت سیاسی شادروان دکتر مصدق.

رقابت سالم همیشه در سازمانهای سیاسی سراسر جهان وجود دارد و باید وجود داشته باشد تا بهترین ها نماینده سازمان بشوند. اگر ما تصور کنیم که کارهای ما و ترفندهای ما را مردم نمی بینند و نمی فهمند، سر در برف فروکردن است. همیشه پشتیبان تزریق خون تازه به سازمانهای جبهه ملی ایران بوده ام، به همین دلیل جوانان و دانشجویان زیادی و از بسیاری شهرها به جبهه ملی ششم اقبال کرده اند. شاید شرایط آغوش باز آغازین خود ما هم برای سازماندهی جبهه ملی ششم کمی شتابزده بوده، ولی در هر هال کاری ضروری بود که زمان و درایت و بردباری پیش کسوتان با تجربه در سازماندهی و مدیریت نتیجه دلخواه را به سود جبهه ملی، مردم و میهن به بار خواهد آورد.

ما نه باید از آغوش باز و نوآوری پرهیز کنیم و نه از آزمایش و خطا واهمه داشته باشیم. سیاست هنر ممکن ها و میدان رقابت و کارزار اندیشه و کاربرد راهکارهای بهینه است.

پرسش _ با وقوف به حضور اندیشمندان شناخته شده هزینه پرداز، مطلع و پویا، آیا ادامه دوگانه بودن و فعالیت غیر هماهنگ موجود که به گواه دلسوزان راستین وطن «بشدت به خودزنی مشغول شده اند» را به نفع کشور و در مسیر اهداف جبهه ملیمان می بینید؟

پاسخ: دانش و هنر سیاست آموزش دادنی نیست، آموختنی و تجربه کردنی است. آنان که هوشمند هستند پیش از اینکه خویشتن سیاسی را بشناسند و الگوهای تجربه شده را به تن خود آزمایش نمایند، ناهماهنگی را پیش نمیگیرند. آنان که چندان هوشمند نیستند و یا دچار شتابزدگی برای خودنمایی هستند، گاهی با تکیه به پشتبانان نابخرد و یا کتابهای درسی خود و بی توجه به شرایط بحرانی و غیرعادی کشور و سطح توان خودشان در تحلیل رویدادها، بر پایه تخیلاتشان راهکارهای نامناسبی را پی میگیرند و در نتیجه سودمندی خود را از دست میدهند.

این رویداد تازه ای در سازمانهای سیاسی جهان نیست، ولی در ایران به علت خفقان سیاسی تاریخی کشور و کم تجربگی ما در گفتمان و کنکاش، بیشتر رخ میدهد. ما باید بردبار و بخشاینده باشیم، هرچند که در شرایط بحرانی و استثنایی که اکنون در کشور ما جاری است، رفتار ناهماهنگ میتواند بطور موقت به توانمندی و درجه نفوذ سیاسی سازمان آسیب بزند.

پرسش – بدون اغماض – کدامین جریان در این تفرق و خودزنی که «به هزینه شدن جبهه ملی» می انجامد را بیشتر نقش آفرین میدانید؟

پاسخ: این عبارت “هزینه شدن جبهه ملی” توصیف درستی نیست؛ مانند اینکه بگویید «شارل دوگل» با ساختن جمهوری پنجم فرانسه بر ویرانه جمهوری بسیار ناکارآمد چهارم، فرانسه را هزینه کرد! یا شورای چهارم جبهه ملی که بر ویرانه شورای سوم برپا شد، جبهه ملی را هزینه کرد. حکومتها و حزبها باید پاسخگوی نیازهای روز کشورشان باشند. حتی قانون های اساسی هم باید در هر دوران پاسخگوی نیازهای زمان خود باشند. وقتی در ۱۷۸۷ «شورای بنیانگذاران جمهوری ایالات متحده » قانون اساسی می نوشتند،«توماس جفرسون» گفت این قانون باید هر ۱۹ سال یکباربازنگری شود، زیرا ما حق نداریم برای نسل های آینده قانون تعیین کنیم. بهمین دلیل قانون اساسی امریکا در این ۲۳۰ سال ۲۷ متمم داشته است یعنی میانگین هر ۹ سال یک اصلاح.

نکته قابل توجه دیگر اینکه اعضای شورای قانونگذاری، بجز «بنجامین فرانکلین ۸۱ ساله» که آنرا مدیریت میکرد، همه بین ۳۰ تا ۴۰ سال سن داشتند. البته با توجه به نیاز نسلهای تازه بالغ، نباید نیازهای نسلهای پسین و پیشین را پایمال کرد، و فهم این امر نیازمند هوشمندی و بلوغ فکری است که خوشبختانه قانون نویسان امریکا از آن برخوردار بوده اند.

جبهه ملی هم با توجه به نیازهای این زمان کشور، بحران مدیریت و سیاست های اقتصادی، اجتماعی و خارجی کشور که بر پایه نادانی، فساد، خشونت و حفاظت از مقام و ثروت شخصی و بی توجهی به منافع ملی و آینده کشور به فروپاشی نزدیک میشود، نیاز به جهشی اساسی در کیفیت سیاسی، شهامت و از خود گذشتگی و رهایی از کفشهای چُدنی ادوارگرایی و تکرار و کسب مشروعیت از گذشته داشت.

جبهه ملی ایران (سامان ششم) با اعتقاد راسخ به آینده نگری و ساخت سازمانی چابک و پیشرو برازنده پیشینه تاریخی خود بر پایه فرهیختگی، کیفیت، خدمت به مردم و آینده ایران و از خودگذشتگی پایه گذاری شد که البته جوانگرایی در سطوح تصمیگیری بخشی از طراحی نوین ما بوده است. هرچند که شاید بعلت شتابزدگی در جوانگرایی هنوز به موفقیت دلخواه نرسیده ایم، ولی شمار زیادی از جوانان فرهیخته و میهن دوست و مشتاق خدمت در سراسر کشور و حتی برونمرز به ما پیوسته اند که آینده درخشانی را برای جبهه ملی ایران نوید میدهد.

امیدوارم که هر کس با هر نامی با جبهه ملی یا برای جبهه ملی فعالیت میکند در محدوده توانایی های خود موفق باشد و ما از هیچ کمکی که در این راه از ما درخواست شود خودداری نمیکنیم.

با سپاس ازحوصله و اظهار نظر ی که فرمودید

‐———

تامل جایز است : ضیاء مصباح

با دقت در متن پاسخ سنجیده اقای کورش زعیم در گفتگوی اخیر که در واقع با بنیان گذار جبهه ششم عامدا انجام شده و چگونگی استدلال خواندنی ایشان …با اعتقاد به ضرورت اجتناب ناپذیر جدائی دو جریان موجود ، البته به باور این چهره بی باک و هزینه پرداز پر آوازه، که از هدف نگارنده بشدت فاصله داشت …..

و ضرورت دقت در استدلال و نحوه نوشتار هدفمند ایشان که با توجه به تخصص ریاضی فنی و سن ایشان، دور از انتظار مینمود برآ ن شدم در این مقوله نظرم را بنویسم:

این فعال در واقع سیاسی شناخته شده که بنحو خستگی ناپذیری به ارایه طرح و راه حل درمان نارسائی ها فراتر از ظرفیت فیزیکی خود مشغول و براین مهم اهتمام دارد…

بر مبنای عملکرد و پیشینه خود همانطوریکه سالهای متمادی براین باور بود که باید راه و رسم دیگری جبهه ملی در این زمان بر مبنای رسالت و ضرورتها پیش بگیرد وتا حدودی بحق از رای اکثریت سامان داده شده تبعیت نمی کرد ….

و صراحتا نوآوری و تکیه به جوانان متخصص و اگاه وطن دوست را با عضوگیری گسترده و آموزش لازم برای تقویت این تشکیلات قدیمی در واقع ماندنی ترین اگر بشود گفت حزب سیاسی «که به مراتب فراتر از حزب بشمار میرود» واجب میشمارد …

آنهم با پرداخت هزینه چنانکه افتد و دانی و سنت شکنی … البته با احترام یاد کردن از پیش کسوتان – بعنوان دارندگان سوابق تجربی و در حکم مجلس سنا با تیتر «مهستان» مرکب از «چهره های کاریزما» از زمانیکه نگارنده با ایشان آ شنا شد که به بیش از ۱۵ سال میرسد پای میفشرد…

صراحتا باید اذعان نمود (البته باهمه حواشی) نمیشود و نمیتوان دیدگاههای ترقی خواهانه و به روز این انسان پاک باخته جان بر کف خستگی نا پذیر را در عرصه پر حرف و حدیث جبهه ملی ایران با همه کم لطفی هائیکه حتی از طرف جوانان بی خبر از تحلیل مواجه میشود …. عادی دانست …

پیشنهاد دارد دیدگاههای قابل توجه ایشان را در گفتگوی اخیر بخوانید و با تامل بایسته تبلیغات تضعیف کننده برعلیه جریان تحت هدایت این خدوم «ملت در بند خود محوری» را حتی موقت هم اگر شده فراموش و به ایده هایش در خلوت هم که شده بنگرید ……

& اندیشه نباید یگانه باشد. مثال آنرا که حاکم بر ماست تجربه میکنیم. باید آن اندیشه که بیشینه پذیرش را داشته باشد حاکم شود، آنهم برای مدتی کوتاه تا اندیشه بهتری از راه رسد. هموندان فعال و مطرح جبهه مان نمیتوانند همانگونه عمل کنند که در آغاز جمهوری اسلامی از سر احتیاط برای ماندگاری خود عمل میکردند ،راه اندیشه را بر دیگران نبندند.

& دگراندیشی باید باعث تبادل اندیشه ها، کنکاش و دستیابی به راهکارهایی بهتر باشد. یکسونگری و توقف اندیشه همانست که ما در رژیم های ایدئولوژیک می یابیم. نباید از اندیشه دیگران حتی اگر رادیکال باشد ترسید. بویژه در این دوران بحرانی و مخاطراتی که میهنمان را “تهدید و تحدید” میکند، ما باید در پی نوآوری، دانش، تخصص و آزادی کنکاش باشیم. آنان که نمیتوانند اندیشه های نو را تحمل کنند در گذشته باقی مانده اند. نباید کسانی را که از ما بهتر میاندیشند کارشناس و شجاعتر هستند از خود برانیم. میهن نیاز به اندیشه های نو، دیدگاههای تازه و راهکارهای جدید دارد، نه خفتگی در گذشته.

& مانع واقعی اتحاد خود ما هستیم. “در صدر بودن ” بدون اینکه خود نمودی از توانمندی و ابتکار سیاسی، نوآوری سازمانی یا شهامت سیاسی از خود نشان داده باشند و در سخنان آویزان شدن به تاریخ و حیثیت سیاسی شادروان دکتر مصدق نمیتواند ایجاد جاذبه نماید .

& رقابت سالم همیشه در سازمانهای سیاسی جهان باید وجود داشته باشد تا بهترین ها نماینده سازمان بشوند. اگر تصور شود ترفندهارا مردم نمی فهمند، سر در برف فروکردن است. تزریق خون تازه به سازمانهای جبهه با درایت و بردباری پیش کسوتان با تجربه در سازماندهی و مدیریت نتیجه دلخواه را برای مردم و میهن به بار خواهد آورد.

& از آغوش باز و نوآوری استقبال و از آزمایش و خطا نباید واهمه داشت سیاست هنر ممکن ها و میدان رقابت و کارزار اندیشه و کاربرد راهکارهای بهینه است. دانش و هنر سیاست آموزش دادنی نیست

& آنان که دچار شتابزدگی در تحلیل رویدادها، بر پایه تخیلاتشان میشوند راهکارهای نامناسبی را پی میگیرند و سودمندی خود را از دست میدهند که رویداد تازه ای در سازمانهای سیاسی جهان نیست.

در ایران به علت خفقان سیاسی تاریخی کشور و کم تجربگی ما در گفتمان و کنکاش، بیشتر رخ میدهد. ما باید بردبار و بخشاینده باشیم،رفتار ناهماهنگ میتواند بطور موقت به توانمندی و درجه نفوذ سیاسی سازمان آسیب بزند.

& دانش و هنر سیاست آموزش دادنی نیست، آموختنی و تجربه کردنی است. هوشمند ان پیش از اینکه خویشتن سیاسی را بشناسند و الگوها را آزمایش نمایند، ناهماهنگی را پیش نمیگیرند و بی توجه به شرایط بحرانی و غیرعادی فعلی سطح توان خودشان را در تحلیل رویدادهابالا میبرند .

نباید بر پایه تخیلات راهکارهای نامناسبی را پیشنهاد کردو سودمندی خود را از دست داد.

& باید بردبار و بخشاینده بود ، هرچند که در شرایط بحرانی و استثنایی رفتار ناهماهنگ میتواند بطور موقت به توانمندی و درجه نفوذ سیاسی سازمان آسیب بزند.

& عبارت “هزینه شدن جبهه ملی” توصیف درستی نیست؛ مانند اینکه بگویید «شارل دوگل» با ساختن جمهوری پنجم فرانسه بر ویرانه جمهوری بسیار ناکارآمد چهارم، فرانسه را هزینه کرد! یا شورای چهارم جبهه ملی که بر ویرانه شورای سوم برپا شد، جبهه ملی را هزینه کرد.

& حکومتها و حزبها باید پاسخگوی نیازهای روز کشورشان باشند. حتی قانون های اساسی هم باید در هر دوران پاسخگوی نیازهای زمان خود باشند. وقتی در ۱۷۸۷ «شورای بنیانگذاران جمهوری ایالات متحده » قانون اساسی می نوشتند،«توماس جفرسون» گفت این قانون باید هر ۱۹ سال یکباربازنگری شود، حق نداریم برای نسل های آینده قانون تعیین کنیم. بهمین دلیل قانون اساسی امریکا طی ۲۳۰ سال ۲۷ متمم داشته یعنی میانگین هر ۹ سال یک بار

همچنانکه اعضای شورای قانونگذاری، بجز «بنجامین فرانکلین ۸۱ ساله» که آنرا مدیریت میکرد، همه بین ۳۰ تا ۴۰ سال سن داشتند.

& با توجه به نیاز نسلهای تازه بالغ، نباید نیازهای نسلهای پسین و پیشین را پایمال کرد، و فهم این امر نیازمند هوشمندی و بلوغ فکری میباشد

& جبهه ملی هم با توجه به نیازهای این زمان کشور، بحران مدیریت و سیاست های اقتصادی، اجتماعی و خارجی کشور که بر پایه نادانی، فساد، خشونت و حفاظت از مقام و ثروت شخصی و بی توجهی به منافع ملی و آینده کشور به فروپاشی نزدیک میشود، نیاز به جهشی اساسی در کیفیت سیاسی، شهامت و از خود گذشتگی و رها ئی از تکرار و کسب مشروعیت از گذشته دارد ….

این مبحث را با همه حواشی، تا وصول به اتحاد و گفتمانی رو در رو «برای قضاوت بهتر» و کوشش در زمینه پرهیز از دوگانگی غیر قابل انکار به اتکاءدوستان خوش فکر ادامه میدهیم..

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است