گزارشی از نسل‌کشی خاموش حیات‌وحش منطقه زیدون، پازنان بی «پازن» و تنگ پلنگی بی «پلنگ» : کوروش کوپی


پازنان بی «پازن» و تنگ پلنگی بی «پلنگ»زیدون کجاست؟ زیدون جلگه‌ای حاصلخیز و استراتژیک مابین خلیج همیشه پارس و شهر تاریخی ارگان(بهبهان) است که به دلیل واقع ‌شدن در میان رشته‌کوه‌های زاگرس و جای دادن رودخانه مهم و پرآب زهره در دل خود، همواره مورد توجه و زیستگاه بشر و گونه‌های بی‌شمار جانوری بوده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، زیدون در درازای تاریخ به نام‌های زیتون، زیتان، ری اردشیر، ری‌شهر، بیت اردشیر، ری صهر و دیرگان(دیرجان) خوانده‌شده است.

بر اساس اسناد تاریخی، ریو اردشیر، در زمان پادشاهی  اردشیر بابکان  (۲۳۱تا ۲۲۴ میلادی) و به دستور او ساخته‌شده و در زمان پادشاهی پسرش-شاپور اول-گسترش یافته است.

بنا بر گزارش یاقوت حموی در این شهر کتاب‌های پزشکی، ستاره‌شناسی و فلسفه با نوعی خط مخصوص نوشته می‌شده و در آن کشتی‌سازی رایج بوده است.

به گواهی محققان، ریو اردشیر یا زیتون پس از انتقال اسیران رومی توسط شاپور به این شهر دارای کلیسای بزرگ، علمای مسیحی و اسقف اعظم نیرومند شده و تبدیل به مرکز مسیحیت پارس شد.

همچنین دارای دانشمندان، دانشگاه، بازارهای بسیار بزرگ تجارت برون‌مرزی و ازجمله تجارت جواهرات و مروارید با امپراتوری روم و مهم‌تر از همه کارگاه‌های ضرب سکه بوده است.

پرفسور هاینس اتریشی _ارجان شناس معروف_ در سال ۱۳۴۹ در پی حفاری‌های خود در زیدون و در جستجوی بازمانده‌های شهر ریو اردشیر، به ابزار، سکه، ظروف سفالی و نشان‌هایی ارزشمند از دوران اشکانی، ساسانی و اسلامی دست یافت و بر اساس این نشانه‌ها اعلام کرد که این شهر تا نیمه دوم قرن چهارم پابرجا بوده و پس ‌از آن ویران شده است.

کاوش‌های موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو به سرپرستی پروفسور هاینس، تحقیقات رینهارد دیتمن و تلاش‌های ارزشمند دانشمندان میراث فرهنگی ایران در دشت زیدون نقاب از چهره گورهای ۷۰۰۰ساله‌ای برداشته که منجر به ثبت محوطه باستانی زیدون در فهرست آثار ملی شده است. متأسفانه تنها نشانه‌های بازمانده از ریو اردشیر در روی سطح زمین هم‌اکنون مجموعه قلعه‌های گلاب، قلعه گل، قلعه کپی و قلعه دژ است که به دلیل کم‌لطفی نفس‌های آخر خود را می‌کشند.

آنچه نگارنده را به نوشتن این متن وادار کرده است نه تاریخ و تمدنِ دست‌کم هفت‌هزارساله زیدون و نه نامهربانی با بقایای آن تمدن‌ها، بلکه حیات‌وحش بسیار غنی و در حال انقراض آن است.

ابن‌بطوطه مراکشی_جهانگرد هم‌عصر مارکوپولو_می‌گوید که زیتون، دشتی است که از استحکامات قلعه گلاب شروع‌شده و به همراه رودخانه زهره به مهرویان(هندیجان)ختم می‌شود.

این جلگه سراسر پوشیده از جنگل‌های انبوه زیتون، سدر، گز، بید و… است و انواع جانداران ازجمله شیر زرد در اینجا زندگی می‌کنند. داستان‌ها و خاطرات سینه‌به‌سینه مردمان زیدون پر است از ردپای جانداران منقرض شده‌ای مانند شیر، خرس واقعی، مارهای غول‌پیکری که کسانی را دریده و یا بلعیده‌اند. جاندارانی که ردپای آن‌ها را با گمانه‌زنی‌های نه‌چندان پیچیده تا ۱۵۰سال قبل می‌توان در خاطر بومیان زیدون دید.

حیات‌وحش کم‌نظیر منطقه زیدون در معرض  خطر انقراض نسل

اگر بخواهیم در مورد حیات‌وحش کنونی منطقه زیدون صحبت کنیم ناگزیر می‌بایست به روستای «آباد» برویم.

روستایی با دیرینگی بسیار که درگذشته جزو آبادترین روستاهای زیدون بوده است.

این روستا در بیست کیلومتری سردشت زیدون و مابین روستاهای محمودآباد و قلعه کعبی واقع‌ شده است.

اگرچه تمامی روستاهای زیدون کم‌وبیش ویژگی‌های مشترکی مانند نزدیکی به کوه و بیشه‌زارهای انبوه رودخانه زهره را دارا هستند و پراکندگی حیات‌وحش را تقریباً در تمامی مناطق می‌توان مشاهده کرد ولی روستای آباد به جهت داشتن یک سری ویژگی‌های منحصربه‌فردِ زیست‌محیطی و گردشگری بدون اغراق، نگین انگشتری حیات‌وحش منطقه زیدون بوده و هست.

همچنین می‌توان گفت که حوزه استحفاظی روستای آباد به دلیل داشتن پناهگاه‌ها، چشمه‌ها و آبگیرهای دائمی مانند: چله گه(chela gah)_غار اشکفتی به ارتفاع تقریبی ۲۵ متر، عرض دهانه ۵۰ متر و عمق ۲۰ متر که احتمالاً آن‌گونه که از اسمش برمی‌آید در درازای تاریخ، محل چله‌نشینی و نیایش بشر بوده است و همواره به خاطر جاری بودن آبشار ۲۵ متری و آبشارهای بی‌شمارش از سقف و همچنین آبگیر عمیق و پر از ماهی،  مورد توجه گردشگران و گونه‌های مختلف جانوری بوده است _ تنگ پلنگی(Tang_E_Pelangi)، له چشمه ۱ و ۲(lahcheshma)، شهریون(shahriun)، کِر سهو(kersehoo) و…تنها محل امن و آخرین جان‌پناه برای آخرین بازماندگان حیات‌وحش کم‌نظیر ریو اردشیر به شمار می‌رود.

جایی که گویی عوامل طبیعی مانند خشک‌سالی  دست در دست عوامل انسانی سوگند خورده‌اند که شکارگاه اردشیر و شاپور را به برهوتی تبدیل کنند انگار که هیچ‌گاه موجود زنده‌ای در آنجا نمی‌زیسته است.

متأسفانه با احداث چاه‌های نفت در کوه‌های پازنان و ایجاد راه‌های ارتباطی بین چاه‌ها و همچنین مسلح شدن شکارچیان، شکارِ گونه های وحشی منطقه در سال‌های اخیر چنان شتابی گرفت که در عرض چند سال نسل، پستانداران بی‌نظیری مثل بز و قوچ و کل و پلنگ و… به‌کلی منقرض شد.

اگرچه پلنگ تنگ پلنگی هنوز در خاطر مردم آباد زنده است و گویی هنوز کسی نمی‌خواهد نابود شدنش را باور کند و هرازگاهی سراب وار توسط چوپانان منطقه دیده می‌شود ولی باید پذیرفت که دنیا دیگر پازنان را نه از روی پازنش بلکه از روی نفت مرغوبش می‌شناسد و دیگر هیچ‌گاه نه مردم آباد و نه صبح‌های بارانیِ سرد و مه‌آلود چله گه، گله‌های بزرگ بز و قوچ کوهی را با بدن‌های خیس و دم‌های جنبان و سرهای درهم‌فرورفته در آغوش گرم و امن خود نخواهد دید. پلنگ تنگ پلنگی دیگر هیچ‌گاه درون له چشمه به هوای شکار کبک و تیهو استتار نخواهد شد و صدای غرشش دل شب‌های مهتابی آباد و کوه‌های پازنان را نخواهد لرزاند.

شکار غیرمجاز یا نسل‌کشی بی‌رحمانه؟

آنچه می‌تواند وحشتناک‌ترین، وحشیانه‌ترین، فاجعه‌بارترین و شاید آخرین موضوع نگران‌کننده (چون ممکن است پس‌ازآن دیگر فرصتی برای نگرانی هم وجود نداشته باشد) امروزِ و به جرات قرن کنونیِ حیات‌وحش زیدون نام بگیرد، متوسل شدن شکارچیان به روش‌های نسل‌کشی خاموش است.

در سال‌های اخیر به دلیل بالا رفتن سطح آگاهی مردم و شنیده شدن زنگ خطر انقراض در پی کم شدن یک‌باره برخی گونه‌ها، همکاری بسیار خوبی مابین مردم روستای آباد و مأمورین زحمت‌کش شکاربانی صورت گرفته است که همین مسئله باعث شده است که چنگیزهای حیات‌وحش به روش‌های ابداعی نسل‌کشی و نه شکار روی بیاورند که در سکوت مطلق و بدون جلب‌توجه، به‌راحتی چندین برابر حد انتظار خود شکار کنند.

به‌عنوان مثال در ماه‌های اخیر به مراتب دیده شده که شکارچیان با ریختن قرص‌های خواب‌آور قوی درون چشمه‌های کوچک و معدود کوهستان که تنها آبشخور این پرندگان تشنه هستند باعث به خواب رفتن آن‌ها شده و به راحتی اقدام به جمع‌آوری این زیباهای خفته می‌کنند!

در پاره‌ای اوقات دیده شده است که بیش از ۱۸۰ کبک و تیهوی کوچک و بزرگ در یک نوبت و فقط توسط یک نفر شکار شده است!!!

قرص‌های خواب‌آوری که اگرچه باعث به خواب رفتن نیروهای زحمتکش و هشیار شکاربانی نشده ولی عملاً دست آن‌ها را به دلیل ناکافی بودن نیروها و فاصله ۶۰کیلومتری این منطقه تا بهبهان کوتاه کرده است. این تغییر روش شکار یا درواقع نسل‌کشی نه‌تنها در مورد پرندگان که حتی در مورد ماهیان رودخانه زهره نیز بارها صورت گرفته است. به‌گونه‌ای که صیادان روش‌های پر سروصدایی مانند انفجار دینامیت و برق ژنراتور را کنار گذاشته و به نسل‌کشی خاموش با ریختن کلر یا حتی برخی سموم خطرناک کشاورزی در آب روی آورده‌اند!

این کار علاوه بر اثرات بهداشتی و زیست‌محیطی مخرب، باعث شده است که نسل ماهی‌های غول‌پیکر زهره موسوم به بچ ماهی (Bach mahi)که به‌راحتی به ۷۰ یا ۸۰ کیلوگرم می‌رسند، به خطر بیفتاد.

نگارنده تا یک دهه قبل شخصاً ماهی‌های بزرگ تا وزن ۳۵ کیلوگرم را به دفعات در محدوده روستای محل سکونت خود یعنی آباد دیده‌ام، که تقریباً منقرض شده تا جایی که اکنون احتمالا فقط در برخی قسمت‌های صعب‌العبور حوالی قلعه گلاب وجود داشته باشند و یا به نوعی از ترس جان به استحکامات اجداد خود در ریو اردشیر پناه ببرند.

ناگفته نماند که بیشتر توان و تلاش تلاشگران حیات‌وحش معطوف به حمایت از گونه‌های پستاندار و پرنده می‌شود و دراین‌بین موجودات آبزی به‌شدت مظلوم و بی‌دفاع واقع شده‌اند.

مشارکت مردمی؛ گزینه پیش روی برای نجات حیات‌وحش در حال انقراض

اگرچه به نظر می‌رسد که از دست عوامل و تهدیدات طبیعی مانند خشک‌سالی گریزی و گزیری نیست ولی گمان می‌رود کماکان راه‌هایی برای کنترل عوامل انسانی و برگرداندن آب رفته به جوی وجود داشته باشد؛ راه‌هایی که همکاری مردم منطقه و ارگان‌هایی مانند شرکت نفت را می‌طلبد.

تنها راه‌های دسترسی به آبشخورها و شکارگاه‌های این پرندگان، جاده‌ای موسوم به اوراج روبروی روستای آباد و یکی دو راه ورودی دیگر است که همگی در اختیار شرکت ملی نفت بوده و در صورت ایجاد راه‌بندهای ایست بازرسی و جلوگیری از ورود اسلحه، علاوه بر افزایش امنیت تأسیسات نفتی، کمک شایانی به حفظ محیط‌زیست جانوری خواهد شد.

علاوه بر این ازآنجاییکه مردم و به‌ویژه جوانان روستای آباد چند سالی است با مبارزه، همکاری و هشیاری شبانه‌روزی خود، سودجویان شکارچی را از حاشیه امنیت بیرون رانده‌اند (تکثیر بسیاری گونه‌ها خود شاهدی بر این ادعا است)، تمامی این افراد آمادگی کامل دارند که بدون هیچ‌گونه چشمداشتی به‌عنوان محیط یار و شکار یار افتخاری با نیروهای زحمتکش شکاربانی همکاری کرده تا با کمک آنان نه‌تنها حیات‌وحش آباد و زیدون از خطر انقراض نجات پیدا کند بلکه امیدوار باشند که در آینده دوباره ریش پازن کوه پازنان بر فراز تل سنگرآباد به اهتزاز درآمده و صدای چکاچک شاخ‌های آنان چله گه را از خوابی چهل‌ساله بیدار کند.

آری این صدای غرش پلنگ تنگ پلنگی است که تشر زنان به ما می‌گوید: وای اگر غرش من کر نکند گوش تو را.

کوروش کوپی

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است