چرخش استراتژیک واستقلال ایران در کام نهنگ : فرهنگ قاسمی


 خاورمیانه در آتش جنگ می سوزد، آنچه که امروز در این منطقه از جهان به انسانیت و بر سر نوشت نسل های آینده می رود برای چنین تمدنی ناروا ست وخون در دل سنگ میکند.

کودکانی که باید پشت میز های مدرسه باشند، زیر بمب های کشور های جهانخوار زخم های جانی و روانی برداشته، به خاک و خون کشیده میشوند و مى میرند. بخشی دیگر از کودکان جهان در اثر تبلیغات جنگ، در دام اشاعه خشونت های حاصل از جبهه های مرامی، دینی و امپریالیستی که مدام توسط تلویزیون ها و انترنت ها توزیع می شود غیر از آدم کشی و دشمنی نمی آموزند.

اگر کسی فکر کند این جنگ ها، در حلب و عراق و لیبی و سوریه و کردستان و ترکیه غیره… بدون توافق جهانی می باشد در اشتباه است.

سوداگری با تمامیت ارضی و استقلال ایران

در این میان همه ی کوشش ها بر این است که پای ایران و اقلیت های ایرانی نیز به این جنگهای خانمانسوز بیش از پیش باز شود.

جمهوری اسلامی ایران به جهت استبداد داخلی، مشکلات اقتصادی و بی لیاقتی در روابط دیپلماتیک، یکی از ابزار های دست سیاست جهانی شده است. در این سیاست تا جائی پیش می رود که بی محابا تمامیت ارضی و استقلال ایران را به سودا می گذارد. خودش قوانین خودش را برای هزارمین بار زیر پا قرار می دهد.

حضور قواى نظامى روسیه در خاک ایران خلاف قانون اساسى جمهورى اسلامى است. بنابر ماده ۱۴۶ قانون اساسی “استقرار هرگونه پایگاه نظامی خارجی در کشور، حتی برای استفاده صلح‌آمیز ممنوع است.” با وصف این نهاد وللایت فقیه با اراده مستبدانه خود، مصوبات شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تائید و به آن جنبه اجرایی می‌دهد.

با این اقدام جمهوری اسلامی که تاکنون فقط حضور مشاورتى در سوریه داشت، امروز با واگذار کردن پایگاه هوایی به نیروی هوایی روسیه، برای بمباران مخالفان بشارالاسد، در کنار روسیه، وارد جنگ در سوریه شده و در موقعیت دفاع آشکار و مستقیم نظامی از بشار الاسد و تائید پشتیبانی از کشتار های این جنایتکار قرار گرفته است. خواهیم دید که این کار خودسرانه نیست.

شغال بیشه مازندران

رژیم با آمدن روس ها به ایران که از لحاظ قوانین داخلی و میثاق های بین المللی فوق العاده پر اهمیت است، شرایطی را پذیرفته که از پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز در ایران سابقه نداشته است. رژیم جمهوری اسلامی اجازه داده تا جنگنده های یک کشور خارجی از خاک ایران به عنوان مرکز هدایت عملیات نظامی استفاده کنند. بسیاری از بازیگران سیاسی از جمله رژیم ایران و ولادیمیر پوتین که سودای جهانگشائی در سر دارد، به خوبی آگاهند که اوضاع خاور میانه بسیار پیچیده تر از آن است که پرواز روس ها از خاک ایران را فقط به بحران سوریه خلاصه کرد و گمان برد که این تصمیم تنها بر اساس توافق ایران و روسیه تدارک دیده شده است.

برنامه اقداماتی مانند استفاده از ایران در جهت اهداف استراتژیک ۵+۱ را سوداگران برجام به هنگام امضا این تعهدنامه ننگین پیش بینی کرده بودند. ما این گونه اقدامات را در نوشته های قبلی، چه پیش و چه پس از این تعهدنامه گمان زده بودیم. امروز با توجه به مخاطراتی که منافع استراتژیک جهانی را تهدید می کند، معتقدیم که پی آمد های اجازه پرواز هواپیماهای جنگنده روسی از پایگاهاى نظامى ایران در نهایت به مرحله ای فراتر از برجام خواهد انجامید.

پرواز از نوژه یا از هر پایگاه دیگر، به منزله وارد شدن ایران در معادلاتی است که هم موقعیت بشر الاسد را تحکیم میکند، هم ادامه حیات رژیم جمهوری اسلامی را تضمین می نماید و هم نیات استراتژیک اروپا و امریکا را در انتقال جبهه جنگ داعش از اروپا به خاورمیانه عملی میسازد.

در تائید این نظریه باید گفت که تمامی مطالعات و انکت های متخصصین کشور های غربی، از جمله گزارشی که کمیسیون انکت ویژه مبارزه با تروریسم در ماه ژوئیه ۲۰۱۶ به پارلمان فرانسه ارائه میدهد، بر سه اصل پافشاری دارند:

  1. ازپیاده کردن قوای نظامی در منطقه باید پرهیز کرد،

  2. سوریه را باید حتى با حفظ اسد آرام کرد،

  3. . داعش را باید توسط حمله نیروهای بومی منطقه، از جمله وارد کردن نیروهاى پیشمرگه به جنگ، تضعیف نموده و آنگاه آنرا پای مذاکره دیپلماتیک آورد،

اما بر سر جلوگیری از گسترش داعش و سرکوب آن، میان امریکا، اروپا، عربستان سعودی، ایران و روسیه اختلاف وجود دارد. اختلاف بر سر اینست که این پیروزی به نام چه کسی تمام شود؟ زیرا قدرت پیروز شده میتواند در منطقه نیروی برتر گردد. در این میان کسانیکه با ارتزاق از اخبار راست وچپ، امریکا وروسیه، عرب وعجم و قوم وملت از این یا آن قدرت جهانی طرفداری میکنند در معادلات جبری و درس ژئوپلیتک خود باید تجدید نظر کنند، در غیر این صورت اگر خود شریک دزد و رفیق قافله نبوده باشند، عجولانه در دام جنگ افروزان جهانی افتاده اند.

در این عملیات در واقع منافع غرب ایجاب میکرد که به جای ایران، ترکیه یا عربستان سعودی وارد اقدام شود.

کارت عربستان سعودی جدی به شمار نمیرفت، زیرا این کشور بر سر مساله یمن غیر از هرج و مرج چیز دیگری نیافرید. وانگهی عربستان از نظر امکانات لشکری و نظامی نمی توانست به این کار بپردازد. اما همین کشور به همراه کشورهای همپیمان خود با پول های نفتشان، هم هزینه تجهیزات نظامی غرب را تامین می کنند و هم به نوکرانی که در منطقه برایشان فعالیت می کنند، امکانات مالی می دهد.

از سوى دیگر، ترکیه به جهت آلودگی هایش در همکاری با داعش و مساله کردها و مشکلات ناشی از کودتا و انبوه پناهندگان و پاره ای ملاحظات دیگر آمادگی اینکار را نداشت. همینطور، ترکیه تا امروز یکی از حامیان اصلی مخالفان بشار اسد و پناهگاه بیش از دو میلیون و هفتصد هزار پناهجوی سوری است، پس نمی توانست مخالفان دولت سوریه را بمباران کند. اما به نطر میرسد که ترکیه این موضع را، با قدرت گرفتن نیروهای کرد در سوریه و ترکیه و ایران، در راستای خودمختاری یا استقلال که با پشتیبانی آمریکا انجام می شود ادامه نخواهد داد و بسیار امکان دارد به جبهه روسیه نزدیک تر شود.

در این ماجراجویی ایران به واسطه تعهدات چند جانبه خود پا به پیش نهاده است. اقدامی که به یکی از اهداف ذکر شده در بالا توسط غرب ( بومی بودن) به خوبی پاسخ می دهد. وانگهی جمهوری اسلامی ایران خود نیز از جنس داعش است. به قول معروف «شغال بیشه مازندران را، نگیرد جز سگ مازندرانی». اما همانطور که در بالا گفته شد هر پیروزی در خاورمیانه باید به نام یکی از کشورهای پنج به اضافه یک تمام شود و توسط او بطور کامل کنترل گردد. چه کسی بهتر از روسیه می تواند این مدیریت را بعهده بگیرد؟

ایران حافظ منافع استراتژیک ۵+۱

قدرت جهانی ۵+۱ که از سال ها پیش به وجود آورنده شرائط جنگ وکشمکش های دائم در خاورمیانه بوده است، امروز میبیند که ماشین هرج و مرج در منطقه خاورمیانه از حد مورد نیازش فراتر رفته، سودآورى اورا به مخاطره انداخته است و داعش از این وضعیت برای گسترش خود و ضربه زدن به جوامع غربی و در محدوده جغرافیائی آنان بشدت استفاده میکند پس بهر قیمت باید تعادل را برای منافع خود برقرار سازد. حتی اگر صفحه شطرنج خاورمیانه طورى چیده شده باشد که بازگشت آرامش به سوریه وجه المصاله این معادله، یعنی “کاهش تنش ها” واقع شود، باید بدان پرداخت.

باید یاد آور شد که تعهد نامه برجام، در اصل تعهد با اروپا و امریکا و روسیه و چین است و منافع آنان که گاهی باهم در تضاد نیز می توانند باشند باید حفاظت شوند. بر اساس مطالعات موسسات استراتژیک غرب خلاصه این منافع به قرار زیرند:

۱٫ اکتشافات حیرت انگیز گاز طبیعی زیرزمینی که بخش بزرگی از خاورمیانه تا دریای سیاه را شامل میشود باید به نفع آنان نگهداری شود،

۲٫ به هیچ قیمت کشتی رانی و به ویژه حضور ناوگان های جنگی امریکا در مدیترانه نباید به مخاطره بیفتد،

۳٫ روسیه از هر فرصتی برای اجرای تمایلات قدرت طلبانه خود بهره می برد و پوتین به عنوان دولتمرد قدرتمندی عمل می کند،

۴٫ احتیاجات روزافزون سوختی چین که امروز ۸۵ درصد از سوخت خود را از خاورمیانه تامین میکند و تا آینده نزدیک به ۹۵ درصد خواهد رسید باید دست نخورده بماند،

این همه تنها بخش کوچکی از منافع قدرتهای بزرگ در خاورمیانه به شمار می آیند و حداقل به همین دلائل این قدرت ها نیارمند خاورمیانه ای آرام تر هستند.

متعهدتر و آماده تر از ایران، کشور دیگری در منطقه برای وارد عمل شدن به چشم نمی خورد. ایران باید به عنوان یکی از عوامل اثرگذار منطقه توسط قدرت های جهانی در منطقه خاورمیانه مدیریت شود.

این وضعییت بخشی از برنامه برجام است که از ماه های قبل برنامه ریزی شده است. به قول خودشان: آمدن روس ها را برخی یک اقدام تازه تلقی میکنند که درست نیست و بنا بر اظهارات شمخانی “کار تازه ای نیست”. دوران خود محوری و تمامیت خواهی جمهوری اسلامی ایران درحال سپری شدن است و باید خود را در یکی از اقمار قدرت های جهانی قرار دهد. این است نتیجه حاکمیت ولایت فقیه، بی احترامی به رای مردم، استقرار استبداد دینی، کشتار وزندان مخالفین، دخالت دین در حکومت، زیرپانهادن آزادیها وخیانت به اعتماد مردم.

پاریس ۲۳/۰۸/۲۰۱۶

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است