پیامدهای نئوعثمانیسم مجید کریمی کارشناس قفقاز


همه عالم تن است و ایران دل

نیست گوینده زین قیاس خجل

(نظامی شاعر ایرانی سده ششم هجری)
اشارات گستاخانه رجب طیب اردوغان با سرودن ابیاتی تحریک آمیز درباره مناطقی از ایران در مراسم رژه باکو حاکی از پیامدهای سیاست شکست‌خورده‌ای است که سه دهه فرصت‌های تاریخی ایران را در این جمهوری نوظهور تلف کرده و کار را به جایی رسانده که اکنون “تاج کیانی کنند آرزو”! آن‌ها که در دو ماه گذشته با تحلیل‌های نادرست خود به مقامات بلندپایه کشور، دانسته و یا نادانسته ژئوپلتیک ایران را در جغرافیایی که باید ضامن اقتدار تاریخی و ژئوپلتیک ما باشد به مخاطره جدی انداخته‌اند، اکنون باید پاسخ دهند که در سه دهه گذشته با ۲ میلیون تالشی، ۲ میلیون تات تبار و شیعیان ایران‌دوست سرکوب شده این جمهوری چه کردند و نتایج این دوستی و پیوند اکنون در کجای باکو به اهتزاز در آمده است؟!
آن‌ها باید پاسخ دهند چگونه است کشوری خارج از قفقاز، قصد آن دارد تا نیات نامشروع خود را با طرح چنین تعابیری، به کشور همسایه شمالی تحمیل کرده و موجبات نفاق اران و ایران را فراهم سازد. اردوغان پس از غلبه بر کودتاگران در سال ۲۰۱۶ بارها نمادهای ملی ایران را مورد حمله قرار داده است و این‌بار در یک حرکت نمادین آرزوی ارس و نقاط دیگری را ذیل اشعاری، کتمان نمی‌کند. البته هموطنان غیرتمند آذری ما پاسخ کوبنده خود را طی قرن‌ها از تجاوزات اعقاب ناخلف اردوغانیسم داده و زین پس نیز خواهند داد.
شوربختانه شاهدیم عده‌ای می‌کوشند تا مقامات کشورمان را با وعده‌های چند روز گذشته باکو مبنی بر بازسازی مناطق آزاد شده و کمک به دور زدن تحریم‌ها، مغبون کرده و ایران را در صحنه قفقاز بی‌عمل‌تر و منفعل‌تر نمایند. این وعده‌ها هرگز با ژئوپلتیکی که در اختیار دیگران گذارده‌اند و اکنون با صدای بلند می‌سرایند، قابل معامله و معاوضه نیست. برای نشان دادن عمق پیامدهای پساجنگ قره‌باغ و کامل‌تر شدن حلقه نئوعثمانیسم، راقم این سطور برگی از اسناد معاهده مرزی ایران با ترکیه و معاوضه آرارات کوچک با قطور را در سال ۱۳۱۰ می‌گشاید تا نشان دهد که نداشتن درک ژِئوپلتیک مقامات وقت، چگونه به موقعیت ژئوپلتیک ایران در قفقاز جنوبی لطمه جدی زد.
از علی خان ریاضی آتاشه نظامی ایران پاریس
به سفارت محترم شاهنشاهی ایران ۱۳۱۰ شمسی
“با اعاده عین دوسیه راجع به گفتگوی معاوضه آغری‌داغ [آرارات کوچک] خاطر محترم را مستحضر می‌دارد که تا بحال دو راپورت راجع به اهمیت موقعیت نظامی این کوه به ارکان حرب کل قشون معروض و تسلط این نقطه را به دره ارس و راه آهن جلفا و فلات مجاور یادآوری نموده است، لیکن نکته‌ای را که مجددا معروض می‌دارد اینست که اگر ترک‌ها روزی نظر خوبی نسبت به ما نداشته باشند مقصودشان این خواهد بود که حائل و نوار کردنشین را که بین آذربایجان و ارض روم است برطرف نمایند و از نقطه نظر سیاسی مهم می‌باشد (اگرچه اینجانب اطلاعات مهمی در امور سیاسی ندارد). صرفه به حال ما نیست که این حائل از بین برود و بنابراین در دست داشتن کوه آرارات حکمیت ما را در منازعات کرد بهتر تثبیت می‌نماید، در صورتی که اگر این کوه را از دست بدهیم نه فقط نقطه استراتژی مهمی را از دست داده‌ایم بلکه کردها نیز از ما سرخورده، متوجه دیگران خواهند شد.” (سند شماره ۷۷ وزارت امور خارجه)
این نامه تاریخی درس‌های مهمی برای کارگزاران امروز ایران و آن‌هایی دارد که نگاه سطحی به رویدادهای جاری در قره‌باغ داشته‌اند و درک درستی از منافع ملی و عمق دسایس دشمنان ایران ندارند و نمی‌دانند که این جنگ جدای از مناقشه سرزمینی، دو هدف عمده در لایه دوم خود دارد و آن ایجاد دروازه ترکستان و سپس چشم طمع به خاک شمال غرب ایران است. توصیه تاریخی سرهنگ علی خان ریاضی افسر شرافتمند ایران، اعتراض دیپلماتیک به واگذاری کوه آرارات کوچک در قرارداد ۱۳۱۰ در ازای مناطق کم‌ارزش‌تر در قطور بود. شگفت آنکه در کمیسیون تحدید حدود که در نقاط مرزی میان افسران ایران و ترکیه در جریان بود کار معاوضه با اختلافات شدید و عدم تمکین افسران وطن‌دوست وقت ایران با هیات ترکیه روبرو شده بود. کار بجایی کشید که هیات ترکیه نقشه‌های تعیین میله‌گذاری مرزی را برداشته و به تهران آورد و سرانجام رضاشاه به گونه‌ای که چندان نمی‌دانیم در یک اقدام (اسناد و روایات مربوط به این معاوضه متناقض و ناقص است) آرارات کوچک را به ترکیه در ازای قطور داد.
نکته مهمتر اینکه آتاشه نظامی وقت ایران در پاریس به مقامات وزارت امور خارجه تذکر داد که قبل از رضایت به هرگونه معاوضه بایستی دولت ایران اصرار نماید که ترکیه خاک ایران را تخلیه کند و بر سر میز گفتگو بنشیند. این در حالی بود که دولت ایران بنابه درخواست ترکیه در اوایل سال ۱۳۰۹ موافقت کرده بود تا شورش کردهای ترکیه را سرکوب کند و قشون ایران که در کوه آغری (آرارات کنونی) مستقر بودند به درخواست ترکیه و برای کمک به قشون آن‌ها، تا سه کیلومتر از این کوه که در چند کیلومتری ایروان پایتخت ارمنستان (مشرف به منطقه نخجوان) بود، عقب نشینی کردند.
بدین ترتیب قشون ترکیه موفق به سرکوب و استقرار کامل در مناطق واگذار شده شدند. مناطقی که هیچگاه تا آن تاریخ متعلق به عثمانی‌ها نبود. پیش از این در سال ۱۳۰۵ قوای ترکیه روستای ساداراک را هم که متعلق به ایران بود اشغال کرده بودند (سند شماره ۳۸ وزارت امور خارجه). همین موضوع محل اختلاف و اعتراض رسمی ایران به سفیر کبیر ترکیه در تهران شده بود.
نصرالله بهنام کارگزاری رضائیه (اورمیه) در ۱۶ فروردین ۱۳۰۶ در نامه‌ای به وزارت امور خارجه وقت چنین می‌نویسد: «به طوری که خاطر مبارک کاملا مسبوق و مستحضر است با وجود اقداماتی که نسبت به تخلیه قراء سرو و ساردیک که عساکر متجاوز ترکیه در تحت اشغال خود قرار داده‌اند به عمل آمده تا حال نتایجی مترتب نگردیده و به عقیده فدوی چون این نقاط از هر حیث حائز اهمیت و مخصوصا به واسطه موقعیت نظامی و مقاصد سوئی که مامورین ترکیه نسبت به این صفحات دارند با این سهولت به تخلیه آن رضایت نداده و بلکه اگر چندی بدین منول بگذرد به قراه مجاور آن هم تجاوز خواهند نمود… ( سند شماره ۴۱وزارت امور خارجه).
اساسا تا این تاریخ ترکیه هیچگاه در همسایگی نخجوان نبود و مرز تثبیت شده‌ای نداشت. اگرچه با حملات خود گاه به این مناطق تجاوز کرده و برای مدتی کوتاه تسلط پیدا می‌کرد. در جنگ جهانی اول عثمانی‌ها به منطقه نخجوان و جنوب ارس در ایران حمله کرده بودند و در هنگام سقوط روسیه تزاری بخشی از آن مدت کمی در اشغال بود.
قرارداد مرزی میان ایران و ترکیه با توجه به سوابق سیاست توسعه طلبی آهسته و پیوسته عثمانی‌ها و سپس ترکیه، شکست سیاسی و بی‌تدبیری و در نتیجه بی‌کفایتی کسانی بود که در رده تصمیم‌گیری باید زیر بار چنین معاوضه و واگذاری آرارات کوچک نمی‌رفتند و مقاصد آتی و تبعات ژئوپلتیکی آن را تا سده‌ها پیش بینی می‌کردند.
اگر ایران ۱۱ کیلومتر مرز با آرارات کوچک را در سال ۱۳۱۰ واگذار نکرده بود اکنون پس از جنگ قره‌باغ با قدرت از منافع خود دفاع می‌کرد و اگر امروز در جنگ قره‌باغ از منافع ملی با قاطعیت دفاع نکنیم دیگر دروازه استراتژیکی در قفقاز نخواهیم داشت که از راه آن از این مرز و بوم تاریخی دفاع کنیم. اگر ۸۸ سال پیش با درایت عمل کرده بودیم اکنون بند نهم توافق آتش بس قره‌باغ جای هیچ گونه نگرانی نداشت و برای باز کردن کریدور شمال ارس سررشته کار در تهران بود.
ناتوانی امروز ایران در تغییرات ژئوپلتکی که اخیر در قفقاز رقم خورد، نتیجه پنج رویداد و قرارداد مهم تاریخی ایران و منطقه است. عهدنامه گلستان در ۱۱۹۲ خورشیدی، ترکمان چای در ۱۲۰۶، ظهور جمهوری‌های پسا جنگ جهانی نخست (۱۲۹۳ – ۱۲۹۷)، توافق مرزی ۱۳۱۰ ایران و ترکیه و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دی ماه سال ۱۳۶۹ بود. در آخرین رویداد، ایران فاقد دکترین بازگشت راهبردی در قفقاز و مناطقی بود که می‌توانست برای ما مفهوم منطقی ژئوپلتیک داشته باشد.
ایران همواره در دکترین مرزهای دوستی خود با دولت‌های هم‌مرز حسن نیت داشته و به خوبی نیز نیات صلح‌منشانه خود را در مرزهای با همسایگان نشان داده است. ولی برخی دولت‌ها از جمله ترکیه نیات دیگری دارند و مطامع توسعه‌طلبانه داشته و در این راه می‌کوشند تا با فرصت‌طلبی از سرگرم شدن ایران در منازعه با آمریکا، جغرافیای سیاسی منطقه را تغییر دهند.
* منابع موجود است.

روزنامه سیاسی،اقتصادی مستقل

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است