وضعیت خشونت در خانواده در ایران


khoshoonat-zanدر یک دهه اخیر در ایران پژوهش‌ها و مطالعات زیادی در باره خشونت علیه زنان، به ویژه خشونت خانگی، انجام شده است. بر اساس آخرین جستجوها ، در ۲۸ مرکز استان کشور حداقل هفتاد پژوهش میدانی قابل اعتنا در باره خشونت خانگی علیه زنان انجام شده است.

بیشتر این پژوهش‌ها پس از سال ۱۳۷۰ تاکنون انجام شده که نشان می‌دهد پژوهشگران و دانشگاهیان ایرانی در سال‌های اخیر علاقه و توجه ویژه‌ای به بررسی و کنکاش در باره خشونت علیه زنان پیدا کرده‌اند .

دانشجویان ایرانی هم در دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا در دو سه سال اخیر آن چنان علاقه‌ای به اختصاص دادن پایان‌نامه‌های خود به موضوع خشونت علیه زنان، پیدا کرده‌اند که امسال برخی از دانشگاه ها ناگزیر به دانشجویان خود توصیه کرده‌ که “از انتخاب این موضوع برای پایان‌نامه‌های تحصیلی خود، خوداری کنند، که در حال حاضر بسیاری از دانشجویان و محققان در سراسر ایران مشغول کار روی این موضوع هستند .”

گرچه این میزان از توجه پژوهشگران ایرانی به موضوع خشونت علیه زنان را باید به فال نیک گرفت، اما هنوز شیرینی این اتفاق نیک را خوب مزه نکرده‌ای که یادت می‌آید: این پژوهش های قابل اعتنا یا پایان‌نامه‌هایی شده‌اند که در گوشه کتابخانه‌های دانشگاهی خاک می‌خورند و یا گزارش‌های محرمانه ای هستند برای مقامات کشور. گزارش‌هایی قطور که یا در دفتر کار این مقامات و یا در کتابخانه‌های دولتی جا خوش کرده‌اند و کمتر کسی حتی نیم نگاهی به آن انداخته‌ است .

حتما اغلب این پژوهشگران آرزو داشته اند با استفاده از تجربیات و اندوخته‌های علمی خود و جمع آوری اطلاعات و بررسی دقیق موضوع، برنامه ریزان و مدیران کشور را قادر سازند که از اصول، روش‌ها و چارچوب‌های صحیح علمی در برنامه‌ریزی‌های اجتماعی بهره ببرند .

آنها می‌خواستند نتایج پژوهش‌های‌شان راهگشای اقدامی مناسب برای رفع شکل‌‌های متنوع و متعدد خشونت علیه زنان جامعه باشد . اما حالا حتما بسیاری از آنها فهمیده‌اند که پژوهشگران و دانشگاهیان و به طور کلی ” آموزش عالی” جایگاه چندانی در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور ندارد .

نکته دیگری که شیرینی وجود این تعداد زیاد پژوهش را در باره خشونت علیه زنان در ایران کم می‌کند این است که تا کنون نتایج این پژوهش‌ها به ندرت برای عموم مردم وحتی کارشناسان این عرصه منتشر شده است .

یک طرح ملی در باره خشونت علیه زنان

یکی از بزرگترین و مهمترین پژوهش‌ها در باره خشونت علیه زنان در ایران، یک طرح ملی است که در سالهای آخر دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و توسط دفتر امور اجتماعی وزارت کشور و مرکز مشارکت امور زنان ریاست جمهوری ، اجرا شد. پژوهشی که تعدادی از برجسته‌ترین جامعه شناسان ایرانی از جمله محمود قاضی طباطبایی ، علیرضا محسنی تبریزی و هادی مرجایی مجری آن بوده اند و استادان به نام دانشگاه‌های ایران همچون شکوه نوابی‌نژاد ، نسرین مصفا ، شهلا معظمی ، شهرام رفیعی فر ، مقصود فراستخواه ، احمد رجب‌زاده و … با آن همکاری داشته اند.

همچنین صدها پژوهشگر و پرسشگر در قالب این طرح در ۲۸ استان کشور به بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان پرداخته اند. پژوهشی که انجام فاز مطالعاتی آن، تهیه پرسشنامه‌ها، اجرای مرحله میدانی، جمع‌‌آوری اطلاعات و تنظیم گزارش نهایی‌اش بیش از سه سال زمان گرفته است.

گزارش نهایی این طرح که شامل یافته‌های تکان دهنده‌ای در باره خشونت خانگی علیه زنان در شهرهای مختلف ایران است، بالاخره در اواسط سال۱۳۸۳ آماده شد.

گزارشی که عبارت است از ۳۲ جلد و هر جلد بیش از ۲۰۰ صفحه (چهار جلد تحت عنوان گزارش ملی و ۲۸ جلد تحت عنوان گزارش استانی. )

این گزارشها هنوز منتشر نشده است، اما در کتابخانه مرکز پژوهش وزارت کشور برای روزنامه نگاران، پژوهشگران و دانشجویان قابل دسترس است.

کارفرمای این طرح دفتر امور اجتماعی وزارت کشور و شریک پژوهشی آن مرکز مشارکت امور زنان ریاست جمهوری بوده است و وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری و موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی نیز با آن همکاری داشته اند.

محمود قاضی طباطبایی، مجری این طرح ملی، برای توصیف ابعاد خشونت جانگی علیه زنان در ایران، انواع مختلف آن را در هشت گروه تقسیم بندی کرده است : خشونت‌های زبانی، روانی، فیزیکی، حقوقی، جنسی، اقتصادی، فکری و آموزشی و مخاطرات.

آمارهای همین طرح ملی نشان می‌دهد که ۶۶ درصد زنان ایرانی، از اول زندگی مشترکشان تاکنون، حداقل یکبار مورد خشونت قرا گرفته‌اند. با این حال میزان و انواع خشونت خانگی در استان‌های مختلف ایران از تنوع و تفاوتهای زیاد و معناداری برخوردار است .

برای نمونه شمار زنانی که از اول زندگی مشترک خود تاکنون مورد خشونت قرار گرفته اند، در بندرعباس بیش از سایر نقاط ایران بوده است. اما در میان زنانی که مورد خشونت قرار گرفته‌اند، این زنان زاهدانی هستند که بیشترین و شدیدترین خشونت‌ها را تجربه کرده‌اند. در همین حال، زنان بندرعباس در طول یکسال دفعه‌های بیشتری مورد خشونت خانگی قرار گرفته اند و زنان یاسوج به دفعات کمتری با آن روبرو شده اند .

گزارش‌های این پژوهش آکنده از انواع جدول‌های آماری و آکادمیک است که شاخص‌های خشونت خانگی را به تفکیک “از اول زندگی مشترک ” و “در طول یکسال گذشته ” بیان می‌کند.

خشونت‌های فیزیکی و روانی

دکتر قاضی طباطبایی و همکارانش از یک اصطلاح خاص برای توصیف گروهی از خشونت‌های خانگی علیه زنان استفاده کرده‌اند : خشونت فیزیکی نوع اول .

این خشونت‌ها شامل گاز گرفتن ، گرفتن و بستن، زندانی کردن، چنگ انداختن و کشیدن مو، اخراج از خانه ، کتک کاری مفصل، محروم کردن از غذا و … می‌شود .

از این لحاظ زنان در خرم آباد در طول یک سال بیش از سایر زنان ایران مورد خشونت واقع می‌شوند و زنان در شهرکرد دفعه های کمتری مورد خشونت نوع اول قرار می‌گیرند.

پژوهشگران طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی “سیلی ، لگد و مشت زدن، کشیدن و هل دادن، محکم کوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیای منزل ” را خشونت فیزیکی نوع دوم نامیده ‌اند و وضع زنان ایران را در ۲۸ مرکز استان در این باره بررسی کرده‌اند .

در میان زنانی که تحت خشونت نوع دوم بوده‌اند، زنان بندرعباس به دفعات بیشتری آن را تجربه کرده‌اند و زنان کرمانی در طول سال کمتر مورد این خشونت قرار می‌گیرند .

خشونت‌های روانی و کلامی نوع دیگری از خشونت‌هایی است که در خانه علیه زنان استفاده می‌شود، که عبارت است از : به کاربردن کلمات رکیک و دشنام ، بهانه‌گیری‌های پی در پی، داد و فریاد و بداخلاقی، بی‌احترامی، رفتار آمرانه و تحکم آمیز و دستور دادن‌‌های پی در پی ، قهر و صحبت نکردن و …

از این بابت زنان اصفهانی در طول یک سال بیشتر و زنان بوشهری کمتر از سایر زنان ایرانی تحت خشونت بوده‌اند.

خشونت‌های جنسی و ناموسی

در حالی که تعداد بیشتری از زنان بندرعباسی از اول زندگی مشترکشان تا کنون، نسبت به سایر سایر زنان ایرانی قربانی خشونت‌های جنسی و ناموسی شده‌اند، زنان یزدی در طول یک سال بیش از سایر زنان این خشونت را تجربه می‌کنند .

خشونت‌های جنسی و ناموسی عبارتند از: مجبور کردن زن به دیدن عکس و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیر متعارف، مراعات نکردن بهداشت زناشویی و خودداری از به کارگیری روش های پیشگیری از بارداری، مجبور کردن زن به سقط جنین، اجبار زن به حاملگی ناخواسته، متهم کردن زن به بی‌مبالاتی در مسائل ناموسی همچون داشتن ارتباط نامشروع، شک و بد دلی .

زنان اراکی بیشتر از سایر زنان در ایران خشونت جنسی و ناموسی را تحمل می‌کنند. مردان کرمانی و یاسوجی هم به ترتیب کمتر از سایر مردان ایران، زنان خود را مورد خشونت‌های جنسی و ناموسی قرار می‌دهند .

تهدید به آزار و قتل

بر اساس یافته‌های “پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی” تعدادی از مردان ایرانی با استفاده از تهدید و برقراری محدودیت برای همسران خود، مخاطره ایجاد می‌کنند. رفتارهایی از قبیل تهدید و شکایت به پلیس و دادگاه علیه زن و اقوامش، تهدید به آزار و اذیت و یا تهدید به کشتن زن و فرزندان، تهدید به طلاق و یا ازدواج مجدد، تصاحب، مخفی کردن و از بین بردن مدارک شخصی و مورد نیاز زن مانند شناسنامه، دفترچه پس‌انداز، اوراق مالکیت و … بیگاری کشیدن از زن در انجام امور و وظایفی که مربوط به او نیست، مانند : تیمارداری پدر شوهر و مادر شوهر و بالاخره تحت نظر قرار دادن و ایجاد محدودیت در تماس‌های تلفنی و رفت و آمدهای روزانه برای زن .

زنان بندرعباس، زاهدان و خرم‌آباد بیش ار سایر زنان ایران توسط شوهرانشان تهدید می‌شوند و زنان سمنان ، ساری و یاسوج کمترین تهدیدها را تجربه کرده‌اند .

تعدادی از مردان ایرانی با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی زنان را مورد خشونت قرار می‌دهند. این مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می‌کنند و با ندادن خرجی خانه و پول کافی برای زنان مضیقه های مالی ایجاد می‌کنند .

اگر چه زنان زاهدانی و بوشهری از اول زندگی مشترک‌شان تا کنون بیشترین خشونت‌های اقتصادی و مالی را تجربه کرده‌اند، اما در میان زنانی که قربانی این نوع خشونت هستند ، زنان اصفهانی در طول‌یک سال به دفعات بیشتری تحت این نوع خشونت از سوی همسران قرار گرفته‌اند .البته این را هم باید اضافه کرد که زنان سمنان و یاسوج کمتر از سوی شوهران خود تحت مضیقه‌های مالی و اقتصادی قرار می‌گیرند .

پژوهشگران طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان ، خشونت‌های حقوقی و مرتبط با طلاق را نیز در ۲۸ استان کشور مورد سنجش قرار داده‌اند .

این پژوهشگران خشونت‌های حقوقی را شامل امتناع مرد از طلاق بر خلاف اصرار زن به متارکه ، ازدواج مجدد شوهر و جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن دانسته‌اند .

اگرچه زنان بندرعباس از اول زندگی مشترک‌شان تاکنون بیش از سایر زنان ایران مورد این نوع از خشونت قرار گرفته‌اند ، زنان زاهدان در طول یک سال بیشتر این خشونت را تجربه کرده اند و البته زنان رشت کمتر از سایر زنان ایرانی درگیر این خشونت هستند.

پژوهشگران ایرانی نوع دیگری از خشونت را نیز مورد توجه قرار داده‌اند: ” خشونت‌های ممانعت از رشد اجتماعی، فکری و آموزشی ” که عبارت است از ایجاد محدویت در ارتباط فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از تحصیل، کاریابی و اشتغال. در این نوع از خشونت نیز همچون برخی دیگر از انواع خشونت، زنان بندرعباس و زاهدان به ترتیب بیشترین قربانی هستند و زنان سمنان و گرگان و یاسوج کمترین .

روزی که دکتر محمود قاضی طباطبایی، مجری ” طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان در ۲۸ مرکزاستان کشور”، در جلسه‌ای که در دانشگاه تهران و با حضور تعدادی از استادان، دانشجویان و علاقه مندان برگزار شد، برخی از یافته‌های این پژوهش را اعلام می‌کرد، با اعتراض تعدادی از مخاطبان خود مواجه شد.

تعدادی از آنها به او گفتند که یافته‌های این پژوهش را قبول ندارند. چون جهت گیری خاص پژوهشگر در آن قابل تشخیص است. اوج اعتراض‌ها وقتی اتفاق افتاد که قاضی طباطبایی آمارهای مربوط به رضایت از زندگی را در باره زنان مراکز ۲۸ گانه استانی با هم مقایسه می‌کرد و گفت : ” زنان تبریزی بیشترین رضایت را از زندگی خانوادگی خود دارند و کمترین ناسازگاری هم در میان خانواده‌های تبریزی دیده می‌شود . بعد اضافه کرد که در حل اختلاف‌های خانوادگی، این تبریزی‌ها هستند که بیشترین مهارت را دارند و اردبیلی‌ها کمترین مهارت را.”

همین موقع دانشجویی از میان جمع گفت: ” استاد ، تبریزی بودن شما در رسیدن به چنین نتایجی چقدر موثر بوده است؟!”

قاضی طباطبایی سپس به بیان آمارهای مربوط به حساسیت مردان نسبت به روابط همسرانشان با سایرین، پرداخت و گفت :” بندرعباسی‌ها بیشترین و تبریزی‌ها کمترین حساسیت را در این باره نشان می‌دهند.”

گرچه آوردن نام تبریزی‌ها دوباره موجب همهمه در میان حاضران شد، اما قاضی طباطبایی با آرامش به قرائت آمارهای خود در باره عوامل موثر بر خشونت خانگی ادامه داد: ” تبریزی‌ها بالاترین کیفیت را در رابطه زن و شوهری دارند و اصفهانی‌ها پائین‌ترین کیفیت را؛ سابقه اختلافات خانوادگی در زاهدان بالاترین و در تبریز پائین ترین است؛ میزان تحمیلی بودن ازدواج در سنندج بیشترین و در تبریز کمترین است؛ مطلوبیت بهداشت روانی در خانواده نیز در تبریز بالاترین و در سنندج پائین‌ترین است؛ قدرت نمایی و زورگویی مردان در خانواده‌ در سنندج بالاترین و در مشهد پائین‌ترین است؛ … وابستگی عاطفی به “همسر” در تبریز نسبت به سایر مراکز استان‌ها بیشترین و در شهرکرد کمترین است و احساس نابرابری و بی‌عدالتی در دسترسی به فرصت‌ها و منابع خانواده برای زنان زاهدان بیشتر از سایر زنان ایرانی و برای زنان تبریزی کمتر است. “

وقتی میزان اعتراض‌ها بیشتر شد، مجری طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی، گفت : ” آنچه من برای شما قرائت می‌کنم فقط آمارهای خام است و شما می‌توانید هر جور که می‌خواهید آن را تفسیر کنید. “

۴۵ نوع خشونت خانگی

پژوهشگران این طرح ملی برای اندازه‌گیری شاخص کلی خشونت خانگی علیه زنان در ایران از ۴۵ مقیاس یا به قول خودشان ” گویه” استفاده کرده‌اند که تعدادی از آنها عبارتند از : به کاربردن کلمات رکیک، بهانه‌گیری های پی در پی، داد وفریاد و بد اخلاقی، ایجاد فشارهای روحی با رفتار تحکم آمیز، تهدید به کشتن، محروم کردن از غذا، کتک‌ کاری، مجبور کردن به کارهای خلاف عرف و شرع و قانون، جلوگیری از استقلال مالی و مجبور کردن به دیدن عکس و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته.

در گزارش‌های نهایی طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی، هر یک از گویه‌ها در سه مرحله مورد اندازه‌گیری قرار گرفتند: در مرحله اول، میزان وقوع خشونت خانگی از اول زندگی مشترک تا کنون و در مرحله دیگر طرز تلقی پاسخگویان از وقوع خشونت مورد نظر. هر کدام از این آمارها به تفکیک ” کل افراد مورد مطالعه ” و ” افراد آسیب دیده” (در گیر خشونت)، ارائه شده است.

بر اساس یافته‌های این پژوهش ملی، در مجموع تمامی افرد مورد مطالعه در سطح ملی به طور متوسط ۷/۴ مورد از گونه‌های متفاوت (۴۵ مورد) خشونت خانگی را تجربه کرده‌اند. این میانگین برای افراد درگیر در خشونت خانگی ۱/۷ است.

معنای این آمار این است که هر زنی که در طول زندگی مشترک خود تاکنون با خشونت خانگی درگیر بوده، به طور متوسط هفت مورد از انواع این خشونت‌ها را تجربه کرده است .

قاضی طباطبایی و همکارانش میزان وقوع خشونت خانگی علیه زنان رادر هشت جنبه (نوع) دسته بندی و بررسی کرده‌اند. یکی از انواع این خشونت‌ها استفاده از تهدیدهای متفاوت و ایجاد مخاطره است . ۵/۲۳ درصد از زنان مورد مطالعه در این پژوهش اعلام کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تاکنون درگیر این نوع از خشونت بوده‌اند که مفهوم آن تهدید و شکایت به پلیس و دادگاه ، ایجاد محدویت در تماس‌های تلفنی و رفت و آمدهای روزانه، تهدید به آزار و اذیت، تهدید به ترک کردن خانه … و حتی اقدام به خودکشی است .

خشونت روانی و کلامی، رتبه نخست

زنان ایران در میان انواع ۹ گانه خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونت‌های روانی و کلامی قرار دارند.

۷/۵۲ درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقا اعلام کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تا کنون قربانی این نوع خشونت که شامل به کاربردن کلمات رکیک، دشنام ، داد و فریاد، بهانه‌گیری‌های پی در پی و … است ، بوده‌اند.

میانگین وقوع این نوع خشونت برای زنانی که درگیر آن بوده‌اند ، ۱۰ بار است.

رتبه بعدی از آن خشونت فیزیکی از نوع دوم است که ۸/۳۷ درصد از زنان ایرانی از اول زندگی مشترک خود، آن را تجربه کرده‌اند. این نوع خشونت شامل سیلی زدن ، زدن با مشت یا چیز دیگر، لگد زدن و … است .

متوسط میزان تجربه این نوع خشونت‌ها برای زنان درگیر در خشونت خانگی ، برابر با ۴۶/۲ بار است . رتبه سوم با رقم ۷/۲۷ درصد متعلق به خشونت‌های “ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی” است که شامل ایجاد محدویت در ارتباط‌های فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاریابی و اشتغال و ایجاد محدویت در ادامه تحصیل و مشارکت در انجمن‌های اجتماعی است که ۳/۷۲ درصد از زنان اظهار کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تا کنون در معرض این نوع از خشونت همسران خود نبوده‌اند .

خشونت جنسی، رتبه آخر

خشونت‌های جنسی و ناموسی که شامل مجبور کردن به دیدن عکس‌ و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیرمتعارف می‌شود، با رقم ۲/۱۰ درصد رتبه پائینی را به خود اختصاص داده است. آمارهایی که ابعاد میزان وقوع خشونت خانگی را در سطح ملی نشان می‌دهد، حاکی است که ۸/۸۹ درصد از زنان ایرانی گفته‌اند در طول زندگی مشترک خود هرگز قربانی خشونت‌های جنسی و ناموسی نبوده‌اند.

همچنین اکثر افراد درگیر در خشونت‌های جنسی و ناموسی اعلام کرده‌اند که در حد پائین و خیلی پائین، در معرض این نوع خشونت ‌ها بوده‌اند .

بنابراین، نتایج پژوهش بررسی خشونت خانگی در ۲۸ مرکز استان نشان می‌دهد که وقوع خشونت‌های جنسی و ناموسی در سطح ملی در مقایسه با خشونت‌های دیگر ، کمتر گزارش شده است.

البته دکتر قاضی طباطبایی پس از ذکر آمار پائین خشونت‌های جنسی، اضافه کرد که با توجه به وجود نوعی الزام، جبر هنجاری، عرفی و حتی شرعی در باره اظهار چنین خشونت‌هایی در جامعه و فرهنگ ایران، به طور تلویحی می‌توان میزان کم این نوع خشونت ها را ناشی از خود سانسوری و نزاکت زنان مورد مطالعه دانست .

یافته‌های تحقیق قاضی طباطبایی و همکارانش در ارتباط با عوامل موثر بر خشونت خانگی نشان می‌دهد که وضعیت تحصیلی نیز بر میزان همسرآزاری تاثیر دارد.

زنان بی‌سواد بیشترین و زنان دارای فوق دیپلم و لیسانس کمترین خشونت را از اول زندگی مشترک خود تجربه کرده‌اند.

یافته‌های همین تحقیق نشان می‌دهد که میزان تاثیر سن و همچنین شاغل و یا غیر شاغل بودن زن بر خشونت خانگی علیه زنان از تنوع و تفاوت‌های قابل توجهی برخوردار است.

زنان ۵۵ تا ۵۹ ساله بالاترین و زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله پائین‌ترین مورد وقوع خشونت را در زندگی مشترک خود داشته‌اند. زنان غیر شاغل نیز بیشتر و زنان شاغل کمتر خشونت را تجربه کرده‌اند .

یافته‌های یک پژوهش دیگر که در تهران انجام شده است، برخی از نتایج پژوهش ملی را در این باره تائید می‌کند: “ویژگی‌های فردی قربانیان همسرآزاری در مراجعه به مراکز سازمان پزشکی قانونی” عنوان پژوهشی است که توسط حسن افتخار، حسن کاکویی، آمنه ستاره فروزان و منیر برادران انجام شده است. نتایج این مطالعه توصیفی نشان می‌دهد که ۲۸ درصد از قزبانیان خشونت خانگی شاغل و ۷۱ درصد غیرشاغل بوده‌اند. از طرفی اشتغال زنان ارتباط تنگاتنگی با میزان تحصیلات آنان داشته است.

در این پژوهش همچنین روشن شد که هر چه مدت زناشویی افزایش می‌یابد دفعات ضرب و شتم شوهر و میزان مدارا با خشونت خانگی افزایش می‌یابد.

این پژوهش نشان می‌دهد که تعداد دفعه‌های ضرب و شتم شوهر با تعداد فرزندان ارتباط مستقیم دارد و هر چه تعداد فرزندان بیشتر باشد، خشونت جسمی علیه زنان هم بیشتر شده است. ضمن اینکه بین دفعات ضرب و شتم شوهر و گرایش قربانیان به طلاق و جدایی ارتباطی دیده نشده است.

پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی میزان تاثیر شغل، درآمد ماهیانه خانوار، زبان مادری و محل بزرگ شدن را بر خشونت خانگی مورد ارزیابی قرار داده است که روشن شد ارتباط معناداری بین آنها وجود دارد.

به این ترتیب که کارگران کشاورزی از اول زندگی مشترک تا کنون بیشترین و کارمندان و متخصصان عالی رتبه کمترین خشونت را درباره همسران خود انجام داده‌اند .

خانواده‌هایی که میزان هزینه ماهانه آنها زیر ۷۵ هزار تومان بوده بالاترین میزان خشونت را تجربه کرده‌اند و آنها که بین ۲۲۶ تا ۳۰۰ هزار تومان هزینه داشته‌اند، کمترین خشونت را.

تاثیر نوع محل سکونت بر خشونت خانگی

همچنین خانواده‌هایی که در خانه‌های ویلایی زندگی می‌کنند، بیشترین خشونت و خانواده‌هایی که در آپارتمان سکونت دارند، کمترین خشونت را تجربه کرده‌اند .

مردانی که تا ۱۸ سالگی در روستا بزرگ شده‌اند، بالاترین خشونت را علیه زنان روا داشته‌اند و مردان بزرگ شده شهر، کمترین خشونت را.

زنانی که با همسرشان همشهری نیستند، بیشتر تحت خشونت واقع شده‌اند و البته آنها که همشهری بوده‌اند کمترین خشونت را تحمل کرده‌اند.

در این پژوهش ارتباط زبان مادری نیز با خشونت در خانواده‌ مورد سنجش قرار داده شد و نتایجش خبر از آن می‌دهد که مردان بلوچ و لر زبان، بالاترین خشونت و مردان مازنی و گیلک زبان، کمترین خشونت را از ابتدای زندگی مشترک تا کنون نسبت به زنان خود روا داشته‌اند.

پرخشونت‌ترین دوره‌ها

میانگین مرتب شده دوره‌های زندگی، در بین پاسخگویان در سطح ملی بر حسب میزان وقوع خشونت خانگی نشان می‌دهد که دوره‌های زیر به ترتیب پرخشونت ‌ترین دوره‌ها برای زنان ایران محسوب می‌شوند :

۱- یک سال اول ازدواج ۲- دوران تنگناهای مالی ۳- پس از تولد فرزندان ۴- حداقل یکبار در ماه ۵- دوران میانسالی ۶- دوران بارداری .

خلاصه یافته‌های بر‌آورد گستره خشونت خانگی در ۲۸ مرکز استان کشور ۱۲ مورد از کم شایع‌ترین انواع خشونت را در باره زنان چنین نشان می‌دهد:

۱- مجبور کردن به انجام کارهای خلاف عرف و شرع و قانون (۱/۱ درصد)

۲- کتک‌ کاری منجر به سقط جنین (۲/۱ درصد)

۳- زدن تا حد نقص عضو ( ۳/۱ درصد )

۴- زدن تا حدی که پرده گوش پاره شده است ( ۵/۱درصد)

۵- زدن تا حدی که دست یا پا شکسته است ( ۲درصد)

۶- از دست دادن دندان ( ۶/۱ درصد)

۷- زدن تا حدی که فک یا بینی شکسته است ( ۵/۱ درصد)

۸- جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن در زمان متارکه ( ۲ درصد)

۹- ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت همسر اول ( ۲ درصد)

۱۰- مجبور کردن به سقط جنین ( ۵/۲درصد)

۱۱- زدن تا حدی که دندان‌ها لق شده است ( ۵/۲ بدرصد)

۱۲- عدم مراعات بهداشت زناشویی ( ۶/۲ درصد)

نکته آخر

اگر چه در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی علیه زنان برای افزایش دقت در اندازه‌گیری مفاهیم، به طور گسترده از روش مقیاس سازی با استفاده از روش‌های آماری پیشرفته استفاده شده و تعداد پاسخگویان به هر یک از مفاهیم مورد نظر متشکل از یک سوم نمونه در هر مرکز استان است، اما شاید یکی از مهمترین ایراداتش این باشد که فقط زنان مراکز استان‌ها مورد بررسی قرار گرفته‌اند و زنان سایر شهرها که چه بسا شرایط و وضعی کاملا متفاوت با زنان مرکزنشین دارند، مورد غفلت کامل قرار گرفته‌اند.

PezeskaneIran

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است