هیلاری کلینتون از مذاکرات محرمانه با ایران می‌گوید


هیلاری کلینتون می گوید منوچهر متکی، وزیر امور خارجه پیشین ایران دو بار جواب سلامش را نداده است

هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا، در کتاب “گزینه‌های دشوار” خود درباره تماس‌ها و مذاکرات محرمانه با ایران در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و حسن روحانی ، جزئیات جالبی ارائه کرده است.

او در فصل هجدهم کتاب (ایران: تحریم‌ها و اسرار) از رایزنی‌هایش برای ترغیب هند به قطع مبادلات نفتی با ایران می گوید، از این که منوچهر متکی، وزیر امور خارجه پیشین ایران در بحرین جواب سلامش را نداد و این که از موضع گیری محکم نکردن در حمایت از جنبش سبز ایران پشیمان است.

ولی شاید مهم‌ترین شخصیت فصل ایران کتاب خانم کلینتون سلطان قابوس، پادشاه عمان باشد که طی چند سال اخیر رابط اصلی واشنگتن و تهران بوده است و مدت‌ها پیش از به قدرت رسیدن حسن روحانی، کار سخت وساطت بین آمریکا و ایران را شروع کرده بود.

هیلاری کلینتون می گوید روز ۱۲ ژانویه سال ۲۰۱۱ در مسقط، پایتخت عمان، به دیدار سلطان قابوس رفته بود که پادشاه عمان پیشنهاد کرد به برقراری تماس و مذاکره بین ایران و آمریکا کمک کند.

خانم کلینتون می نویسد پیشنهاد سلطان برای او و باراک اوباما جذاب واقع شد چرا که آن توصیه بهترین شانس برای پرهیز از درگیری نظامی یا سناریوی غیرقابل قبول یک ایران مسلح به سلاح هسته‌ای بود.

خانم کلینتون در عین حال می گوید تلاش‌های واشنگتن برای تعامل با ایران مدت کوتاهی پس از آغاز دور اول ریاست جمهوری آقای اوباما در اوایل سال ۲۰۰۹ میلادی آغاز شده بود، زمانی که باراک اوباما دو نامه خصوصی به آیت الله علی خامنه‌ای می نویسد و به رهبر جمهوری اسلامی پیشنهاد یک “گشایش دیپلماتیک جدید” می دهد.

در همان دوران بود که رئیس جمهوری آمریکا کلیک اولین پیام تبریک عید نوروز خود را خطاب به مردم ایران ضبط و منتشر کرد.

تماس‌های اولیه و حاشیه‌ای

“گزینه‌های دشوار” خانم کلینتون تصویر تازه‌ای از رویکرد دولت باراک اوباما در قبال ایران ارائه می کند، به خصوص این که دیپلمات‌های آمریکایی از هر فرصتی در حاشیه نشست‌های بین المللی برای تعامل مستقیم با همتایان ایرانی خود استفاده می کردند.

یکی از اولین تماس‌های مستقیم در سال ۲۰۰۹ میلادی (فروردین سال ۱۳۸۸) درحاشیه کنفرانس بین المللی لاهه هلند انجام شد که درباره اوضاع افغانستان برگزار شده بود.

هیلاری کلینتون می نویسد: “من باید تصمیم می گرفتم که سازمان ملل متحد، ایران را (به کنفرانس) دعوت بکند یا نه. پس از مشورت با متحدانمان در پیمان ناتو، من آن کنفرانس را خیمه بزرگ برای تمام طرفینی توصیف کردم که در افغانستان منافع دارند.”

او می افزاید: “این (حرف) در را برای شرکت ایران باز گذاشت. اگر آمدند، می توانست اولین مواجه مستقیم ما باشد.”

در جریان این کنفرانس بود که وزیر امور خارجه آمریکا یکی از نزدیک‌ترین مشاورانش، جیک سالیوان، را به سراغ نماینده ایران می فرستد تا به گفته هیلاری کلینتون وضعیت سه شهروند زندانی آمریکا در ایران (عشا مومنی، رکسانا صابری و رابرت لوینسون) را با مقام ایرانی مطرح کند.

رابرت لویسنون همان مامور سابق اف بی‌آی و پیمانکار سازمان سی آی‌ای است که در سال ۲۰۰۷ برای جمع آوری اطلاعات به جزیره کیش سفر کرد و ناپدید شد. مقامات ایرانی همچنان از سرنوشت وی ابراز بی‌اطلاعی می کنند اما آنها در نهایت، عشا مومنی و رکسانا صابری را آزاد کردند.

خانم کلینتون می نویسد: “تهران سرانجام یک معاون وزیر امور خارجه را به لاهه فرستاد که نطقش شامل برخی نظرات مثبت در مورد همکاری بود. من با دیپلمات ایرانی دیدار نکردم اما جیک (سالیوان) را فرستادم تا با او صحبت کند تا او امکان تعامل مستقیم در مورد افغانستان را مطرح کند.”

نماینده ایران در آن نشست محمد مهدی آخوند زاده معاون آسیاى وزیر امور خارجه بود.

به گفته خانم کلینتون، ریچارد هولبروک، نماینده وقت رئیس جمهور آمریکا در امور پاکستان و افغانستان، هم درکنفرانس لاهه در زمان صرف “نهار رسمی” صحبت کوتاهی با دیپلمات ایرانی داشت، هرچند به گفته وی، مقام ایرانی بعدا این تماس را تکذیب کرد.

‘تصمیم تاکتیکی دشوار’ در برابر جنبش سبز

یکی از مواردی جالب کتاب خانم کلینتون ابراز پشیمانی نویسنده از حمایت نکردن محکم تر از معترضان ایرانی در جریان اعترضات انتخاباتی سال ۱۳۸۸ است که علیه برنده اعلام شدن محمود احمدی نژاد به خیابان‌ها ریختند.

او می نویسد در آن روزهای بحرانی، افرادی از داخل ایران، دولت آمریکا را ترغیب کردند که تا حد امکان سکوت اختیار کند چرا که اگر واشنگتن در حمایت از معترضان موضع گیری صریح کند و وارد ماجرا شود، حکومت ایران اعتراضات را توطئه بیگانگان خواهد دانست و به شدت سرکوب خواهد کرد.

هیلاری کلینتون می گوید در نهایت باراک اوباما طی یک “تصمیم تاکتیکی دشواری که با چشمان باز اتخاذ شد”، رویکردی محتاطانه را در پیش گرفت.

اما خانم کلینتون در کتابش نوشته است: “با آگاهی از آن چه اتفاق افتاد، من مطمئن نیستم که خویشتنداری ما گزینه درستی بوده باشد. این (تصمیم) سرکوب بی‌رحمانه جنبش سبز توسط رژیم را متوقف نکرد که مشاهده آن بی‌نهایت دشوار بود. پیام‌های جدی تر ایالات متحده احتمالا از آن چه اتفاق افتاد جلوگیری نمی کرد و می توانست آن را تسریع کند اما در حال حاضر هیچ راهی وجود ندارد که بدانیم که ما می توانستیم موثر واقع شویم.”

او می افزاید: “من بعدها پیشیمان شدم که ما محکم تر موضع گیری نکردیم و دیگران را برای اقدامی مشابه بسیج نکردیم.”

آمریکا پس از سرکوب اعتراضات سال ۸۸، تعدادی از مقام ارشد جمهوری اسلامی از جمله محمدعلی جعفری (فرمانده کل سپاه پاسداران) و حیدر مصلحی (وزیر اطلاعات وقت) را به اتهام نقض حقوق بشر تحریم کرد و به تلاش‌هایش برای افزایش فشارهای اقتصادی بر ایران ادامه داد.

اما کتاب خانم کلینتون به وضوح نشان می دهد که با وجود تیرگی شدید روابط، تلاش‌های واشنگتن برای تعامل با ایران و ارسال پیام به طرف ایرانی همچنان ادامه داشته است.

خانم کلینتون می گوید در آوریل سال ۲۰۱۰ میلادی، شخصا از یووری موسوینی، رئیس جمهوری اوگاندا می خواهد که به محمود احمدی نژاد “پیام محکم” واشنگتن را ابلاغ کند که “هنوز ایران فرصت دارد رفتارش را تغییر بدهد.”

او همچنین می نویسد که از طریق رئیس جمهوری اوگاندا، واشنگتن در مورد هرگونه اقدام احتمالی ایران در تنگه هرمز به تهران هشدار داد.

بازی دیپلماتیک طولانی، سلام به متکی

خانم کلینتون می نویسد در دسامبر ۲۰۱۰ برای شرکت در یک نشست امنیتی که مقام‌های ارشد کشورهای حوزه خلیج فارس در آن شرکت داشتند به بحرین سفر می کند. این نشست در هتل ریتس کارلتون منامه برگزار شده بود و منوچهر متکی، وزیر امور خارجه وقت ایران، نیز در راس هیات ایرانی در آن شرکت داشت.

هیلاری کلینتون تصمیم می گیرد که در نطقش به طور مستقیم هیات ایرانی را خطاب قرار بدهد و به آن‌ها بگوید: “حدود دو سال پیش پرزیدنت اوباما به دولت شما صادقانه پیشنهاد گفتگو داد. ما همچنان به آن پیشنهاد پایبند هستیم. شما حق دارید از برنامه اتمی صلح آمیز برخوردار باشید اما این حق شامل یک مسوولیت معقولانه است: این که به مفاد پیمانی که امضا کرده اید عمل و به طور کامل نگرانی‌های دنیا از فعالیت‌های هسته‌ای خود را برطرف کنید. ما از شما می خواهیم که به خاطر مردم، منافع و امنیت مشترک، این گزینه را انتخاب کنید.”

خانم کلینتون می افزاید پس از پایان جلسه، زمانی که مقامات کشورها برای صرف شام دور هم جمع شده و با هم دست می دادند، تصمیم می گیرد با منوچهر متکی احوال پرسی کند.

او می نویسد که به آقای متکی گفته است: “سلام آقای وزیر! او زیر لب به فارسی یک چیزی گفت و رویش را برگرداند. چند دقیقه بعد ما دوباره با هم برخورد کردیم، این بار بیرون در محوطه جلوی ساختمان. خوشامد دیگری گفتم ولی بار دیگر از جواب دادن خودداری کرد.”

کلینتون می افزاید: “پیش خودم لبخند زدم. در اولین نطق مراسم تحلیفش، پرزیدنت اوباما به ایران و دیگر دولت‌های یاغی گفته بود که اگر شما حاضرید مشت گره کرده خودتان را باز کنید ما دستمان را به سوی شما دراز می کنیم. متکی تازه نشان داده بود که چقدر رسیدن به این هدف دشوار است.”

او در عین حال می نویسد: “اما اگر منصف باشیم ما تازه به طور موفقیت آمیز در سراسر دنیا کمپین کرده بودیم تا تحریم‌های فلج کننده‌ای علیه کشور او (متکی) وضع کنیم. تعامل و فشار. هویچ و چماق. این ماهیت دیپلماسی است و ما بازی طولانی‌ای را انجام می دادیم.”

دستیار امین کلینتون، مامور تماس با ایران

کتاب خانم کلینتون به وضوح نشان می دهد که جیک سالیوان، دستیار جوان او در تدارکات روند تعامل نقش محوری داشته است.

این دیپلمات تازه کار هم اکنون به مقام مشاور امنیت ملی جو بایدن، معان ریاست جمهوری آمریکا ارتقا یافته است.

آن طور که در کتاب خانم کلینتون آمده، آقای سالیوان در تابستان سال ۲۰۱۰ مامور رایزنی برای آزاد کردن سه جوان کوهنورد آمریکایی می شود که در نواحی مرزی ایران و عراق دستگیر و در زندان اوین محبوس بودند.

خانم کلینتون می نویسد در تابستان ۲۰۱۰ جیک سالیوان در یک نشست بین المللی دیگر پیام تازه‌ای را در مورد سه آمریکایی، شخصا به وزیر امور خارجه ایران تسلیم کرد.

اما آن طور که وزیر امور خارجه آمریکا اذعان می کند با وجود تماس‌های پراکنده، در نهایت کانال ارتباطی اصلی با ایران، پادشاه عمان بود که در ژانویه ۲۰۱۱ به خانم کلینتون پیشنهاد وساطت بین ایران و آمریکا را می دهد.

هیلاری کلینتون می نویسد که پیشنهاد سلطان قابوس را با اوباما در میان می گذارد با استقبال او مواجه می شود.

او می گوید: “پرزیدنت اوباما محتاط اما علاقمند بود. او به سلطان تلفن زد تا از او درباره امکان پذیر بودن کانال دیپلماتیک تحقیق کند. ما حلقه را کوچک نگه داشتیم. بیل برنز، جیک و من با تیم کوچکی در کاخ سفید همکاری می کردیم که شامل تام دانیلون، مشاور امنیت ملی وقت رئیس جمهور، معاونش دنیس مک دونا، دنیس راس – تا زمانی که در نوامبر ۲۰۱۱ از کاخ سفید رفت – و پونیت تالوار، مدیرارشد بخش ایران، عراق و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در شورای امنیت بود.”

وی می افزاید: “عمانی‌ها بین ما پیام مبادله کردند درباره این که چگونه گفتگوها می تواند انجام بشود و هیات‌ها در چه سطحی می توانند فرستاده شوند. البته تعجب برانگیز نبود که دشوار بود حتی در مورد ساده‌ترین سوال ها، جواب صریحی از ایرانی‌ها گرفت.”

در اکتبر سال ۲۰۱۱ هیلاری کلینتون دوباره به مسقط می رود و در این دیدار بود که سلطان قابوس از او می خواهد تیمی از مقام‌های ارشد به عمان بفرستد تا به طور مستقیم در مورد مسائل لجستیکی مذاکرات آینده با طرف ایرانی صحبت کنند، چرا که مبادله پیام از طریق وی نتیجه‌ای به بار نیاورده بوده است.

کلینتون می نویسد: “من با خواسته سلطان موافقت کردم، به شرط آن که ایرانی‌ها جدی باشند و سلطان بتواند تضمین کند که طرف ایرانی از طرف رهبر جمهوری اسلامی صحبت می کند.”

مذاکرات دشوار

وزیر امور خارجه آمریکا این بار هم دستیار جوان خود، جیک سالیوان، را به دیدار ایرانی‌ها می فرستد. هویت طرف مذاکره کننده ایرانی هیچگاه رسما اعلام نشده است.

وزیر امور خارجه سابق آمریکا می نویسد: “جیک با تجربه‌ترین دیپلمات وزارت خارجه برای اولین دیدار حساس با ایرانی‌ها نبود، من می توانستم که فرد دیگری را انتخاب کنم. اما او بسیار مواظب و محتاط بود و از اعتماد کامل من هم برخوردار بود. حضور او می توانست این پیام قوی را بدهد که من شخصا در این روند سهیم هستم.”

خانم کلینتون توضیح می دهد که در اوایل ژوئیه ۲۰۱۲ چطور جیک سالیوان در یکی از سفرهای خارجی اش بی‌سر و صدا از پاریس به مسقط می رود. این سفر چنان محرمانه و غیرمنتظره بود که به گفته خانم کلینتون، دوستان و همکاران آقای سالیوان فکر کرده بودند که برای او مشکل اضطراری خانوادگی پیش آمده بود و نگران شده بودند.

حدود یک سال پس از آن سفر بود که خبر گفتگوهای محرمانه ایران و آمریکا به رسانه‌ها کلیک درز کرد. در آن زمان اما ایران و قدرت‌های بزرگ توافق اتمی شش ماهه را در ژنو امضا کرده و به فکر دور نهایی گفتگوها بودند.

به گفته خانم کلینتون، جیک سالیوان و پونیت تالوار شب را روی مبل یکی از خانه‌های خالی سفارت آمریکا در مسقط خوابیدند، با وجود تمام آن سختی ها دو دیپلمات آمریکایی در آن سفر، به نتیجه مطلوبی دست پیدا نمی کنند.

هیلاری کلینتون می نویسد: “تیم ارشد ایران با یک سری درخواست ها و پیش شرطی هایی آمدند که هیچ یک از آنها قابل قبول نبودند.” او درباره خواسته‌های ایران توضیحی نمی دهد و نام مقام‌های ایرانی را افشا نمی کند.

خانم کلینتون می افزاید: “جیک گزارش داد برداشتش این است ایرانی‌ها هنوز آماده نیستند که به طور جدی مذاکره کنند. ما توافق کردیم که کانال ارتباطی را باز نگه داریم و صبر کنیم تا شرایط بهتر شود.”

وزیر خارجه وقت آمریکا می نویسد سرانجام در اواخر سال ۲۰۱۲ میلادی رابط عمانی خبر داد که ایرانی‌ها آماده اند که گفتگوهای را به طور جدی ادامه بدهند.

او به نقل از مقام‌های حکومت عمان می نویسد: “آنها (ایرانی ها) می خواهند که یک معاون وزیر امور خارجه بفرستند تا با بیل برنز ملاقات کند. ما موافقت کردیم.”

بیل (ویلیام) برنز، از معاونان وزیر امور خارجه آمریکاست که در گذشته مذاکرات هسته‌ای با ایران را هدایت می کرد و قرار است پائیز امسال بازنشسته شود.

هیلاری کلینتون می گوید چند هفته پس از آن که از وزارت امور خارجه کناره گیری کرده بود، در مارس ۲۰۱۳ بیل برنز و جیک سالیوان برای گفتگو با طرف ایرانی به عمان رفتند اما “پاسخ هنوز ناامید کننده بود.”

او می افزاید: “به نظر می رسید که ایرانی‌ها هنوز نمی دانستند چکار می خواهند بکنند. واضح بود جناحی در داخل دولت خواهان تعامل جدی بود. اما نیروهای قدرتمندی مانع از مذاکره می شدند.”

سرکار آمدن حسن روحانی، گرم شدن کانال عمان

نویسنده کتاب “گزینه‌های دشوار” می گوید که پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال گذشته، “کانال عمان گرم می شود.”

سلطان قابوس اولین رهبر خارجی بود که پس از پیروزی آقای روحانی به تهران سفر کرد تا به رئیس جمهوری میانه روی ایران تبریک بگوید و احتمالا پیام باراک اوباما را به او منتقل کند.

خانم کلینتون می نویسد: “پرزیدنت اوباما یک نامه دیگر فرستاد و این بار پاسخ مثبت گرفت.”

او می گوید جیک سالیوان (حالا مشاور امنیت ملی معاون رئیس جمهوری) و بیل برنز تماس‌هایشان با طرف ایرانی که “سرانجام اجازه مذکراه را از بالاترین سطوح دریافت کرده بودند، آغاز کردند.”

او می نویسد:”پنهان کاری محض بیش از همیشه مهم بود تا اعتبار شکننده روحانی در کشورش حفظ شود. تقریبا خیلی سریع کلیات یک توافق مقدماتی شکل گرفت. ایران در ازای کاهش نسبتا کم تحریم ها، برای مدت شش ماه پیشبرد برنامه اتمی را متوقف کند و اجازه بازرسی بدهد.”

چند ماه بعد در جریان سفر حسن روحانی به نیویورک برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، وزیران امور خارجه آمریکا و ایران در پشت میز مذاکره گروه ۱+۵ نشستند و سپس تماس تماس تلفنی تاریخی حسن روحانی و باراک اوباما انجام شد. به این ترتیب، از ماه اکتبر به بعد کانال محرمانه پادشاه عمان با کانال رسمی گروه ۱+۵ ادغام شد و وندی شرمن، معاون سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا رسما سرپرستی هیات مذاکره کننده ایالات متحده را برعهده گرفت.

البته به گفته خانم کلینتون، در جریان مذاکرات ژنو هم، بیل برنز و جیک سالیوان به طور محرمانه در پشت صحنه گفتگوهایی که سرانجام در ماه نوامبر ۲۰۱۳ به توافق اتمی مقدماتی منجر شد حضور داشتند.

او می نویسد: “بیل و جیک شرکت داشتند اما آنها تدابیر دقیقی اتخاذ کردند از جمله اقامت در هتلی جداگانه و رفت و آمد از درهای پشتی تا این که از دید رسانه‌ها پنهان بمانند.”

هیلاری کلینتون در کتابش از اظهار نظر درباره این که به حل و فصل مناقشه اتمی خوش بین است یا نه خودداری می کند، ولی واضح است که توافق ژنو را دست‌آورد پنج سال تلاش‌ها و رایزنی‌های محرمانه دولت اوباما برای تعامل با ایران می داند.

BBC

 

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است