هشدار به دولت در مورد تجزیه بلوچستان ایران – عبدالستار دوشوکی


دکتر عبدالستار دوشوکی فعال سیاسی ایرانی مقیم لندن و رئیس مرکز مطالعات بلوچستان در لندن

تجزیه یا تکه پاره کردن سرزمین مادری و تاریخی هر انسانی به مجموعه های سیاسی کوچکتر، صرفنظر از انگیزه های درونی و یا محرکه های بیرونی و استدلال سیاسی و یا اداری “تجزیه طلبان”، طبیعتا باعث درد و تالم فراوان می شود. تقریبا همه هموطنان نسبت به طرح مقوله و خطر تجزیه ایران حساسیت سیاسی و عاطفی بسیار بالایی از خود نشان می دهند زیرا تجزیه ایران یعنی فروپاشی خانواده منسجم و خدشه دار شدن تمامیت ارضی سرزمین و مردمی که در آن در طول تاریخ زندگی کرده و می کنند. ممکن است برخی از هموطنان تجزیه و یا بعبارتی تقسم اداری یک استان را با “تجزیه یک کشور” همسان ندانند. اما برای برخی دیگر بخصوص بلوچها اینگونه نیست.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهور دولت تدبیر و امید در روز دوشنبه ٢٨ بهمن با مجمع نمایندگان استان سیستان و بلوچستان ملاقات کرد. بر طبق خبرگزاری مجلس شورای اسلامی، نمایندگان استان که اکثرا دستچین نهادهای امنیتی و اطلاعاتی هستند و نه نماینده واقعی مردم، ظاهرا پیشنهاد تقسیم استان را به سه استان کوچکتر به رئیس جمهور ارائه کردند. این در حالی است که هدایت‌الله میرمرادزهی به اصطلاح نماینده مردم سراوان به نیابت از نهادهای امنیتی ـ نظامی استان و کارشناسان وزارت کشور در گذشته این پیشنهاد را به محمود احمدی نژاد نیز ارائه داده بود که با مخالفت شدید مردم و رهبران مذهبی بلوچ مواجه شد. وی که خود را نماینده مردم می داند با وادادگی کامل تاکید کرده است که به هر نحوی که کارشناسان معتقدند استان باید تقسیم شود.

در طی چند سال اخیر گروه های کارشناسی مختلفی از وزارت کشور بطور مخفیانه مشغول مطالعات فرهنگی، سیاسی، ژئو پلیتیک و اقتصادی و راهبردی در راستای تجزیه استان سیستان و بلوچستان بوده اند. هر گاه که خبر اینگونه نقشه های پنهانی به بیرون درز می کرد با واکنش شدید و منفی مردم بلوچ روبرو می شد، مقامات به ناچار وجود چنین نقشه هایی را تکذیب می کردند. در طی سالهای اخیر تعداد شهرستانهای استان از ۵ شهر به ١٩ شهر افزایش یافته و قرار است که در طرح تدارک و آماده سازی استان برای تجزیه تعداد نهایی آنها به ٢٢ شهرستان برسد. اگرچه این پروژه هدفمند شهرستان سازی دولت که باعث خرسندی برخی از مردم در جهت دسترسی به امور اداری شده بود، اما نیمه پنهان دیگری نیز دارد. طرح تجزیه و تقسیم استان های قومی نظیر سیستان و بلوچستان بعنوان استراتژی پیشگیرانه راهبردی در راستای مهار رشد احساسات و انسجام قومی ـ جغرافیایی و جلوگیری از گرایش های قومی ـ مذهبی می باشد. وانگهی تجربه تجزیه و تقسیم پنج شهرستان استان به ١٩ شهرستان مختلف، باعث رفع تبعیض و محرومیت زدایی نشده است. در آن زمان پنج شهرستان محروم با پنج فرماندار غیر بومی داشتیم. اکنون نیز ١٩ شهرستان محروم با مسئولین غیر بومی و استاندار غیربومی داریم. فرق کجاست؟

در طی دو دهه اخیر در مورد تجزیه و تقسیم شهرستان های استان به موجودیت های اداری کوچکتر استدلال های مختلفی ارائه شده است از جمله: محرومیت زدایی، کار آیی بیشتر برای کیفی سازی امور توسعه ای، افزایش اختیارات و اقتدار ادارات و سازمان ها، امکان دریافت بودجه بیشتر، تامین وسایل رفاهی جامعه و امکانات آموزشی و فرهنگی، امکان تماس مستقیم و بدون واسطه با مرکز استان، افزایش اعتبارات مالی ، رشد صنایع، رونق تجارت و کشاورزی، ایجاد امکانات شغلی بیشتر و توسعه پایدار و غیره. بعد از قریب به دو دهه کذب بودن این وعده ها و استدلال های عوامفریب ثابت شده است. فقر و محرومیت در کنار مدارس کپری همچنان وجود دارد. حتی شغل هایی نظیر دربانی برای اداره بنادر و کشتیرانی در دورافتاده ترین شهر ایران (چابهار) به غیر بومی ها واگذار شده است. هزاران تحصیلکرده دانشگاهی بلوچ در شهرهای جدیدالتاسیس بیکار هستند؛ در حالیکه غیر بومی ها براحتی استخدام می شوند. تجربه تجزیه و تقسیم ۵ شهرستان به ١٩ شهرستان بدون تردید و توهم کذب ادعای مقامات را ثابت نموده است. در مرکز استان فعلی علاوه بر مدیر کل ها و مقامات استانی که غیر بلوچ هستند، حتی شهردار و استاندار هم وارداتی هستند. بطرز بسیار غم انگیزی کودکانه خواهد بود اگر باور کنیم که مسئولیت استان های جدیدالتاسیس به بلوچها واگذار خواهد شد.

“که تو آن جرعه آبی
که غلامان
به کبوتران می‌نوشانند
از آن پیشتر
که خنجر
به گلوگاه‌شان بنشانند.”
(احمد شاملو از کتاب مرثیه های خاک)

تسریع صوری این پروژه به بیش از ٢٢ شهرستان، علیرغم عدم ایجاد زیر ساختارهای اداری، سازمانی، تاسیس نهادهای مربوطه، ادارات بنیادین و فراهم نمودن امکانات لازمه حتی برای شهرستانهایی که بیش از ١۵ سال پیش به این افتخار نایل آمدند، نشانگر عزم عاجلی است برای افزایش تعداد شهرستانها، و تقسیم استان به بهانه حذف بروکراسی، تقلیل مساحت، تسریع توسعه پایدار منطقه ای و جوابگویی به خواسته های مردم و غیره. این همانند فربه کردن قربانی می ماند که آن را برای عید قربان آماده می کنند. بی آنکه حیوان بی زبان از انگیزه بذل و بخشش گونه “صاحب” خویش خبر داشته باشد.

در زمان رضا شاه بلوچستان بین سه استان تقسیم شد. بسیاری از بلوچ های کرمان و هرمزگان نه تنها پیوند و ارتباط خود را با بلوچ و بلوچستان از دست دادند بلکه نسل های بعدی آنها زبان بلوچی که بـُن مایه هویتی یک قوم می باشد را نیز از دست دادند. بسیاری از آنها حتی مذهب سـُنی خود را از دست دادند و شیعه اثنی عشری شدند. فرهنگ و سنن بلوچی نیز در گذر زمان فقط در بقچه خاطرات پدر بزرگها و مادربزرگهای آنها باقی ماند.

در نتیجه در طی هشتاد سال گذشته بخشی از بدنه بلوچ و بلوچستان از پیکره اصلی آن جدا شد و به تدریج مــُـرد و یا در حال مـُـردن است. این یعنی مرگ تدریجی یک قوم تاریخی به شیوه انشقاق جغرافیایی ـ اداری. و اینگونه خواهد بود که در سه نسل بعد نه از تاک نشان خواهد بود و نه از تاکنشان.

یکی دیگر از اهداف ظاهری حکومت “بومی سازی” می باشد. یعنی فرماندار و مسئولین شهرستان های جدید بومی خواهند بود. این امر ممکن است بمصداق شعر “وقتی که تبر به جنگل آمد درختان فریاد کشیدند دسته اش از خود ماست، مورد استقبال عده ای در استان قرار بگیرد. اما حتی در دولت تدبیر و امید استاندار و حتی شهردار زاهدان و فرمانداران و اکثر مسئولین غیر بلوچ هستند و بقول شعر بلوچی “گنوکئن دل که په توء پهر بندیئت، تــَـچوکین آپء پـُـشتا کـِـشک رندیئت!

برخلاف خراسان و یا البرز و کرمان و دیگر استانهای کشور، مردم بلوچ علیرغم محرومیت ها و تبعیض و ستم های متعدد، از هویت مشخص قومی، زبانی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی برخوردار هستند و بر موجودیت منسجم و تجانس ممتد سیاسی ـ اداری خود در ایران اصرار دارند. رهبران مذهبی بلوچ باید بر این اتصال و تسلسل قومی در یک استان واحد تاکید بورزند. و گرنه همانگونه که مولانا عبدالحمید امام جمعه زاهدان (مرکز استان سیستان و بلوچستان) اجازه سفر به دیگر مناطق بلوچ نشین در استانهای کرمان و هرمزگان را ندارد (و یا حداقل تا امروز نداشته)، ممکن است در فردایی نه چندان دور اجازه سفر به مثلا بلوچستان جنوبی و یا ایرانشهر و چابهار را نداشته باشد زیرا در آن صورت وی رهبر مذهبی اهل سنت استان بلوچستان شمالی خواهد بود، و نباید در امور “استانهای دیگر” دخالت کند. خـُنک آنکه ز آغاز انجام جست!

قریب به یکسال پیش در مصاحبه با روز آنلاین هشدار دادم که تقسیم استان “دشمنی آشکار با هویت تاریخی ـ جغرافیایی قوم بلوچ است؛ و چنین عمل نابخردانه‌ای آغاز هویت زدایی مردم بلوچ و در راستای محو اجباری و قوم زدایی بلوچ ها خواهد بود. چنین اقدامی از جانب حکومت، باعث رشد تفکر جدائی طلبی نه بمثابه یک آرمان سیاسی بلکه بعنوان چاره اجتناب ناپذیر جهت دفاع از هویت قومی ـ مذهبی و سرزمین دیرینه خویش و یا به عبارتی جنگ بقا، خواهد شد؛ و من خطر آن را بسیار جدی می‌دانم. و اکنون نیز یکبار دیگر هشدار خود را تکرار می کنم تا دولت تدبیر و امید آقای روحانی تسلیم خواسته های نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و عوامل آن نشود. زیرا این امر نه تنها اجحاف بزرگی در حق یکی از اقوام قدیمی ایرانی خواهد بود، بلکه باعث سلب امید، تشدید تنش و خشونت و نارضایتی فراگیر خواهد شد. و این اقدام با تدبیر و خردمندی بیگانه است. متاسفانه امکان نظرسنجی آزاد، بیطرف و دمکراتیک از مردم استان در شرایط فعلی وجود ندارد. نمایندگان مجلس نیز گزینه های تحمیلی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی هستند و دولت نباید با ریسمان آنها وارد چاه تجزیه استان سیستان و بلوچستان بشود.

عبدالستار دوشوکی
سه شنبه ٢٩ بهمن ١٣٩٢
doshoki@balochstudy.com

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است