نکاتی درباره سازماندهی و رهبری دموکراتیک – گفتگویی با استاد دکتر حمید اکبری


چندی پیش دکتر حمید اکبری استاد دانشگاه در آمریکا در رشتi مدیریت و سازمان، گفتاری در نشست مجازی بنیاد فرهنگی دماوند درباره سازماندهی و رهبری دموکراتیک داشت. وی در آخر گفتارش پیشنهاداتی در زمینه دستیابی به سازماندهی و رهبری دموکراتیک ارائه داد. با توجه به اهمیت موضوع رهبری در جنبش‌های اجتماع که به نظر می‌رسد در خیزش سراسری کنونی ایران نیز در حال قرار گرفتن در دستور کار نیروهای مختلف است، با دکتر اکبری در همین زمینه گفتگو کردیم.

حمید اکبری تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی تهران در سال ۱۹۷۷شروع کرد؛ دانشگاهی که بانی آن دکتر مصطفی مصباح‌زاده بود. سپس مطالعات دکترای خود را در رشته مدیریت و سازمان و تئوری‌های سیاسی در دانشگاه ایالتی اوهایو در شهر کلمبوس در سال ۱۹۸۸ به پایان رساند. دکتر اکبری در دانشگاه‌های نورث ایسترن ایلینوی، دانشگاه ایالتی مینه سوتا (وینونا استیت) و دانشگاه کارول در ویسکانسین دارای مقام استادی و سمت‌های اداری، از جمله رییس دانشکده مدیریت بوده است. او نویسنده مقاله‌های گوناگون در زمینه‌های سازماندهی، مدیریت، رهبری و نیز مسائل سیاسی و حقوق بشری در ایران است.  کتاب «تجربه دولت بختیار در انقلاب ۱۳۵۷» به ویراستاری حمید اکبری و آذر خونانی اکبری در پاییز ۲۰۲۰  به وسیله انتشارات فروغ در آلمان منتشر شد.
دکتر حمید اکبری
-دکتر اکبری، شما در گفتارتان بستر مناسب شکل‌گیری سازماندهی و رهبری دموکراتیک را فرهنگ دموکراتیک دانسته و افزودید که در میان ایرانیان شاهد ضعف فرهنگ دموکراتیک هستیم. چه عواملی در این زمینه مؤثر بوده‌اند؟
-در ایران قبل از انقلاب مشروطه ما برای قرن‌های متوالی نهاد سلطنت مطلقه و از دوران صفویه به بعد نهاد روحانیت شیعه مبتنی برای سلسله مراتب و فرمانبرداری و اطاعت کورکورانه را داریم. مانع دیگر در جامعه ما سیستم و فرهنگ آموزشی است. دیرپایی این دو نهاد به عنوان عامل اصلی ضعف فرهنگ دموکراتیک تا درجه‌ای بوده که بعد از ۱۴ سال اول پس از انقلاب مشروطه ما شاهد برگشت استبداد سیاسی و ۴۳ سال پیش شاهد قدرت‌ یافتن انحصاری روحانیت بعد از انقلاب ۵۷ هستیم. این دو نهاد دیرپا در برابر شکل‌گیری، گسترش و قوام فرهنگ دموکراتیک در میان ایرانیان نقش مهم ایفا کرده‌اند. به قول یکی از شرکت کنندگان در جلسه ماه پیش، قدرت یافتن انحصاری روحانیت چندان هم دور از انتظار نبود زیرا  بسان «ازکوزه همان برون تراود که در اوست» از جامعه‌ی بیگانه با دموکراسی ۴۳ سال پیش غیر از اینهم نمی‌تراوید. به عبارت دیگر در نبود و ضعف فرهنگ دموکراتیک فقدان سازماندهی و رهبری دموکراتیک غیرمنتظره نیست. اضافه کنم که کم‌کاری و عدم تلاش اندیشمندان مترقی و مردم ایران درجهت بسیج نیروها و دخالت آگاهانه و سازمانیافته برای ایجاد تغییرات مثبت به نوبه خود در این امر نقش داشته است. به عنوان نمونه بگویم که حزب کنگره ملی هند در سال ۱۸۸۵ شکل گرفت و مهاتما گاندی در سال ۱۹۱۵ یعنی ۳۰ سال بعد به آن پیوست و بعدها به رهبری آن انتخاب شد. کنگره ملی آفریقا در آفریقای جنونی هم در سال ۱۹۱۲ شکل گرفت و نلسون ماندلا در سال ۱۹۴۳ به عضویت آن در آمد و بخش فعال جوانان آنرا تشکیل داد. یا منشور ۷۷  چکسواکی نیز توسط واسلاو‌هاول در سال ۱۹۷۷ شکل گرفت و ۱۲ سال طول کشید که آنها به قدرت سیاسی دست یافتند. خلاصه آنکه در این کشورها سازماندهی و رهبری دموکراتیک قدمتی طولانی در قالب نهادهای مدنی و احزاب سیاسی داشته است و اندیشمندان و مردم در این زمینه فعال و پیگیر بوده‌اند. مبارزه هم مسیر طولانی طی کرده است. البته این گفته به معنای آن نیست که برای پیروزی جنبش کنونی ایران لزوماً ما باید سال‌های طولانی به انتظار بنشینیم. ما امیدواریم که این پیش‌شرایط در زمانه متفاوت کنونی در فاصله زمانی کمتری تحقق یابند و فرهنگ دموکراتیک به بار بنشیند و به تبع آن سازماندهی و رهبری دموکراتیک زودتر در میان ما شکل گیرد، قوام یابد و عمل کند.
عامل سوم که در تعلیم و تربیت جوانان نقش بسیار مهم دارد مدارس و نهاد آموزش نوین هستند. می‌دانیم که آموزش در ایران قبل از انقلاب مشروطه محدود و منحصر به دربار و اشرافیت و  مدارس دینی بود. به دلیل قدرت زیاد نهاد دین و مذهب در ایران ایجاد و گسترش مدارس نوین روندی بسیار دشوار و طولانی طی کرده است. از مدرسه دارالفنون به بعد که توسط امیرکبیر ایجاد شد، روحانیون به شدت با مدارس رُشدیه مخالفت کرده‌اند و باعث آزار و اذیت موسس و دست اندرکاران آن شده‌اند. گذشته از این، با  وجود نهادینه شدن مدارس نوین ما لزوماً شاهد جاری بودن فرهنگ نوین و پویا در آنها نیستیم. در دوران ۱۲ ساله تحصیل و  دو سالی  که در ایران دانشجو بودم به یاد ندارم که کار گروهی و تحقیقاتی انجام داده باشم. به قول یکی از شرکت‌کنندگان تاکید در مدارس ایران بر تربیت قهرمانان خودمحوربین پوشالی است یعنی تنها رقابت فردی بین شاگردان به شدت تشویق می‌شود.
-به نظر شما چه تحولاتی درچهار دهه گذشته در ایران و خارج ایران روی داده که بستر مناسب‌تری برای سازماندهی و رهبری دموکراتیک به وجود آورده است؟
-در داخل ایران، حضور زنان بسیار محسوس‌تر شده است. یکی از شرکت کنندگان در جلسه گفت که  استمرار مبارزه زنان که پژوهشگرانی مانند آصف بیات و سعید مدنی فعالیت‌های آنان را  «ناجنبش» می‌نامند زمینه‌های لازم را برای خیزش سراسری امروز ریختند. زنان برای کسب حقوق مساوی، از معدود گروه‌های اجتماعی هستند که مبارزه خود  را با جسارت و شجاعت پیش برده‌اند. ثمره این مبارزه را اکنون می‌بینیم.
دیگر آنکه ما شاهد افزایش بسیار زیاد تعداد مدارس عالی و دانشگاه‌ها در ایران و حضور زنان و دختران در مقایسه با  مقطع ۱۳۵۷ هستیم. هرچند که این موسسات آموزشی  از نظر استانداردهای جهانی باید گفت جایگاه بالایی ندارند و دانشگاه به معنای «یونیورسیتی» یعنی به معنای جهان ‌دانش نیستند، ولی بستری برای ارتباط پویا بین جوانان و امکانی برای دسترسی به اطلاعات و دانش جهانی  و نشر آن به وجود آورده‌اند. البته این را نباید به حساب جمهوری اسلامی گذاشت بلکه این از دستاوردهای پیشرفت جامعه مدنی در ایران است. اکنون تعداد زیادی از این موسسات  در شهرهای مختلف و حتی در شهرهای کوچک ایران شکل گرفته‌اند. اگر بعد از هفته‌های نخست جنبش شاهد کاهش شمار تظاهرات خیابانی بودیم ولی دانشجویان در این موسسات با مبارزه در قالب تظاهرات، اعتصابات و تحصن‌ها و ابتکارات گوناگون چراغ مبارزه را روشن نگه داشته‌اند.
افزایش بی‌سابقه تعداد مدارس نیز همراه با افزایش جمعیت جای خود دارد. در دنیا هم با پیشرفت فناوری ارتباطات دسترسی به دانش و اطلاعات برای جوانان ایران آسان‌تر شده است. به ویژه به دنبال سرعت یافتن فرآیند جهانی شدن و به یک معنا کوچک شدن دنیای ما، اطلاع‌رسانی و دسترسی به اخبار آسان‌تر و در نتیجه هماهنگی و همراهی با تحولات دنیای مدرن و مترقی آسان‌تر شده است.
در آخر اضافه کنم که برآمد جنبش کنونی شرایط مناسب‌تری برای ارتقاء فرهنگ دموکراتیک فراهم کرده است. به قول یکی از شرکت‌کنندگان در نشست یادشده، در ایران امروز رقابت‌های شخصی و عدم توجه به یکدیگر جایش را به همکاری و همدلی و هوای همدیگر را داشتن داده است. این امر زمینه لازم برای تمرین دموکراسی و کار گروهی را که برای پیشرفت کار لازم است فراهم می‌آورد.
– در برابر شرایط تغییریافته «چه باید کرد» و باید از کجا برای رسیدن به هدف شروع کرد؟
-به نظر من این کار را باید از افزایش کارآیی ارتباط انسانی شروع کرد که عامل مهمی‌ در شکل دادن به فرهنگ دموکراسی است. ما در جهان ایرانی خودمان، که وسعت‌اش بسیار فراتر از جغرافیای ایران است، تمرین دموکراسی باید بکنیم. به قول یکی از شرکت‌کنندگان در جلسه سخنرانی یک ماه پیش، دموکراسی مانند نان شب است و من می‌گویم که آدم هر روز به تمرین آن احتیاج دارد. یعنی ما لازم است از خود شروع کنیم و در عرصه خانواده و محل کار و انجمن محل فعالیت مدنی خود دموکراسی را تمرین کنیم. از خودم شروع کنم که اگر به عنوان مدیر دانشکده از امکان مشاوره با اتحادیه‌های اساتید و دانشجویان و کارمندان برخوردار نمی‌بودم و به نظریات آنها توجه نمی‌کردم  معلوم نیست که در محل کار من دموکراسی کاملاً رعایت و پیشرفت حاصل شود. یا اینکه برخلاف فرهنگ ما که با انتخاب کردن رهبر و مدیر، انتخاب‌کنندگان عرصه را ترک می‌کنند و همه مسئولیت را به شخص انتخاب شده می‌سپارند،  باید انتخاب‌کنندگان همواره حضور خود را در اداره نهاد و موسسه ادامه دهند  ولی به نظر می‌رسد که ما طوری تربیت شده‌ایم که مدیر و رهبر را انتخاب کنیم و بلافاصله  خود را کنار بکشیم و مسئولیت‌ها را روی دوش مدیر قرار دهیم و آنگاه مشغول انتقادهای شدید و ریشه‌کن از او شویم.
در تجربه من در آمریکا، می‌بینم که مدیریت‌های درست با تشویق کار گروهی با تقسیم کار افقی انجام می‌گیرد. مدیران مدبر همواره از نظر و مشاوره‌ی کارشناسان و صاحب‌نظران در اداره حوزه فعالیت خود استفاده می‌کنند و گوش شنوا برای شنیدن توصیه‌های آنان دارند. چه بسا تیزهوشان جوان در فناوری پیشرفته که بیش از حد خود را دانای کل می‌دانستند و به مشاوره‌ها و توصیه‌های کارشناسان مجرب و مطلع گوش ندادند و نتوانستند در کار پیشرفت کنند و زمین خوردند.
دموکراسی موجود در غرب که شاید نظام ایده‌ال نباشد ولی تا کنون بهترین ابزار و ساز و کار موجود برای حفط انسجام و پیشرفت فعالیت در حوزه‌های مختلف تجاری، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است. مثلا در آمریکا حتی در مراکز تجاری معمولاً مدیران دوراندیش شرایطی فراهم می‌کنند که توجه به نظر کارکنان بشود تا آنها حس تعلق بیشتری به محل کار خود داشته باشند. همسر من هم که متخصص آموزش است می‌گوید تمایل به کار گروهی در میان آمریکائیان از همان خانواده و تشویق والدین شروع می‌شود. ولی  درخانواده‌های ایرانی معمولاً شعار رایج اینست که آدم اول باید به فکر خود و منافع خودش باشد. این به دلیل حاکمیت طولانی استبداد است که شرایطی ایجاد کرده که آدم بیشتر به فکر به قول معروف گلیم خود را از آب بیرون کشیدن باشد تا دیگران.
-شما در گفتارتان تاکید خاص بر تفکیک معانی «شنیدن» و «گوش دادن» داشتید و گوش دادن را برای تمرین دموکراسی بسیار مهم می‌دانید. لطفاً در این مورد بیشتر توضیح دهید.
-ببینید، هرچند در شعر و ادب ما اشارات زیادی به سکوت اختیار کردن و گوش جان دادن به سخنان بزرگان و عاقلان می‌شود-که آنهم شاید بیشتربه معنای احترام به بزرگترها و پیشکسوتان باشد- ولی در عمل ما و طبیعتاً از جمله خود من مهارت گوش دادن را فرا نگرفته‌ایم و قادر به پیاده کردن آن نیستیم. برای ما ارتباط بیشتر به معنای مجادله و اقناع طرف مقابل و قبولاندن نقطه نظرات خودمان به مخاطب با عقب‌نشینی از مواضع خودش است. ولی در فرآیند ارتباط مدرن و مترقی، گوش دادن متمرکز و دقیق به حرف‌های دیگری، با هدف درک عمیق محتوای کلام همراه است. در این فرآیند ممکن است که گوش دهنده با بخش‌هایی از گفتار گوینده موافق و با بخش‌هایی مخالف باشد و آنها را اعلام کند و به اینصورت بازخوردهایش را در اختیار فرستنده پیام  قرار دهد. برای برقراری یک ارتباط پویا و تاثیرگذار و آموزنده لازم است که طرفین ارتباط از جایگاه دانای کل و مطلق پایین بیایند و با  مدارا و شکیبایی به حرف‌های همدیگر گوش فرا دهند. این پیش‌شرط‌ها طبعاً به غنای بحث و تبادل نظر و  دانش و در نتیجه به  پیشرفت کار کمک می‌کنند. بنابراین برای تمرین دموکراسی باید روی فراگیری و به کار بستن مهارت گوش دادن که امری ضروری برای کار گروهی است شروع کرد. برای  کار گروهی هم لزوماً لازم نیست که همه اعضای گروه همفکر و هم‌عقیده باشند.
این را هم بگویم که برای پیشرفت کار و پروژه‌ای که در صدد آغاز آن هستیم و یا آنرا شروع کرده‌ایم باید حتی قبل از رسیدن به مرحله شور و مشورت نیز خود جلسه را به دقت برنامه‌ریزی کنیم و درباره نحوه پیشبرد آن دقیقاً فکر کنیم. در این مورد هم  نظر دیگران را جویا شویم. این کار کمتر در میان ما ایرانیان صورت می‌گیرد.
– شما به مسئله رهبری چه رویکردی دارید؟
-باید قبول کنیم که این مسئله بسیار پیچیده است. من بر این عقیده هستم که در خارج از کشور کسانی که از خود توانایی‌هایی در زمینه رهبری نشان داده‌اند باید منتخب نهادهای دموکراتیک و جوابگو به اعضای آن باشند. در این میان مثلا حامد اسماعیلیون که توانست با فراخوان خود تظاهرات صدهزار نفری در برلین را تدارک ببیند از معدود کسانی است که منتخب «انجمن ۷۵۲» است که از خانواده‌های قربانیان پرواز۷۵۲ هواپیمای اوکراینی تشکیل شده است. البته می‌دانیم شماری در این انجمن با مدیریت وی موافق نبودند و کنار رفته‌اند. ولی تعداد قابل توجهی  از تظاهرات اخیر در شهرهای مختلف اروپایی و آمریکایی، از جمله در واشنگتن که حدود ۳۰ هزار نفر در آن گرد آمده بودند، با ابتکار و فراخوان‌ حامد اسماعیلیون بوده است. البته کانال گروه واتساپ دست اندرکارانی که تظاهرات واشنگتن را تدارک دیده بود امکان رابطه دو طرفه را نمی‌داد و به این ترتیب آنها از نظرات علاقمندان به شرکت در تظاهرات بهره‌مند نشدند.
در آخر بگویم که من مانند اکثریت ایرانیان امید زیاد به موفقیت خیزش اخیر داشته و خواهان پیروزی آن هستم ولی اگر تحولات به سوی سازماندهی دموکراتیک و رهبری به راستی دموکراتیک پیش نرود جنبش را آسیب‌پذیر خواهد کرد. یکی از شرکت کنندگان توجه ما را به سوی اهمیت پیامدهای منفی امید بیش از حد به موفقیت جنبش آنهم  بدون اتکا بر داده‌های عینی و در نبود گام‌های موثر برای پیشبرد آن جلب کرد.
از خبر یو اس

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است