نجات ما در گرو همزیستی با شر است با احترام به کشتگان فلسطین! امیر مُمبینی


چه کسی میتواند کشتگان و زخمیان فلسطین را ببیند و درد نکشد اگر که وجدان داشته باشد. چگونه ممکن است این همه خشونت و جنایت در آنجا و در هر جا؟ چرا آقای نتانیاهو نمیخواهد حد اقل به خاطر امنیت یهودیان از تولید خشم و نفرت پرهیز کند؟ چرا آقای ترامپ نمیخواهد همزمان با انتقال سفارت خود به اورشلیم کشور فلسطین را برسمیت بشناسد؟ چرا و چرا و چرا؟
اینها همه پرسشها و دردهای ما هستند. مغز ما به درستی در این دو روزه به تصویر مرد معلولی خیره مانده است که بیرحمانه کشته شد. به کودکی که در خون تپید.

حال٬ در پی این دردها و پرسشها٬ پرسشهای دیگری نیز سر برمیکشند. براستی چرا ملت بزرگ کرد در سرزمین اجدادی خود در حصر است و هیچ کسی آنگونه که برای فلسطین میدردد به هنگام سرکوب این ملت بزرگ احساسی آنگونه نشان نمیدهد؟
خوب٬ این همه کشور عربی و این همه دولت عربی هست که فرهنگ عربی فلسطین پاسداری بشود. اما تکلیف تنها ملتی که فاقد دولت یا مرکزی فرهنگی در بخشی از خاک خود است چه میشود؟ چه حکمتی است در این جنبه ایدئولوژیک دفاع از فلسطین؟ چرا این یکی استثناء است؟ غیر از این است که نه مساله فلسطین بلکه مساله قدس> مساله مذهب و ستیز مذاهب وسط میدان است؟ چرا باید فرهنگ دفاعی متعصبان مذهبی به کار گرفته شود؟ آیا ما هم میخواهیم فلسطین را در قدس و قدس را در ستیزه خلاصه کنیم؟ گاهی می نویسند بیت المقدس و توی پرانتز اورشلیم. مینویسند یوم ال نکبت و غیره. خوب٬ تأسیس دولت یهود در محدود ه خاک یهود نمیتواند یوم النکبت قلمداد شود. اخراج فلسطینیان از سرزمینشنان چنین است. چرا ما باید طوری بنویسیم که گویی یهودیان در قلمرو خودشان هم نمیبایست دولتی میداشتند؟ هشت میلیون آنها را فقط در یک جنگ توی کوره سوزاندند. در طول تاریخ تا چشم کار میکند این مردم را سرکوب کردند و دربدر کردند و گفتند که روی لباستان علامت بدوزید تا ما بدانیم کی را میکشیم. کدام دولت در منطقه بود که این قوم را هلاک نکرد؟ چه راه حلی وجود میتوانست داشته باشد جز این که این مردم فلک زده برگردند به همان سرزمین و در گوشه ای چادر بزنند؟ حال٬ وقتی که ما نثر مینویسیم٬ باید مواظب باشیم از واژه هایی استفاده نکنیم که به جای محکوم کردن عملیات و سیاست تنانیاهو حقوق این مردم را نیز زیر علامت سوال ببریم. اگر میخواهیم راه حل برای مشکل پیدا کنیم باید به جای موج احساسات آرام بگیریم و عذاداری را نیز با آرامش پیش ببریم. من به ترکیب امضاهای طومارها که نگاه میکنم با خود میگویم٬ بسیاری از این محترمان به هیچ قیمتی حاضر نیستند طوماری اینگونه در مورد سرکوب و کشتار کرد ها امضا کنند. آنها میدانند که رژیم در این جا در این سمت است و برایشان اجر دنیوی و اخروی دارد که از فلسطین بگویند.

درونی شدن و ایدئولوژیک شدن مساله فلسطین یک عامل اساسی شوربختی ما ایرانیان است. مساله فلسطین نه تنها مساله داخلی ایران شد بلکه الهام دهنده ماجراجویی ها و وسیله توجیه دشمنی زیانبار با آمریکا و اسرائیل و به خطر انداختن زندگی هشتاد میلیون ایرانی شده است. در حالی که ایران قادر نیست گامی برای حل مساله فلسطین بردارد تمام سیاست ما شده است حل مساله فلسطین. دولتهای عربی سر در آخور خود دارند و ما سر در آخور فلسطین. مساله فلسطین در سیاست ایران بسیار حساس است. ما نمیتوانیم سیاست متعصبان مذهبی را ناخود آگاه در پیش بگیریم. بدون داشتن فکر سنجیده و بیان سنجیده و به شدت کنترل شده در قبال مسایل فلسطین ما به اجبار دشمن تراشی خواهیم کرد و با شاخ همان گاومیشی درگیر میشویم که باید شیر آن را بدوشیم. برخورد نادرست با مساله فسطین جنبشهای دهه های چهل و پنجاه را نیز به انحراف کشانده است. ماجراجویی دهه های چهل و پنجاه شال فلسطین را به گردن دارد. شال گردن خامنه ای و سردارانش نیز از فلسطین است. اینها همه از گر گرفتن احساسات به جای کارکرد مغز سرد ناشی میشود. اگر امضا کنند گان طومار ها واقعا فکر میکنند باید ایران تنش زدایی کند و راهی برای حل مسایلش با آمریکا و اسرائیل پیدا کند آنگاه خود باید در جملاتی که مینویسند چنین میلی را متعین کنند. اگر ما باور داریم که دشمنی با آمریکا و اسرائیل باعث بیچارگی ایران است نباید لحن ما طوری باشد که که توهم دشمنی با آنها ایجاد شود. من باور دارم که اگر حق کرد و یهودی و ترک و فارس را به دقت رعایت نکنیم ادعای ما در دفاع از حق مردم فلسطین نیز ناشی از انگیزه ای متفاوت با حقوق آنهاست. راست این است که مساله فلسطین روشنفکرپسندترین ترین ریسمانی است که جریانهای مذهبی در طول قرن گذشته و حال با آن روشنفکران را به دنبال خود کشیدند. اکنون ما باید سبک و سیاست مستقل خودمان را در دفاع از حقوق فلسطینیان داشته باشیم. ما باید حواسمان جمع باشد موقع نوشتن. واقعیت سیاست مسلط بر این جهان زشت و نفرت انگیز است. اما٬ ما درست همین سیاست نفرت انگیز مسلط بر جهان را باید درک کنیم و با آن کنار بیائیم و آن را قانع کنیم که قصد جنگ با وی را نداریم. ما با آن شرارت ها مبارزه میکنیم اما آنها را به دشمنی بر نمیانگیزیم. نجات ما در گرو همزیستی و تنش زدایی با شر است. خیر که خطری برای ما ایجاد نمیکند.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است