نامه سرگشاده به سناتور آمریکایی”لیندسی گراهام” – فرهنگ قاسمی


اصولاً اداره کردن کشور ها دارای معضلات و پیچیدگی های زیادی می باشد، این پیچیدگی ها آن موقع افزایش پیدا می کنند و خطرناک می شوند که زمامداران از خرد و فرهنگ کافی برخوردار نباشند. مدتی است که با توجه به وضعیت دولت مداران و زمامداران در غالب کشورهای جهان این سوال برایم مطرح میباشد که در دولت مداری و کشورداری اگر زمامداران بی خرد باشند بیشتر بر جامعه بشری زیان وارد می‌کنند یا اگر بی فرهنگ باشند؟
متاسفانه این روزها شمار افراد کم یا بی فرهنگ که از تاریخ و تمدن بشریت اطلاع کافی ندارند و تنها ویژگی آنها انباشتن ثروت از طریق چپاول مردمان و ملت هاست، که با اتکا به ابزار تبلیغاتی و لابیگری به قدرت رسیده اند و مقامات رسمی و دولتی کسب کرده اند، بیش از پیش گسترش پیدا کرده است.
از بی خردی و بی فرهنگی زمامداران و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران که شهره آفاق است اگر بگذریم! افرادی مانند دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین، رجب اردغان، محمد بن سلمان، نتانیاهو و…کم نیستند که یا از خرد کافی برخوردار نمی باشند ویا در مرز دیوانگی و جنون به سر می برند و کماکان حکومت های فاشیستی خود را بطور مستقیم یا غیرمستقیم بر مردمان اعمال می کنند.
این قدرت مداران که گویی از مبانی ابتدایی تاریخ بشری بهره ای نبرده اند و تمدن بشری را نمی‌شناسند، تمام ابزار تبلیغات جهانی را در اختیار دارند و با استفاده از آنان کوشش می‌کنند آنچه را که در تاریخ به وقوع پیوسته و در آن به ثبت رسیده است را یا به شکلی که خودشان میخواهند جلوه گر سازند یا به طور کلی آن را تغییر داده و به عنوان یک کالای تبلیغاتی به خورد مردم جهان بدهند. اما نمی‌دانند که تغییر دادن تاریخ کار ساده ای نیست و همه این تبلیغات عاری از حقیقت، در طول تاریخ بشری بالاخره فاش شده اند و فاش خواهند شد. زیرا این خلف واقعیت اگر امکان می داشت دیکتاتور هایی مانند هیتلر و استالین و خمینی توانسته بودند تا به امروز آن را دگرگون کرده و به دلخواه خود تغییر بدهند. خوشبختانه می‌بینیم که علیرغم همه ی کوشش ها، هر روز حقایقی تازه ای از تاریخ کشف می شوند و پیشرفتهای علمی تا درجه ای جلو میروند که حتی تاریخ و فلسفه و فرهنگ یونانی که زمانی ادعای قدمت و اصالت تراز اول را می کرد، توسط حکما و پژوهشگران برجسته و بی طرف جهان، زیر علامت سوال می رود و فلسفه و فرهنگ و تمدن بین النهرین و پارس برتری خود را در پیشرفت بشریت به ثبت می‌رساند. همینطور امکان دارد در این فراروند در اثر پیشرفت های علمی در سال های آینده تمدن های تازه ای پیدا شوند که تمدن پارس و چین و مصر و یونان رانیز مورد سوال قرار دهند.
با این مقدمه قصد دارم در این نامه سرگشاده سخنان رهبر جمهوری خواه سنای آمریکا را در مورد ایران به نقد بکشم و مورد تجسس قرار دهم. این شخص “لیندسی گراهام” سناتور آمریکایی است که اخیرا به ایران و به ایرانیان اهانت کرد.
کسانی مانند وی و برخی دیگر از زمامداران کشورهای جهان که گویی ایران را تنها با جمهوری اسلامی شناخته اند و تاریخ نخوانده اند و تمدن ها و فرهنگ ها را نمی‌شناسند هر از گاهی به خود اجازه میدهند به بهانه ای ایرانیان و فرهنگ بزرگ ایرانی را تحقیر کنند.
بی شک رفتار ایرانیانی که در دشمنیِ به حق با جمهوری اسلامی، اما به ناحق و از روی فرصت طلبی و ناراستی کارگزار و دست به دامن آمریکا شده اند و در انتظار دخالت آمریکا در ایران هستند و به طور آشکار از مقامات امریکایی تغذیه می‌شوند در برابر سخن بی ربط و بی حساب و تحقیرآمیز این آقای سناتور عکس العملی از خود نشان ندادند تا مبادا مواجب شان قطع شود. انتظاری هم از آنان نمی توان داشت. خوب است اینان به خود آیند و کمی شرم کنند و بیش از این خفت و ذلت برای خود و ملت ایران نخرند. سخن حکیم فردوسی را به یاد آورند که گفت : «تفو بر تو ای چرخ گردون تفو».
حال روی سخن من مستقیم به این آقای سناتور است.
آقای سناتور، تمدن پارس، که متعلق به تمام مردمانی می باشد در آن زندگی کرده‌اند و می‌کنند، بر اساس اسناد و مدارک تاریخی چنان با ارزش بوده و بر چنان منطقی از فرهنگ و آموزه های انسانی استوار است که انسانیت نمی تواند از کنار آن و از کشفیات ارزشمندی که قوم بزرگ ایرانی از خود در جهان به جای گذارده است به راحتی بگذرد.
آقای سناتور، ناسیونالیسم کور آمریکایی یا ناسیونالیسم و فاشیسم هر قدرت دیگر، نمی تواند خدمات ایرانیان در گذشته و حال و بدون تردید در آینده را نادیده بگیرد. درست است که جمهوری اسلامی با اقدامات ضد بشری خود برگ زشتی را در تاریخ ایران باز کرد که بی تردید این برگ به همت و به دست مردمان ایران بسته خواهد شد. اما این برگ زشت دلیلی نمی تواند باشد که شما به عنوان سناتور آمریکایی روز سه شنبه ١۶ اکتبر ٢٠١٨ در مصاحبه با فاکس نیوز بگوید “وحشتناک خواهد بود اگر تست ADN نشان دهد که او دارای پیشینه ایرانی است”.
آقای سناتور شما باید بدانید، که اگر اجداد شما از اروپا به امریکا سفر کرده باشند می تواند این امکان وجود داشته باشد که ADN شما ایرانی باشد. زیرا ایرانیان در بسیاری از نقاط جهان اثر گذار بوده‌اند و بسیاری از تاریخ نگاران بر این عقیده هستند که منزلت ها و دانش های اداری و نظامی و انسانی جهان امروز با تاثیر پذیری از اندیشه‌های امپراتوری های ایرانی به ویژه هخامنشیان از طریق اسکندر و جانشینان او به روم باستان انتقال پیدا کرده است.
آقای سناتور، بدانید از حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تا سالهای ۵۰۰ میلادی امپراطوری های بزرگ ایران، از سرزمین های ایران بر بخش بزرگی از مناطق خاوری حکمرانی میکردند. یعنی حدود هزار سال دو قدرت بزرگ ایران و روم برای تسخیر سرزمین ها باهم در کشمکش های جنگی بودند. در آن دوران، تسخیر پارس، برای هر قدرت امتیاز بزرگی محسوب می شد. رومیان نیز همواره این سودا را در سر داشتند، اما وقتی در ۵۴ سال قبل از میلاد مسیح، کراسوس قصد تسخیر پارس را کرد، حریف ایرانیان نشد. در این جنگ شکست خورد و ارتش روم نابود گردید. این به عنوان یکی از بدترین و اسفناک ترین فاجعه های امپراتوری روم در تاریخ ثبت شده است. در اثر این جنگ پارسیان بر روم تسلط یافتند و برتری نظامی آنان تا جایی پیش رفت که در امور داخلی روم دخالت مستقیم می کردند.
آقای سناتور همینطور بدانید که وقتی مارک آنتوان Marc Antoine، ژنرال و مرد سیاسی مشهور رومی، برای مبارزه علیه پارتیان وارد عمل شد او نیز در این جنگ شکست خورد و ۳۵,۰۰۰ از مردان خود را به شکلی فاجعه‌آمیز از دست داد. امپراتوری روم که، در بیشترِ مناطقِ جهان آن روز موفق شده بود نه تنها حریف پارسیان نشد و به دلیل حیثیتی و شکست های پی در پی، دیگر از برخورد با ایرانیان خودداری کرد.
آقای سناتور، وقتی در یونان تبعیض طبقاتی وجود داشت در ایران اصول انسانیت و برابری ترویج پیدا کرده بود. وقتی یونانیان در هر جنگ که پیروز میشدند می کشتند و آتش می‌زدند، ایرانیان می بخشیدند و آزادی می دادند و خرابی ها را آباد می کردند. برابری و احترام به حقوق و قانون، که در فرهنگ ما رواج داشت را اشاعه می دادند.
آقای سناتور، اگر تاریخ را بخوانید خواهید فهمید که ما ایرانیان صاحب قانون حمورابی که شامل ۲۸۲ ماده بود و نخستین سند شناخته شده قانون دولت شهر ها است، هستیم که در آن یک فرمانروا به طور عمومی یک مجموعه کامل از قوانین را به ملت خود اعلان میکند. این قانون در سه هزار سال پیش بر روی یک ستون سنگی حک شده و در یک مکان عمومی قرار داده شده بود، تا همه بتوانند آن را ببینند. قانون حمورابی بر خلاف قوانین اکدی، به زبان بابلیِ آن زمان نوشته شده بود تا هر فرد باسواد در شهر بتواند آن را بخواند.
اقای سناتور، آموزه های زرتشت، آموزگار بزرگ ایرانی، مورد تجسس و تقدیر دانشمندان و پژوهشگران و فلاسفه بزرگ جهان قرار گرفته است. دلم میخواهد در اینجا از قول فیلسوف بزرگ آلمانی فریدریش نیچه که علاقه بسیاری به زرتشت و آموزه های او داشت بگویم، خوبست است «ابَر انسان» باشید، نه زبرانسان و از بیهوده‌ گویی در باره ایرانیان پرهیز کنید. فریدریش نیچه راه تبدیل شدن به ابَر انسان را نه از غلبه بر دیگران و مقهور ساختن آنان، که از راه چیرگی بر خویشتن می داند. او اضافه می کند؛ انسانِ به راستی نیرومند، هرگز درد و رنج نمی آفریند، بلکه او با تاثر از زرتشتِ آموزگار (نه پیامبر) می گوید، ابَر انسان چنان از نیرو و فرزانگی لبریز می شود، که آن را با سخاوت، به دیگران پیشکش می کند.
آقای سناتور، زرتشت می افزاید این پیشکش کردن، حاصل بی نیازی شخصی اوست، نه ترحم که خود نوعی تحقیر محسوب می گردد. از نظر زرتشت ابرانسان، قدرشناس زندگی است، کسی است که به سرنوشتش عشق می ورزد، کسی است که به زندگی میگوید آری.
آقای سناتور، این کوروش پادشاه ایرانی بود که با چنین اندیشه های ناب و جهان‌شمولی یهودیان را از اسارت «نبوکادنزار» شاه بابل آزاد کرد و به آنها اجازه داد دوباره معبد اورشلیم را بسازند. خوبست باز بدانید که حتی بن گوریون این مدارای کوروش را ستایش کرد.
آقای سناتور، بروید و متن استوانه کورش را پیدا کنید و بخوانید خواهید دید که این کوروش بود که نخستین منشور حقوق بشر را به دنیا ارائه‌ی کرد، اگر به قانون اساسی کشور خود آمریکا نگاه کنید خواهید دید که بنیانگذاران کشور شما در تدوین آن از آموزه های ایران باستان بهره مند شده اند.
آقای سناتور، در خاتمه لازم می دانم گوشزد کنم، به اطراف خود نگاهی بیندازید، در هر زمینه ایرانیان در رده های بالای علوم، صنایع، آموزش و تحقیقات حضور دارند و در ساختن آینده جهان فعالند، ایران و ایرانی را که ریشه در انسان و انسانیت دارد انکار نمی توان کرد. چنانچه بخواهم در این نوشته کوتاه به علوم دقیقه و کشفیات ایرانیان بپردازم با آوردن نام و کارهای ابوعلی سینا و رازی و خیام و نصیرالدین طوسی… بی تردید آرامش فکری شما را مخدوش خواهم کرد. اما فقط یک نکته دیگر را خوبست بدانید که قرن ها قبل از کپرنیک، ابوریحان بیرونی ریاضی دان و منجم ایرانی می نویسد که بوسعید سجز اسطرلابی ساخته که مبنای آن حرکت زمین بدور خورشید بود.
آقای سناتور، با توجه به ملاحظات بالا اگر اتفاقا ADN شما ایرانی بوده باشد یا نبوده باشد به فرهنگ ایرانی نه اعتباری اضافه می شود و نه اعتباری از آن کاسته می گردد، اما شما در هر صورت راهی ندارید که بدان مفتخر باشید. راستی با کودتای مرداد ۱۳۳۲ و مصدق چه خواهید کرد؟ همینطور علاقمندم به سوالی که در مقدمه و پارگراف نخست این نوشته مطرح کردم پاسخ بدهید.
فرهنگ قاسمی
مدیر مدرسه عالی مدیریت پاریس و رئیس کمیسیون حقوق بشر مدارس عالی و دانشگاه های اروپا

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است