منتقدان بین‌المللی که فیلم «تاکسی» جعفر پناهی را دیده‌اند هر یک نظر خود را درباره اهدای این جایزه و ارزش‌های این فیلم و اهمیت جعفر پناهی برای سینمای معاصر پاسخ داده‌اند:


panahi-jafarخرس طلایی برلیناله که به تاکسی جعفر پناهی رسید بار دیگر به بحث بر سر سیاسی بودن و غیر سینمایی بودن جایزه‌های بین‌المللی سینمای ایران دامن زد.

با این وجود تاکسی، به شهادت نقدها و نظرهای منتشر شده در حین و بعد از جشنواره فیلم برلین، یکی از آثار محبوب بسیاری از منتقدان سرشناس جهان باقی مانده است.

برای بررسی بیش‌تر این موضوع، بی‌بی‌سی فارسی نظر آن دسته منتقدان بین‌المللی که فیلم را دیده‌اند جویا شده است. این منتقدان و نویسندگان سینمایی هر یک نظر خود را درباره اهدای این جایزه و ارزش‌های تاکسی و اهمیت جعفر پناهی برای سینمای معاصر پاسخ داده‌اند.

کِیت میوئر؛ منتقد، روزنامه تایمز، لندن

جعفر پناهی هر بار راه خلاقانه‌تری به نسبت راه قبلی برای ساختن فیلم‌هایش پیدا می‌کند، آن‌هم در حالی که از فیلم‌سازی منع شده است. آخرین درام فریبنده، مزاح‌آمیز و تأثیرگذارش تماماً در یک تاکسی در تهران می‌گذرد در حالی که خود پناهی پشت رل نشسته و بازیگرانش را در پشت جا داده و دوربین کوچک ثابت شده‌ای را روی داشبورد گذاشته است.

نیمی مستند و نیمی کمدی فارسبه شیوۀ فرانسوی، تاکسی به حق خرس طلایی برلین را برد، اما افسوس که اسم بازیگران و همکاران سازنده فیلم برای حفظ امنیتشان ذکر نشده بود، به جز هانا سعیدی، از بستگان پناهی، که به جای او جایزه را دریافت کرد.

این روایت ساده از مردی در ماشین در واقع نشان دهنده توانایی پناهی در اوج خودش است؛ نه فقط به این خاطر که او هم‌زمان رانندگی می‌کند (که خیلی هم رانندگی‌اش خوب نیست)، کارگردانی می‌کند و بازی می‌کند (که بازی‌اش درخشان است)، بلکه به این خاطر که او حال و هوایی راحت و آسوده و کمیک به شیوه باستر کیتون در داخل ماشین ایجاد کرده است که حاصل محاسبات دقیق و تدوین عالی است. وقتی دو خانم پا به سن گذاشته و رییس مآب با یک تنگ ماهی سوار ماشین می‌شوند، می‌توان جوشش خنده را از درون دید که سرانجام به مصیبت می‌انجامد.

تاکسی به ده کیارستمی ادای دین می‌کند، اما روان‌تر از ده است و عشقی مثال‌زدنی برای انسان‌ها و ضعف‌هایشان دارد، آن‌هم در حالی که دارد به پوچی فشار و سرکوب سیاسی کنایه می‌زد. دو فیلم قبلی پناهی، این فیلم نیست و پرده بسته بیشتر روی موقعیت خود کارگردان تمرکز داشتند، تاکسی بیشتر تصویر یک شهر است و نوعی فیلم جاده‌ای که کارگردانی ممنوع الکار می‌تواند بسازد.

باید اضافه کرد به طور ویژه سرنشینان زن فیلم پر از انرژی و جذبه‌اند: یک زن کارمند، یک وکیل حقوق بشر، یک زن خانه‌دار پول‌پرست، دو خانم با ماهی قرمزشان و خواهر زادۀ پناهی که فیلمساز آینده خواهد بود. همه این‌ها تصویری از امیدند که از منظر داشبور اتوموبیل ثبت شده‌اند.

*این نوشته بخشی از یادداشتی است که قرار است در روزنامه تایمز منتشر شود

جف اندرو*؛ منتقد و برنامه‌ریز ارشد فیلم موسسه فیلم بریتانیا ( بی اف آی)، لندن

برای من به عنوان منتقد و برنامه‌ریز با سه دهه تجربه و کار عملی در سینما تردیدی وجود ندارد که جعفر پناهی فیلم‌سازی با استعدادی عظیم است و به همین خاطر هنرمندی با اهمیت جهانی غیرقابل انکار. به نظر من، تازه‌ترین ساخته او، یکی از خلاقانه‌ترین، بلندپروازانه‌ترین و رضایت‌بخش‌ترین دستاوردهای او تا امروز است و به همین خاطر وقتی که فیلم خرس طلایی را برد به هیچ وجه تعجب نکردم.

فیلم از نظر فرم اثری است چالش‌برانگیز، اما در عین حال قابل دسترسی و درک برای عامه بینندگان. هم به شکلی مطبوعی در شخصیت‌پردازی و برخورد زنده‌دلانه‌اش با روایت بازیگوشانه است و هم به شکلی تأثیرگذار در تعمق پربصیرتش در رابطه بین زندگی و هنر و واقعیت و سینما اثری جدی به شمار می‌رود.

تاکسی به سینمای ایده‌ها تعلق دارد، اما در عین‌حال نگاهی عمیقاً انسانی و یک نگرانی توأم با دلسوزی نسبت به زندگی روزمره آدم‌های عادی دارد.

همان طور که عباس کیارستمی با ده نشان داد، پناهی ثابت می‌کند که فیلمسازی و تأثیر گذاشتن روی تماشاگر، چه از نظر احساسی و چه روشنفکرانه، نه بودجه هنگفت می‌خواهد، نه ردیف ستاره‌ها و نه جلوه‌های ویژه. تنها چیزی که لازم دارید یک اتومبیل است، یک دوربین و چند بازیگر، البته مادامی که هوشمندی، صداقت و شفقت برای هم‌نوع هم داشته باشید.

* جف اندرو مولف کتاب ده عباس کیارستمی است.

دیوید هادسن منتقد، کی فریم” (Keyframe)، برلین

اگر کسی کاملاً بدون معلومات قبلی و بدون این که چیزی از جعفر پناهی بداند و یا از موقعیت فعلی او و این که تحت چه شرایطی فیلم می‌سازد آگاه باشد به سینمای نمایش دهنده فیلم در برلیناله پا می‌گذاشت، بازهم استادی محض پناهی در اصالت بیان سینمایی و تخیل بی‌محدودیت او در ساخت این فیلم کافی بود که این تجربه را نه تنها به بهترین فیلم بخش مسابقه امسال تبدیل کند، بلکه موقعیت تاکسی را تا این مقطع به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های دهه دوم قرن بیست و یکم تثبیت کند.

با استفادۀ ماهرانۀ از قاب‌بندی و کات‌های بین نماهای فیلم‌برداری شده با دوربین‌های کوچک داخل ماشین، پناهی فضای محدود داخل اتومبیل را در هم شکسته و توجه بیننده را با ظرافت به روابط متغییر بین سرنشینان تاکسی حتی آن‌هایی که خارج از قاب قرار دارند با خودش و دنیای بیرون که از منظر شیشه اتوموبیل می‌بینیم معطوف داشته است.

با این وجود آن‌چه تاکسی را به آثار اولیه پناهی متصل می‌کند و دایره‌ایکامل می‌سازد نقد او از تأثیر سیاست بر زندگی خصوصی آدم‌هاست که با وقار و طمأنینه، نگاهی مثبت و طنز بیان شده است.

دانیل کاسمن منتقد، سردبیر موبی نت‌بوک” (MUBI Notebook)، نیویورک

تاکسی فیلم ایده‌های متفاوت و متنوع دربارۀ قابلیت تصویرهای ساده زندگی روزمره‌ است

در سینمای معاصر نمونه‌های خیلی اندکی وجود دارند که بتوانند به اندازۀ استقامت بی‌باکانۀ پناهی در ساختن فیلم‌های کوچک زیرزمینی و بسیار شخصی روی من تأثیر بگذارند.

توضیح این که فیلم چقدر روی من تأثیر گذاشته سخت است، تأثیر دیدن خود پناهی روی پرده و دانستن این که هنوز هست، آن‌جاست و دارد خلق می‌کند تکانم می‌دهد. همین‌طور آن لبخند ابدی روی صورتش که لبخند گرم مدارا، پنهان کنندۀ دردی دامنه‌دار و همین‌طور غرق در لذت مشاهدۀ مردم، سفر و دیدن و شنیدن است.

این فیلم که به شکل اعلایی ساده و سرراست است، بلافاصله و بی‌واسطه به قلب بیننده نفوذ می‌کند.

جیسون وود، منتقد و برنامه‌ریز سینمای HOME، منچستر

تازه‌ترین ساخته جعفر پناهی، آن هوشمندی ویژۀ فیلمسازیِ پنهانِ کارگردانش را ادامه می‌دهد. با این که شبیه به ده کیارستمی است اما مرزهای بین داستانی و مستند را در مجموعه‌ای از صحنه‌های طرح‌ریزی شده که قانون شریعت، تکثیر غیرمجاز آثار سینمایی و مسائل دیگر را را با ذوق، ذکاوت و شوخ‌طبعی بررسی می‌کنند در هم می‌شکند.

تاکسی در عین حال یادآور ت مثل تقلب ساختۀ اورسون ولز و تقویم ساختۀ آتوم اگویان نیز هست.

فیلم مثل آثار دیگری از سینمای ایران با عملی انسانی و مهرآمیز تمام می‌شود، اما بلافاصله بعد از آن و در آخرین لحظه فیلم عملی غیرانسانی کنش قبلی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. غیرممکن است که نتوان تاکسی را ستایش کرد.

خاوی‌یِر استرادا، منتقد فیلم، کایمن کادرنوس دِ سینه” (Caimán. Cuadernos de Cine)/”کایه دوسینما اسپانیای سابق، مادرید.

تاکسی راه ده عباس کیارستمی را دنبال می‌کند، اما بر اساس موقعیتی متفاوت ساخته شده است.

فیلم تصویری دقیق از تشویش‌ها و ناامیدی‌ها در ایران و سفری گیرا به دور جامعه ای چندپاره و پر از تناقض است.

با وجود محدودیت فضایی فیلم، تاکسی یک کلاس درس فشرده در داستان‌گویی است. اما مهم‌تر از همه این‌که فیلم تمرینی قوی در مقاومت است، اثر کارگردانی که عشقش برای سینما و آزادی غیرقابل سرکوب شدن است.

تاکسی، هشتمین فیلم جعفر پناهی و سومین ساخته‌اش بعد از منع شدن از فیلم‌سازی برنده خرس طلایی فستیوال برلین شد.

دریافت این جایزۀ معتبر واکنش‌های متفاوت و متناقضی برانگیخت که به طور کلی و با چند استثناء می‌توان به واکنش‌های داخلی و خارجی تقسیم کرد.

در خارج از ایران، به خصوص در خود فستیوال، تماشاگران بین‌المللی و از همه مهم‌تر هیئت داوران چند ملیتی فیلم را به عنوان اثری برجسته، جسورانه و نوآورانه ستودند.

اما همین جایزه در داخل ایران بیش‌تر واکنش‌هایی منفی برانگیخت که این بار نه تنها به شکلی قابل پیش‌بینی از سوی صداهای رسمی حکومت ایران بلکه از سوی منتقدان و سینمادوستان – لااقل آن دسته محدودی که فیلم را دیده‌اند – صادر شد.

اما هر دو دسته، فارغ از دیدگاهشان نسبت به فیلم، با نقاط مبهم و پرسش‌هایی روبرویند که تاکسی الزاما پاسخ‌گوی همه آن‌ها نیست.

برای تماشاگر غربی، که بعضی‌هایشان حتی فکر می‌کنند پناهی اکنون در زندان است (مثلاً هالیوود ریپورتراین اشتباه را کرده بود)، درک این که چطور او در ایران فیلم می‌سازد و فیلم‌هایش را به جشنواره‌ها می‌فرستد چندان آسان نیست.

اما همین تماشاگران غیرایرانی به هر حال متوجه اهمیت سیاسی کارهای پناهی و سینمای او هستند و هرگونه تأییدی از سینمای او – چه به شکل مرور بر آثارش و چه نمایش فیلم‌هایش – کمابیش به معنای همراهی با پناهی در آن‌چه تماشاگر غیرایرانی تلاش فیلمساز برای مبارزه برای دموکراسی می‌داند نیز هست.

اما این ویژگی به هیچ رو به معنای تأیید کامل جنبه‌های سیاسی سینمای پناهی در غرب نیست. در همین جشنواره برلین فیلم‌هایی با موضوعات مستقیما سیاسی و به مراتب ضروری‌تر و تأثیرگذارتر از تاکسی در بخش‌های مختلف حضور داشتند که موفقیت تاکسی نصیبشان نشد؛ مستندها یا فیلم‌هایی داستانی دربارۀ آشوب‌های سیاسی دنیای عرب، کشتارهای جمعی، افراط‌گرایان اسلامی، مسئله روسیه و خیلی موضوعات مشابه که بعضی‌هایشان از مسئله پناهی و ایران به مراتب حساس‌ترند.

تاکسی فیلم ایده‌های متفاوت و متنوع دربارۀ قابلیت تصویرهای ساده زندگی روزمره‌ است

برای این که ببینیم داوران و جو کلی حاکم بر برلیناله چه چیزی در تاکسی دید که مثلاً در فیلم‌های استعاری و بشدت سیاسی دربارۀ روسیه امروز (مانند زیر ابرهای برقی) ندید باید اول به اعتراضات و ایرادهای وارد بر فیلم از سوی صداهای مخالف ایرانی توجه کرد و در تقابل با آن دلایل احتمالی موفقیت فیلم را برشمرد.

مستند یا کمدی

بیش‌تر تماشاگران ایرانی که با پیش‌داوری به سراغ فیلم رفته‌اند، این نکته کلیدی را نادیده گرفته‌اند که تاکسی اساساً یک کمدی است. این نکته حتی برای تماشاگر غیرایرانی که به درام‌های تلخ اجتماعی پناهی عادت کرده می‌توانست غافل‌گیرکننده باشد. در تاکسی، تلخی‌های زندگی معاصر در ایران که حاصل نابسامانی سیاسی و اقتصادی است در لفافی از طنزی ملایم پیچیده شده که بیش‌تر از همه در گفتگوی بین سرنشینان تاکسی متبلور شده است.

بر همین اساس، پناهی ترجیح داده تا به اغراقی کمیک در بخش‌های مختلف فیلم دست بزند که نمونه‌اش مردی است که بعد از تصادف همراه همسر جوانش به درون ماشین آورده می‌شود و وصیتش را پناهی با دوربین موبایل ضبط می‌کند؛ تصویری که به کمدی‌ سیاه نزدیک می‌شود.

یک جنبه شبه‌کمیک و آگاهانۀ دیگر فیلم استفاده از سنت سینمای اتوموبیلیدر ایران است، موجی که طور مشخص با عباس کیارستمی قالبی سینمایی به خود گرفت.

این‌بار، بر خلاف فیلمی مثل ده (که آن‌ هم تماماً در یک اتوموبیل در تهران می‌گذشت)، پناهی ادعا نمی‌کند که دارد مستند می‌سازد. او با این که آدم‌های واقعی را سوار ماشینش می‌کند، اما به طرز آشکاری برایشان دیالوگ می‌نویسد و بر خلاف کیارستمی منتظر موقعیت‌های طبیعی و خودانگیخته نمی‌ماند.

حتی با نصب دوربین روی داشبورد ماشین و با کات‌ها متعدد از دوربین روی داشبورد به دوربین بازیگر خردسال که دارد برای مدرسه‌اش فیلم می‌سازد پناهی به شکلی درخشان به بازی با مفهوم مستند، داستانی و مستند بازسازی شده دست می‌زند.

تاکسی فیلم ایده‌های متفاوت و متنوع دربارۀ قابلیت تصویرهای ساده زندگی روزمره‌ است و این که چطور سینما می‌تواند ساده‌ترین منظر زندگی یک تهرانی – حرکت در خیابان و تماشای آن از چشم‌انداز پنجره ماشین – را به گزارشی فشرده، طنزآمیز، خلاقانه و چندبعدی از شرایط زندگی در ایران و اهمیت حرکت و آزادی و تعامل اجتماعی فیلمساز با مردم کوچه و خیابان تبدیل کند.

از این نظر تاکسی نه تنها پیش و پا افتاده نیست، بلکه فیلمی چند بعدی و قابل مطالعه است.

برای دسته‌ای که نگاه سیاسی پناهی را فرصت‌طلبانه می‌خوانند و دادن جایزه اصلی برلیناله به او را حرکتی سیاسی قلمداد می‌کنند می‌توان دو استدلال آورد:

اول – آیا در سینما چیزی جز سیاست وجود دارد؟ آیا در سینمای ایران، از دختر لر تا محمد (ص)، سینما وسیله‌ای برای ابراز بیان سیاسی یک فرد، یک گروه و یا یک ایدئولوژی، با شدت‌ها و خلاقیت‌های بیانی متفاوت نبوده است؟ چطور می‌توان پناهی را برای موقعیتی که در آن قرار گرفته و تلاشش برای نشان دادن واکنشی سینمایی و خلاقانه به این موقعیت پیچیده و ناخوشایند نکوهش کرد؟

پناهی از زمانی که محکوم شده، مخفیانه سه فیلم ساخته و به جشنواره‌های فرستاده است

دوم شاید اگر پناهی بعد از صدور حکم نهایی دست از فیلم ساختن برداشته بود، در فراموشی بین‌المللی و ملی نسبت به سرنوشت او، تشکیلات قضایی ایران احتمالاً اعتماد به نفس بیش‌تری برای اجرای حکمش پیدا می‌کرد، تا حالا که دارد امکانات سینمای دیجیتال را به اشکال مختلف می‌آزماید و سینمایش، و بدین سان نامش، را روی صحنه‌ عرصه‌های بین‌المللی زنده نگه می‌دارد.

اگر این پیش‌فرض را بپذیریم که هر فیلم سندی سیاسی از دوران خودش است، باید این را اضافه کنیم که صدالبته پناهی به این حد رضایت نمی‌دهد و فهرستی از مسائل امروز ایران را (مجازات اعدام، زندانیان سیاسی، فروپاشی اقتصادی، بحران هویت، ترس و شک اجتماعی) در فیلمش ارائه می‌کند.

بنابراین فیلم آشکارا هدفی سیاسی اجتماعی را، مثل اثر هر فیلم‌ساز قابل توجه دیگری، دنبال می‌کند. اما هدف تاکسی فقط فهرست کردن آن‌ها و دادن سرنخ‌هاست. حتی نام نسرین ستوده که در سکانی فراموش نشدنی از فیلم سوار ماشین می‌شود ذکر نشده است.

جعفر پناهی کاملا آگاهانه و هوشمندانه فیلمی دیگر دربارۀ خودش و دنیایش ساخته که سادگی فریبنده‌اش می‌تواند خامی تلقی شود و نگرانی‌های اجتماعی‌اش می‌تواند سوء‌استفاده از موقعیت قلمداد شود.

تاکسی، فیلمی است با طرحی نسبتاً دقیق از شرایط اجتماعی و سیاسی، اما نگاهش، نگاهی انسانی است و با نمونه‌های سینمای مقاومت سیاسیتفاوت‌هایی اساسی دارد. فیلم یک شاهکار نیست، اما بر بیش‌تر فیلم‌های نمایش داده شده در بخش مسابقه برلیناله برتری دارد و عجیب نیست که بازیگوشی فرمال و تعهد اجتماعی، سیاسی و سینمایی پناهی از چشم داوران جشنواره پنهان نمانده باشد.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است