منافع ایران یا منافع بازیگران غرب و شرق؟ – داود هرمیداس‌ باوند


در دو دهه اخیر در هر مقطعی که رابطه ایران با غرب و به‌ویژه با آمریکا از شرایط پرتنش به سمت احتمال گفت‌وگو یا انجام رسمی مذاکره رفته، آرایش کشورهای دیگر در قبال ایران تغییر کرده است. به‌عنوان نمونه کشورهای عرب منطقه خلیج فارس اگرچه از این اتفاق بسیار ناخرسند شده‌‌اند؛ اما تمایل آنان به نزدیکی با ایران افزایش می‌یابد. از دیگر سو در بازه‌های زمانی که رابطه ایران و آمریکا به تیرگی گراییده است، عرب‌ها خوشحال‌تر و در مواضع خود در مقابل ایران جسورتر می‌شوند. حل مشکلات برخی از کشورهای عربی با ایران، تابع این اتفاق بوده است. به معنای روشن‌تر، بهبود مناسبات ایران با غرب معمولا به تلطیف فضا برای حل مسائل منطقه خاورمیانه انجامیده که دوران اصلاحات و چند مقطع در دولت روحانی، نشانگر آن است. حقیقت آن است که کشورهای عربی همواره دعوت‌کننده قدرت‌های فرامنطقه‌ای به خاورمیانه و خلیج فارس هستند. روزگاری بریتانیا این نقش را عهده‌دار بود. حتی زمانی که انگلستان اعلام کرد از سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱ از شرق سوئز از جمله خلیج فارس به دلیل مشکلات مالی خارج خواهد شد، برخی از کشورهای عربی اعلام کردند حاضرند هزینه‌های مالی آنها را تأمین کنند تا انگلستان در منطقه بماند. قراردادهای سنگین عربستان با آمریکای ترامپ را هم باید در همین راستا ارزیابی کرد. پس از آنکه انگستان خارج شد، اعراب منطقه به دنبال این بودند که ایالات متحده به عنوان قدرت فرامنطقه‌ای به خاورمیانه بیاید. آنان با خرید سلاح‌های پیشرفته سعی کردند به این امر کمک کنند. این رویکرد درست در نقطه مقابل نگاه جمهوری اسلامی است. تغییر رابطه ایران و غرب و حل مشکلات از طریق دیپلماسی به دلیل آنکه منافع روسیه در این میان به خطر خواهد افتاد، با موانع و کارشکنی‌هایی در این بخش هم مواجه می‌شود. مشکلات و اختلافات تهران- واشنگتن، روسیه را برای بازی با کارت ایران مطمئن خواهد کرد. به معنای روشن‌تر، روسیه در قبال اقداماتی که در سوریه، منطقه و شورای امنیت انجام می‌دهد، از ایران و آمریکا و حتی عربستان و اسرائیل امتیازاتی می‌گیرد. روسیه در این وضعیت از ایران استفاده تجاری می‌کند و نهایتا به دلیل همسویی با برخی مواضع و منافع غرب و آمریکا امتیازاتی دریافت می‌کند. آل سعود نیز در دو سال گذشته به مذاکراتی با روسیه پرداخته تا شاید بتواند با امتیازات مالی و اقتصادی، مسکو را جذب یا موضع آن را تعدیل کند. روسیه از ابتدای آغاز بحران سوریه بر لزوم توسل به راهکار سیاسی برای پایان‌دادن به آن اصرار داشته و در حال حاضر نیز با توجه به نزدیکی به خاتمه مسئله، بی‌تمایل به توافق با آمریکا در این خصوص برای پیشبرد راه‌حل سیاسی نیست. عربستان نیز سعی در متعادل‌کردن مواضع روسیه دارد تا شاید بتواند نافرجامی که در سوریه به وجود ‌آمده را تغییر دهد و خط مشی خود را به پیش برد. حال اینکه تا چه اندازه در این مذاکرات با روسیه موفق بوده، باید منتظر بود. ایران باید توجه کند روس‌ها به شکل سنتی اهل دادوستد هستند. ایران از نگاه غرب، در میان رقبای آنها یعنی روسیه، چین و هند قرار گرفته است. ایران مقتدر تا حدودی می‌تواند نقش تعدیل‌کننده را در نگاه شرق و غرب به هم داشته باشد و این موضوعی است که اوباما به دنبال آن بود. فراموش نکنیم در زمان تحریم‌های دوران احمدی‌نژاد، روسیه، چین و هند قول داده بودند فقط به تحریم‌های شورای امنیت پایبند باشند و به تحریم‌های یک‌جانبه مضاعف آمریکا و اروپا نپیوندند اما در عمل اتفاق دیگری افتاد. چین، ژاپن، هند و کره‌جنوبی در تبادلات اقتصادی با ایران به جای پرداخت ارز، به تهاتر کالا تمایل نشان دادند. هند کالاهای تولید خود را به ایران می‌داد یا بهای نفت خام ایران را با روپیه پرداخت کرد. این کشورها تنفس ارزی ایران را بلوکه کردند. به عبارتی در حالی که قبلا گفته بودند ما به تحریم‌های یک‌جانبه پایبند نیستیم اما آنها زیرکانه دقیقا همان تحریم‌های یک‌جانبه را اعمال به نفع خودشان استفاده کردند. ایران باید بداند فقط با حفظ موازنه منصفانه در دیپلماسی خود با غرب و شرق می‌تواند منافع ملی ایرانیان را حداکثری کند. منافع آمریکا و اروپا در وجود یک قدرت مستقل اقتصادی – سیاسی به نام ایران در منطقه خاورمیانه است تا هم‌زمان چین، هند و روسیه را نیز متعادل کند. اگرچه اختلافات جدی میان ایران و غرب وجود دارد اما از منظر جغرافیایی- تاریخی به نفع غرب است که ایران قدرت برتر منطقه باشد؛ این مسئله‌ای است که چین و روسیه به خوبی به آن پی برده‌اند.

شرق / شماره ۳۲۳۵ – سه‌شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۷

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است