ممانعت از اشتغال فعالین مدنی- امیر رزاقی، کارشناس ارشد جامعه شناسی


تهدید، بازداشت، اخراج، انفصال از خدمت، بازخرید  و در یک کلام ممانعت فعالین جنبش مدنی از اشتغال در سازمانهای دولتی و بعضا غیر دولتی از جمله اقداماتی است  که دولتهای برنخاسته از مردم  با تحمیل آن بر فعالین  جنبشهای مدنی، سعی می کنند انجام دهند تا به زعم خود حرکتها و جنبشهای مردمی را دچار مشکل نمایند  و از این طریق،  زمینه رها و جدا شدن فعالین جنبش از مبارزات مدنی رافراهم کنند.

دولت محمود احمدی نژاد نیز با به کار بستن اقداماتی غیر اخلاقی از این دست که برخلاف نصوح قانونی و ماده ۲۳ حقوق بشر می باشد در پی آن است که با ممانعت از کار فعالین جنبش مدنی، آنان را متحمل فشارهای مادی و مشکلات اقتصادی نماید؛ چرا که وقتی فردی دچار ناتوانی مادی می شود و توان رفع نیازهای مادی و رفاهی خود و خانواده تحت سرپرستی اش را از دست بدهد و در رفع آن نیازها با مشکلات و موانع جدی مواجه شود، آرامش روانی خود را از دست می دهد و به یاس اجتماعی که محصول تقابل نیاز و محرومیت است مبتلا می گردد.

همچنین این ناتوانی مادی وآثار و تبعات حاصل از آن که می تواند در حوزه آموزش (باز ماندن افراد خانواده از امر  تعلیم و تربیت ازسطوح اولیه آموزش  تا سطوح عالیه و دانشگاه)، در حوزه بهداشت و درمان (عدم بنیه مالی  جهت رسیدگی به نیازهای بهداشتی و درمانی و ابتلا به بیماریهای متعدد و ناتوانی مالی در درمان بیماری)، در حوزه مسکن  ( عدم دستیابی به مسکن مناسب و به خطر افتادن سلامت جسمی و روحی ساکنان آن )  و در حوزهای دیگر چون خورد و خوراک وپوشاک و… باشد،  سبب می گردد  تا در حوزه فردی، فرد برای رفع این  نیازها، زمان خود را بجای آنکه صرف فعالیت مدنی  و شبکه های ارتباطی جنبش نماید صرف رفع نیاز مادی خود  گرداند و به این طریق ارتباطش  با شبکه های ارتباطی جنبش کاهش و یا از بین  برود و به این طریق زمینه  حذف اجتماعی فرد از جنبش مدنی مهیا می گردد. لذا برای تداوم حرکت و پیشرفت جنبش تا رسیدن به مقصود، بایستی به  کلیه  فعالین جنبش که بدین طریق دچار مشکل شده اند  و فرایند حذف آنها از بدنه جنبش فراهم گردیده  توجه کافی کرد  و آن رااز دغدغه هایی جنبش مدنی به حساب آورد و در صورت امکان برای رفع این مشکل تمهیداتی در نظر گرفت.

این نوع رفتارغیر اخلاقی و ضد انسانی  حاکمیت که علاوه بر تهدیدها و  بازداشتها و…  فعالین جنبش مدنی را از کسب معاش باز  می دارد و آنها را در تنگنای اقتصادی قرار می دهد می توان با  تاریخ صدر اسلام  و پیمان “دارالندوه” مشابهت داد.  آن زمان که قریش دید تلاشهایش برای محدود کردن مسلمانان خدا ناموفق بوده است ومردمان گروه گروه به اسلام می پیوندند تصمیم گرفت مسلمانان را تحت فشار اقتصادی و اجتماعی  قرار دهد، تا از این راه شاید بتواند مسلمین را منزوی و از شمار آنان بکاهد و پیامبر را وادار به تسلیم نماید. به این منظور سران قریش در مجلس اعیان خود که به دارالندوه معروف بود جمع شدند و پیمان نامه ای را امضا کردند که در آن خرید و فروش، ارتباط و معاشرت، ازدواج و زناشویی با مسلمین رامنع شده بود و خواستار آن شدند که در تمامی پیش آمدها از مخالفان حضرت محمد (ص) طرفداری و حمایت نمایند. آنگاه آن پیمان نامه را در خانه خدا قراردادند. با این پیمان نامه سه سال مسلمین در شعب ابی طالب در محرومیت قرار گرفتند و کار تا آنجا بر مسلمین تنگ آمد  که ضجه کودکان از گرسنگی بر آسمان برخاست و مسلمین تنها با خوردن یک دانه خرما در شبانه روز زندگی می کردند. اما در نهایت  این زمان سخت  با یاری و امر  خداوند به پایان رسید و از آن پیمان نامه چیزی  جزکلمه “بسمک الهم” باقی نماند  و مسلمین با پیروزی و سربلندی به خانه و کاشانه و کسب و کار خود بازگشتند.

 

* امیر رزاقی کارشناس ارشد جامعه شناسی و فعال سیاسی است که با درخواست وزارت اطلاعات پس از  سال ها اشتغال در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، به جهت فعالیت سیاسی واجتماعی، از کار اخراج شد.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است