قولِ بچه کارگر


pesare-kargar

به یاد کارگرانِ جان باخته در معدن سوما در ترکیه

کارگرزاده می گفت:

ای کوه ما تورا آزردیم به آن امیدی که اینک سرابش یافتیم.

ای کوه ما را ببخش ، پدرانمان ببخش، ما سفره تهی بودیم .

در نا امیدیمان به تو امید بسته بودیم .

ما همچو تو عظیمیم بر ما نشور.

تو عظیم در سخاوتت و ما درفقرمان در آرزوهایمان .

خراش ما بر جگرِ تو پُر صدا و پاسخ تو بر حماقت ما بی صدا .

من می دانم که تو گشاده دستی، بر تنگ دستی ما مارا ببخش .

ما غارتیان پیکرت نیستیم، ما واماندگان، بردگانِ برده دارانِ حرسیم، ما را ببخش .

ای کوه در آغوش خود پدرانمان محفوظ دار.

ای کوه من بزرگ می شوم تا بدانم غارتِ پیکرت برای چه بود؟

ای کوه من بزرگ می شوم تا گشاده دستی از تو فراگیرم هم صبوری .

ای کوه رفقای پدر من، عموو داییِ من را حافظ باش .

ای کوه من قول می دهم بزرگ شدم حافظ تو باشم و اگر تو فرسوده شده یا دیگر نبودی حافظِ رفقای تو باشم .

ای کوه من به شرفِ یک بچه کارگر به تو قول می دهم به همه بگویم چه شد و با تو چه کردند.

ای کوه من به همه می گویم تو چقدر بزرگ بودی و با خشمت چه بیشتر می توانستی و نخواستی بر سرمن، مادرم و رفیقان پدرم مرگ روا داری که ای کوه از تو فرا گرفتم قدرت یعنی گذشت در لحظه خشم و سخاوت یعنی “رهایی” .

بهروز قاسمی ۲ خرداد ۱۳۹۳

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است