قضاوت با شما : (ضیاء مصباح )



ارجمندی از طایفه ملیون بی ادعا در پاسخ فراخوان نگارنده برای جمع بندی نظریات معتقدین در باب با هم بودن و پرهیز از خود زنی در درون جبهه ملی ایران و نهایتا بر گزاری انتخاباتی که به انشعاب غیر قابل انکار خاتمه دهد مینویسد :
از آنجاکه سالها از کار سازمانی (تشکیلاتی) در جبهه ملی دور بوده ام و در این سالها ساختار شورای مرکزی دیگرگون شده و هموندانی جدید به شورای مرکزی راه یافته اتد و از این جرگه جا مانده ام … شایسته است که خود را در جایگاه داور نگذارم و داوری را به هموندان شورای مرکزی ….
به این همراه صمیمی ، سخت گوش و بدور ازذهنیت مطرح شدن و سهم خواهی ، آنهم در میان سالی که این خواسته ها منطقی و باعث پویائی بیشترالبته در سنین کمتر از ۶۵ سالگی میشود ( هر چند استثناء پذیر !؟) عرض شد :
« نگاه شما با توجه به همین نکته و آنهم از بیرون ، میتواند بیطرفانه ومنطقی ترباشد ، دریغ نکنید که فرصت هیچ استخاره نیست » در مجالی دیگر پیام دادند :
جبهه ملی با نام جدید سزاوار بهره مندی از نام جبهه ملی ایران نیست …به جای خود! اما این جمع گوناگونی میان دو واژه گفتمان (discourse) و گفتگو (dialogue) را نمیدانند و یک گفتگوی درون سازمانی خود را “گفتمان” مینامند و باز هم این همه از بزرگی و ارجمندی سازمان «خودخوانده خود » داد سخن سر میدهند که براستی جای شگفتی بسیار دارد… و دردسر بزرگ در این زمینه، باشندگی آدمهای دانش اموخته ای در چارچوب ساختار راهبری و گردانندگی چنین سازمانی است !
عرض شد : جماعت با نام و گستردگی جبهه البته سوابقی دارند ، نفی آنان از طرف بخشی با برنامه یا برآمده از خیر خواهی ، کار را به اینجا کشانده و جبهه را هزینه کرده اند و کرده ایم ….تا آن حد که عضویت بزرگوار ارجمند شایسته ای همچون استاد سیاست «دکتر هر میداس باوند» را زیر سئوال میبریم !!و کیفیت را به هیچ میشمریم !و….
( از بابت عدم معرفی ارجمند مورد خطاب وهمچنین نثر خاص این مکتوب پوزش میخواهد )
در کمال تاسف با همه حسن نیت غیر قابل انکار بی اعتباری «جبهه یادگار ارزنده » تشدید شده و بهر تقدیر من وشما را شریک و مقصر در این مرحله باید دید و شمرد
همچنانکه چنین ادبیاتی با نفی و طرد تلویحی که نگاشته اید ،با نوعی کم تحملی همراهست که شایسته و بایسته نیست هر چند در جو حاکم و در مقایسه با دیگر تشکیلات سیاسی نسبتا فعال تا حدودی وابسته ( دور از شان جبهه ملی ایران ) ممکن است عادی بنماید .
با این مقدمه احتمالا بیشتر از متن باید گفت :
استخوان خرد کرده گان وادی تدبیر ، متانت و سیاست با شما هستم : استخوان لای زخم آماده به چرکین شدن را نمی بینند و آگاهانه سعی در انکار آنرا دارید و حتی گاه صحبت در این مورد را نبش قبر میشمارید !!….ادامه این روش و تفکر جدائی و پرتاپ توپ به زمین دیگری و…. نام ونشان همه پیروان صادق هزینه پرداز جبهه را به نابودی در افکار عمومی با خیل عظیم جوانان هشیار و پویا سوق داده است ….
به جای گفتمان رو در رو برطبل جدائی با آتش به اختیاران مطیع کوبیدن و دیدارها را بی اثر دانستن عملکردمان را در حد رژیم فرو هشته ….
عزیزی معذرت خواهی و دیگری نوعی تبعیت را مطرح مینماید که «نشانی از خود محوری » که بماند تا مجالی دیگر …….از اینکه این تلنگر را در تحمل دیده اید باید شادمان بود و به تجدید نظر واقعی امید بست .
این حقیقت همراه با واقعیت را باورکنید که با این بینش تمامی ملیون وطن به بی درایتی متهم شده اند و با این ذهنیت «جدابودن آنهم در یک زمان در درون تشکیلاتی با این قدمت و اعتبار» هیچکس در امان نخواهد ماند ..
سرگشاده ای برای دوستان دست اندر کار این عرصه پر آب و چشم ، مطرح وصاحب رسانه فرستادم
و تقاضا همراه با توصیه اکید که : بهر دلیل و استدلالی نفی آنانکه سابقه فعالیت سیاسی در درون این تشکیلات دارند و شناخته شده میباشند درمان درد «جدائی طنز مانند کنونی »نمیتواند باشد .
البته دیکته زیاد نوشته گان ! این وادی که اشتباه فراوان دارند را ، باید ارج نهاد و در نفی و طردشان که ساده ترین راه به نظر میرسد ومنجر به تضعیف همگی میشود که شده ، نکوشید !
این گرامیان را طبعا بیش از« مصرف کنندگان کنار گود نشین » که نا خواسته به فعالیت و حضورشان «در بیش از نیم قرن پیش در کف خیابان » می پردازند و«دائی جان ناپلئون وار » همچنان کوس ان الحق مینوازند !!…. می باید قدر دانست .
متولیان سر فرو برده «به زیر حجم انبوه اشتباهات نظام فاقد نظم وبرنامه » و از سوئی دلخوش به تریبون های محدود در دست ، که دوستی راندمان فعالیت و تعداد مراجعه کنندگانشان را در حد و حدود «ضعیفترین کانال داخلی رژیم » آلوده به جهل ،بی وطنی ، فساد توام با دروغ و ریا – البته بطور مستند می بیند ….
در میان هوادارا نی متوهم با بینشی محدود آنهم سالمند و دور از حقایق روز گارمان با توسعه تکنولژی لحظه ای ……..تعدادی کماکان نمیخواهند (و به احتمال با نهادینه شدن باورها و شرایط فیزیکی نمیتوانند ) بنوعی دیگر که لازمه مدیریت بر رسانه هاست .. در روش و منش خود تجدید نظر نمایند
این ارجمندان از بیان نقایص کار نهراسند وچنان نکنند که پیوسته به آن معترضند
نفی و اثبات هر فرد هزینه پرداز- پیش کسوت پای به سالمندی گذارده ، یا میانسالان جویای نام همراه با تعدادی جوان فرهیخته دانشگاهی با همین کم و کیف ، تضعیف لحظه ای جبهه ملی مان را همراه آورده است ..
کوشندگان صاحب نام دیرین و روی آورندگان سنوات اخیر را « چنانچه بقصد خدمت به میهنشان به این مکتب روی آورده ا ند» که به جز هزینه پردازی و تحمل مشکلات امنیتی در این موقعیت از مواهبی برخوردار نمیشوند و این را بخوبی میدانیم و میدانند ….با ید ستایش کرد و کوشش داشت که دور یک میز بوسعت ایرانمان نشاند که شایسته مدعیان وطن دوستی و میهن خواهی و بدور از خود شیفتگی .
نگارنده با این دو گانه اندیشی بخوبی آشناست و با شادروان «حسین راضی » همزمان باسرپرستی بر« کانون اصلاح و تربیت شهرداری تهران » به دلیل همکاری با موسسات مدد کاری و عام المنفعه و همچنین عضویت این انسان شریف در« کانون علوم اداری ایران »از اوایل دهه ۵۰ مراودت مستمرمنجر به عضویت در«حزب مردم ایران » داشته ودر پی درگذشت این چهره ملی پا به عرصه پرآب و چشم « شورای مرکزی جبهه ملی ایران »نهاد .
از اوایل همراهی حزبی ، کم و بیش وجود اختلاف نظرهائی جدی بین «اعضاء شورای مرکزی » این میراث ماندگار رهبر ملی ایرانیان را شنیده و بعد از حضور در میان این جمع فرهیخته میهن دوست با مماشات قابل تامل همراهان پلنوم ۱۳۸۲و«اغماض پیوسته وآشگارشاعر بحق ملی وچهره کاریز ما – شادروان عبدالعلی برومند در دوران مسئولیت تا پایان عمر » این تفاوت نگرش را بیش از پیش مشاهده مینمود .
از همان زمان کنجکاو چرائی ماجرا و اهتمام در رفع آن تا به امروز بوده که آخرین این تلاش – اقداماتیست در این جهت وآنچه که بصور مختلف انجام میشود .
جالب است بدانید یکی از نزدیکان «شادروان راضی » همین دیروز در تذکری به نگارنده میگفت : از زمان راضی «استاد دکتر باوند» و اطرافیان به مجموعه عملکردها در درون تشکیلات جبهه ایراد داشتند و ….انگار که ارایه پیشنهاد و بیان ایرادها محکوم می باشد ؟!
نگارنده واقعا بیطرفانه آنهم خصوصی البته بطور نسبی در مقایسه میگوید : دامنه تحمل جدا شدگان بیشتر و فاقد تعصب بوده و با مدارا همراهند واین روش برآمده از ضعف نیست ..
این مبحث – در واقع پرداختن به نحوه فعالیت درون تشکیلاتی با همه اما و اگرها ، با هدف وحدت و همراهی در سازمان تضعیف شده مان …ادامه خواهد یافت …..
و به بار نشستن کوشش البته با طلب یاری از دوستان امیدوار که چنین باد ۲۴/ تیر ماه/ ۹۹/ تهران

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است