قربانیان سیاست- درباره چرایی تکرار سوانح فاجعه‌بار برای ایرانیان


 شصت و پنج نفر، شصت و پنج جان که هر یک با امید و آرزویی به هواپیمای تهران – یاسوج سوار شدند و اندکی بعد تبدیل به خبر یک رسانه‌های ایران شدند. برخورد هواپیمایی که نزدیک به ۲۵ سال عمر داشت به کوه دنا فاجعه‌ای بزر گ را رقم زد و همه ایرانیان عزادار از دست رفتن هموطنانشان شدند. هنوز چند دقیقه‌ای از انتشار این خبر نگذشته بود که شاهد به وجود آمدن جوّی غیرمنصفانه در فضای مجازی و برخی رسانه‌های خاص بودیم. جوّی که در آن پیکان نقد به سمت وزیر راه و شهرسازی رفت و در کمال تعجب شاهد آن بودیم که پای برجام هم به میان کشیده شد! جریان مخالف دولت یک بار دیگر با موج سواری بر روی حادثه‌ای تلخ و بدون توجه به کمترین حدود اخلاقی به دنبال انتقام گیری از رقبای سیاسی خود هستند. حال که عده‌ای از سقوط هواپیما و از دست رفتن جان انسان‌ها به دنبال صید ماهی‌های سیاسی هستند و از آن به عنوان فرصتی برای پیروزی در کشمکش‌ها و رقابت‌های جناحی کودکانه استفاده می‌کنند اگر بخواهیم با عینک سیاست به این فاجعه بنگریم باید گفت که از دست رفتن جان سرنشینان این هواپیما ارتباط مستقیم با سیاست‌های تندروانه‌ای دارد که سال‌ها در کشور حاکم بوده است و به نوعی این عزیزان قربانی سیاست و سیاستمداران هستند. واقعیت آن است که ما سال‌ها در ایران تحت تاثیر تحریم‌های شدیدی در حوزه هواپیمایی بودیم که بر اثر آن امکان خرید هواپیماهای جدید و قطعات مورد نیاز برای هواپیماها وجود نداشته است. تحریمی که ارتباط مستقیمی با سیاست خارجی داشته است. سیاست خارجی که بر اساس آن منافع ملی قربانی چارچوب‌هایی غیرقابل تعریف است که محاسبه «هزینه – فایده» تصمیمات هیچ جایگاهی در آن ندارد. سیاستی که بر اساس آن کمترین توجه به گفتگو و پذیرش قواعد بین المللی می‌شود و در عمل سیاست «دیوارکشی به دور کشور» حرف اول را در آن می‌زند. آنان که در این روزها به یکباره دلواپس ناوگان هوایی کشور شده‌اند چرا هیچگاه به ریشه این ماجرا نمی‌پردازند و نقد خود را به آن سمت نمی‌برند؟ آیا کهنه بودن هواپیماها و میانگین بالای عمر ناوگان هوایی به وزارت راه و شهرسازی مرتبط است و یا باید ریشه آن را در جای دیگری جستجو کرد؟

هنگامی که در سال‌های اخیر و به دلیل تغییر در سیاست خارجی کشور در یک موضوع خاص و پذیرش راه حل مذاکره محور در موضوع هسته‌ای بخشی از تحریم‌ها رفع شد و امکان خرید هواپیما فراهم آمد، مدعیان امروز معتقد بودند که قراردادهای خرید هواپیما اقدام نادرستی است و باید به جای چنین قراردادهایی به تولید ملی هواپیما پرداخت! این افراد بدون توجه به این نکته که تولید هواپیمای داخلی هزینه سنگین و بی ثمری را دارد که نتیجه شکست خورده آن را در دولت گذشته همه شاهد بودند به جای آنکه فضا را برای اجرای چنین توافقاتی مهیا سازند با رفتارهای مشخصی که همه از آن آگاهند مانع‌تراشی‌های بسیاری را ایجاد کردند. مخالفان دیروز خرید هواپیما و طلبکاران امروز به جای پذیرش این نکته که باید بخشی از الگوی سیاست خارجی کشور را که نتیجه آن تحریم و فشار روزافزون بر مردم است و یک مصداق روشن آن هواپیماهای ناایمن و کهنه‌ای است که بر فراز آسمان‌ها روزانه جان انسان‌ها را تهدید می‌کند، هواپیمای خریداری شده مربوط به ۲۵ سال پیش را به توافق هسته‌ای که دو سال پیش منعقد شده است مرتبط کرده و می‌گویند چرا هواپیماهای خریداری شده به چنین سرنوشتی دچار شده است! واقعیت آن است که سقوط موردی هواپیماها در یک حالت نُرمال وشرایط طبیعی حادثه‌ای دلخراش و سخت است اما می‌توان آن را بخشی از واقعیت‌های تلخ زندگی در دنیای امروز دانست اما آنچه در ایران با آن روبرو هستیم نه سقوط یک هواپیما بلکه سیاست هایی است که نتیجه آن «هر پرواز یک سقوط بالقوه» شده است. آنچه می‌گوییم فراموش کردن زحمات و تلاش‌های زحمتکشان فعالان عرصه هواپیمایی در کشور نیست بلکه یادآوری این مسئله به تصمیم گیران کشور است که از اثرات مستقیم سیاست خارجی ماجراجویانه و بر زندگی روزمره مردم غافل نشوند؛ اثراتی که روزی با افزایش قیمت ارز بر معیشت مردم تاثیر می‌گذارد، روزی با کم ارزش شدن پاسپورت ایران و امروز با از دست رفتن جان عزیز شصت و پنج انسان و عزادار شدن مردم ایران.

تحلیل «بهار»

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است