فقدان وحدت استراتژیک در سیاست خارجی – داود هرمیداس باوند


در مورد مسائل مهم کشور به‌ویژه مسائلی که درباره آمریکا و همچنین در شرایط موجود که با بحران داخلی و نارسایی خارجی رو‌به‌رو هستیم، باید اذعان داشت جهان امروز بر اساس تقسیم کار و تخصص است و وزارتخانه‎ها نیز در راستای این مهم، تاسیس شده‌‎اند. تنها مرجعی که صلاحیت ارتباط و اظهارنظر دارد و نظر مقامات عالی‎رتبه کشوری را منعکس می‎‌کند، وزارت‌ خارجه است. بنابراین به نظر نمی‌رسد افراد دیگر چندان صلاحیتی برای اظهار نظر رسمی داشته باشند. اما برخی مسئولان در مورد سیاست خارجی موضع‌گیری و در نتیجه اظهاراتی را بیان می‌دارند و برخی شخصیت‎ها و مقامات دیگر نیز در این زمینه اظهار نظر می‌کنند، اما در نهایت وزارت خارجه، آخرین نهادی است که باید موضعی اتخاذ کند تا تعدیل اظهارنظرات دیگران باشد. کشورها و قدرت‌های خارجی نیز هرکدام از این اظهارنظرها را به عنوان موضع دولت ایران تلقی می‎کنند و در مقابل آن موضع‌گیری خاص و تبلیغات منفی را در پیش می‎گیرند.

زمانی که برخی مسئولان غیرمرتبط با موضوع، اظهارات ناآگاهانه‌ای را بیان می‎کنند و برخی شخصیت‎ها در زمینه مذاکره با آمریکا صحبت‌های غیراصولی و حتی گاه برخلاف مصالح کشور دارند، این اظهارات حاکی از فقدان یک وحدت استراتژیک در سیاست خارجی است. منابع متعدد و متنوعی در مورد امور خارجی و سیاست خارجی به ویژه در رابطه با مسائل بسیار پیچیده و نگران‎کننده اظهارنظر می‌کنند. اظهارنظراتی که بازتاب‎های منفی برای کشورمان دارد یعنی کشورها و قدرت‌های خارجی این اظهارنظرات را به عنوان قصد و نیت دولت ایران تلقی می‌کنند و در قبال آن، تفاسیر منفی به ویژه در راستای منافع خود ارائه می‌دهند. باید اذعان کرد: ایران دچار فقدان وحدت استراتژیک در سیاست خارجی است و نهادهایی که ارتباطی از نظر تقسیم کار ندارند، در مورد سیاست خارجی، اظهاراتی بیان می‎کنند و وزارت‎ خارجه را در وضعیت نامطلوبی قرار می‎دهند که مجبور است این گونه اظهارنظرات و موضع‌گیری‎ها را تعدیل کند. در حقیقت قبل از اینکه نوبت به وزارت خارجه برسد، نظرات افراد غیرمسئول اعلام شده است و بهره‎برداری‎های تبلیغاتی نیز از این نظرات صورت گرفته است. یعنی نظر نهایی وزارت امور خارجه براساس آنچه که تبلیغ شده و بهره‌برداری‎های تبلیغاتی، بی معنی می‌شود.

با توجه به اینکه افکار عمومی جهان، همه حقوقدان نیستند، این اظهارنظرات را باور دارند. طرف‌های مقابل نیز با زیرکی بسیار، این نوع اظهارنظرات را به صورت گسترده در پهنه جهانی بازتاب می‎دهند و در جهت پیشبرد منافع خود بهره‌برداری می‎کنند. در زمینه برگزاری رفراندوم در مورد مذاکره با آمریکا که اخیرا مطرح شده است، باید گفت که تحقق این امر بستگی به شرایط و موقعیت دارد. در بسیاری از کشورها از جمله فرانسه در زمان ژنرال دوگل، برای برخی تصمیم‎گیری‎ها برگزاری رفراندوم رایج بود. دوگل برای برخی تصمیم‎گیری‎ها حتی تصمیماتی که خارج از چارچوب قانون اساسی بود به آرای مردم رجوع می‎کرد. وی معتقد بود که به جای اینکه رئیس‎جمهور، منتخب مجلسین فرانسه و پارلمان فرانسه باشد، باید با آرای مردم انتخاب شود. دوگل همین مساله را به‌ رفراندوم و به رأی مردم گذاشت. بنابراین وقتی که مردم تایید و حمایت کردند که انتخاب رئیس‌جمهور براساس آرای مردم باشد، این قانون وارد قانون اساسی فرانسه شد و از آن تاریخ به بعد انتخاب رئیس‌جمهور براساس آرای مردم شکل گرفت. همچنین زمانی که ژنرال دوگل خواست دو لایحه را به مجلسین ببرد تلاش کرد این دو لایحه را به رأی مردم بگذارد و اعلام کرد رأی مثبت مردم به عنوان رأی اعتماد به شخص دوگل است. این دولایحه، یکی در مورد دادن اختیارات به دپارتمان‎های فرانسه و دیگری در زمینه انحلال سنای فرانسه بود. در هرحال فرآیند آرای مردم، نتیجه‎اش در دو مورد ذکر شده در فرانسه اثرگذار بود حتی با وجود اینکه در این زمینه رأی نیاورد. در انگلستان برگزاری رفراندوم سابقه نداشت، اما برای عضویت در اتحادیه اروپا، بعد از اینکه اتحادیه اروپا در زمان پمپیدو پذیرفت که انگلستان وارد جامعه اقتصادی اروپا شود، آن را به رفراندوم گذاشتند. بنابراین در آن تاریخ رأی مثبت مردم را به دست آورند.

اکنون در زمینه مذاکره با آمریکا، ترامپ رئیس‎جمهور آمریکا اعلام کرده است بدون قیدوشرط حاضر به مذاکره با ایران است، در این مورد باید ابتدا قصد و نیت آمریکا را مورد بررسی قرار داد و دوم ‎اینکه اگر اختلافاتی نیز در این زمینه وجود دارد، طبق قانون اساسی و طی کردن مراحل آن می‎توان به آرای عمومی رجوع کرد.

آرمان امروز | کد خبر: ۲۲۹۶۲۷ | تاریخ : ۱۳۹۷/۵/۲۰ – شماره: ۳۶۷۳

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است