فعالان و قانون‌گذاران زن از لایحه منع خشونت علیه زنان می‌گویند، نمی‌شود خشونت را انکار کرد


شهرزاد همتی: حرف‌وحدیث‌ها درباره لایحه منع خشونت علیه زنان تمامی ندارد؛ مخالفان آن می‌گویند ناقص است یا جرم‌انگاری زیادی دارد، موافقان آن اما می‌گویند باید هرچه‌سریع‌تر تصویب شود. لایحه منع خشونت علیه زنان یا همان لایحه تأمین امنیت زنان علیه خشونت در دولت محمود احمدی‌نژاد در دستور کار قرار گرفت، اما در دولت اول حسن روحانی تغییر کرد. این لایحه در پنج فصل و ۱۰۰ ماده به منظور جلوگیری از بی‌عدالتی در روابط خانوادگی و رفع ظلم و تعدی نسبت به زنان در عرصه خانواده و نیز پیش‌بینی راهکارها و ضمانت‌های قانونی و جلوگیری از افراط و تفریط در این زمینه تدوین شد. لایحه منع خشونت علیه زنان مدتی است که از دولت به قوه ‌قضائیه ارائه شده است. خبرهایی هم درباره مخالفت قوه ‌قضائیه با این لایحه منتشر شده است. با فاطمه سعیدی، نماینده مجلس شورای اسلامی، زهرا نژادبهرام، نماینده شورای شهر تهران، نیره توکلی، استاد دانشگاه و فرشته ولیمراد، فعال حوزه زنان، درباره این لایحه گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید. 

زهرا نژادبهرام، نماینده شورای شهر تهران
قانون، نُرم اجتماعی ایجاد می‌کند
اگر بخواهیم درباره ضرورت لایحه‌ای برای منع خشونت علیه زنان حرف بزنیم، در ابتدا باید ببینیم در چه شرایطی قرار داریم. بر اساس آمارهای بین‌المللی، چیزی حدود ۶٠ درصد زنان خشونت خانگی را تجربه کرده‌اند و در میان هر چهار زن، حداقل یک نفر آنها خشونت را تجربه کرده است. اینها آمارهای جهانی است و کشور ما هم جدا از یک مجموعه جهانی نیست و اگر نگاهی به آمارها  بیندازیم و نگاهی به وضعیت اورژانس‌های اجتماعی کنیم و وضعیت دادگاه‌های خانواده را از سر بگذرانیم، یکی از موضوعات جدی و مشکلات خانوادگی، موضوع خشونت است. یک بخش از خشونت به حوزه خصوصی و بخش دیگر آن نیز به حوزه عمومی بازمی‌گردد. در حوزه عمومی هم شاهد انواع و اقسام خشونت علیه زنان هستیم و این خشونت هم انواع مختلفی دارد؛ از بی‌احترامی و کم‌توجهی تا خشونت‌های لفظی و فیزیکی. کشورها برای اینکه بتوانند یک مأمن قانونی برای پیشگیری و جلوگیری یا کنترل این خشونت داشته باشند، در قالب قوانینی که تعریف می‌کنند و مجامع قانون‌گذاری‌شان آن را مصوب می‌کنند، چارچوب‌های حقوقی را برای پیشگیری خشونت نسبت به زنان ایجاد می‌کنند و این چارچوب‌های حقوقی فرصتی به آنها می‌دهد که اگر مواردی هم ایجاد شد، بتوانند نسبت به مجازات آن اقدام کنند. درواقع آنها مجازات را به‌عنوان یکی از عوامل پیشگیری مورد توجه قرار می‌دهند که دوباره تکرار نشود. کلا کارکرد مجازات این است که فرد خاطی مجازات شود و این خودش درسی برای دیگر افراد جامعه باشد که آنها هم دیگر دچار چنین عارضه‌ای نشوند. حسنی که قانون دارد، این است که خودش می‌تواند تبدیل به یک نرم اجتماعی شود؛ یعنی وقتی که خشونت موضوع دستگاه قانون‌گذاری می‌شود، مفهومش این است که افراد تا پیش از اعمال قانون، آن اقدام را امری عادی می‌پنداشتند و آن را جزء رسوم خود می‌دانستند، اما وقتی که چنین چیزی تبدیل به قانون می‌شود و چارچوب حقوقی پیدا می‌کند، یعنی حاکمیت نسبت به مسئله واکنش نشان داده و آن را جرم می‌انگارد و مجازاتی که برای جرم در نظر گرفته می‌شود باعث یک فرهنگ‌سازی عمومی نیز می‌شود و مانع می‌شود که خشونت به‌عنوان یک عارضه طبیعی در درون جامعه تسری پیدا ‌کند و مسئله‌ای می‌شود که تابو خواهد بود. از هر دو منظر که به این قضیه نگاه می‌کنیم، این مسئله برای زنان در اولویت اصلی و برای جامعه در اولویت دوم ارزشمند است و قابل‌اتکا خواهد بود.
فاطمه سعیدی، نماینده مجلس
خشونت را انکار نکنیم
نظر به ضرورت حفظ امنیت و کیان بیش از نیمی از جمعیت کشور که بر مبنای جنسیتشان در معرض بزه‌دیدگی جرائمی خاص هستند، توجه به وجود رسوم و عرف‌های ناعادلانه که مخاطرات جسمانی و روانی را نسبت به زنان گاهی موجه جلوه می‌دهد و همین‌طور با توجه به تأکید قانون اساسی کشور در بازیابی هویت اصلی و حقوق انسانی افراد جامعه با تمرکز بر بانوان، درنظرگرفتن این نکته که نشناختن کرامت انسانی زنان در جامعه به ترویج خشونت منتهی می‌شود و نظر به ناعالادنه‌بودن رفتار با زنان در برخی نهادهای بالادستی شناختن مشکلات روا‌شده بر زنان مهم به نظر می‌رسد. داشتن لایحه‌ای برای منع خشونت علیه زنان و مادران این سرزمین امری ضروری است و چه‌بسا که دیر شده باشد. زنان نیز مانند مردان این جامعه حق برخورداری از امنیت خانوادگی و اجتماعی دارند و باید با توجه به حقوق کشور و نگاه عالمان علم حقوق، فعالان زنان، نمایندگان مجلس و همین‌طور نظارت نهادهای بالادستی منشوری باشد تا نقص‌های احتمالی قانونی کشور در ارتباط با زنان برطرف شود. زنان ما در بسیاری از موارد قربانی خشونت خانگی می‌شوند و این خشونت تنها فیزیکی نیست. ممکن است آنها تهدید به قطع ارتباط با خانواده بشوند، ممکن است با کلام تحقیر شوند و البته که بنا نیست برای تمامی این مسائل زندان و تنبیه در نظر گرفته شود اما زنان فراوانی هستند که در دادگاه‌های خانواده توان اثبات اعتیاد همسر یا بی‌کفایتی او برای نگه‌داری از فرزند را ندارند. برخی از خشونت‌ها به چشم دیده نمی‌شود و قانونی لازم است که این خشونت‌ها را ببیند و بشناسد. زنان زیادی مجبورند برای احقاق حقی که به‌وضوح حق آنهاست به مردان باج بدهند. آنها برای ادامه کار یا تحصیل یا ارتباط با خانواده‌شان ناچار به گذشت از مهریه خود می‌شوند. این حرف هم بسیار ساده‌انگارانه و تعجب‌آور است که برخی از مسئولان حوزه زنان بر زبان می‌رانند که زن با ظرافت خود مرد را رام می‌کند. چنین سخنی برآمده از ذهن‌هایی است که زن را ابزار فرض می‌کنند. نه در دین و نه در عرف ما چنین نگاهی تأیید نمی‌شود. زنی که کتک می‌خورد یا زنی که مردش شیشه مصرف می‌کند و در توهم خویش او را نابه‌کار می‌خواند دیگر ظرافت زنانه را فراموش می‌کند و برای چنین زنی قانونی کارآمد لازم است؛ ما باید به زنان تنهای سرزمین‌مان کمک کنیم.
فرشته ولیمراد، فعال زنان 
این لایحه ناقص است 
ذکر چند نکته را لازم می‌دانم. آیا ما به لایحه منع خشونت علیه زنان احتیاج داریم؟ ‌قطعا احتیاج داریم و تا الان هم برای ارائه آن تأخیر انجام شده و تاکنون دولت‌ها به‌ویژه نهادهای امور زنان دولت‌ها اهمال کرده‌اند و باید پاسخ‌گو باشند. مشخصا درباره دولت‌های اصلاح‌طلب حرف می‌زنم. اینکه بگویند ما تحقیق کردیم و تحقیقات ما خمیر شد، فایده ندارد؛ چون کار دولت تحقیقات نیست. کار دولت اجرائی‌کردن کارهای لازم است؛ اما درباره لایحه منع خشونت علیه زنان که به‌تازگی ارائه شده، باید بگویم که این لایحه اشکالات اساسی دارد. دو اشکال عمده را که می‌توان گفت؛ اول اینکه متن لایحه دو دست یا دو سنخ است؛ یک بخش آن شامل موارد کیفری است و جرم‌انگاری دارد و مجازات مشخص کرده و برای همین به قوه قضائیه ارجاع شده است، یک بخش هم اصلا سند راهبردی است و از سنخ اول نیست. این بخش نیازی به رفتن به مجلس ندارد؛ یعنی تکلیف کرده وظایف وزارت کشور، قوه قضائیه و صداوسیما و وزارتخانه‌های مرتبط در قبال زنان چیست. اینکه نباید به مجلس برود و مصوب شود، یک سند راهبردی است که تازه باید معاونت امور زنان و خانواده بر‌اساس آن برنامه بنویسد، بعد پیگیر شود که دستگاه‌های مختلف این برنامه‌ها را اجرا کنند. این اصلا از سنخ لایحه نیست. برای اینکه ضمانت اجرا ندارد. وقتی چیزی ضمانت اجرائی ندارد، یک توصیه است. ما حتی مصوباتی در برنامه پنجم داشتیم، چند درصدش اجرائی شد؟ اصلا کسی در حوزه زنان پاسخ‌گوی آن نبود. اگر چنین چیزی مصوب هم بشود، اصلا فایده ندارد. به دلیل اینکه اصلا در حوزه زنان نظارت وجود ندارد، دستگاه ناظر وجود ندارد، پاسخ‌گویی وجود ندارد و بعضی از چیزها را به جاهایی وصل می‌کنند که اصلا فایده‌ای ندارد؛ پس این اصلا هیاهوی بسیار برای هیچ است؛ اما درباره بخشی که جرم‌انگاری دارد؛ نیز ذکر نکاتی لازم است. وقتی از زن صحبت می‌کنیم، زن هم نقش و حضور خانگی دارد، هم حضور اجتماعی و در این لایحه به هیچ‌کدام از  این دو به صورت کامل پرداخته نشده است. در بخش حضور اجتماعی زن و خشونت‌های اجتماعی گزینشی حرف زده است، تازه آمده بخشی از خشونت‌های اجتماعی را تعریف کرده، خب این لایحه نقص‌های زیادی دارد. در حوزه خانگی هم نقص دارد؛ چون لایحه زن‌محور است؛ نه خانواده‌محور. ما باید از خشونت خانگی حرف بزنیم. وقتی موضوع ما خشونت خانگی است، هم زن، هم مرد و هم کودک موضوع صحبت ما خواهد بود. آیا خشونت روانی را فقط مرد به زن اعمال می‌کند؟ ما داریم درباره خانواده صحبت می‌کنیم؛ حتی در توضیح خود خشونت عاطفی و کلامی و روانی را آورده؛ اما به این نکته توجه نکرده که اینها همه دوطرفه است. ما حتی در فرم‌های جدید والدآزاری داریم؛ یعنی بچه‌ها موجب آزار والدین می‌شوند. نگاه این لایحه نقص و اشکال دارد. هدف ما این است که در بُعد خانواده به یک خانواده سالم برسیم و زن را منفک نمی‌کنیم، اگر بچه مورد آزار قرار بگیرد، مادر مورد خشونت روانی قرار می‌گیرد. ما وقتی در حوزه خانواده حرف می‌زنیم، باید خانواده را یک مجموعه بدانیم. در مدل غربی، زن مالک بدنش است و برای همین اگر حجاب می‌شود خشونت علیه زن، در جامعه اسلامی مالک و قانون‌گذار خداست، از نگرش  اسلامی ترویج بی‌حجابی خشونت علیه زن است؛ چون زن یک موجود خواستنی است و بی‌حجابی او را به مرحله شیء جنسی تنزل مقام می‌دهد و به کرامت انسانی او صدمه می‌زند. ما اگر از خشونت اجتماعی حرف می‌زنیم، قطعا باید روی موضوع حجاب و بی‌حجابی زنان حرف بزنیم؛ یعنی تسهیلات، امکانات و ترویج در جهتی باشد که حجابش را رعایت کند؛ چون مانع از نگرش جنسی به زن می‌شود. این را هیچ کجای دنیا نمی‌گویند؛ ولی دلیلی ندارد ما هم نگوییم. ما جمهوری اسلامی هستیم. این لایحه در حوزه اجتماعی نقص دارد و مبنای این لایحه متناسب با واقعیت‌های جامعه ما و متناسب با چشم‌انداز جامعه ما نیست. یک مدل‌هایی از غرب گرفته که در خیلی موارد حرف ما هم همان است و در بعضی دیگر باید متناسب جامعه و واقعیت‌های خودمان ایده‌آل‌های خودمان را مطرح کنیم. این لایحه کامل نیست.
نیره توکلی، جامعه‌شناس
جامعه به رمانتیکی ذهن ما نیست
به نظر من کسانی که فکر می‌کنند ما نیازی به لایجه منع خشونت علیه زنان نداریم، پیش‌فرضشان این است که وضعیت موجود خوب است و این وضعیت تمام مسئولیت زن‌ها را برعهده افراد ذکور خانواده گذاشته و تعداد کسانی که خارج از حمایت خانواده هستند کم هستند و آنهایی که داخل خانواده هستند، خود‌به‌خود چتر حمایتی دارند و نیازی به خانواده ندارند. در نتیجه یک مسئله غیرواقعی و جهانی در ذهنشان آفریده‌اند و از قضا جهانی بسیار رمانتیک است که مردان قوی و قدرتمندی دارد که به‌هیچ‌وجه با زنان نزدیک خود مانند مادر و خواهر و همسر و فرزند و سایر افرادی که در خانواده هستند، خشونت نمی‌کنند و همه‌شان از لحاظ سلامت روانی، توانایی اقتصادی و جسمی و روحی در حدی هستند که می‌شود با خیال راحت آنان را در خانواده رها کرد و هر نوع مداخله بیشتر باعث می‌شود زن‌ها بهانه‌جو شوند و اساس مخالفت با چنین لایحه‌هایی این است که زنان در صورتی که مجهز به تمهیدات قانونی برای دفاع خود شوند، ممکن است هرچیزی خشونت تفسیر شود. این یک نگاه است که می‌گویند که ما باید دسترسی زنان را از قدرت حقوقی و قدرت قانونی دور کنیم تا بهانه‌جو نشوند و کافی است که زنان را به خانواده سپرد. آنها منکر این‌همه زندانی و معتاد و خانواده‌های ازهم‌پاشیده می‌شوند. منکر می‌شوند که فقر و معلولیت جسمانی داریم و به‌هیچ‌وجه هیچ اهرمی نداریم که زن را از خشونت دور نگاه داریم، اما پدرانی داریم که دختران خود را به دلیل اعتیاد می‌فروشند، زنانی که زیر دستان مرد خود کشته می‌شوند و برای چنین زنان و چنین خانواده‌ای نیاز به اهرمی قانونی برای جلوگیری از خشونت احساس می‌شود.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است