فریبرز رئیس دانا در گفتگو با آرمان: بابک‌ زنجانی مهره‌ای در شبکه‌ قدرت‌ و‌ ثروت بود


آرمان- آرش کیانفر: هنگامی که درخواست گفت‌و‌گو را با وی در میان گذاشتم با اندکی تأمل پذیرفت. من را به منزلش دعوت کرد تا در یک فضای صمیمی و به دور از هیاهو و جنجال به گفت‌و‌گو بپردازیم. با ورود به منزلش اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، عکس بزرگ زنده‌‌یاد دکتر مصدق بر دیوار منزلش بود. بسیار صمیمی و بی‌پیرایه بود و بیشتر از آنکه از جنس مردان قدرت باشد، از جنس توده‌های مردم به نظر می‌رسید. خودش می‌گفت: «حاضرم برای دفاع از حقوق مردم هر مشقتی را به جان بخرم». پس از اندکی که از گفت‌و‌گو گذشت متوجه شدم تحلیل‌هایی که ارائه می‌کند کم‌نظیر یا بی‌نظیر است. نکته‌ای که از دانش بسیار گسترده‌اش حکایت می‌کرد.دکتر فریبرز رئیس‌دانا، اقتصاددان برجسته و چهره مطرح دانشگاهی کشور در گفت‌وگو با ما از تسامح و مدارا با چالش‌های سیاسی و اقتصادی جامعه خودداری کرد و مانند یک منتقد وظیفه شناس با صراحت به بیان نظریات خود پرداخت. در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با دکتر فریبرز رئیس‌دانا، دانش‌آموخته مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن را از نظر می‌گذرانید.

دلایل اصلی فساد در اقتصاد ایران را چه می‌دانید؟
فساد اقتصادی آمیخته با ساخت و بافت اقتصاد غیردموکراتیک ایران است. انباشت سرمایه از هیچ راهی به جز فساد صورت نمی‌گیرد. انباشت سرمایه در ایران به صورت استفاده از طبقه کارگر و ایجاد سود اضافی از محل تولید به دست می‌آید.البته این تنها راه انباشت سرمایه نیست. انباشت سرمایه ممکن است از راه‌هایی به دست بیاید که لباس قانون نیز به تن کرده باشد.اقتصاد ایران همواره از دو عامل ارتشا و فساد در حوزه عمومی رنج می‌برده است.

چرا ارتشا و فساد در حوزه عمومی در اقتصاد ایران وجود داشته است؟
این مساله به ساخت غیردموکراتیک اقتصاد ایران بازمی‌گردد. جامعه ایران پس از انقلاب سال۵۷ دچار تکان سیاسی و اقتصادی شده بود.در زمان پهلوی فساد و رانت‌های سنگینی در اقتصاد ایران شکل گرفته بود. به همین دلیل پس از انقلاب تلاش شد با این فسادها و عوامل به وجود آورنده آن مبارزه شود.این تکان‌های سیاسی- اقتصادی پس از انقلاب باعث خلأ قدرت شده بود. اگر حضور مردم و توده‌ها در صحنه انقلاب نبود قدرتی جانشین آن می‌شد که ناگزیر به سمت فساد حرکت می‌کرد. این سخن به این معنی است که حضور پررنگ مردم در صحنه انقلاب سبب جلوگیری از فساد دوباره پس از انقلاب شد.اگر قدرتی به جز مردم بر سر کار می‌آمد به دلیل اینکه هم میراث‌دار گذشته بود و هم تلاش می‌کرد بر اریکه قدرت سوار شود مجبور بود به رانت‌خواری ورانت‌سازی روی بیاورد.در آن زمان هنوز اقتصاد ایران دموکراتیزه نشده بود که نظارت‌های قانونی جایگزین نظارت‌های شخصی شود.این یک اصل کلی اجتماعی و اقتصادی است که اگر یک ساخت قدرت فرو بشکند و ساختی مترقی تر جایگزین آن نشود حتی اگر ارزش محور و هدایت‌گر باشد از درون دچار فساد خواهد شد.

آیا فساد اقتصادی مساله‌ای فرهنگی در جامعه ایرانی است؟ برخی از کارشناسان معتقدند که بخشی از جنبه‌های فرهنگی جامعه ایرانی مانند رفتارهای شفاهی و غیرقابل پیش‌بینی در به وجود آمدن فساد اقتصادی دخالت دارند. شما با این نظر موافق هستید؟
بنده این مساله راقبول ندارم. ممکن است یادگارها و عاداتی ناپسند و مذموم از گذشته در اقتصاد ایران وجود داشته باشد اما تعیین کننده اصلی نیست. به‌عنوان مثال در جامعه روسیه از پدیده‌ای به نام «شوربختی روس» سخن می‌گفتند و عنوان می‌کردند که جامعه روسیه اساسأ «استبدادزده» و «پدرسالار» است. نمونه این قبیل شخصیت‌ها را هم در داستان‌های آنتوان چخوف جستجو می‌کردند که پدر اغلب خانواده‌ها دائم‌الخمر بودند و زنان و فرزندان خود را کتک می‌زدند و مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند. در نتیجه این سخنی نادرست است که عامل اصلی مشکلات روسیه چه قبل از انقلاب، چه در زمان لنین و استالین و چه پس از فروپاشی شوروی را فرهنگ استبداد زده روسیه قلمداد کنیم. میزان زیادی از عملکردهای سیاسی «استبداد» محصول فشارهای بین‌المللی و دخالت‌های بی‌جاست.این فشارها و دخالت‌ها رهبران سیاسی روسیه را وادار می‌کرد برای بالا بردن توانایی کشور در مقابله با دشمن خارجی دایره نظارت داخلی را تنگ‌تر کنند.برخی از دلایل فساد اقتصادی ممکن است به دلیل استراتژی نامناسب برخی مسئولان صورت بگیرد. در نتیجه نمی‌توان تمامی دلایل فساد اقتصادی را به فرهنگ یک جامعه نسبت داد. کسی نمی‌تواند مدعی شود فرهنگ جامعه ایرانی باعث فساد شده است. شاید برخی افراد در این جامعه دچار فساد اقتصادی شده‌اند، اما از دل همین جامعه، قهرمان‌ها و شخصیت‌های بزرگی سر برآورده‌اند که باعث افتخار و عزت ملی بوده‌اند. نباید فساد را به گردن مردم و زحمتکشان جامعه انداخت. به‌عنوان مثال اگر یک کارمند به دلیل مشکلات شدید اقتصادی خود و خانواده‌اش دست به فساد اقتصادی بزند، نباید وی را عامل اصلی به وجود آمدن فساد قلمداد کنیم. عامل اصلی، مفسدانی هستند که در شبکه قدرت نفوذ کرده‌اند. این افراد به جای اینکه اقتصاد ایران را دموکراتیزه کنند، نظارت‌های قانونی را گسترش بدهند و از منافع شخصی خود به سود اراده مردم صرف نظر کنند،دقیقأ برعکس عمل می‌کنند.پس از این عامل اصلی، برخی عوامل میانی به مانند «تورم»،«بیکاری» و «نبودن تأمین اجتماعی» نیز در به وجود آمدن فساد دخیل هستند. «آنچه شیران را کند روبه مزاج/احتیاج است احتیاج است احتیاج». شخصیتی که در مقابل فساد واکسینه شده است«شخصیت قدرتمند» است.بی‌نیازی علامت قدرت است.

فساد اقتصادی به چه میزان به شیوه مدیریتی دولت‌ها بستگی دارد؟ به‌عنوان مثال در دولت احمدی‌نژاد فسادهای اقتصادی بیشتر از دولت‌های گذشته بوده‌است. این در حالی است که یکی از شعارهای احمدی‌نژاد در آغاز دوران ریاست‌جمهوری خود مبارزه با فساد اقتصادی بود. رویکرد دولت‌ها به چه میزان در به وجود آمدن فساد تاثیرگذار است؟
احمدی‌نژاد درباره فساد اقتصادی دروغ نمی‌گفت.فساد اقتصادی واقعا در کشور وجود داشت.احمدی‌نژاد تنها شعار مبارزه با فساد را مطرح می‌کرد، اما در واقع قصد داشت یک لایه اقتصادی را جایگزین لایه دیگری کند. فساد اقتصادی تنها به دوره احمدی‌نژاد یا کمی قبل‌تر بازنمی‌گردد. من حتی مطمئن نیستم فساد اقتصادی به دولت حسن روحانی کشیده نشود. به همین دلیل روحانی باید مراقب مفسدان اقتصادی باشد.به شرطی ما می‌توانیم از فساد در دولت احمدی‌نژاد سخن بگوییم که مبارزه با فساد را در اولویت اصلی خود قراربدهیم. در غیر این صورت ما به سپری برای مفسدان فعلی تبدیل شده و عامل اصلی فساد اقتصادی را به گردن دولت قبلی انداخته‌ایم. احمدی‌نژاد نیامده بود ساخت اقتصاد کشور را دموکراتیزه کند، بلکه آمده بود یک لایه جدیدی را جایگزین لایه قبلی در قدرت اقتصادی کند.رأی بالایی هم که در انتخابات به دست آورد باعث شد در سیاست‌های خود جدی‌تر باشد. دولت آقای خاتمی که کمترین فساد را هم داشته زیاد به اقشار پائین جامعه توجه نمی‌کرد. یعنی سیاست‌های دولت اصلاحات برای همه مردم و همه طبقات بود و نه برای یک یا دو طبقه خاص. با این وجود احمدی‌نژاد تمام انرژی خود و دولتش را معطوف به طبقات پایین جامعه و توزیع عادلانه ثروت در بین اقشار پایین کرد. انگیزه اصلی احمدی‌نژاد جابه جایی لایه‌های قدرت در اقتصاد کشور بود.هنگامی که این لایه اجتماعی در دولت احمدی‌نژاد تغییر کرد دور جدیدی از فساد در کشور اتفاق افتاد. به‌جای اینکه مفسدان اقتصادی را از گردونه قدرت حذف کند سبب افزایش مفسدان در دستگاه‌های مختلف شد. همین عامل سبب شد که در نهایت خود احمدی‌نژاد از گردونه قدرت حذف شود.با این وجود کسی نمی‌تواند مدعی شود دولت حسن روحانی با مساله فساد مواجه نیست. کسی نمی تواند عنوان کند از خرداد۹۲به بعد ما در کشور فساد اقتصادی نداشته ایم و تمام فساد‌ها از سال ٨۴تا۹۲ اتفاق افتاده است.تنها لایه‌های فساد در دولت‌ها تغییر می‌کنند. حسن روحانی نمی‌تواند لایه اجتماعی که احمدی‌نژاد بر سر کار آورد را کنار بگذارد.

چرا روحانی نمی‌تواند این لایه فساد را کنار بگذارد؟
به‌دلیل اینکه این لایه دارای شبکه گسترده‌ای از قدرت و ثروت است. به نظر من هنوز برخی افراد سودجو در اطراف دولت حضور دارند. حتی برخی افراد مساله دار که در دولت احمدی‌نژاد حضور داشتند هنوز در دولت روحانی حضور دارند. من امید چندانی به دولت روحانی برای توفیق کامل در مبارزه با فساد ندارم. در قرآن کریم آمده است:«لعن الله الراشی و المرتشی» یعنی خدا لعنت کند رشوه دهنده و رشوه گیرنده را.اگر افرادی در دولت احمدی‌نژاد رشوه داده یا گرفته‌اند باید مشخص شود چه کسانی بوده‌اند.اگر یک بار برای همیشه با مفسدان و سواستفاده‌کنندگان از بیت‌المال برخورد قاطع نشود، شبکه فساد در اقتصاد کشور هیچ‌گاه از بین نمی‌رود و تنها با شکل و شیوه جدیدی از یک دولت به دولت دیگر منتقل می‌شوند. راه مبارزه با فساد اقتصادی انتقال همه قدرت اقتصادی به مردم و بخش خصوصی است.

چرا حجم و تبعات برخی از فساد‌های اقتصادی مانند مساله بابک زنجانی و پدیده شاندیز بسیار بالاست. چه عواملی دست به دست هم می‌دهد که فسادهایی با این وسعت شکل می‌گیرد؟
در ابتدا باید عنوان کنم تمام ساخت اقتصادی دولت در مقابل این فسادها مسئولیت دارند. بنده زمانی در جزیره کیش در برخی پروژه‌های اقتصادی به عنوان مشاور و کمک دهنده فکری حضور داشتم. در برخی از این پروژه‌ها بابک زنجانی را هم مشاهده می‌کردم. بابک زنجانی اصلا در حد و اندازه‌ای نبود که بتواند در یک پروژه اقتصادی تأثیرگذار باشد. اصلا علم و سواد خاصی در این زمینه نداشت. وی در حل‌کردن ساده‌ترین معادلات اقتصادی هم ناتوان بود و نمی‌توانست یک پروژه را تحلیل اقتصادی کند.از ابتدا مشخص بود بابک زنجانی یک مهره در دست شبکه قدرت و ثروت است. برای من این مساله لاینحل و غیرقابل هضم است که چطور ممکن است سعید مرتضوی یکباره در دولت احمدی‌نژاد رئیس سازمان تأمین‌اجتماعی شود. این درحالی است که سازمان تأمین اجتماعی تنها متعلق به کارگران و زحمتکشان ایران است.پدیده شاندیز هم در دوران احمدی‌نژاد شکل گرفت. احمدی‌نژاد از یک سو با ایجاد تنش در عرصه بین‌المللی سبب تحریم‌های بین‌المللی شد و از سوی دیگر تلاش کرد از راه‌های غیرقانونی تنش را دور بزند و از آن عبور کند. یعنی خود وی هم تنش ایجاد کرد و هم تلاش کرد از آن عبور کند. این بزرگ‌ترین اتلاف منابع، هزینه، وقت و سرمایه ملی بود. یک فرد مبتدی هم به‌راحتی می‌تواند تشخیص بدهد که این گونه مدیریت بر اقتصاد نوعی «تله‌گذاری» برای اقتصاد یک کشور است.من در اینجا لازم می‌دانم نسبت به «تله» دیگری که ممکن است حسن روحانی در آن گرفتار شود هشدار بدهم. اگر رابطه ایران و آمریکا از حالت تنش و درگیری خارج شود و ایران و آمریکا با هم رابطه برقرار کنند مطمئن باشید بلایی به سر اقتصاد ایران خواهد آمد که در تاریخ بی‌نظیر خواهد بود.

چرا چنین نظری دارید؟
مگر آمریکایی‌ها دلشان به حال اقتصاد ما سوخته است. مگر آمریکایی‌ها آمده‌اند در اقتصاد ایران صدقه بدهند. نه؛ آنها هم آمده‌اند اقتصاد ایران را چپاول کنند. چرا آمریکا اجازه نمی‌دهد مساله هسته‌ای به سرانجام برسد؟ چرا همه تحریم‌ها را یکجا بر نمی‌دارند؟ آمریکایی‌ها تا به منافع اقتصادی خود نرسند و تا زمانی که اطمینان حاصل نکنند «پستان گاو در دهان گوساله» خود قرار گرفته است به طولانی کردن پروسه مناقشه هسته‌ای ایران ادامه می‌دهند.حسن روحانی مدعی است با سیاست متعادل خارجی و حل کردن پرونده هسته‌ای که منجر به برداشتن تحریم‌ها خواهد شد مشکلات اقتصاد داخلی را حل خواهد کرد.یعنی حل کردن مشکلات معیشتی مردم را به سیاست خارجی گره زده است. در صورتی که نباید این دو را به هم گره می‌زد.«تله» بعدی اقتصاد ایران به معنای گسترش شدید تضاد طبقاتی وادامه فقر و بیکاری خواهد بود.به همین دلیل برخی از مسئولان به فکر درمان‌های مقطعی می‌افتند که پاسخگو نخواهد بود.

این سخن شما به این معناست که اگر آقای روحانی تلاش کند رابطه ایران و آمریکا شکل بگیرد هم باز وضعیت اقتصاد کشور مطلوب نخواهد شد؟برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند رابطه با آمریکا می‌تواند دروازه‌های تجارت جهانی را به روی ایران باز کند.شما این دیدگاه را قبول دارید؟
خیر؛ بنده موافق نیستم. امپریالیسم هیچ‌گاه دلش به حال اقتصاد ایران نسوخته که حاضر باشد مسائل اقتصادی ایران را بدون هیچ گونه چشمداشتی حل کند. آمریکایی‌ها حاضر نیستند یکباره تمام پول‌های بلوکه شده ایران را آزاد کنند.به نظر من همه کشورهای طرف مذاکره ایران از این فرصت علیه ایران استفاده می‌کنند. آمریکا در حال«موش دواندن» در پرونده هسته‌ای ایران است.

دلیل اینکه پول‌های بلوکه‌شده ایران را یکباره آزاد نمی‌کنند چیست؟
آنها خودشان بیش از همه به این پول‌ها نیاز دارند.همچنین نمی‌خواهند با آزادکردن این پول‌ها قدرتی به ایران بدهند که پس از مدتی نتوانند ایران را کنترل کنند. کشورهای غربی با درگیر کردن ایران به پرونده هسته‌ای به نوعی تلاش می‌کنند ایران را کنترل کنند.این کشورها بهانه‌گیری می‌کنند که اگر مثلأ پس از مدتی ایران تلاش کرد نیروگاه جدیدی به جز «فردو» بسازد در آن شرایط باید چه کار کنند.آمریکا به دلیل خصوصیات امپریالیستی و غارتگری خود به همه کشورهای جهان بی‌اعتماد است. نکته جالب این است که برخی انسان‌های ناآگاه عنوان می‌کنند احمدی‌نژاد«چپ» بود.هدف اصلی این عده تخریب وجهه «چپ» است.این عده ناگزیری برخی اتفاقات در روابط بین‌الملل، مانند سفر هوگوچاوز به ایران یا سفر جنجالی احمدی‌نژاد به ونزوئلا برای مراسم تدفین چاوز را به حساب «چپ» بودن احمدی‌نژاد گذاشته‌اند. به نظر من دست‌راستی‌ترین دولتی که تاریخ ایران از زمان مادها تاکنون به خود دیده است دولت احمدی‌نژاد بوده است.

دولت آقای روحانی مدعی است با کنترل تورم، کشور را از رکود خارج کرده و رشد اقتصادی کشور را بالا برده است. ارزیابی شما از عملکرد اقتصادی دولت تدبیر و امید چیست؟
ارزیابی من از عملکرد اقتصادی دولت آقای روحانی منفی است. دولت حسن روحانی موفق نشده نرخ تورم را در پشت سر افزایش دستمزدها قرار دهد بلکه در جلوی آن در حال پیشتازی است.من دوست ندارم با زبانی که آقای روحانی با مردم سخن می‌گوید صحبت کنم. دولت آقای روحانی نتوانسته «بیکاری» را مهار و کنترل کند.از دید من ۵/۵میلیون بیکار در کشور وجود دارد. هنوز امنیت شغلی برای مردم و به خصوص جوانان وجود ندارد. اغلب سرمایه‌های کشور هنوز صرف واسطه گری و دلالی می‌شود. اغلب این واسطه‌ها و دلالان هم هنگامی که احساس خطر کنند یک شبه از کشور فرار می‌کنند تا دست کسی به آنها نرسد. اقتصاد برای مردم امیدوارکننده نیست. اقتصاد کشور هنوز چالاک نشده است. روحانی هنوز نتوانسته در این زمینه‌ها موفق باشد. احمدی‌نژاد در رویای دیگری به‌سر می‌برد. وی تا حدی هم به رویای خود رسید. وی موفق شد یک لایه جدیدی را در اقتصاد جایگزین لایه قبلی کند.روحانی نگاه ویژه‌ خود را به دوره اوباما و جان کری و سیاست‌های دموکرات‌ها در آمریکا بسته است که آنها هم به شدت زیر ضربه‌های جمهوریخواهان لجوج قرار گرفته‌اند.حتی اگر آمریکا با دولت روحانی کنار بیاید نمی‌توان ادعا کرد روحانی وضعیت اقتصاد کشور را سر و سامان داده است. سیاست‌های ایالات متحد آمریکا پر از تضاد و تناقض است. در دنیای امروز امرپالیسم قادر نیست حتی جلوی پای خود را ببیند.اقتصاد آمریکا در شرایط فعلی به دریوزگی افتاده است. به همین دلیل روحانی نباید چشم امید به اقتصاد درحال سقوط آمریکا داشته باشد.روحانی اصلأ نباید به هیچ کجا چشم امید داشته باشد و صرفا باید به عملکرد تیم اقتصادی خود دل ببندد.
انتقادی که برخی از کارشناسان به دولت آقای روحانی وارد می‌کنند این است که این دولت مشکلات اقتصادی داخلی را به سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای گره زده است. به همین دلیل آقای روحانی با دو وضعیت روبه‌رو است. اول اینکه مذاکرات به نتیجه برسد و وی و دولتش بتوانند سیاست‌های خود را جلو ببرند. حالت دوم اما زمانی است که مذاکرات به نتیجه نرسد و دولت روحانی در استراتژی خود شکست بخورد. تحلیل شما از این دو وضعیت چیست؟
امیدی که دولت روحانی به تفاهم هسته‌ای بسته است که با آن بتواند وضعیت اقتصاد داخلی را سامان بدهد، امیدی غیرواقعی است. اگر فرض بگیریم پول‌های خارجی ایران به اقتصاد کشور تزریق شود هنوز هم نسبت به سرمایه‌هایی که توسط مافیای ثروت و قدرت در کشور از بین می‌رود، عدد و رقمی محسوب نمی‌شود.من به عنوان یک اقتصاددان نمی توانم عنوان کنم این پول‌ها هیچ تأثیری در اقتصاد کشور نخواهند گذاشت. مسلما تأثیرگذار خواهد بود. با این وجود تأثیر آن به اندازه‌ای نیست که دولت روحانی بتواند وضعیت اقتصاد کشور را«گل و بلبل» کند. روحانی با این پول‌ها نمی تواند تضادهای درونی اقتصاد ایران را حل کند. با این حال اگر این اتفاق هم نیفتد و پول‌های بلوکه شده ایران به دست دولت نرسد روحانی از دو جبهه مهم تحت فشار قرار می‌گیرد. اول از سوی مردم محروم و نیازمند جامعه و دوم از سوی رقبای سیاسی خود.البته این گونه بحران‌ها مختص دولت آقای روحانی نیست. دولت آقای خاتمی هم با بحران‌هایی مشابه روبه‌رو بود.

یکی از مشکلات مهم دولت آقای روحانی چگونگی و کیفیت پرداخت یارانه‌های نقدی است. این دولت هنوز نتوانسته راه‌حل مناسبی برای حذف پردرآمدها از پرداخت یارانه نقدی پیدا کند. به نظر شما آیا روحانی از ابتدا باید زیر بار پرداخت یارانه‌های نقدی می‌رفت؟ پذیرش پرداخت یارانه‌ها نوعی مصلحت اندیشی سیاسی نبود؟
دولت روحانی موظف به پرداخت یارانه‌ها مانند گذشته به نیازمندان جامعه است. در این مساله شک نکنید.دولت آقای روحانی موظف به پرداخت تأمین اجتماعی به همه مردم است.این دولت موظف به ایجاد شغل و حفظ کرامت انسانی است. روحانی در پیشگاه قانون اساسی قسم یاد کرده که به قانون پایبند باشد. دولت روحانی باید نظام مالیاتی کشور را رادیکالیزه کند. روحانی اگر نتواند روی منابع نفتی ایران نظارت دموکراتیک داشته باشد دوباره چنگال‌ها نسبت به سوءاستفاده از منابع کشور دراز می‌شود. به همین دلیل روحانی باید مراقب چنگال‌های سوءاستفاده‌گران و دست‌اندازان به بیت‌المال باشد. روحانی باید راه‌حل‌هایی برای پرداخت راحت تر یارانه‌ها پیدا می‌کرد. به عنوان مثال باید دستمزد کارگران را افزایش می‌داد،یا بیمه بیکاری را پرداخت می‌کرد. این دولت باید به صورت رایگان به تمام دانش‌آموزان تمام مدارس کشور شیر می‌داد. حتی اگر بچه‌پولدارها هم از شیر رایگان استفاده می‌کردند در کنار آن بسیاری از فرزندان محروم و نیازمند جامعه نیز استفاده می‌کردند.ساختار پرداخت یارانه باید تغییر می‌کرد. اینکه یکی «گداپروری» کند، دیگری فکر کند که با پرداخت یارانه برای خود رأی جمع می‌کند و یا یک نفر دیگر عنوان کند نمی‌تواند یارانه پرداخت کند صحیح وقابل قبول نیست.برخی اقتصاددان‌های«بادمجان دورقاب چین» به این گونه سیاست‌ها دامن می‌زنند. روحانی نباید به نظریات این عده اعتنا کند.

دولت آقای روحانی در ادامه مسیر حرکت خود با چه چالش‌هایی مواجه خواهد شد؟
چالش اصلی پیش روی دولت روحانی احتمال تغییر رویکرد توده‌های مردم نسبت به دولت و همچنین کارشکنی رقبای سیاسی است.برخی از رقبا و مخالفان سیاسی آقای روحانی به دنبال سهم خواهی از دولت هستند. روحانی باید از پشتوانه اجتماعی خود علیه مخالفان استفاده کند.حتی من گمان می‌کنم روحانی در برخی اوقات که باید بین حامیان و مخالفان خود یکی را انتخاب کند به طرف مخالفان«غش» می‌کند.با این وجود دولت روحانی صرفأ در دو جبهه نخواهد جنگید.ممکن است وی با تغییر رویکرد مردم نسبت به دولتش هم مواجه شود.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است