فرهاد میثمی؛ پزشک و کنشگر خشونت‌پرهیزی – فرنوش امیرشاهی


فرهاد میثمی، از موثرترین کنش‌گران اجتماعی و فعالان مدنی در ایران است که می‌خواست ناشناخته باقی بماند؛ اما بازداشت و اعتصاب غذایش نام او را بر سر زبان‌ها انداخته است.

او ۹ مرداد ماه در دفتر دنج و لبریز از کتابش در خیابان انقلاب تهران دستگیر شد و ۲۴ ساعت بعد، دست به اعتصاب‌ غذای اعتراضی زد.

در نامه‌ای که اول مهرماه از زندان اوین نوشت،‌ هدفش را تلاش برای “حفظ امید اجتماعی” دانسته و اقدامش را “به عنوان یک کنش کوچک ایستادگی”، توصیف کرد که “قطره‌ای از دریای تلاش و امیدِ اصلاح‌گری مستمر ایران” باشد.

اما تنها چهار روز بعد از انتشار نامه‌اش،‌ بعد از اینکه خبر داد در آخرین مرحله از اعتصاب غذایش،‌ از پذیرش سرم خودداری خواهد کرد، به اتاقی در کنار بهداری زندان اوین منتقل شد. به گفته محمد مقیمی، وکیلش، از آن روز دیگر کسی خبر و اطلاعی از فرهاد میثمی ندارد و تماس‌هایش هم از زندان قطع شده است. اما او به هم‌بندی‌هایش گفته بود اگر به زور به بهداری برده شود،‌ داروهای بیماری مزمن‌ “کولیت زخمی” را نیز قطع خواهد کرد.

آقای مقیمی می‌گوید فرهاد میثمی تنها موافق انتقالش به بیمارستان بوده است، ولی ماموران زندان برخلاف نظر او، “به زور” و با استفاده از “زندانیان عادی” او را به اتاقی در کنار بهداری زندان منتقل کرده‌اند. نزدیکان او گزارش کرده‌اند که آقای میثمی،‌‌ هنگام این جابجایی اجباری، “با ۵۷ روز اعتصاب غذا ۱۸ کیلو وزن کم کرده بود.”

این پژوهشگر خشونت‌پرهیزی اجتماعی، توسط وزارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین برده شد. یک روز بعد از این تاریخ، در اعتراض به دستگیری‌ و اتهامات مطرح شده در بازجویی‌‌اش دست به اعتصاب غذا زد.
اتهاماتی مدنی

اتهامات او به طور رسمی اعلام نشده است،‌ اما محمد مقیمی وکیلی که تلاش می‌کند وکالتش را در این پرونده ثبت کند،‌ اتهام‌ها را “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی”، “تبلیغ علیه نظام” و “اشاعه و ترویج بدحجابی در جامعه” عنوان می‌کند.

هنگام بازداشت میثمی،‌ پیکسل‌هایی که روی آنها نوشته شده “من به حجاب اجباری اعتقاد ندارم” و “من با حجاب اجباری مخالفم” از خانه و دفترش جمع آوری و ضبط شده است.

به جز این،‌ به گفته نزدیکان میثمی، کتابی با عنوان “کنش‌های کوچک اجتماعی” نوشته استیو کراشاو و جان جکسون، روایت مبارزهای بی‌خشونت و مسالمت‌آمیز در جهان و از جمله اشاره به اعتراض‌های سال ۸۸ در ایران، نیز از دفتر او جمع شده است. همچنین از ژیلا مکوندی،‌ داوود فرهادپور، شاگردان و دیگر افرادی که در ارتباط با پرونده فرهاد میثمی،‌ بازجویی و احضار شده‌اند،‌ خواسته شده علاوه بر پیکسل‌های حجاب، اگر این کتاب یا کتاب‌های دیگری درارتباط با فعالیت‌های مدنی خشونت‌پرهیز در اختیار دارند،‌ تحویل دهند.

میثمی در نخستین نامه‌اش از زندان، به این موضوع اشاره کرد و نوشت یکی از اهدافش برای اعتصاب غذا،‌ “بازداری ماموران از ایجاد مزاحمت برای اشخاص ثالث” ‌است که صرفا به واسطه‌ مراوده‌های عادی “در مظان اتهاماتی به سبب مثلا هدیه گرفتن یک جلد کتاب حقوق بشر از من قرار گیرند.”

دیگر دلایل اعتصاب این معلم و بنیانگذار موسسه آموزشی اندیشه‌سازان، آنگونه که خودش نوشته است،‌ ایستادن در برابر تحمیل “رویه ناعادلانه قضایی” که در آن “حق انتخاب وکیل مستقل” و “امکان دفاع معنادار” از افراد سلب شده، و نیز “طرح عمومی و مجدد مسئله لیست ۲۰ نفره وکلای حکومتی” بود.

آرش کیخسروی، وکیل دادگستری روز ۲۱ مرداد ماه به همراه مادر آقای میثمی برای ثبت وکالت‌نامه او به دادسرای اوین رفته بودند، ولی شعبه ۷ بازپرسی اوین با اشاره به تبصره ماده ۴۸ قانون دادرسی کیفری به آنها گفته بود که وکیل منتخب خانواده امکان اخذ وکالت این زندانی را ندارد.

مطابق ماده ۴۸ قانون دادرسی کیفری، در جرایم امنیتی، وکیل باید از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تأیید رئیس قوه‌قضائیه باشند، انتخاب شود.

فرهاد میثمی، پزشک متولد سال ۴۸، در این مرحله اعلام کرد فقط آب و نمک استفاده خواهد کرد. بعد از انتقالش به بند ۴ زندان اوین چای و قند هم به فهرست آنچه که می‌خورد اضافه شد، اما در ۳۷امین روز اعتصاب غذایش، در نامه دیگری خبر داد در اعتراض به بازداشت رضا خندان،‌ همسر نسرین ستوده،‌ و تا زمان آزادی او و همچنین رفع احضار، بازجویی و باز پرسی از خواهر آقای خندان، ژیلا مکوندی و داوود فرهادپو، “اعتصاب غذای خشک” خواهد کرد. او تنها یادآوری کرد که تا مدتی سرم درمانی را خواهد پذیرفت و همینطور “قرص‌های بیماری مزمنش را هم با حداقل آب ممکن” مصرف خواهد کرد.

ورود میثمی به مرحله اعتصاب غذای خشک، نزدیکان و گروهی از فعالان سیاسی و مدنی را نگران کرد. دوستان،‌ شاگردان و همکلاسی‌های او، می‌گویند فرهاد میثمی،‌ کنشگری بسیار جدی و مصمم است، “اگر بگوید کاری را انجام می‌دهد و یا از انجام امری پرهیز دارد،‌ حتما به آن پایبند خواهد بود.”

این جمله یادآور روایت دوستان هدی صابر، فعال ملی-مذهبی است که در حین اعتصاب غذا در زندان اوین درگذشت. رضا علیجانی،‌ همراه و همفکر صابر دراین رابطه گفته بود: “همه هدی را می‌شناختند که اگر بگوید فقط دو قند می‌خورم، این تعداد سه تا نخواهد شد.”

همین شباهت در سرسختی باعث شد که نامه‌ها، بیانیه‌ها و مطالبات متعددی برای منصرف کردن میثمی مطرح شد،‌ از جمله در نامه ی ۲۲۲۲ نفر از پزشکان، ناشران، دانشگاهیان و دانش آموختگان دانشگاهی، فعالان حوزه کتاب کشور و شاگردان فرهاد میثمی به “مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران” نسبت به شرایط او ابراز نگرانی کرده‌اند.

با این وجود فرهاد میثمی این درخواست‌های مکرر را نپذیرفت و برعکس اعلام کرد در مسیر اهداف اعلام‌شده‌اش “هر میزان حکم و زندان را با هر شرایطی در تبعید یا هر شرایط سخت دیگر به حلاوت و طیب خاطر” می‌گذراند، و “هر روز و ساعت آن را به تلاشی برای رشد روزافزون شخصی در مسیر اهداف اجتماعی‌” بدل خواهد کرد.
تلگرامی که هک شد

فرهاد میثمی البته به موضوع هک شدن تلگرامش نیز اشاره کرده و نوشته است: “من خود را مسئول می‌دانم. چون بهانه دستگیری[رضا خندان]، بخاطر کاهلی و غفلت تکنولوژیک من در تنظیمات تلگرامم رخ داده بود که در آن زمان در حالت معمولی بود، نه در وضعیت ورود دو مرحله‌ای.”

یکی از آشنایان میثمی درباره این ماجرا می‌گوید این کنشگر اجتماعی از مساله هک بودن تلگرامش پیش از بازداشت بی‌اطلاع بوده است. همین امر باعث شده که جمعی از شاگردان جلسه‌های منظم کتابخوانی در دفتر او و بعضی از دوستانش در این مدت به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بازجویی‌ شوند.
کنشگر خشونت‌پرهیز

فرهاد میثمی جلسات منظم کتابخوانی‌اش را در همان دفتری برگزار می‌کرد که از سال ۸۴ برپا کرده بود. او مجموعه‌ای از کتاب‌هایی متنوع در حوزه‌های تاریخ، فلسفه، جامعه‌شناسی و از این دست را فراهم کرد تا مکانی برای محققان و دانشجویان مهیا کند. همان کاری که ده سال پیشتر با راه‌اندازی موسسه آموزشی اندیشه‌سازان و انتشار “۶ میلیون جلد کتاب در حوزه آمادگی کنکور دانشگاه‌ها”، نگاهی از نوعی دیگر در روند آموزش ایجاد کرد.

با این حال فرهاد میثمی همیشه دغدغه فعالیت‌های مدنی داشته است. او در راه اندازی جایزه ادبی یلدا مشارکت کرد. همکارانش می‌گویند در حاشیه کارهای موسسه،‌ برنامه‌هایی همچون درخت‌کاری یا دعوت به اهدای خون نیز برگزار می‌کرد.

اما در اوج موفقیت کاری به این نتیجه رسید که وقت “پیله تنیدنش” فرا رسیده است و باید “دگردیسی درونی” را آغاز کند تا “شاپرک باشد.”

اقدام او برای همکارانش شوکه‌کننده بود، اما دوستان دوران دانشگاهش این غافلگیری را یک بار پیشتر تجربه کرده بودند. وقتی در دهه شصت، دانشجویی با رتبه تک رقمی وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شد و چنان درخشید که بدون گذراندن امتحان تخصص مستقیم مشغول تحصیل در رشته مورد علاقه‌اش پاتوبیولوژی شد. اما در این مقطع هم ناگهان تصمیم گرفت درس و دانشگاه را رها کند و در جایی فعالیت کند که به نظرش موثر‌تر بود.

او این نقش را با جدیت ادامه داد. یکی از زندانیان سیاسی پس از اعتراضات سال ۸۸ می‌گوید فرهاد میثمی به زندانیان پیغام می‌داد لیست هر کتابی که می‌خواهند به دست او برسانند تا برای آنها فراهم کند.

خانواده یکی از همین زندانیان هم تعریف می‌کند که اول مهر ماه، فرهاد میثمی با لوازم تحریر و کیف و کتاب‌ به دیدار فرزندان دانش‌آموز آنها می‌رفته است.

فرهاد میثمی در زمره فعالان مدنی است که معتقد است سخن از اصلاح “پذیری” یا “ناپذیری” حاکمیت اساساً نابجا و در حکم طرح معکوس مسئله است “چرا که اصلاح‌گری فعالانه محصول اراده تاریخی و تسخیرناپذیر ملتی است که تغییرات را با تلاش مقاومت‌ناپذیر خود به کرسی می‌نشاند.”

در همین چارچوب نیز اقدام دختران خیابان انقلاب را یک “فعالیت مدنی بدون خشونت” ارزیابی می‌کند. او در یک سخنرانی در دانشگاه اصفهان می‌گوید: “اقدام دختران خیابان انقلاب کاملا شاخصه‌های یک جنبش خشونت‌پرهیز را دارد. آنها بدون هیچ خشونتی معتقدند که دارای حق انتخاب هستند، در این راه اعتراض مدنی می‌کنند و با آگاهی،‌ هزینه‌ای را که قرار است بپردازند،‌ می‌پذیرند.”

فرهاد میثمی با چنین دیدگاهی در بسیاری از فعالیت‌های مدنی مشارکت دارد ولی نامی از او در جایی نیست. همچنان که خودش می‌گوید: “تمام شادی و نشاط دل شاپرک به نشناخته شدن است!”

با این حال نام او این روزها در صدر اخبار است و وضعیتش در زندان نامشخص. خودش اما اقداماتش را “وظیفه” می‌داند: “پافشاری کنشگران مدنی بر خلق مستمر موفقیت‌های بزرگ و کوچک در این شرایط، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است.”
bbc

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است