“فرصت دادنِ ملّت ایران به آقای حسن روحانی در عرصه سیاست، یک امید است به تدبیری ملّی”


هموطنان گرامی،

همگان آگاهیم که نظارت استصوابینمادِ استبداد است. نظارت استصوابی، نمادِ قیّمیّت برای یک ملّت است. نظارت استصوابی توهین به شعور ما مردم است. نظارت استصوابی ناصواب و ضامن کوتاه کردن دست ما مردم از مطالبات برحقمان است. فرهیخته فرزندانِ این ملّت در حصر یا زنجیرند. دانش پژوهِ جسور و پاکدستِ ما خانه نشین و محروم از تحصیلند. و بی فضیلتان بر کرسیِ فضل گستاخانه در البسه رَجُلِ سیاسی! جولان می دهند.

از پیشه آدم کشی در لباسِ قضا! اینک کارشناسِ غذایِ! مردم شده اند. کسانی که معماریِ شهر را به عمارتی فروختند، کارشناس معماریِ حکومت شده اند. ای دور باد این دوران از تاریخ ما. بیش از این یادآوری بر آنچه بر ماگذشته و می گذرد، فقط ملال ماست.

هموطنان گرامی، از آنجا که دکتر محمّد مصدّقِ فقید همیشه سیاست را برای مردم می خواسته و نه مردم را برای سیاست، به این اصل وفادار بوده است که سیاست عرصه خیال و رویاپردازی و سلایق شخصی نیست، سیاست عرصه ممکن ها و با تأسف عرصه قدرت است. سیاستمدارِ مردمی بر اساس رویای خود نمی تازد، بر اساس نیاز مردم خود و بضاعت آن مردم به آرامی ولی محکم گام بر می دارد.

امروز ما مردم سهمی از قدرت مشروع و قانونیِ کشور نداریم، ملّت در دفاع از کارگر خود که به جرم پیگیری برای حقوق ناگرفته اش شلاق می خورد بی کِس است. ملّت در دفاع از دانشمندان یا هنرمندِ خود بی کِس است. امروز ملّت همانند کودکان خیابانیِ خود بی کِس شده. آنچه این ملّت را هنوز در کنار هم نگهداشته امید است، همین تنها ثروتِ به یغما نرفته.

اینکه یاران دیروزِ استبداد، به صرافت افتاده اند که بجای صدور انقلاب، گفتگوی تمدّنها کنند، بجای خودی و غیرخودی کردن ما، مردمداری کنند، بجای شیخ مردم کُش بودن، شیخ اصلاحات شوند، بجای رجزخوانی برای سرانِ دیگر ملّل، با آنان قدم زنی کنند، باید به فال نیک گرفت در این بی کِسی.

مستبدین، اوّل دشمن خود و سپس دشمن مردمند، خود نیز از فرزندان مردمند، گرچه فرزندانی ناخلف، بیمار و به کجراه رفته یک ملّتند. اگر تلاشی از سوی یارانِ دیروزِ آنان برای تغییر در این شرمساریِ ملّی صورت گیرد که مردم آنرا صادقانه بیابند، هیچ دلیلی برای نه گفتن به این تلاش، عاقلانه به نظر نمی آید، مگر انگیزه ای کینه توزانه داشته باشد و نه به اقتضایِ سیاستی که در قبل از آن سخن رفت.

نظارت استصوابی که نماد زورگویی برای منافعی حقیر است، نمادی زشت از تبعیض است، هیچگاه نمی تواند مورد تأیید ما مردم باشد، نمی تواند مورد تإیید هیچ سیاستمدار با شرفی باشد. امّا همین گزیده شش نفریِ حکومت از میانِ خودیها را گویی مردم اینبار قصد کرده اند دانه ای از آن جدا کرده و از غیرِخودی، خودی سازند به امیدِ دیدن شرفِ ایرانی که در هر فرزند ایران ولو به کجراه رفته، باید نهان باشد.

فرصت دادنِ ملّت ایران به آقای حسن روحانی در عرصه سیاست، یک امید است به تدبیری ملّی. یک فرصت است برای آقای روحانی که سیاست و سیاستمدار حکومتی را به پاشنه شرافت بازگرداند. امروز حمایت ملّت ایران از آقای روحانی یک فرصت است تا ایشان از لباس خود، دین خود، و بیش از اینها یعنی ادعای هم میهنی و همشهروندیِ خود اعاده حیثیت کند.

فرصت دادنِ ملّت ایران به آقای روحانی، شاید تجربه ای است که اثبات کند اگر ستمگران با تهدید یا تطمیع، فرزندانی از ملّت را به تباهی می برند، مردم نیز می توانند با هدیه بی دریغِ عشق خود، نشاط خود، گذشت خود، غیرخودیها با مردم را خودی کنند و در این بی کِسی، کِسِ هم و همگان باشند، که مردم ایران بی کِس مباد.

اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و نود و شش

بهروز نارمکی

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است