فراز و فرود ملی‌گرایی لیبرال در ایران- پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی


قبض و بسط ملی‌گرایی لیبرال در ایران

کنگره جبهه ملی در ۱۳۴۱
کنگره جبهه ملی در ۱۳۴۱

اگر چه در طول دهه ۱۳۲۰ خورشیدی دو رخداد اشغال ایران و ظهور حزب توده و مسئله چپ و شوروی ، ملی‌گرایان و اسلامگرایان ایرانی را که عموما متاثر از جریان اخوان‌المسلمین بودند بهم نزدیک ساخت اما در نیمه دوم دولت ۲۷ ماهه محمد مصدق، از ۳۰ تیر۳۱ تا ۲۸ مرداد ۳۲، زمان جدایی فرا رسید. اسلامگرایان علیه جریان‌های ملی‌گرا صف آراستند و روحانیون سرشناس حوزه و خارج از حوزه به جز اندکی کم‌شمار همچون آیت‌الله محمود طالقانی و رضا و ابوالفضل زنجانی در کنار دربار قرار گرفتند و در روز کودتا از ساقط شدن دولت ملی‌گرای محمد مصدق حمایت کردند.

برخلاف روایت رسمی که رابطه ملیون و اسلامگرایان را پس از کودتا نزدیک و در چارچوب مقاومت علیه کودتا روایت می‌کند، خاطرات مکتوب و شفاهی ملیون از مقطع کودتا تا جبهه ملی دوم، از رابطه سرد و توام بدبینی آنها با روحانیون حکایت دارد.

از سوی دیگر، اصلاحات ارضی و اعطای حق رای به زنان و فقدان روحانیونی چون آیت‌الله حجت کوه‌‌کمره‌ای و آیت‌الله بروجردی، فرصت عرض‌اندام به روحانیون جوان منتقد دربار می‌دهد تا رابطه روحانیون و دربار رو به سردی برود و در مقطع کودتا تا ۱۵ خرداد ۴۲، شاهد همکاری چندانی بین جریان اصلی روحانیون و اسلامگرایان بازار با ملیون نیستیم.

در واقع، وقایع اول بهمن تا ۱۵ خرداد است که روحانیون سرکوب شده را به ملیون نزدیک می‌‌سازد، موضوعی که نخستین‌ بار خلیل ملکی تبریزی به آن حساسیت به خرج می‌دهد و هشدار می‌دهد؛ هشداری که در چارچوب معادلات، رقابت‌ها و اختلافات درون جبهه ملی دوم بین جریان دکتر خنجی با خلیل ملکی چندان شنیده نمی‌شود.

انشعاب در جبهه‌ ملی و شکل‌گیری نهضت آزادی

گفتمان اسلام‌گرایی، دستکم ۱۷ سال پیش از آنکه به قدرت سیاسی برسد، نخستین تاثیرش را بر ملیون زمانی می‌گذارد که در اردیبهشت ۱۳۴۰ با برجسته شدن رویکرد مذهبی یا سکولار در میان ملی‌گرایان، انشعاب و شکل‌گیری نهضت آزادی از جبهه‌ ملی رقم می‌خورد.

پایه‌گذاران نهضت آزادی چون مهدی بازرگان، یدالله سحابی، رحیم عطایی و محمود طالقانی اگرچه همگی از فعالان سرشناس ملیون هستند اما با برجسته شدن حضور امر دینی در حوزه عمومی و سیاسی شدن مذهب، در ابتدای دهه ۴۰ خورشیدی به این نتیجه می‌رسند که باید خارج از جبهه ملی سازمان سیاسی جدیدی ایجاد کنند تا بتوانند با اسلامگرایان بیشتر و از نزدیک‌تر همکاری کنند.

با انشعاب منتهی به تشکیل نهضت آزادی و اختلافات سازمان دانشجویی جبهه ملی دوم با رهبری آن که منجر به جدایی بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی و نهایتا شکل‌گیری هسته اولیه فدائیان خلق می‌شود، چراغ جبهه ملی دوم نیز رو به خاموشی می‌گذارد و عملا موضوعیت سیاسی خود را از دست می‌دهد تا آستانه انقلاب که با انتشار نامه‌ای با سه امضا، حیات سیاسی خود را از سر می‌گیرد.

انقلاب؛ ملیون مشروطه‌خواه در برابر ملیون جمهوری‌خواه

اما اگر رخدادهای ابتدای دهه ۴۰ به شکل‌گیری شکاف مذهبی-سکولار بین ملیون انجامید و آنان را به دو اردوگاه تقسیم کرد، انقلاب ۵۷ شکاف بزرگ‌تری را بین ملیون ایجاد کرد که تا امروز نیز کم‌وبیش باقی است: ملیون مشروطه‌خواه در برابر ملیون جمهوری‌خواه.

در آستانه انقلاب ۵۷ که پس از یک سرکوب سیاسی بلند مدت، عملا اپوزیسیون سیاسی و علنی دیگری جز جبهه‌ ملی و نهضت آزادی و روحانیت سیاسی پرنفوذ باقی نمانده بود، بخش عمده‌ای از ملیون، هم از سویی با شعف به جنبش انقلابی اسلام‌گرایان و پایان دادن به افسانه شکست‌ ناپذیری حاکمیت پهلوی می‌نگریستند هم از سویی مرعوب‌ اسلام‌گرایان شده بودند.

اینچنین است که می‌بینیم رهبر جبهه ملی دکتر سنجابی و رهبر نهضت آزادی مهندس بازرگان به پاریس و نزد آیت‌الله خمینی می‌ر‌وند و نهایتا به همراهی با انقلابی که رهبری آن در دست روحانیون بود تن در می‌دهند.

اینان افرادی هستند که با مقدم‌ شمردن جمهوریت بر سکولاریسم، برای عبور از سلطنت با صداهایی هم‌آواز می‌شوند که تاریخ را پیموده و در حالی به ایران رسیده که تقویم‌ها پایان هشتمین دهه قرن بیستم را نشان می‌دهند.

در مقابل گفتمانِ سنجابی و تقدم جمهوریت، شاپور بختیار تربیت شده سنت فکری و سیاسی فرانسه است، لاییسم را خوب می‌فهمد و مخاطره ورود مذهب به عرصه عمومی را نیک می‌داند، اگرچه بر مبنای همان تربیت و سنت فکری طبعا جمهوریخواه است و مراتب جمهوریخواهی‌اش را نیز پیشتر و در میتینگ جلالیه در جبهه ملی دوم ابراز کرده اما با درکی چنان از امر دینی و با رهیافت مبتنی بر تقدم سکولاریسم بر جمهوریت، در صف مقابل جای می‌گیرد و خواستار بازگشت به ارزش‌های قانون اساسی مشروطه می‌شود.

بختیار

ترجیح سیاسی بختیار اگر چه راهبردی برای بسط دموکراسی و مقابله با خطر اسلام سیاسی است اما شکاف جدیدی بر کالبد ملیون ایجاد می‌کند که در یک سوی آن اصالت جمهوریت و در سوی دیگر اصالت مشروطیت قرار می‌گیرد و حیات چهار دهه آتی ملیون را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد.

از سوی دیگر، تاثیر انقلاب و رهبری “فرهمند” آیت‌الله خمینی، موجبات جدایی حزب ملت ایران از جبهه ملی و استعفای چپ‌گرایانه مهندس عزت‌الله سحابی و همفکرانش از نهضت آزادی را فراهم می‌سازد. عزت‌الله سحابی قریب به دو دهه بعد با انتشار ماهنامه ایران‌فردا موفق به توضیح مبانی نظری خود می‌شود و چند سال بعد جریان سیاسی ملی-مذهبی را شکل می‌دهد.

ملی‌گرایان و ولایت فقیه

جبهه ملی ایران اما علیرغم آنکه با تفوق رویکرد “تقدم جمهوریت بر سکولاریسم” با انقلاب اسلامگرایان همکاری و همراهی می‌کند اما طولی نمی‌کشد که کمتر از یک ماه بعد از پیروزی انقلاب، اولین گروهی می‌شود که قطار انقلاب را ترک می‌کند.

کریم سنجابی که بیشترین تمایل را به همکاری با اسلامگرایان و آیت‌الله خمینی نشان داده بود، در اسفند ۵۷ از وزارت خارجه استعفا و جای خود را به ابراهیم یزدی می‌دهد. ملیون هدف اسلامگرایان قرار می‌گیرند و اندک وزرایی که در کابینه دارند نیز به دلیل مخالفت آشکار با نهاد در شرف تاسیس ولایت فقیه، قربانی حذف، طرد، انزوا و حتی زندان می‌شوند؛ سرنوشت عباس امیرانتظام و علی اردلان در سال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی از آشکارترین نمونه‌هاست.

با استقرار نظام سیاسی جدید و نهاد ولایت فقیه، آیت‌الله خمینی که از زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت در صفوف روحانیون مخالف ملیون و دکتر مصدق قرار داشته، فرصت را غنیمت می‌شمارد تا با صدور فتوای ارتداد ِجبهه ملی زمینه حذف سیاسی ملیون را فراهم آورد.

روندهای حذف و طرد ملیون از قدرت

با مخالفت جبهه ملی با لایحه قصاص و بازگرداندن نظام حقوق کیفری ایران به حقوق شرعی و سپس صدور فتوای ارتداد توسط آیت‌الله خمینی، سال‌های دشوار ملیون نیز شروع می‌شود.

جبهه ملی چهارم عملا منحل می‌شود و ملیون برای دیدارهای ساده با یکدیگر نیز ناچار از توسل به دلایل غیرسیاسی می‌شوند. تاسیس بنیاد خیریه توکل مربوط به این سال‌هاست تا ملیون به بهانه آن صرفا بتوانند یکدیگر را ببینند.

در نیمه دهه ۶۰ با انتخاب آیت‌الله منتظری به قائم‌مقامی رهبری و به سبب رابطه خوب او با مهندس بازرگان و دکتر کاظم سامی، مهندس بازرگان در اوج جنگ موفق می‌شود با تاسیس جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران، ملیون محذوف را که دیگر محدود به ملی‌گرایان سکولار نیستند و ملی‌گرایان مذهبی را هم در بر گرفته، زیر یک چتر گرد هم بیاورد.

این جمعیت که اگر چه در زمان حیات آیت‌الله خمینی تحمل می‌شود اما با درگذشت او و رهبری آیت‌الله خامنه‌ای و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در سال ۶۹، به بازداشت گسترده اعضای آن و یکی از رقت‌انگیزترین دوره‌های سرکوب و شکنجه در ایرانِ پس از انقلاب منتهی می‌شود.

در خارج از ایران ملیون سکولار و مشروطه‌خواه زیر پرچمی که دکتر شاپور بختیار در قالب نهضت مقاومت ملی برمی‌افرازد گرد می‌آیند و ملیون جمهوری‌خواه نیز ذیل جبهه ملی خارج از کشور با رهبری دریادار احمد مدنی نخستین استاندار خوزستان پس از انقلاب و رقیب اصلی ابوالحسن بنی‌صدر در نخستین انتخابات ریاست جمهوری.

از سال ۱۳۶۰ به بعد و با حذف و خروج ابوالحسن بنی‌صدر از ایران و استقرار او در پاریس اگر چه این شهر همزمان پذیرای آخرین نخست‌وزیر و اولین رئیس‌جمهور است اما این نهضت مقاومت ملی و شاپور بختیار است که در زمانه حضور مکثر و پرتعداد لایه‌های مختلف اپوزیسیون ایرانی از علی امینی و تیمسار اویسی گرفته تا ابوالحسن بنی‌صدر و مسعود رجوی در پاریس، به عنوان جریان اصلی اپوزیسیون شناخته می‌شود و طرف گفتگوی دولت‌های مختلف قرار می‌گیرد.

دهه هفتاد: احیای ساختاری جبهه ملی

حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر و پروانه اسکندری تبدیل به جریانی موثر در میان ملی‌گرایان شد
حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر و پروانه اسکندری تبدیل به جریانی موثر در میان ملی‌گرایان شد

دهه ۷۰ خورشیدی اگر چه با ترور بختیار در خارج و زندانی شدن تراژیک ملیون پس از نامه ۹۰ امضایی شروع می‌شود اما سالهایی است که نهایتا جبهه ملی در داخل موفق به احیای ساختاری خود در قالب جبهه ملی پنجم می‌شود. بعلاوه، حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر و پروانه اسکندری، در مقام موثرین لایه اپوزیسیون داخل کشور نمایان می‌شود.

با پیشرفت فن‌آوری ارتباطات و ورود فاکس به دایره امکان‌های ارتباط، خانه فروهر در خیابان هدایت تهران تریبون منتقدانه‌ترین صدای ممکن علیه حاکمیت دین‌سالار می‌شود و همزمان دریادار مدنی نیز در خارج از ایران موفق می‌شود ملیون پراکنده را متحد سازد.

با حذف فروهرها در قتل‌های سیاسی پاییز ۷۷ و آنگاه بازداشت گسترده رهبران و فعالان حزب ملت ایران درروزهای پس از ۱۸ تیر ۷۸ ، اگر چه این لایه از ملیون ضربه موثری می‌خورد اما به نظر می‌رسد اهمیت و تاثیر درگذشت علی اردلان در بهمن ۷۸ را نیز نباید کمتر از فقدان فروهرها پنداشت.

پس از آن و تا نیمه دهه ۱۳۸۰ گفتار سیاسی ملیون سکولار را پرویز ورجاوند کم‌وبیش بخوبی نمایندگی می‌کند. با درگذشت نظام‌الدین موحد و پرویز ورجاوند، در سال‌های۸۶-۸۵ جبهه ملی پنجم دچار خلا و اختلافاتی می‌شود که با فقدان چهره موثر خارج از کشور چون دریادار مدنی که در بهمن ۸۴ درگذشته، به آسانی امکان نمود پیدا می‌کند و ملیون خارج را نیز حول دوقطبی برآمده از داخل شکل می‌دهد.

دهه ۹۰؛ زوال تشکیلاتی ملیون

اعضای شورای مرکزی و هیئت رییسه جبهه ملی در سال ۱۳۹۴
اعضای شورای مرکزی و هیئت رییسه جبهه ملی در سال ۱۳۹۴

دهه ۹۰ خورشیدی را به گمانم بتوان دهه زوال تشکیلاتی ملیون دانست. اما این زوال تشکیلاتی همزمان است با ظهور و بروز بیشتر دلالت‌های گفتاری این جریان سیاسی در عرصه عمومی.‌

در این دهه با درگذشت مهندس عزت‌الله سحابی و مهاجرت چهره‌های اصلی جریان ملی-مذهبی به خارج و روند سکولاریزاسیون بسیاری از آنها، این جریان عملا موضوعیت سیاسی خود را از دست می‌دهد.

نهضت آزادی با درگذشت احمد صدر حاج سیدجوادی و ابراهیم یزدی دچار خلا تصمیم‌سازی، راهبرد و تشکیلات می‌شود که استعفای گسترده برخی از اعضای قدیمی و تاثیرگذار از سویی و شکل‌گیری تصویر همگرایی با حاکمیت را از سوی دیگر رقم می‌زند.

جبهه ملی نیز با درگذشت ادیب برومند در اسفند ۹۵ دوره‌ای از اختلاف و حذف را پشت سر می‌گذارد که نهایتا به انشعاب جبهه ملی ششم در آبان ۹۷ منتهی می‌شود.

اما همزمان با افول سازمان‌های ملی که نقش نهادهای امنیتی حاکمیت در آن بعضا بسیار بارز است، شاهد برآمدن گفتار دموکراسی‌خواه ملی در میان کنشگران جوان و غیرحزبی فضای مجازی و عرصه رسانه‌ای هستیم.

کسانی که گرچه شاید هیچیک از روندهای آموزشی سازمان‌های سیاسی را پشت سر نگذاشته باشند اما کم‌وبیش بر سر مفاهیمی چون تمامیت ارضی، گذار درون‌زا به دموکراسی، مخالفت با سیاست جنگ و تحریم، الهام‌گیری از نهضت ملی نفت و الگوی کنش سیاسی دکتر مصدق و نهایتا رویکرد انتقادی به حاکمیت اسلامگرایان توافق دارند.

این روزها احتمالا روح و گفتار سیاسی‌ ملیون را بیش از خودشان می‌توان در سپهر سیاسی ایران دید.

BBC

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است