شیپور پان ترکیسم اردوغان قدیر گلکاریان-استاد دانشگاه


نمایش نیروهای رزمی ترکیه در خیابان‌های باکو به مناسبت جشن پیروزی جنگ آذربایجان هر چند به ظاهر تجلی همراهی و هم رأیی دولت‌های جمهوری آذربایجان و ترکیه است، اما خواندن شعر «آراز- آراز» (ارس) توسط اردوغان و خطاب به مردم آذربایجان بسیار قابل تأمل و عمق اندیشی است. چرا که در محتوای این سروده چنین ذکر می‌شود که مردم دو سوی رود ارس از هم جدا نشدنی بودند ولی به زور جدا شدند و افزود که ارس بزودی قدرت می‌گیرد.
شاید تذکر چنین مطلبی برای برخی قابل قبول نباشد ولی اگر به صفحات تاریخی توجه داشته باشیم، مشابه همین رژه را در سال ۱۹۱۹ نیروهای نظامی دولت عثمانی در باکو انجام داده بودند. نوع نگرش انور پاشای دولت عثمانی این بار در سیاست نوعثمانی‌گرایی اردوغان تجلی یافته است. ترکیه قرن‌هاست که چشم به منابع نفت و گاز و موقعیت ژئواستراتژیک جمهوری آذربایجان و در کل به منطقه قفقاز جنوبی دوخته است و این بار اردوغان ضمن کامل کردن این آرزوی دیرینه، درصدد تحقق ایده دنیای ترک در منطقه و تکمیل پروژه تسلط ترکیه بر اوراسیاست.
ناگفته پیداست که هر کشوری در جهت رسیدن به منافع خود دست به اقدامات بهینه‌ای می‌زند و اگر از زاویه دید سیاستگذاران ترکیه به این مسئله بنگریم، اقدامی بسیار ارزنده و قابل تقدیر در راستای تکمیل اهداف بین المللی برای تثبیت منافع ملی است. اما آنچه ما را به عنوان شهروندان ایرانی به واکنش وامیدارد این است که متأسفانه به دلیل انفعال در ساختار سیاسی کشورمان و وجود جنگ بر سر دستیابی به قدرت میان جناح‌های سیاسی باعث شده است که از رخدادهای اطراف خود غافل باشیم و یا بازخوانی درستی از تحولات نداشته باشیم. اعتراضی نیست که چرا ترکیه و روسیه و اسرائیل توانستند در سایه سیاست‌های دور اندیشانه خود به راحتی و در کمترین زمان و با حداقل زیان‌دهی به منافع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و راهبردی خود برسند؛ اما ما به عنوان یکی از بازیگران منطقه‌ای که اکنون از هر سویی تحت فشار سیاسی و اقتصادی هستیم، چه بینشی نسبت به تحولات به وقوع پیوسته در آن سوی مرزهای شمالی خود داشته‌ایم؟ به نظر می‌رسد ایران هنوز در برابر اعزام وزیر امور خارجه آذربایجان به تهران و لبخندهای رهبران ترکیه، آذربایجان و حمایت‌های ظاهری و کلامی مقامات روسیه در حمایت از برجام سرخوش و سرمست از تصورات ذهنی است و نمی‌داند و یا نمی‌خواهد بداند قرار است چه بلایی سرمان بیاید. در حالیکه در توافق آتش‌بس میان آذربایجان- ارمنستان با مدیریت روسیه هیچ نامی از حضور نیروهای نظامی ترکیه برده نشده بود ولی رایزنی و ارتباطات تأثیرگذار دستگاه دیپلماسی ترکیه توانست روسیه را متقاعد که در مدیریت و نظارت بر آتش بس در قره‌باغ کوهستانی در هسته مرکز نظامی مشترک با روسیه شرکت داشته باشد. ترکیه اکنون مشتاقانه منتظر گام بعدی تحت توافق بین متحد خود (آذربایجان) و ارمنستان است. گشودن راه مواصلاتی حمل و نقل که آنکارا به عنوان «کریدور راهبردی» از آن یاد می‌کند و آن را نویدبخش سودهای بزرگ اقتصادی و نفوذ بیشتر در منطقه می‌شمارد، در ادامه پروژه‌های سیاسی انجام شدنی است. حضور نیروهای نظامی ترکیه در میدان بزرگ شهر باکو نه به واسطه پیروزی آذربایجان در قره‌باغ که به واسطه به دست آوردن دروازه‌ای مهم تا رسیدن به چین باید ارزیابی شود.
این موفقیت ترکیه را به شور و شوق واداشته و اردوغانی که در کودتای ۱۵ ژوئیه نخستین حمایت معنوی و سیاسی را از ایران دید، این بار در آرزوی متحد کردن دو بخش آذربایجانی نشین در دو سوی ارس بر آمده و سرود آراز آراز را سر می‌دهد. مسئولان سیاسی و استراتژیست‌های نظامی و امنیتی نباید این کنش را به منزله هیجان اردوغان از منظره پدید آمده تلقی کنند، بلکه سرآغاز حرکت‌هایی بدانند که پیرو آن چشمداشت سیاسی زیادی در بطن خود دارد. اگر مدیران ارشد کشور انفعال بیش از حدی در برقراری مناسبات با کشورهایی که با آن‌ها به دلایلی در تنش است، نشان داده باشند و یا زمینه کاهش قدرت تأثیرگذاری ایران در معادلات سیاسی را فراهم بیاورند و حرکت‌های اجماع جهانی و یا منطقه‌ای را برای انزوای سیاسی کشور موجب شوند، یقین بدانیم که دست‌های زیادی از آستین‌های امروزی بیرون خواهد زد و آتش به دامان تمامیت ارضی ایران خواهد زد.
فراموش نکنیم که رهبران عالی در ترکیه چشم‌انداز مطلوبی در رابطه با دروازه راهبردی ترکیه به حوزه خزر، جمهوری‌های ترک در آسیای میانه و چین دارند و در میان همین چشم‌انداز، خطوط لوله جدید و پروژه‌های راه آهن و جاده‌های مواصلاتی و کاهش تأثیر ایران از نظر فرهنگی در آذربایجان و دیگر جمهوری‌های موجود در همسایگی ایران از دیگر مؤلفه‌های موجود است. آنکارا چشم به حضور جو بایدن در کاخ سفید دوخته است. زیرا برنامه‌های ترکیه با «سیاست سازش ناپذیر» که دولت جو بایدن رئیس جمهور منتخب آمریکا علیه روسیه دنبال خواهد کرد، قابل تقویت شدن است. از سوی دیگر خط لوله انتقال گاز از مسیر جدید موجب کاهش هزینه‌های انرژی ترکیه خواهد شد. ترکیه هم‌اینک به ازای هر هزار متر مکعب گاز ایران ۴۹۰ دلار به ایران می‌پردازد. حال آنکه اگر مسیر انتقال گاز ترکمنستان از طریق نخجوان به ترکیه برسد، هزینه تمام شده به ۳۳۵ دلار تنزل خواهد کرد. کریدور نخجوان هنگام مذاکره برای تمدید قرارداد گاز خود با ایران در سال ۲۰۲۶، می‌تواند دست ترکیه را تقویت کند.
از طرفی، پروژه خط لوله انتقال گاز خزر با حمایت دولت جدید آمریکا می‌تواند دوباره احیا شود و ظرفیت خط لوله گاز طبیعی ترانس آناتولی، برای انتقال گاز آذربایجان به اروپا از طریق ترکیه، خواهد توانست سالانه به ظرفیت دو برابری رسیده و به ۳۲ میلیارد متر مکعب برسد.
ترکیه همچنین در صدد احداث خط ریل از طریق باکو، تلفیس، قارص است که بدین ترتیب ضمن دسترسی به مناطق اوراسیا، می‌تواند از طریق خط آهن مشترک بین ایران و آذربایجان تا پاکستان و سواحل جنوبی هم برسد. طبیعتاً نتایج اقتصادی حاصل از ترانزیت برای ترکیه اجتناب ناپذیر است.
تمام این‌ها مایه خرسندی برای دولت و ملت ترکیه است و کسی نمی‌تواند منکر و یا سرزنش کننده آن باشد. درایت و کارآزمایی دولتمردان ترکیه است و بر طبق منافع خود عمل می‌کنند. اما رویاهای ترکیه در شرایط کنونی و اظهارات هر از گاه مسئولان رده بالای ترکیه نگرانی‌های جدی برای کشورمان ایجاد می‌کند. ایران که سال‌ها به عنوان پیوند زمینی بین نخجوان و آذربایجان بوده، به سهولت از صحنه عملیاتی خارج می‌شود. ایران در آینده ۱۵ درصد از کارمزد ارسال گاز آذربایجان به نخجوان محروم خواهد شد. اگر میزان درصد حق ترانزیت گاز ترکمنستان را به آن اضافه کنیم، میلیون‌ها دلار سالانه برای ایران خسارت ببار خواهد آورد.
بنابراین مسئولان ایرانی نیز حق دارند که از منافع کشور خود دفاع نمایند. زیرا ابتکارات فعلی ترکیه، به یقین منافع ژئوپلیتیک ایران را مطابق با استراتژی واشنگتن تهدید می کند و اگر همین مسئله را به رویاپردازی اردوغان اضافه کنیم، باید به جدیت واکنش نشان داد و تدبیری عاقلانه نه محتاطانه اتخاذ کرد.

Mosteghel

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است