شهر ” پالمیرا ” ( تدمُر بزبان عربى ) با چند هزار سال پیشینه تاریخى – فرهنگى همراه با باشندگان آن در چنگال خون آشامان داعش.


syria-palmyra-tadmor-12145945
بر اساس آخرین گزارش ها که از جبهه هاى جنگ در سوریه مى رسد شهر باستانى ” آلمیرا ” در دستان خون آشامان  دولت اسلامى عراق و شام ( داعش ) است ، شهرى بجا مانده از دوران در خشان فرهنگ باستانى اشکانیان ، سلوکیان  و رم باستان نیز از خود آثارى گرانبها در آن شهر بر جاى گذاشته اند ، شهر پالمیرا از دیر باز بخاطر آنکه بر سر راه کاروان هائى که از کشورهاى ( چین ، هند و ایران ) به مصر مى رفتند قرار داشته از ارزش ویژه اى برخوردار بوده است و بویژه که آلمیرا مانند واحه اى در کویر گرم و بى آب قرار گرفته است و بنام شهر کاروانسراها نیز شهرت داشته است.
شهر آلمیرا در دوران هجوم مسلمانان شبه جزیره عربستان و فرستاده خلیفه یکم ابوبکر  ” خالد بن ولید ”  مشهور به شمشیر اسلام  که عراق و شام را تسخیر کرده بود به خاک و خون کشیده شد. و خالد بن ولید نیز خود به دستور خلیفه دوم مسلمانان ” عمر بن خطاب ” گردن زده شد.
اکنون نیز ” خالد بن ولید”  تازه اى بنام  ” ابوبکر البغدادى ”  و دیگر جانیان چون ” الزواهرى ” و ” ملا عمر ” بر تانکها ، وانت بارها و جیپ هاى مدرن آمریکائى که بر اثر بى تدبیرى آمریکائى ها بدست نیرو هاى داعش در عراق و سوریه افتاده است و با تیر بار و راکت هائى که از انبار هاى ارتش عراق و سوریه دزدیده اند  و براى بر پائى حکومت خلیفه اى اسلامى به شکل صدر اسلام به جان مردم بى گناه افتاده و با فرهنگ جهانى ، دموکراسى و حقوق شهر وندى گل آویزه شده اند و تلاش آنها بر آنست تا سراسر خاور میانه را به یک پادگان بزرگ اسلامى تغییر شکل داده و با عملیات جهادى و براى باز گرداندن عقربه زمان به ١۴٠٠ سال پیش شبانه روز در حال کوشش هستند. داعشیان مى خواهند تمدن  ، فرهنگ شهر نشینى، حقوق شهروندى  و مدرنیته را در خاور میانه و غرب سر نگون سازند و شریعت اسلامى وهابى  را بجاى آن جایگزین نمایند و امروزه  با چشمان خود مى بینیم که مثلت ادبار ( داعش – القاعده – طالبان ) با ایدئولوژى اسلامى برخاسته از حجاز و دلار هاى نفتى شیوخ فاسد عربستان سعودى و قطر که متحدان غرب نیز هستند از رودخانه سند در هندوستان تا مدیترانه را به جولانگاه عملیات تروریستى خود تبدیل نموده اند و همه جا نیز حقوق بشر ، حقوق شهروندى و مدرنیته را هدف قرار داده و مى دهند.
و باید بدون هیچ پرده پوشى گفت که دشمنى شیوخ عرب سعودى و هم اندیشان آنها در آنسوى خلیج پارس با اندیشه و فرهنگ ایرانى است  و آنها خواهان در نوردیدن سرزمین و فرهنگ دیر پاى ایران هستند و آماده اند  تا آخرین دلارهاى  خویش را در این راه هزینه نمایند ، چون ایران را سرزمین رافضى ها  مى نامند که از سوى آنها کافر به حساب مى آیند و باید از میان برداشته شوند.
باز گردم به شهر باستانى و افسانه اى پالمیرا در سوریه.
رادیوى دولتى سوئد در شب گذشته در بخش خبر خود در مورد خاور میانه با دکتر فیاض استاد دانشگاه از شهر آلمیرا در سوریه  که دو روز پیش از شهر پالمیرا گریخته بود در تماس تلفنى قرار گرفت ، تاریخ گفتگوى رادیوئى ” آدینه ٢٢ ماه مارس است ” ایشان مى گفت شهر پالمیرا هم اکنون در دستان داعشیان خون خوار است و با ناراحتى بسیار درخواست کمک از جامعه جهانى ، سازمان ملل و مردم آزاده مى نمود که به داد مردم بى گناه شهر و گنجینه فرهنگ جهانى آلمیرا بشتابند تا از کار هاى جنایت کارانه اى که در موصل انجام شد در آلمیرا از آن جلو گیرى گردد. دکتر فیاض مى گفت در روز جمعه داعشیان مردم را وادار کردند تا به مسجد بروند و در برابر دیدگان مردم اشخاصى را که از خانواده هاى گوناگون بوده اند انتخاب نموده و سر بیش از ١٠٠ نفر مرد را بریده اند و زنها و بچه هاى آنها را نیز به گروگان گرفته اند  و اکنون بى شمار انسان هاى دیگر نیز در انتظار چنین سرنوشت شومى هستند.
و یادمان باشد که دشمنى و کینه  رژیم  اسلامى در ایران نیز از روز نخست انقلاب به فرهنگ و اندیشه ایرانى استوار  بوده و اکنون نیز با قوت در دستور کار حکومت اسلامى ایران قرار دارد. اینکه حکومت  اسلامى ایران دانسته و از سر دشمنى  تاریخ و فرهنگ  پیش از اسلام  در ایران را از کتاب هاى درسى برچیده است ، اینکه بنیان گذار جمهورى اسلامى مى گفت ملى گرائى خلاف اسلام است ، اینکه با چراغ سبز ایشان آیت اله خلخالى دیوانه و روان پریش ( حاکم شرع ) زن حامله را از آرایشگاهى در شیراز به زندان آورد و در آنجا او را اعدام کرد چون آن زن شهروند یهودى ایرانى بود و یا سرهنگى را که هیچ کار و جنایتى انجام نداده بود از روى تخت بیمارستان به زندان شیراز انتقال داده و سپس اعدام مى کند و یا جوانان دگر اندیش ، شهر وندان ایرانى  کرد را  در برابر جوخه مرگ مى گذارد و برادر را بر روى پشت برادر دیگر مى گذارد و هردو را با هم تیرباران مى کند در شهر مهاباد ، اینها انسان را به اندیشه وا نمى دارد که داستان چیست ؟
صادق خلخالى از بنیان گذار حکومت اسلامى در ایران  در ابتداى انقلاب اسلامى چراغ سبز براى خراب کردن تخت جمشید مى گیرد و  وارد شیراز و تخت جمشید مى شود همراه با برادران جهادى و عمله استبداد و مجهز به بیل  و کلنگ و بولدوزر که گروهى از مردم میهن دوست و آزاده از آن کار جلوگیرى مى کنند. آیا  فرقى میان رفتار حکومت گران اسلامى در ایران و در آن روزها  با کار هاى  امروز داعش هست ؟
آیا رفتارى که امروزه  داعش با شهروندان عراق ، کرد هاى ایزدى ، کردهاى کوبانى ، مسیحیان انجام مى دهد و با ویران کردن آثار باستانى و اعدام هاى گروهى و  در مخالفت با حقوق شهروندى دگر اندیشان و دشمنى با مدرنیته ، فرهنگ غرب و بویژه دشمنى با فرهنگ مهرى که یک آئین ایرانى است دارند ، آیا این کژ اندیشى ها و بنیاد گرائى ها از رفتار سران انقلاب در حکومت  اسلامى الگو بردارى نشده  است ؟ که با نسخه اسلام شیعه و براى اجراى شریعت اسلامى از نوع شیعه آن انجام شد و هنوز نیز ادامه دارد ؟
آیا روش برخورد با مخالفین و دگر اندیشان ، زندانى کردن اندیشه و بیان ، اجراى سنگسار ، تیرباران ، سربریدن و ویران کردن آثار باستانى را حکومتگران اسلامى ایران از فرستاده خلیفه دوم و سوم مسلمانان عمر و عثمان  ” خالد بن ولید ” و لشکریانش نیامو خته اند ؟ .
” دکتر زرین کوب ” در کتاب ” دو قرن سکوت ” به درستى به ویران کردن و کشتار گروهى مردم شهر باستانى استخر در کنار تخت جمشید  در سال ۶٠ هجرى قمرى اشاره کرده است و مى نویسد چون مردم شهر استخر حاظر نبودند از آئین نیاکان خویش دست بکشند و از پرداخت  مالیات اسلامى “جزیه ” نیز سر باز زده بودند خلیفه وقت دستور مى دهد تا شخصى جنایت کار در ردیف خالد بن ولید شهر استخر  را به ویرانه اى تبدیل کند و مردان را کشته و زنها و کودکان را به گروگان بگیرند و به بردگى و اسارت ببرند و سر کرده مسلمانان سپس دستور مى دهد تا ستون هاى کاخ ها را بریده و از آنها براى ساختن مسجد در کنار کاخ پاسارگاد بهره بگیرند .
نتیجه مى گیریم که دشمنى ایدئولوژى اسلامى از نوع شیعه و یا سنى آن با مدرنیته ، فرهنگ غرب و دست آوردهاى انسان بویژه در این ۵٠٠ سال و پس  از سقوط دولت مسیحى بیزانس است  که شامل ترکیه کنونى ، اردن ، عربستان ، کشورهاى شمال آفریقا ، سوریه و لبنان مى گردید و بوسیله سلطان محمد فاتح در حکومت اسلامى عثمانى در نوردیده شد . دولتمردان کنونى ترکیه و شخص اردوغان با اتحاد با سعودى ها و حمایت بى چون و چرا از داعش بدنبال باز گرداندن اقتدار اسلام سنى وهابى ، عثمانى  در سراسر منطقه هستند و از نظر آنها باید مسیحیان ، ایزدیان ،کردها و ایرانیان رافضى ریشه کن شوند و سرنوشت آوارگان را پیدا کنند.
اکنون و با این دشمنان آزادى ، مدرنیته ، غرب ستیز و ایران ستیز چه باید کرد ؟
به باور من دولتمردان  حکومت اسلامى باید دست از ماجراجوئى در منطقه بردارند و با مدارا با غرب و بویژه ایالات متحده و  در ابتداى کار تلاش کنند که  ایالات متحده و غرب به حمایت از یک حکومت بنیاد گرا ، قبیله اى و غیر دموکراتیک مانند عربستان سعودى پایان دهند چون  کشور عربستان سعودى بزرگترین پشتیبان بنیاد گرائى و تروریست هاى خلفى است و ایران مى تواند با هموار کردن راه براى یک همکارى مشترک با غرب و با حفظ منافع ملى جاى دولت هاى عربستان و ترکیه را در منطقه حساس خاور میانه پر کند. عربستان سعودى مانند مردابى است که مرگ آفرین است  تمام بنیادگرایان اسلامى وهابى و سلفى از روحانیان  و دربار سعودى فرمان مى گیرند و باید این مرداب  خشکانیده شود . جمهورى اسلامى ایران نمى تواند روابط خود را با غرب و بویژه آمریکا عادى کند تا زمانى که خودش تمام کار هاى سعودى را انجام مى دهد ، ماشین اعدام را از حرکت باز نمى دارد ، زندانها را از دگر اندیشان پر مى کند و فرهنگ ملى و دموکراسى را پاس نمى دارد .ملت ایران شعار هایشان همان شعارهاى  دوران مشروطیت است ( استقلال – آزادى – عدالت اجتماعى ) و این شعار ها به حقیقت نمى پیوند ند تا زمانى که ولایت فقیه ، مجلس خبرگان و شوراى نگهبان تصمیم گیر نده هستند و مردم به هیچ انگاشته  مى شوند. جمهورى اسلامى باید در برابر اراده آزادى خواهان و میهن دوستان کرنش نماید و به انتخابات آزاد و رفراندم  و ” مجلس مؤسسان ” براى تعیین قانون اساسى و نوع حکومت  تن در دهد و اگر دموکراسى در ایران فراگیر شود و رژیم اسلامى جاى خود را به یک حکومت دموکراتیک بدهد و عربستان و ترکیه از حمایت هاى غرب براى جلوگیرى از ماجراجوئى هاى ایران محروم گردند ، آنگاه راه تغذیه بنیاد گرائى اسلامى و گروه هاى تروریستى مانند داعش و القاعده و طالبان  بسته شده و آنها خواهند مرد و از آنها جز زشت نامى چیز دیگرى باقى نخواهد ماند.
وظیفه روشنفکران و آزادى خواهان ایرانى در خارج و داخل کشور در این راستا چیست ؟ خیلى ساده ، اتحاد همه آزادى خواهان و طرفداران حقوق بشر و ایجاد یک جبهه فراگیر براى یک مبارزه فراگیر ملى در داخل و خارج ایران و از راه افشاگرى و پى گیرى خواسته هاى آزادى خواهان که در زندانها هستند و آنهائى که در بیرون زندان با پایمردى و شجاعت از حقوق مردم  شجاعانه پدافند مى کنند.
خانم نسرین ستوده این پرچم آزادى خواهانه را بر افراشته است ، آیا همین شروع تازه اى براى ایجاد یک جبهه آزادى خواهان نیست ؟
کاووس ارجمند شهروند افتخارى شهر حماسه ها کوبانى
٢۴ ماى سال ٢٠١۵
تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است