سیاست هویت و کمپین انتخاباتی – سالار سیف الدینی


در هفته‌ای که گذشت، وزارت علوم به درج دو کُد‌ رشته ی زبان و ادبیات ترکی آذری در دفترچه ی انتخاب رشته ی کنکور دانشگاه دست زد. هم‌زمان حجت‌الاسلام علی یونسی، دستیار رئیس‌جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های دینی، یادداشتی در « روزنامه ی ایران » پیرامون این قدم جدید درج کرد که درخور توجه است. این یادداشت حاکی از تصمیم دولت یازدهم برای ساماندهی برخی امور است. درهمین‌راستا و با توجه به اهمیت مسئله، جا دارد به برخی نکات مهم توجه شود :

١. زبان‌های محلی ایران گنجینه‌ای زیبا از داشته‌ها و ذخایر فرهنگی کشور‌ند و هرکدام یک دارایی افزوده محسوب می‌شوند که حفظ و نگهداشت آنها مستلزم برنامه‌ریزی درست و اجتناب از سیاست‌زدگی است. از سوی دیگر گام‌برداشتن صحیح درباره ی زبان‌های محلی، مستلزم یک سیاست‌گذاری دقیق، همه‌جانبه و با حضور سلایق معقول و درنظرگرفتن همه جوانب سیاسی است. باوجوداین، هنوز ابهامات زیادی پیرامون نیت و کیفیت سیاست‌های جدید وجود دارد. از جمله اینکه به‌درستی برای همگان مشخص نیست که آیا این تصمیم بخشی از کمپین انتخاباتی جناب آقای روحانی است یا بخشی از سیاست‌های کلان کشور در حوزه ی سیاست‌گذاری هویتی . طبیعی است که اگر گزینه ی دوم مطرح باشد، لازم است اجماعی مشخص بین همه ی دستگاه‌های تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر در این‌باره به وجود آمده باشد، اما ظاهرا این تصمیم بخشی از کمپین انتخاباتی است که سعی شده ظاهری از «اجماع کشوری» به آن داده شود. زیرا نهادهای عالی پس از اعلام عمومی این رشته در جریان امر قرار گرفتند و طبیعی است که جلسات مشورتی در این وضعیت حالتی فرمالیته دارد. ضمن اینکه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و شورای‌عالی فرهنگ عمومی هنوز در جریان جزئیات قرار ندارند.

٢. روشن است که نظام سیاسی و تصمیم‌گیری کشور نمی‌تواند بر اساس «مسئله‌سازی‌ها» و بدون مشخص‌شدن وزن اصلی مطالبات مردم اقدام به سیاست‌گذاری کند. وزن اصلی مطالبات زمانی روشن می‌شود که یک مطالبه ی هیجان‌انگیز مانند «سیاست هویت» در حوزه ی نخبگی با یک مطالبه ی مردمی دیگر مانند «سیاست رفاه و تأمین اجتماعی» مقایسه شود. برای مثال دولت می‌تواند نظرسنجی‌ها و آمایش‌های میدانی را در دستور کار قرار دهد که در آن مثلا از مردم تبریز و اردبیل پرسیده شود که بین دو انتخاب؛ یعنی سیاست تأمین اجتماعی و رفاه و «سیاست هویت» از جمله آموزش زبان محلی در مدارس، کدام‌یک را ترجیح می‌دهید و دوست دارید بودجه ی استانی به کدام‌یک اختصاص داده شود؟ اهمیت مقایسه و انتخاب در این است که مردم به طور طبیعی در برابر «دولت» از هر نوع امتیازی استقبال می‌کنند، اما حقیقت این است که اولویت‌های توده در «مقایسه و سنجش» روشن می‌شود و ما نیز به‌درستی نمی‌دانیم که اولویت کنونی چیست . اگر به مردم «حق انتخاب» داده شود، آسان‌تر می‌توانند درباره نیازهایشان تصمیم بگیرند. بنابراین تصمیم بر مبنای ابهام نه صحیح است نه سیاست‌گذاری نام دارد. سیاست‌گذاری قومی نمی‌تواند از دل کمپین انتخاباتی بیرون بیاید. هر سیاست‌گذاری‌ای مراحلی دارد که شتابزدگی آفت اصلی آن محسوب می‌شود.

٣. جناب آقای یونسی در اظهارات خود از جمله یادداشت اخیر در «روزنامه ی ایران» بارها اعلام کرده‌اند که هدف از فعالیت‌های اخیر ایشان، تأمین نیازی به نام «آموزش زبان مادری یا محلی اقوام ایران بزرگ» است و این هدف نیز در راستای «همبستگی» بوده و جزء «سیاست‌های ملی نظام» محسوب می‌شود. ایشان در همان یادداشت تأکید کرده‌اند وزارت علوم در نتیجه ی «مطالعات عمیق» و راهبردی به این برایند رسیده است. ولی مرور دقیق جزئیات دروس تحصیلی رشته ی «ترکی آذری» نشان می‌دهد که سرفصل‌ها و واحد درسی کوچک‌ترین ارتباطی با آذربایجان و ویژگی‌های فرهنگی و تاریخی آن ندارند و اتفاقا خالی از هرگونه مطالعه ی عمیق هستند. در آنچه که به‌عنوان «مشخصات کلی، برنامه و سرفصل دروس؛ دوره ی کارشناسی زبان و ادبیات ترکی آذری» در سال ١٣٨٢ به تصویب شورای گسترش آموزش عالی رسید و امروز بعد از ١٣ سال مبنای کار وزارت علوم قرار گرفته است، بی‌دقتی و شتابزدگی موج می‌زند و نشان می‌دهد که نه کارشناسی دقیقی روی این رشته انجام شده و نه تیمی مجرب از کارشناسان به بررسی و بازبینی آن پرداخته‌اند . از ١٣۵ واحد درسی این رشته بیش از ٩٠ واحد به دروس تخصصی و پایه اختصاص داده شده است . این دروس پایه و تخصصی منابع و سرفصل‌هایی که قرار است به نام آموزش متون کلاسیک زبان مادری آذربایجانی‌ها به دانشجویان تدریس شود و در صفحه ٢٢ طرح مزبور ٣٢ ساعت به آن اختصاص یافته، از این قرارند: دده قورقورد (قزاقستان)، کتیبه‌های اورخون (مغولستان)، مثنوی قوتا دقو بیلیق (قرقیزستان)، دیوان اللغات الترک (ازبکستان)، دیوان حکمت احمد یسوی (قزاقستان)، کتیبه یئنی سی (مغولستان)، دیوان فضولی (عراق)، دیوان نسیمی (سوریه) و دیوان برهان‌الدین قاضی احمد (ترکیه). آثار فوق به تناوب در سرفصل‌های مختلف از جمله تاریخ ادبیات، بررسی نظم و نثر و… تکرار شده‌اند و حجم وسیعی از محتوای درس‌ها را تشکیل می‌دهند. به‌راستی، چگونه می‌توان ادعا کرد آثاری که کوچک‌ترین ارتباطی با ناحیه آذربایجان و شمال‌غرب ایران ندارند، اولا در راستای همبستگی ملی‌اند و ثانیا برای تأمین زبان مادری آذری‌ها تدریس خواهند شد؟ هیچ شهروند تبریزی یا اردبیلی حتی یک‌بار در عمر خود نام دده قورقورد یا مثنوی «قوتا دقو بیلیق» را نشنیده یا قادر به تلفظ نام آن هم نیست. این متون اگر به‌فرض، اصالت یا اهمیتی هم داشته باشند، ارتباطی با آذربایجان ما ندارند و ‌هزاران کیلومتر با تبریز و اردبیل و خوی فاصله دارند. واقعا چه سنخیتی میان آثاری از کشورهای مغولستان و قرقیزستان با آذری‌ها وجود دارد؟ وزارت علوم در صفحه ی ٢۶ این مصوبه شش واحد درسی و ٩۶ ساعت را به شعر و ادبیات معاصر آذربایجان اختصاص داده است؛ در اینجا نام ٢٢ شاعر و نویسنده ملاحظه می‌شود که لازم است دانشجو با آثار و افکار آنها آشنا شود.

تنها چهار نفر از این افراد متعلق به ایران و شعرای معاصر آذری هستند و بقیه تماما در زمره ی نویسندگان و شاعران قفقاز در دوران روسیه تزاری یا جمهوری سوسیالیستی شوروی هستند . بیشتر این افراد مانند محمد قلی‌زاده، در زمره ی روزنامه‌نگاران ضد ایرانی و ضد شیعه قفقاز هستند که به تشویق عثمانی در روزنامه‌هایی مانند « ملانصرالدین » به تمسخر ایران، روحانیت شیعه و مبانی دینی می‌پرداختند. نشریه ی «ملانصرالدین» و طرز تفکر محمدجعفر قلی‌زاده در حقیقت بخشی از سیاست عثمانی در قفقاز برای نفوذ و تضعیف و تخریب تشیع و روحانیت شیعه بود، زیرا روحانیون شیعه قفقاز به ایران تمایل داشتند؛ ازاین‌رو بود که روشنفکران ترک‌گرا به سمت تخریب نهادهای سنتی مانند روحانیت حرکت کردند. «روحانیت» در «روزنامه ی ملانصرالدین » قلی‌زاده نماد جهل، ارتجاع، تزویر، مخالفت با علوم جدید و طرفداری از استبداد است. «روزنامه ی ملانصرالدین» پس از ١٩٣٠ به الله‌سیز یا «بی‌خدا» تغییر نام داد. نریمان نریمان‌اف و صمد وروغون از وزرای فرهنگ در جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی بودند که مطالب موهنی علیه حجاب، ضدیت با عزاداری عاشورا، ارزش‌های دینی و روحانیت، هم از خود آنها به چاپ رسیده و هم در وزارتخانه ی تحت امرشان در قالب فیلم، نمایش‌نامه و شعر منتشر شده است. این طیف از نویسندگان، حجم وسیعی از ادبیات الحادی و اسلام‌ستیزانه را تولید کرده بودند. آثار این افراد به دلیل مطالب موهن علیه روحانیت و تشیع هنوز در ایران قابل‌چاپ نیست . با وجود این مشخص نیست که چگونه می‌توان انتظار داشت که چنین طرحی به گفته آقای یونسی به وحدت ملی ایران کمک کند یا در راستای فرهنگ ایران‌زمین باشد. اصولا هیچ‌یک از مفردات درسی مصوب در وزارت علوم برای رشته حاضر از آثار نویسندگان ایرانی نیست، چه رسد به اینکه در تداوم فرهنگ ایران باشد.

۴. بخش مهمی از منابع درسی مشخص‌شده برای این دانشجویان در صفحات ۶٠- ۶۴ مصوبه وزارت علوم، اثر نویسندگان ضد ایرانی و تجزیه‌طلبی است که از بقایای فرقه ی دموکرات پیشه‌وری محسوب می‌شوند. از آن جمله سه اثر متعلق به محمدعلی فرزانه، یک اثر متعلق به محمدتقی زهتابی و یک اثر متعلق به سلام‌الله جاوید، وزیر کشور فرقه ی دموکرات و چند اثر دیگر متعلق به قوم‌گرایانی مانند هیأت است . باید از جناب یونسی پرسید، چگونه می‌توان از بقایای فرقه ی دموکرات پیشه‌وری انتظار وحدت و همبستگی ملی داشت ؟
کاستی‌های حاضر در این زمینه قطعا محصول شتابزدگی و فقدان کارشناسی است وگرنه بعید به نظر می‌رسد که جناب آقای یونسی حداقل نسبت به این مطالب موهن نسبت به روحانیت و تشیع اطلاع داشته باشند و آگاهانه برای ترویج آن در دانشگاه‌ها گام بردارند.

۵. ترویج رسمی پان‌تورانیسم قطعا بخشی از سیاست‌های فرهنگی و سیاسی نظام نیست و ردیف بودجه ی کشور صرف تبلیغ علیه روحانیت شیعه و تبلیغ به نفع فرهنگ‌های بیگانه مغولی و قرقیزی از طریق دانشگاه دولتی نخواهد شد، اما دست‌های آلوده و ناپاک در گذشته از حُسن اعتماد وزارت علوم سوءاستفاده کرده و موفق شده‌اند، چنین سرفصل‌هایی را در رشته ی مزبور بگنجانند. راه برون‌رفت از بن‌بست موجود، بازبینی مجدد این سرفصل‌ها و تعیین یک تیم کارشناسی خبره برای تعیین سرفصل‌های زبان محلی و واقعی آذربایجان است. پیشنهاد نگارنده دراین‌باره تغییر نام رشته ی مزبور از ترکی آذری به «زبان آذربایجانی» است تا دقیقا با جغرافیای استان‌های آذری‌نشین ایران تطبیق داشته باشد، بلکه بتواند گامی مثبت و مؤثر در راستای حفظ و نگهداشت این گنجینه ی زبانی که بخشی از فرهنگ ایران‌زمین است، تلقی شود. در غیراین‌صورت دانشکده‌هایی که رشته ی مزبور در آنها تأسیس می‌شود تبدیل به کارخانه ی تولید پان‌تورانیسم شده و این اژدهای کوچک در آینده گریبان دولت محترم را خواهد گرفت .

نکته ی آخر اینکه ، موضوعاتی از این دست که با مصالح عالیه کشور در ارتباط‌اند، موضوعاتی فراجناحی‌اند و نیازمند دلسوزی و همت همه ی جناح‌ها، دستگاه‌ها و احزاب سیاسی بوده و لازم است دولتمردان وطن‌خواه کشور از جناحی‌سازی و شخصی‌کردن موضوع بپرهیزند.
[ از آن جمله اینکه به جد لازم است،کمپین انتخاباتی رئیس جمهور از «سیاست هویت» فاصله بگیرد، زیرا علاوه بر اینکه رایی در این حوزه نیست، در نهایت باعث ریزش آرای سراسری شده و کسانی که نگران وحدت ملی کشور و ارزشهای ایرانی اند به مرور از سبد رای اعتدال‌گرایان فاصله خواهند گرفت.]

روزنامه ی شرق

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است