سرچشمه فساد فراگیر اقتصادی کجاست؟ – علی کشتگر


keshtgar-aliشرم، بازتاب بیرونی وجدان است. برای بی شرم شدن و بی شرمانه عمل کردن نخست باید وجدان را کشت. بدکارگان، دزدان و دروغگویان پیش از آن که در وادی تبه کاری لانه کنند، با معنای انسانی شرم آشنا بوده اند. چرا که قالب هیچ انسانی را از آغاز با خمیره بی وجدانی نساخته اند. برای بیگانه شدن با شرم باید چنان از سرتا به پا در فساد غوطه ور شد که گوهر شرم پذیر انسانی کاملا از وجود رخت بربندد و جای خود را به دیو دروغ و دغلکاری دهد. آدم هایی که به این سیاهچال سقوط می کنند به مرور زمان خوی دیو می گیرند. چشم در چشم مخاطب دروغ می گویند و یا با وقاحت به ظلمی که می کنند می بالند.

دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه که از آغاز بنای خود را بر تبعیض، حق کشی، زورگویی و چاپلوس پروری قرار داده، به همان اندازه که با آزادگی و پاکدستی ناسازگار است به چنین عناصری نیازمند است و به ناگزیر در روند زمان با آدم های مسخ شده ای از همین تبار عجین می شود و دیگران را به حاشیه می راند. زیرا برای کسی که بر مسند ولایت مطلقه فقیه تکیه زده و آزادی یک ملت را برای خود مصادره کرده هرکس که در این دایره ی تنگ جای نمی گیرد غیر خودی است. ولایت مطلق از آنجا که به گوهر دشمن آزادی و آزادگی است برای بقای خود به اطاعت مطلق نیاز دارد.

به عناصر و مهره هایی نیاز دارد که هویت، منزلت و قدرت و ثروت خود را از ولایت فقیه می گیرند و در نتیجه هرگز خود را پاسخگوی مردم و جامعه نمی بینند. برای تک تک آنها فقط رضایت و اعتماد ولی نعمت اهمیت دارد و تا روزی که از این اعتماد برخوردارند، در خوان نعمت غوطه ورند و در حد خود صاحب مقام و منزلت اند. رهبر بقای قدرت خود را مدیون وفاداری و سرسپردگی آنان می داند و دلگرمی و تقویت روحیه ی این اجزاء قدرت را از وظایف و ظرایف حکومت داری می داند. حکومتی که بر چنین تکیه گاه آلوده ای بنا شده، سرچشمه ظلم، بی شرمی، دورویی و فساد است. انتظار دادگستری و مبارزه با فساد و غارت ثروتهای ملی از ولایت مطلقه فقیه و دستگاه قضایی زیر نظارت او دویدن به دنبال سراب است.

رابطه میان خامنه ای با مهره هایی مثل برادران لاریجانی، محسنی اژه ای، حسین شریعتمداری، احمد جنتی، مصباح یزدی، تائب و سرداران سرکوبگر دستگاه ولایت نظیر جعفری، مقدم، نقدی، سلیمانی مثل رابطه تیغه چاقو و دسته آن است. چاقو دسته خود نمی برد. سعید مرتضوی، احمدی نژاد، رحیمی و کسان دیگری که این روزها مسبب و مسوول اشاعه فساد مالی معرفی می شوند در زمره مردان معتمد خامنه ای بوده اند که با هزار رشته به باند حاکم متصلند و هریک صندوقچه ی اسرار بسیاری از جنایت های حکومت در سالیان گذشته هستند. آنان مهره های وفاداری بوده اند، از قماش همانهایی که خامنه ای لازمشان دارد. آنان دست چین شده دستگاه ولایت بوده اند و همه آنچه را که در گذشته کرده اند در جهت پیشبرد مقاصد و منویات رهبر بوده است.

ممکن است رهبر جمهوری اسلامی بخاطر افتضاحات و رسوایی های که از پرده برون می افتد مثل جنایات کهریزک و یا افشای فسادهای مالی اخیر مجبور شود دست از حمایت برخی از این مهره های سوخته بردارد و یا حتی آنان را مثل سعید امامی قربانی کند، اما هرگز نمی تواند محاکمه آنان را در یک دادگاه علنی بپذیرد. حتم بدانیم مجازات این مهره ها برای دستگاه ولایت مطلقه عواقبی مثل ریزش نیرو و افت روحیه لشکریان ظلم دارد. به همین دلیل امثال مرتضوی اولا هیچ گاه درحد جنایاتی که مرتکب شده اند مجازات نخواهند شد و ثانیا آن که به حاشیه رفتن آنان هیچ گونه تاثیری در فساد حکومتی سازمان یافته و فراگیر جمهوری اسلامی ندارد.

سیستم ولایت مطلقه فقیه مدرسه پرورش رذایل و حذف فضایل است و مدام کسانی که مستعد مرتضوی شدن را دارند را برای مقاصد خود دست چین و بازتولید می کند. فساد سیاسی و اقتصادی ذاتی نظام مطلقه ولایت فقیه است. افشای گوشه هایی از مفاسد اقتصادی و سیاسی دیکتاتوری مطلقه ولایت فقیه که نتیجه رقابت و نزاع درونی طیف موسوم به اصول گرایان و نیز حاصل تلاشهای روزنامه نگاران مستقل و فعالان سیاسی است، قطعا در گسترش آگاهیهای عمومی و تقویت روحیه ضد دیکتاتوری حائز اهمیت است. اما آشکار شدن نقش سعید مرتضوی و یا حتی احمدی نژاد و دولت او در اشاعه فساد و نا به سامانی های اقتصادی نباید موجب انحراف اذهان جامعه از سرچشمه اصلی فساد که دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه است، گردد. اتفاقا این روزها، دستگاه ولایت برای تطهیر خود می کوشد فساد ذاتی خود را به گردن مهره های سوخته بیندازد.

برملا شدن دزدی های سازمان تامین اجتماعی و سوءاستفاده های میلیاردرهای بسیجی امثال بابک زنجانی فقط نوک کوههای یخی که در دریای فساد جمهوری اسلامی شناورند به نمایش می گذارد. فعالیت این شبکه های فساد که صدور یک درصد آن به ترکیه طوفان سیاسی درآنجا به راه انداخته و احتمالا به سقوط دولت اردوغان می انجامد، در نظام ولایت که نه به فساد اقتصادی حساس است و نه به افکار عمومی پاسخ گو است، موجب هیچ گونه جابجایی سیاسی نیست و این همه از معجزات “ولایت مطلقه ولی امر مسلمین” است.

در این جا ۸ سال بی لیاقتی و فساد خامنه ای- احمدی نژاد، ۷۰۰ میلیارد دلار را به باد می دهد و اقتصاد کشور را در آستانه فروپاشی قرار می دهد، و در پیش چشم میلیونها ایرانی تهیدستی که به نان شب محتاج اند میلیاردرهایی مثل بابک زنجانی به بار می آورد، بدون آن که آب از آب تکان بخورد.

آیا اگر ایران صاحب یک پارلمان انتخابی و مستقل بود و نمایندگانش از فرهیختگان و دلسوزان مردم بودند و شریک دزدان و شبکه های غارتگران نبودند، بازهم خامنه ای و احمدی نژاد می توانستند ثروتهای ملی ایران ر ا در راه مقاصد تبه کارانه خود هدر دهند و میلیونها ایرانی را به روز سیاه بنشانند؟

چه کسی بجز خامنه ای مجلس را از محتوای مستقل و دموکراتیک خود تهی کرده و به کمک احمد جنتی مشتی عناصر قابل خرید و حلقه به گوش را به جای نمایندگان واقعی ایران، به مردم تحمیل کرده است؟

آیا اگر خامنه ای سالها پیش دستور توقیف فله ای روزنامه های مستقل و اصلاح طلب را به سعید مرتضوی نمی داد و روزنامه نگاران حقیقت جو می توانستند بدون ترس از مجازات در امور جاری کشور تفحص و تجسس کنند فساد و دزدی می توانست در همه ارکان قدرت فراگیر شود؟ آیا خامنه ای می تواند توضیح دهد که چرا در جریان دزدی سیصد میلیارد تومانی بانک صادرات خواستار آن شد که موضوع را بیش از این کش ندهند؟

-آیا اگر دستگاه قضایی ایران مستقل بود و نماد عدالت نظام حاکم کسانی همچون صادق لاریجانی، محسنی اژه ای و سعید مرتضوی نبودند اوضاع از آنچه که هست بهتر نبود؟

آیا اگر ولایت مطلقه فقیه در ۲۲ خرداد۸۸ به رای مردم گردن می گذاشت و پاسخ اعتراضات مردم را با داغ و درفش و تفنگ نمی داد و کسانی که در آن زمان امروز را پیش بینی می کردند و به وی هشدار می دادند محصور و محبوس نمی کرد بازهم دامنه فساد و غارت ثروتهای ملی به ابعاد فراگیر امروز می رسید؟

امروز دستگاه قضایی، بابک زنجانی را دستگیر کرد. بابک زنجانی مثل سعید مرتضوی با هزار رشته به فساد اقتصادی رژیم متصل است. چرا رژیم خود را به دستگیری او مجبور دیده است؟ به باور من یکی بخاطر ترس از افکار عمومی است و دیگر برای کورکردن سرنخ های فساد گسترده ای است که دامن رهبر و اطرافیان نظامی و امنیتی او را می گیرد. آیا دستگاه قضایی به محاکمه علنی بابک زنجانی تن می دهد؟ و یا برای جلوگیری از مناسبات او با دستگاه ولایت وی را به سرنوشت سعید امامی دچار خواهد کرد؟

می بینیم که این حکومت مطلقه فقیه است که بخاطر ناسازگاری ذاتی آن با جمهوریت و رای مردم قدم به قدم با تهی کردن مجلس از محتوای خود، با گماشتن قضات بی اراده و وابسته به بیت رهبری بر مسند قضاوت، با توقیف فله ای روزنامه ها، زندانی کردن پاکدستان و حق گویان و سرکوب منقدان عامدانه و آگاهانه بستر فساد فراگیر و غارت ثروت های ملی را فراهم کرده است. آیا در جمهوری اسلامی کسی و نهادی وجود دارد که بتواند مسئوولیت های خامنه ای را به وی گوشزد کند؟ پاسخ روشن است ولایت فقیه مسئوول همه چیز و پاسخگوی هیچ چیز است. بی شرمی را ببینید که به جای ابراز پشیمانی از آنچه در این هشت ساله بر سر ملک و ملت آورده اند همچنان خواستار توبه و حتی اعدام کسانی هستند که گناه آنان پیش بینی افتضاحات و مفاسد اقتصادی و سیاسی امروز است. هدف از انقلاب مشروطه رهایی از این شیوه پوسیده و منسوخ کشور داری بود. ۱۵۰ سال پیش هم، دیگر این شیوه فرمانروایی جوابگوی نیازهای زمانه نبود، چه رسد به امروز. ۳۵ سال تجربه حکومت ولایت مطلقه فقیه، ثروتها و فرصتهای تاریخی و تکرار ناشدنی و گرانبهایی را به خاکستر و دود تبدیل کرده است. نتیجه رهبری غیرانتخابی، مادام العمر و غیرپاسخگو همین است که می بینیم. بدون خیزش ملی علیه دیکتاتوری مطلقه فقیه و رهایی از چنگال آن ریشه کن کردن فساد سیاسی و اقتصادی غیرممکن است.

علی کشتگر

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است