حقوق بینﺍلملل و دیپلماسی در گفتﻭگو با داوود هرمیداس باوند – امیر کلهر


دیپلمات متخصص تربیت کنیم

– دکتر محمدرضا ضیایی بیگدلی، حقوق بین الملل را شعبه یی از حقوق عمومی در جامعه بین المللی می داند. مقررات لازم الاجرایی که ناشی از روابط بین المللی و حاکم بر مناسبات دولت ها، سازمان های بین المللی و در مواقعی اشخاص است. این تعریف نشان می دهد که حقوق بین الملل با دیپلماسی در پیوند و ارتباط مستقیم قرار دارد و برای فهم دیپلماسی ناگزیر به دانستن حقوق بین الملل هستیم. برای دانستن از سرگذشت حقوق بین الملل و نیز دانستن کارکرد های عینی آن در عرصه دیپلماسی به سراغ دکتر داوود هرمیداس باوند رفتیم. دیپلمات با سابقه یی که دکترای روابط بین الملل دارد و سال ها نماینده ایران و حتی رییس کمیته حقوقی مجمع عمومی در سازمان ملل بوده است. این استاد دانشگاه در یک عصر زمستانی با آرامش خاصی به سوالات من پاسخ می دهد. پاسخ هایی که بسیار بیشتر از آنچه اینجا می خوانید بود اما به دلیل فضای کم صفحه و مسائل دیگر ناچاریم به آنچه در ادامه می خوانید بسنده کنیم.

فرض کنید سازمان ملل شما را به نهار دعوت می کند، قبل از نهار یک غذایی سرو می کنند، موقع نهار یک غذایی دیگر، کسی که نمی خواهد بخورد باید خیلی با ادب و نزاکت رفتار کند و به وجود این غذا روی میز غذا اهمیت ندهد. آنچه باید اهمیت پیدا کند منافع ملی کشورش است. اهمیت حضور در بین آن افراد بیشتر از بودن نوع غذا سر میز غذا است
انصافا بعضی ها که از قبل در خارج بودند و به عنوان دیپلمات بعد از انقلاب مشغول شدند، با پرستیژ و موفق تر بودند.
اما بگذارید صریح بگویم چون این حرف ها دغدغه من و مهم هست. به تدریج که جوان تر ها به عنوان متعهدین نظام به خارج فرستاده شدند، دیدیم که دیپلماسی شان بین منزل و سفارت یا کنسولگری خلاصه می شد و هیچ پیشرفتی برای منافع کشور حاصل نمی شد. آخر سر هم ارز جمع می کردند و به ایران بر می گشتند!

    اساسا ریشه حقوق بین الملل در کجا و چگونه رویید؟
بعد از پایان جنگ های ۳۰ ساله و همین طور تشکیل کنفرانس صلح «وستفالیا» زمینه یی برای توسعه حقوق بین الملل فراهم شد. البته تا آن زمان حقوق بین الملل ر ومی حتی در قرون وسطی مدنظر جوامع بود و همین طور بین جمهوری های مستقل ایتالیا روابط حقوقی وجود داشت ولی بعد از کنفرانس صلح وستفالیا روابط دیپلماتیک به صورت الگویی در بین جمهوری های بازرگانی ایتالیا رایج شد که حتی سفیر دائمی داشتند. با گذشت زمان این الگو تا حدودی به کشورهای جدید اروپا یعنی سویس، هلند و پرنس نشین های آلمان که از امپراتوری مقدس ژرمنی جدا شدند هم منتقل شد و به موازات آن توسعه حقوق بین الملل به پیش رفت. رفورمیشن مذهبی و نیز کشف و گسترش استفاده از راه های دریایی و انقلاب بازرگانی. اقتضای فضای بین المللی لازم داشت که نهاد متمرکزی باشد که از تعدد قدرت جلوگیری کند و توانایی تامین امنیت راه ها و مرزهای درون اروپا و نیز راه های دریایی را حفظ کند. این مسائل سبب پایان نسبی مناسبات دوران فئودالی شد.

    مهم ترین مقطع بعد از آن چه بود؟
مکانیسم موازنه قوا که از سلطه یک کشور بر کشور دیگر جلوگیری می کرد به نوعی از اندیشه های کسانی مثل هابز، جان لاک و روسو درباره وضعیت بدون امنیتی و اعطای فرمانروایی به یک دولت از جانب اراده عمومی و همین طور بحث انقلاب و گرفتن قدرت از او توسط مردم نشات گرفته است که البته هر کدام در جزییات اختلاف نظر هایی داشتند که بررسی آن بحث مجزایی می خواهد. بنابراین سعی می کنم خیلی خلاصه و مختصر به این قضایا نگاهی داشته باشم. انقلاب کبیر فرانسه که با شعار آزادی، برابری و برادری یک انقلاب جهان وطنی به حساب می آمد که مورد استقبال هنرمندان و فیلسوفان و آزادیخواهان در سراسر جهان قرار گرفت. اما بعدا ائتلافی از انقلاب کبیر ظاهر که با وجود ارزش های مترقی آن را دچار انحراف کرد. یعنی بناپارتیسم! ناپلئون آمد و خود را تبدیل به امپراتور فرانسه کرد و فرانسه تبدیل به قدرت فائقه سلطه گر شد. پس جوامعی که چشم امید به انقلاب فرانسه دوخته بودند از آن ناامید شدند و کشورهای دیگر هم به اتحاد در مقابلش ایستادند که در نهایت به سقوط ناپلئون منجر شد. بعد از ناپلئون عملابازگشت به ساز و کار گذشته ممکن نبود. قدرت های فاتح دو مکانیسم را برای آینده اروپا طرح کردند: یکی برنامه اتحاد مقدس بود که علیه جنبش های استقلال طلبانه یا آزادیخواهانه در هر کشوری که ظاهر می شد به کمک یکدیگر بیایند و دومی طرح کنسرت اروپایی است که عبارت از این بود که در صورت بروز اختلاف بین کشورها با برگزاری کنگره یا کنفرانس مشکلات ما بین خود را حل و فصل کنند.

    آیا این برنامه ها در عمل موفق بودند؟
این موضوع برای حدود یک قرن موفق شد از جنگ های بزرگ و بین المللی جلوگیری کند. البته بعضا جنگ های کوتاه یا دو جانبه شکل گرفت و به تدریج آزادیخواهی و نیز سوسیالیسم آزادیخواهانه (نه به عنوان سوسیالیسم علمی یا همان مارکسیسم) جریان مسلط در اروپا شد. با وجود اینکه اتحاد مقدس موفق شد برای نمونه جنبش مردم اسپانیا را سرکوب کند ولی نهایتا اثر انقلاب کبیر فرانسه در امریکای لاتین سبب شد که جنبش های استقلال طلبانه و آزادیخواهانه در شمال به رهبری سیمون بولیوار و در جنوب به هدایت خوزه سان مارتین منجر به خروج این کشورها از سلطه اسپانیا شود. از طرفی در ۱۸۳۰ بلژیک از هلند و لوکزامبورگ مستقل شد. جنبش مردم یونان برای استقلال از عثمانی پیروز و در نتیجه این تحولات زهر اتحاد مقدس گرفته شد. البته در کنفرانس هایی مانند پاریس ۱۸۵۶ و برلین ۱۸۸۷ و دو کنفرانس در لاهه، تصمیماتی راجع به توسعه حقوق بین الملل و مسائل حقوقی مربوط به بی طرفی گرفته شد. این نکته را هم یادآوری کنم که بعد از انقلاب کبیر فرانسه دولت های سرزمینی (Territory State) که از وستفالیا تا انقلاب کبیر فرانسه برقرار بود جای خود را به دولت- ملت (Nation State) می دهد. در اثر انقلاب کبیر فرانسه، حاکمیت که در اقتدار پادشاه یا امپراتور خلاصه می شد جای خود را به حاکمیت مردم داد و از آنجا بود که سیستم دولت های ملی برقرار شد.

    دیپلماسی چه جایگاهی در گذشته تاریخ داشته است؟
دیپلماسی در گذر تاریخ همیشه وجود داشته منتها سیستماتیک نبوده است. برای نمونه در دوران باستان دولت ماد و بابل با ارسال نماینده و مذاکره علیه امپراتوری آشور متحد می شوند یا حل مساله ارمنستان بین اشکانیان و روم با مذاکره و توافق طرفین بود.
جالب است که در آن زمان هم یک نظام دو قطبی وجود داشت، از طرفی امپراتوری روم بود و در مقابل امپراتوری ایران اشکانی و بعد ساسانیان یا در دوران باستان مساله داوری و میانجیگری به صورت مقطعی و نه سیستماتیک استفاده می شد. در دوران مختلف هم تعاریف متفاوتی از دیپلماسی داشتند. برای نمونه بیزانسی ها به دیپلماسی می گفتند مذاکرات لطیف. بیسمارک دیپلماسی را فن و هنر استفاده از امکانات موجود برای نیل به اهداف ملی می داند. سیاست خارجی درایت و کیاستی است که برای تامین منافع ملی با استقرار خط مشی و استراتژی صحیح در فضای بین الملل اتخاذ می شود.
بعد از جنگ بین المللی اول تحولاتی در جهان صورت گرفت. برای نمونه نخستین بار اصل آزادی تعیین سرنوشت مردم به صورت یک اصل اساسی پذیرفته شد. یا از طرف دیگر با توجه به انقلاب اکتبر، برای خنثی کردن تبلیغات شوروی، سازمان بین المللی کار ایجاد شد تا به مسائل کارگران بپردازد. در همین دوره دیوان بین المللی دادگستری لاهه تشکیل شد تا به اختلافات میان کشورها رسیدگی کند و از این طریق توسل به جنگ کمتر شود.

    در شکل گیری این دیوان چه کشور یا کسانی نقش داشتند؟
در حقیقت بعد از آنکه لنین اعلامیه صلحی را منتشر کرده بود و برای مقابله با آن ویلسون، رییس جمهور امریکا اعلامیه یی با ۱۴ اصل منتشر کرد که مورد استقبال بیشتر کشورهای جهان قرار گرفت. از جمله دیگر اصولی که در این اعلامیه آمده بود لزوم آشکار بودن ماهیت قراردادها و معاهدات بین المللی بود. ایجاد سیستم امنیت دسته جمعی در جامعه ملل با این استدلال که موازنه قوا کارایی خود را از دست داده و نتوانسته است مانع بروز جنگ بین المللی اول شود. این سیستم جامعه در برخی زمینه های محدود مانند حل اختلاف بین لهستان و لیتوانی، حل اختلاف بین فنلاند و سوئد در قضیه جزایر آلاپ، حل اختلاف بلغارستان و یونان و کلمبیا با پرو برای مسائل مرزی موفق ولی در امور اساسی مثل اشغال چین توسط ژاپن نافرجام بود. به دلایلی از جمله اینکه قراردادهای ورسای در مجلس سنای امریکا رای نیاورد و این کشور در جامعه ملل حضور پیدا نکرد. قدرت های فاتح هم کاملابه اصول منعقد در میثاق جامعه ملل عمل نکردند و با گذشت زمان کشورهای قدرتمند به جز انگلیس از جامعه ملل خارج شدند.

    گسترش حقوق بین الملل چه تاثیری در مناسبات کشور ها با یکدیگر داشت؟
یکی از ابعاد توسعه حقوق بین الملل مدیریت سرزمین های تحت استعمار بود و در اینجا بود که روابط و قواعد جدیدی بین دولت های اروپایی ایجاد شد. برای نمونه قاعده حق تقدم در اشغال: به این معنی که هر کدام از قدرت های وقت که سرزمینی را کشف می کردند با گذاشتن علامت یا پرچم، نسبت به اعمال مالکیت و حاکمیت در آن سرزمین حق تقدم پیدا می کردند. بعدها برای حل اختلاف های راجع به این قواعد مکانیزم هایی نظیر بی طرف ساختن هم در نظر گرفته شد که با بی طرفی فرق داشت و عبارت از این بود که سیستم بی طرفی را به کشوری تحمیل می کردند و آن کشور مکلف به رعایت آن بود. در ابتدا نسبت به سویس این موضوع مطرح شد.

    راهکار های دیگر برای حل اختلافات چه بود؟
سیستم مشارکت مکانیزم دیگری بود که جهت رفع اختلافات سرزمینی را مشترکا مدیریت و بهره برداری می کردند که برای نخستین بار بین مصر و انگلیس و درباره سودان اتفاق افتاد. مکانیزم سوم بافاریزیشن بود. یعنی کشوری را به عنوان عایق بین دو کشور درگیر اختلاف قرار می دادند تا اقدامی صورت نگیرد. مکانیزم دیگر هم تقسیم مناطق نفوذ است که اتفاقا درباره ایران این کار انجام شد و طی قرارداد ۱۹۰۷ قسمت شمال را روسیه تزاری و جنوب را انگلستان گرفت.

    مساله میانجیگری و سازش در چه زمانی و چگونه به وجود آمد؟
در کنفرانس های لاهه ۱۸۹۹و ۱۹۹۹ مساله میانجیگری و تاسیس کمیسیون سازش به پیشنهاد امریکا مطرح شد. در همین زمان قضیه داگر بگ رخ داد. داستان این بود که در جنگ روس و ژاپن، ژاپنی ها غافلگیرانه به ناوگان روسیه تزاری در اقیانوس آرام حمله کردند و آن را از بین بردند. بخشی از ناوگان روسی که در بالتیک بود به سمت خاور دور حرکت می کرد که در دریای مالت به اشتباه مورد حمله کشتی های انگلیسی قرار گرفت که این موضوع سبب اختلاف بین روسیه و انگلستان شد و بعدا برای حل و فصل اختلاف، فرانسه، اتریش و آلمان به میانجیگری پرداخته اند که این نتیجه مثبتی هم داشت و از همین جا بود که کمیسیون تحقیق یا حقیقتیاب نیز تشکیل شد. از طرفی دیوان داوری بین المللی هم در کنفرانس لاهه ۱۹۰۷ ایجاد شد.

    امروزه حقوق بین الملل در پیوند با سیاست شامل چه زیر مجموعه هایی است؟
امروزه حقوق بین الملل در عرصه های مختلف تکامل پیدا کرده است. اکنون در جهان حقوق بین الملل جنگ، حقوق بین الملل بشر دوستانه، بین الملل اقتصادی، حقوق بین الملل محیط زیست، کار، فضا و ماورای جو هم از زیرمجموعه های حقوق بین الملل است که در دنیای امروز به آن اهمیت داده می شود. بنابراین عرصه های حقوق بین الملل گسترش پیدا کرده است و از طرف دیگر هم برخلاف گذشته که فعالان اصلی حقوق بین الملل دولت ها بودند به تدریج نقش سازمان های جهانی و منطقه یی، افراد بشر و شرکت های فراملی بیشتر شده است.
از طرفی مسائل به حدی گسترش یافته و پیچیده شده که دولت ها به تنهایی قادر به حل و فصل آنها نیستند بلکه نیاز جدی به سازمان ها، نهادهای غیر دولتی و جهانی، سمن ها و بخش خصوصی فعال دارند. شاهد هستیم امروز به موازات سازمان های دولتی بین المللی، سازمان های غیردولتی و مردم نهاد ها به شدت فعال هستند و حتی در تصمیم گیری های دولت و سازمان ها تاثیر می گذارند. برای نمونه در تشکیل دیوان بین المللی کیفری در کنفرانس ۱۹۹۸ ایتالیا حضور داشتند یا در تدوین بعضی از کنوانسیون ها مثل کنترل مین های ضد نفر نقش مثبت داشتند.

    حالابرسیم به اینکه یک دیپلمات چقدر به آشنایی با حقوق بین الملل نیاز دارد؟
حقوق بین الملل و دیپلماسی مکمل یکدیگر هستند. هر دیپلمات باید چند ویژگی داشته باشد: اول با حقوق بین الملل آشنا باشد و کنوانسیون هایی که مربوط به مزایا، مسوولیت ها و مصونیت های دیپلماتیک است را به خوبی بلد باشد. دوم باید نسبت به مسائل روز به ویژه در محل خدمتش آگاهی کامل و جامع داشته و همین طور اطلاعات جامع و کاملی از تاریخ و فرهنگ آن کشور داشته باشد تا بتواند ارتباطات قوی و تاثیرگذار برقرار کند و در مذاکراتش هم از تاریخ و فرهنگ آن کشور استفاده کند چرا که برای طرف مذاکره کننده دانستن این اطلاعات بسیار ارزنده است و باعث جلب اعتماد او می شود. سوم آشنایی کامل با نزاکت بین الملی است و چهارم دانستن زبان های شناخته شده به ویژه فرانسه، انگلیسی و عربی است.
از دیگر ویژگی های دیپلمات این است که باید با تشریفات آشنایی کامل داشته باشد. به آداب غذا خوردن در مراسم های بین المللی آشنایی داشته باشد. فرض کنید سازمان ملل شما را به نهار دعوت می کند، قبل از نهار یک غذایی سرو می کنند، موقع نهار یک غذایی دیگر، کسی که نمی خواهد بخورد باید خیلی با ادب و نزاکت رفتار کند و به وجود این غذا روی میز غذا اهمیت ندهد. آنچه باید اهمیت پیدا کند منافع ملی کشورش است. اهمیت حضور در بین آن افراد بیشتر از بودن نوع غذا سر میز غذا است.

    وضعیت دیپلمات های ایران بعد از انقلاب و تغییر نظام سیاسی چطور بوده است؟
متاسفانه به دنبال تحولاتی که در جریان انقلاب صورت گرفت، افراد مختصص کنار گذاشته شدند و در انتخاب دیپلمات ها سواد مرتبط و شایسته سالاری اولویت نداشت و نقش اصلی در انتخاب دیپلمات به ارتباطات افراد برمی گشت. مثلاداماد فلانی یا پسر دیگری برای فلان سفارت معرفی می شد بدون حتی یک روز تجربه کاری مرتبط. در واقع در آن زمان می گفتند دیپلمات باید متعهد باشد و تخصص ملاک اول نیست. البته این حرف غلطی نیست. اما یک دیپلمات باید تخصص و تعهد را در کنار هم داشته باشد.
در آن دوره دیپلمات ها زبان خارجی را به خوبی نمی دانستند که قاعدتا این یک امتیاز منفی بود. هرچند بعضی ها ندانستن زبان را گذاشته بودند به پای قهر انقلابی! یک دیپلمات باید با مقامات کشور میزبان در ارتباط مستمر باشد تا با هم جلساتی برای مبادله اطلاعات برگزار کنند. دیپلمات ها با خانواده خود به میهمانی های دیپلماتیک می روند و درباره موضوعات روز و مسائل دو کشور گفت وگو می کنند. لازمه اینها بلد بودن زبان است. برای نمونه در همین رابطه عرض کنم یک بار در سفارت چین و یک بار هم در سفارت هند من را به میهمانی دعوت کردند. ماجرا از این قرار بود که در روزنامه نیویورک تایمز مقاله یی نوشته بودند با این موضوع که امریکا می خواهد در ماه اکتبر به ایران حمله کند. طبیعتا این مساله خیلی مهم بود و بعضی سفرای خارجی برای اینکه واکنش ایران را تحلیل کنند از من دعوت کردند تا به سفارت چین بروم و در این مورد صحبت کنیم که من در آنجا گفتم درست است نیویورک تایمز روزنامه معتبری است و ارتباط نزدیک با کاخ سفید، پنتاگون و کنگره دارد اما هیچ دلیل منطقی و شواهد موثقی وجود ندارد که امریکا چنین قصد و نیتی داشته باشد.

    اما همواره گروهی خطر افتادن در دام جاسوسی را هشدار می دهند. شما این خطر را قبول دارید؟
متاسفانه در کشور ما نگرانی از جاسوسی وجود داشته و به محض اینکه شخصی که با یک فرد خارجی ارتباط بگیرد سریع به او اتهام جاسوسی می زنند. متاسفانه ظن آنها بر این است که شخصی که با خارجی ارتباط برقرار می کند ممکن است مورد استفاده آنها هم قرار بگیرد که البته درست به نظر نمی رسد. شخصی که به معنای واقعی کلمه دیپلمات می شود تعهد اخلاقی و قانونی دارد که در راستای منافع ملی کشور و مردم حرکت کند و متاسفانه این سایه همیشه بر سر دیپلمات های ما بوده است.
البته در این سال ها کسانی بودند که در خارج تحصیل کرده بودند و زبان و آداب کشورهای دیگر را می دانستند. مثل همین آقای محمد جواد ظریف که امروز وزیر خارجه دولت جدید است. انصافا بعضی ها که از قبل در خارج بودند و به عنوان دیپلمات بعد از انقلاب مشغول شدند، با پرستیژ و موفق تر بودند.
اما بگذارید صریح بگویم چون این حرف ها دغدغه من و مهم هست. به تدریج که جوان تر ها به عنوان متعهدین نظام به خارج فرستاده شدند، دیدیم که دیپلماسی شان بین منزل و سفارت یا کنسولگری خلاصه می شد و هیچ پیشرفتی برای منافع کشور حاصل نمی شد. آخر سر هم ارز جمع می کردند و به ایران بر می گشتند!

    وزارت خارجه در تربیت دیپلمات هایی که ویژگی های مدنظر شما را داشته باشند چه نقشی دارد؟
اصولابرای ورود به وزارت امور خارجه باید در امتحان خاصی شرکت کرد. هرچند بعضی ها بدون آزمون هم وارد شدند اما اصولابرای سنجش سطح دانش و زبان باید در آزمون وزارت خارجه شرکت کرد. به جز این در کنار کلاس های آموزشی که برای افزایش سطح دانش بین المللی و همین طور زبان خارجی وجود دارد، افراد برجسته و با تجربه وزارت امور خارجه باید به جوان ترها و نیروهای جدید آداب و نزاکت بین المللی و حتی نحوه حضور در ضیافت های سازمان ملل یا میهمانی های سفارتی را آموزش دهند. همین طور درباره نوع پوشش، آرایش، ظاهر و صحبت کردن و استفاده از واژه ها مطابق با آداب و عرف دیپلماتیک آموزش دهند تا بعدها و در عمل مشکلی پیش نیاید و رفتاری انجام ندهند که باعث بی آبرویی کشور شود.

    حضور یک حقوقدان بین الملل در مذاکرات و عقد قرارداد ها ضرورت دارد؟ اساسا بر عملکرد وزارت امور خارجه نظارت دارند؟
سوال خوبی است. بله، بسیار مهم است که در تنظیم متون حقوقی افرادی شرکت کنند که حقوقدان باشند و نسبت به واژه ها و کلمه هایی که نوشته می شود آگاه باشند. اثر تفسیر های حقوقی در دیپلماسی مهم و دارای اثر جزیی و کوتاه مدت و همین طور کلی و درازمدت است. همچنین از طریق نهاد هایی مثل دفتر حقوقی وزارت امور خارجه که تعدادی اساتید حقوقی حضور دارند و کنوانسیون ها را مطالعه و در صورت نیاز تصحیح می کنند تا برای مراحل بعدی تصویب آماده شود.

    این امری طبیعی نیست؟بسیاری از کشورها که مثلاعضو سازمان حقوق بشر اسلامی هستند هم به موازین آن سازمان عمل نمی کنند.
بله، حتی در آنجا هم بسیاری از کشورها که عضو هستند به تعهدات خود پایبند نیستند. در برخی از این کشور ها شما داد گاهی دیده اید که آشکار و عمومی باشد و متوجه شویم که جرم فرد چه بود؟ بسیاری از مجرمین در همین کشورهایی که عضو سازمان حقوق بشر اسلامی هستند نمی توانند وکیل انتخاب کنند. متاسفانه هنوز جرم سیاسی در بسیاری از کشورهایی که عضو این سازمان هستند از جمله کشور ما تعریف نشده است و فعالان سیاسی نمی دانند با انجام چه کاری مجرم هستند تا طبق حکم عقل نروند آن کار را انجام دهند !

    شما سال ها نماینده ایران در سازمان ملل یعنی نماد پیوند دیپلماسی و حقوق بین الملل بودید. مصاحبه را با خاطره یی از دوره ماموریت شما تمام کنیم.
یکی از خاطراتم این است که وقتی در سال ۱۹۷۲ حدود یک ماه تعطیلی داشتم، به تهران آمدم. آقای هوشنگ امیر مکری در آن زمان مدیرکل بین الملل وزارت امور خارجه بود که وقتی به دیدار ایشان رفتم به من گفت عراقی ها به یک پاسگاه های مرزی حمله کرده اند و بعد هم به عنوان شاکی به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرده اند. شورای امنیت هم تاریخی را برای رسیدگی تعیین کرده است و محمدرضا شاه هم از این موضوع بسیار عصبانی شده و گفته است که در نشست شرکت نکنیم. من بعد از شنیدن حرف ها و شرح ماجرا از آقای امیر مکری آن زمان گفتم شرکت نکردن در این نشست خودش می شود دلیلی بر صحت این موضوع به نفع عراق. پس بهتر است شرکت کنیم و تقاضای کمیسیون تحقیق و تفحص برای رسیدگی داشته باشیم. بعد از این پیشنهاد، من همان جا متنی تهیه کردم. چند ساعت بعد که به منزل رفتم، تلفن زنگ خورد و آقای امیر مکری گفت که شاه این پیشنهاد را قبول نکرده است. اما چند ساعتی گذشت و او مجدد تماس گرفت و گفت که شاه وقتی متن پیشنهادی شما را دیده در تصمیم عدم شرکت بازنگری کرده است. این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل رفت و به پیشنهاد ایران کمیسیون تحقیق تشکیل شد و در نتیجه هم گفت که این موضوع ریشه تاریخی دارد اما در گزارش عنوان کرد که عراق به خاک ایران تجاوز کرده است که به دنبال آن من و دیگر مسوولان وزارت خارجه بابت حل این مساله تشویق شدیم.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است