در مقوله نحوه اندیشه ذوبیان اتش به اختیار « بمناسبت حوادث اخیر »ضیاء مصباح


* در این ایام هر چه جلوتر می رویم بتبع« مکن در این چمنم سرزنش بخود روئی – چنانکه پرورشم داده اند می رویم »شاهد طی طریق راه نا صواب و خطا – البته اغلب نا خوداگاه در میان اتش به اختیاران میباشیم که برخواسته از روش و منش عوامانه انهم از وقتیکه خود را شناخته اند – با تعریف روانشناسی با چنین شرایطی بطور روز افزون «ملک و ملتمان »را مواجه نموده اند … که نیست مگر ارده ای قوی برای سرکوب و یکدست ساختن مریدان مطیع اوامر …..
* و محصول «شرایط اجتماعی حاکم »انچنانکه «نظام جاهل فاسد می خواهد» و چندان در این باب البته تا کنون موفق نبوده … و چگونگی کنترل هیجانات اخیربا همه هزینه ها ی مادی و معنوی برخواسته از عملکرد گشت ارشاد – شاهدی قوی بران ….
* در« کوره » سیاست و کیاست با تعریف رایج ، برای آشنائی با طریق میهن دوستی و مردم خواهی انهم نه انچنان که بباورشان فرو کرده اند ! چنین است محصول کار اموزی ها و بتبع ان تثبیت شخصیت انحراف یافته ! که «عمر دو بایست در این روزگار»
 عملکرد حکومت و دولت یکدست بدون معارض نیست مگرنابود کننده عرق ملی برخلاف تعریف «مردم خواهی و وطن دوستی » که اثار نا میمونش را در تمامی موارد شاهد یم – تا انجا که حقیقت را وارونه جلوه میدهند و برا ی چند روزی بر اریکه قدرت ماندن برای چپاول بیشتر، آن میکنند که این روزها در کف خیابانها دیدیم و یا از صدا و سیمای میلی بطور گزینشی و وارونه و از زبان نماینده نماها «تهدید امیز ناشی از استیصال » شنید یم و در کیهان در قالب التیما توم ها ،خواندیم .
* حاصل نیست مگر محروم ساختن نسل میلیونی جوانان از هرگونه برنامه ریزی و امید – تا انجا که ناشی از نگرانی اینده انان را به فکر جلای وطن واداشته که وای اگر از پس امروز بود فردائی …..
* تا انجا این تلقینات و گستاخی عمدی برامده از هوچی گری و فرصت طلبی بر ذهن ، فکر و معیارها ی این جمع سازمان یافته مسلط میشود که با «باور ارجحیت ایدئولژی انهم تحت هر شرایط و تعریفی خاص و محدود » افت منزلتها و ارزشهارا که برامده از عملکرد احمقانه حکومت است – نا دیده گرفته – بهیچ می شمرند و چنین توجیه میشود که :این جماعت الوده بنحوی خود را حافظ استقلال کشور که انرا مهد اسلام میپندارند – در حالیکه این باور برامده از تلقین و نهایتا ایجاد وابستگی ناشی از حقارت – از سوئی برخورداری از رانت فراوانتر، که چنین روزگاری را در پی اورده…
* راه و رسم متداول انچنانکه همین روزها در« ماجرای مهساها » دیدید … اهالی مطیع اوامر را ضمن دریافت پاداشها، مشعوف میسازد و ادعاهای خالی از وجه ادامه مییابد تا انجا که حقیقت را وارونه و رئیسی درسازمان ملل دم از اخلاق و انسانیت می زند .
* با نگاه صرفا مادی و با پیروی از هوچی گری های اجتماعی – سیاسی متداول – گروههای فاقد عقل و منطق اما سهم خواه بی شخصیت ان میگویند و ان میکنند که صد رحمت به «اولئک کالانعام….»
* تفهیم این نکات که به چه دلایلی به حضیض ذلت اوفتاده و حقایق نمیبینند – به دلیل تقویت مطامع مادی ناشی از بینش بسیار محدود که برامده از نیازهای مادی که خفت را بهمراه اورده، نهایتا طبق برنامه وجدانشان را زیر پا نهاده و هر گونه حرکت ضد مردمی عادی جلوه مینماید …
** آنچه می اید برامده از رسالتیست اجتماعی برای این گروهها که فرصت اموختن حقیقت را از دست داده و خود را مطیع محض و ترسان از دور شدن از غنائم …..
* جماعت با عناوین اتش به اختیار ، ذوبی ،سهمیه بگیر، خودی و….. به خود فروشی مشغولند و در حکم هرزه گا ن ،ملک و ملت اهورائی را باهمه اعتقادات راستین بفرو مایگی ، کفر و بیعدالتی کشانده اند .
*گفتیم که نابخردان برامده از زیادت طلبی ها همراه با تنگ نظری با شخصیتی نا داشته – منش وروش خود را ارزانی این بیوطنان نموده – که نیست مگر نداشتن ریشه ومعیاری راستین …..
– استقلال را در شعار و چشم فرو بستن از همه وابستگی ها و نیاز مندی ها …
– ازادی را در تبعیت محض از بیت و سپاه سر منشاءهمه فساد و خیانتها دانستن….
– امنیت داشتن و رعایت اصول اخلاقی و رفتاری را در سرنوشت امثال شادروان مهسا ها دیدن.
– عدالت را در تقسیم سرمایه های ملی بین خواص خود فروش – مطیع اوامر ….
– فرهنگ را در عزاداری بشرح و هیبتی که بدفعات شاهد بوده ایم ، بعنوان نمونه ای بارز در راهپیمائی های فرمایشی اربعین و یا این روزها متعاقب حرکات ارام اجتماعی که با ابزاری که دارند به اغتشاشش می کشند ش ! و طبق توصیه در پی نماز جمعه ها عرض اندام ها خواهند نمود – میبینیم ….
– اقتصاد را در سوء استفاده های میلیارد دلاری در بخش اعظم نهادهای حکومتی ، مذهبی و بنگاههای خصولتی …
– ارزشها را درپوشش افراطی – چگونگی برابری ریال با پول خارجی و مقام و منزلت پاسپورت این سند ملی …..
– درمان را در کمکهای بهداشتی به بیش از ۲ میلیون از راه پیما یان اربعین در سفر اخیر عراق – که اگر این جماعت سالم بودند چنین نمی کردند !؟ آنهم با اوصافی که رفت وعارف و عامی برانند …
– روابط خارجی را در درجه ارتباط با گروههای ترو ریستی محروم مانده از تعاریف حقوق بین الملل دیدن و پاسخ های اخیر رئیسی در مصاحبه اخیرش در نیو یورک.
– نظام اداری و بروکراسی را در افزونی تعداد حقوق بگیران با حضوری صرفا فیزیکی که پیوسته در تفکر معاش مانده اند انهم با تصدی گری فردی که مطلقا اشنا به این مهم نیست و قبلا به ان پرداختیم …
– نظارت و کنترل را در هرج ومرج موجود در عرصه بازار و حتی ارائه خدمات ….
– ارتقاءعلمی را در افزایش کمی دانشگاهها بدون محتوی و کیفیت – ضمنا طریق برخورداری از سهمیه ها که بازهم
«همین گروه گزینش شده و عبور یافته از صدها دروازه »را……این روزها بحق انچنانکه دیدیم و شنیدیم برعلیه جهل و فساد باهمه خطرات و خطیرات – کوبنده ومردانه بپا خواستند …
– قضاوتمان را در ابعاد پیدا و پنهان احکام صادره البته از قبل تعین شده و حجم عظیم پرونده ها که سال بگذشته حدود ۳۰ میلیون گزارش شد ….
– پاسخگوئی ها را در انکار و تکذیب پیوسته تمامی اشتباهات البته با حمایت منصوبین گوش بفر مان و امکانات در دسترس .
– نیروی دفاعی ملزم به حراست از حدود و ثغور مرزها را گرفتار معاش و در برابر مردمان معترض به نداشتن حداقل های مادی و معنوی رو در رو دیدن …
– بازارمان را سراسر دراحتکار ، دلالی و واسطه گری …
– آموزش و پرورشمان را گرفتار نداشتن مکانهای مناسب و کادری گرفتار معیشت و از سوئی از لحاظ محتوی بدور از نیازروز
– مکان های عبادت را خالی از ایمان واقعی و پر شده از فرصت طلبان در پی رانت ….و…..
** با این اوصاف ایا قضاوتی چنین انهم با طرفدارانی مطیع و تسلیم برامده از نبود شخصیت و نا توان از درک و شناخت معیارهای برتر- که اکثریت در سال ۵۷ بقولی مانند «خود کشی نهنگها » بران شورید یم – و لیاقت و بایستگی خود را ندانسته در رفراندمی از پیش سازمان یافته در اغاز سال ۵۸ بعارف و عامی نشان دادیم …..
* دنباله روی ازصاحبان زر، زور وتزویر (ببینید شادروان شریعتی ۵ دهه قبل در کوتاه ترین عبارت چگونه تصویری زیبا از ابزاردر دست حکومت های خود کامه را تعریف کرد )
* نهایتا سپردن اینده خود و ایل وتبار به قسمت وسرنوشت – جماعتی با همین کم و کیف – درجه لیاقت ساکنین این مرز و بوم را کاهش – سکوت و بیتفاوتی هموطنان درد مند گرفتار نان شب را – به ارمغان اورده اند .
که میگویند : به «جز از کشته ندروی» و «کل نفس بما کسبت رهینه » که تازه اول کازار و قلندر بیدار …..
** هرچند طلیعه صبحی صادق را نتوان انکار نمود که باش تا صبح دولتت بد مد و این جماعت بگواه همه مظلومان تاریخ شاهد مجموعه حکومتی که«نشسته بر سر شاخ و بن بریدن » که نیست مگر خواست «نظام مقتدر طبیعت »
و حکم تاریخ چنانکه افتد و دانی که ازموده را ازمودن خطاست …..

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است