در جنگ تحریم، ایران به هم‌پیمانانش می‌بازد- بهزاد احمدی‌نیا


دو خبر کوتاه طی روزهای اخیر و در همهمه فروریختن ساختمانی در آبادان و جشنواره فیلم کن و دیگر اخبار نادیده ماند؛ خبر نخست نفتکش «لانا» بود. این نفتکش از میانه ماه آوریل ۲۰۲۲ (اردیبهشت ۱۴۰۱) به‌دلیل مالکیت روسی و تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه روسیه در آب‌های ساحلی یونان توقیف و سپس به‌دلیل مشکلات فنی به همراه نزدیک به ۷۰۰ هزار بشکه محموله‌ در آنجا زمین‌گیر شد.

شواهد نخستین حکایت از آن داشت که نفتکش قرار بود محموله خود را روی دریای مدیترانه به تانکر دیگری منتقل کند تا تحریم‌ها را دور بزند، اما با آزمایش محموله معلوم می‌شود که حامل نفت ایران است. دولت یونان به آمریکا اطلاع می‌دهد و توافق می‌شود یک نفتکش یونانی اجاره و محموله لانا به آن منتقل شده و سپس به سوی آمریکا حرکت کند تا دستگاه قضایی آمریکا آن را مصادره کند.

خبر دوم از سوی دیگر کره زمین آمد، صادرات نفت ونزوئلا با اتکا به تعمیرات فنی پالایشگاهی و میعانات گازی که ایران در اختیار این کشور گذاشت، نسبت به ابتدای سال جاری میلادی سه برابر شده است.

روش انتقال روی دریا و مخلوط کردن نفت با نفت کشورهای دیگر که اصطلاحاً «نفت‌شویی» گفته می‌شود، روشی پرهزینه و با ریسک بالاست که ایران با اتکا به ناوگان نفت‌کشی خود و تخفیف‌ها و خدماتی که به مشتریان ارائه می‌داد از آن استفاده می‌کرد تا در دوران تحریم آب‌باریکه‌ای ارزی از فروش نفت و محصولات نفتی داشته باشد و با آن اقتصاد را از فروپاشی نجات دهد.

در واقع ایران نه تنها تخفیف‌های خوبی روی نفت ارائه می‌کند، بلکه تمام هزینه‌های حمل و بیمه را برعهده می‌گیرد و محموله را در محلی که مشتری بخواهد تحویلش می‌دهد.

جمهوری اسلامی این روش نسبتاً پیچیده را با سخاوتمندی در اوج تحریم‌های بین‌المللی به مسکو و کارکاس عرضه کرد، در مقابل نیز از برخی ناوگان‌های نیمه‌خصوصی روس برای انتقال نفت استفاده می‌کرد اما حالا که روس‌ها خود گرفتار تحریم شده و مشتری چهار و نیم میلیون بشکه در روز خود را در اروپا از دست داده‌اند، بدون لحظه‌ای تردید از آن بهره گرفته و ایران را از بازار مهمی مانند چین عقب رانده‌اند.

همزمان نفتکش روسی حامل نفت ایران در همکاری با دولت یونان، هیچ مقاومتی در مقابل تخلیه و انتقال سرمایه ایران نکرد چون تمام مسئولیت آن با وزارت نفت ایران بوده و این از شرایط فروش بوده است.

براساس گزارش‌های متعدد از مؤسساتی مانند کپلر، تنکرترکرز، بلومبرگ و رویترز، بیش از ۴۰ میلیون بشکه نفت ایران در دل نفتکش‌ها در جنوب شرق آسیا روی آب بلا تکلیف و بدون مشتری هستند، اما پکن بی‌اعتنا به بحران‌های شدید مالی در تهران، با آغوش باز از سخاوتمندی مسکو استقبال کرده و حتی از مسیرهای مالی که پیش از این برای تجارت نفت با ایران از آنها استفاده می‌کرد، برای روسیه استفاده می‌کند.

از سوی دیگر، زمانی که کاروان‌های نفتکش‌های حامل بنزین و میعانات گازی ایران در راه ونزوئلا توقیف می‌شدند و ایران هزینه‌های میلیون دلاری برای جلوگیری از فروپاشی کامل نظام سیاسی-اقتصادی مادورو می‌پرداخت، کسی به این فکر نکرد که راه‌اندازی مجدد توان صادرات نفت ونزوئلا، مانند شلیک به خودی در میدان نبرد است.

نفت ونزوئلا از سنگین‌ترین نفت‌های جهان است، در واقع چیزی شبیه به قیر که قابلیت بارگیری و حتی استفاده در هر پالایشگاهی را ندارد و این کشور ناچار به رقیق کردن آن برای صادرات است. امری که پیش از تحریم از سوی آمریکا با نفت سبک تگزاس انجام می‌شد و عمده خریدار صادرات آن نیز آمریکا بود.

امروز این نفت با کمک ایران رقیق می‌شود تا به‌عنوان حربه‌ای علیه تحریم و فشار آمریکا و بی‌اثر جلوه دادن اقدامات واشینگتن در عرصه سیاسی استفاده شود اما نفت رقیق شده به آمریکا می‌رود تا جایگزین ۷۰۰ هزار بشکه خرید روزانه آمریکا از روسیه شود.

اینجا ایران چند بازی را باخته، نفت و مشتقات خود را رایگان یا به عوض آناناس و اقلامی غیرضروری با هزینه گزاف به ونزوئلا داده، شریک بزرگتر خود یعنی روسیه را از جایگزین شدن نفتش در آمریکا ناخرسند کرده و به جای تقابل با واشینگتن اتفاقاً به حل مشکلش کمک کرده است.

اکنون با توجه به اینکه توان تولید نفت روسیه چندین برابر ایران و توان پالایشی این کشور نیز بسیار بالاتر است و روس‌ها تجارت بسیار بزرگتری با چین و دیگر کشورها مانند هند، نسبت به ایران دارند و می‌توانند تخفیف‌های قابل توجهی ارائه دهند، جمهوری اسلامی بازار خود در شرق آسیا را از دست رفته می‌بیند. همزمان مادورو توان تقابل سیاسی با غرب را سوزانده و ایران چشم‌انداز بسیار تاریکی برای آینده‌ در برابر خود دارد.

با نگاهی به گذشته می‌توان دریافت که روس‌ها در این بازی چه اندازه حرفه‌ای‌تر هستند و برای منافع ملی‌شان ارزش قائل می‌شوند. شرکت‌های روسی هرگز در صنعت نفت و گاز ایران هیچ سرمایه‌گذاری یا همکاری انجام ندادند. طی دو دهه تحریم ایران، تنها کاری که روس‌ها کردند، امضای تفاهم‌نامه و سپس فراموشی آن بود. مسکو حتی متحد استراتژیکی مانند ونزوئلا در آمریکای جنوبی را در مقابل تحریم‌های آمریکا تنها گذاشت.

روسیه و چین فقط به‌اندازه‌ای که معافیت‌های تحریمی ترامپ اجازه می‌داد، نفت ونزوئلا را در برابر اقساط وام‌هایشان دریافت کردند و در حالی‌که ارائه نفت سبک، بنزین و خدمات تعمیر و نگهداری پالایشگاهی برای روسیه بسیار آسان‌تر و کم‌هزینه‌تر از ایران بود، مسکو می‌دانست که سرپا نگه‌داشتن صنعت نفت رقیب، دیر یا زود به زیان منافعش است.

در حوزه گاز نیز با از دست رفتن فرصت‌های سرمایه‌گذاری و سلاخی قراردادهای بین‌المللی مانند کرسنت، صادرات ترکیه، صادرات به عمان و صادرات به هند به ویژه در دولت‌های احمدی‌نژاد، امروز ایران نه‌تنها به هیچ صادراتی امید ندارد، بلکه برای تأمین گاز در زمستان و برق در تابستان برای مصرف داخل نیز دچار مشکل است و البته همزمان دست از مسیرهای آلوده به فساد و صرفاً تبلیغاتی نمی‌کشد.

آخرین نمونه از آن نیز در روز پایانی نمایشگاه نفت ۱۴۰۱ رقم خورد که طی آن قرارداد ساخت ۱۴ توربوکمپرسور با چند شرکت «دانش بنیان» به ارزش ۲.۲ میلیارد دلار امضا شد. قراردادی که قیمت هر توربوکمپرسور را تا ۱۶۰ میلیون دلار می‌رساند، در حالی که شرکت زیمنس آلمان این کمپرسورها را به قیمت ۱۵ تا ۱۶ میلیون دلار می‌فروشد.

اینجا نه منافع ملی روسیه و ونزوئلا و چین بلکه منافع شخصی ایرانیانی در داخل حکومت، علیه منافع ملی ایران وارد نبرد می‌شود.
رادیوفردا

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است