جنبش مشروطه و بیدارى ملت ایران : کاووس ارجمند


arjomand١۴امرداد هر سال سالروز صدور فرمان مشروطه به درخواست آزادى خواهان بوسیله مظفر الدین شاه قاجار در سال ١٢٨۵ خورشیدى برابر با ۵ آگوست ١٩٠۶ میلادى و بنیان گذارى پارلمان ( مجلس شوراى ملى ) در ایران است.
جنبش مشروطه خواهى ملت ایران با گفتمان و شعار ( ما خواستار عدالتخانه هستیم ) در ایران و بویژه در تهران پا گرفت که این خود پیروزى بزرگى پس از سالها مبارزه آزادى خواهان دموکرات ، سوسیال لیبرال ها ، سوسیال دموکرات ها ( اجتماعیون عامیون)  ، سوسیالیستها و بخش کوچکى از شریعتمداران میانه رو بود که از زمان ناصر الدین شاه آغاز شده بود و بویژه آخوند زاده ، طالبوف تبریزى ، ملکم خان ، میرزا جهانگیر خان شیرازى ( صور اسرافیل ) و  مستشار الدوله تبریزى نیز با کتاب ” دو کلمه ” در بیدارى ملت ایران نقش برجسته اى داشتند. گروهى از روحانیون نامى چون سید محمد طبا طبائى و سید عبدالله بهبهانى در ایران و یکى از مراجع بنام میرزاى نائینى در نجف به پشتیبانى از مشروطه برخاستد ، میرزاى نائینى بوسیله روزنامه ” حبل المتین ” که بازاریان برایش مى فرستادند در جریان کار ها قرار مى گرفت  . بخشى از  روحانیون مشروطیت را با مذهب شیعه در یک راستا مى دیدند و با آن در گیر نبودند ولى گروه بزرگى از روحانیون آشکارا با هر گونه آزادى مخالف و تا آنجا پیش مى رفتند که از واژه آزادى در هراس بودند و آنرا در غیبت امام مردود شمرده و مى گفتند ملت باید مانند گله گوسفندان اداره گردند و در دوران غیبت امام عادل مسلمانان باید از مجتهد داراى رساله تقلید کنند, شیخ فضل اله نورى مجتهد پر قدرت دوران جنبش مشروطه به روشنى مى گفت مسلمانان باید از بکار بردن کلمه ( وقیح آزادى ) خود دارى کنند،   چون ملت بد و خوب خود را خود نمى شناسد و باید مقلد یک مجتهد مرجع باشد. ” أکثرهم لا یعقلون ” برگرفته ” از سوره الحجرات قرآن آیه ۴،” میدانیم که ( مقلد و مرجع تقلید ) سنگ زیر بنا ى کژ روى ها و عقب نگاه داشتن مردم بویژه توده بى دانش و دنباله رو است.
 
اینکه در فرهنگ ملى ما چنین آشکارا ” تقلید ” را نکو هش مى کنند از همین جا سرچشمه مى گیرد : 
خلق را تقلیدشان بر باد داد
اى دو سد لعنت برین تقلید باد
 
پیش زمینه هاى نفوذ روحانیون شیعه  در ساختار حکومت در ایران ( ولایت فقیه ) 
 
بیشتر دانشمندان بر این باور هستند که سلسله صفوى بدست  ایرانیان در خطه آذربایجان ایجاد شد و تا آنجا پیش مى روند که بنیان گذار دین صفوى را  یک کرد ایرانى مى دانند که به آذربایجان آمد و صوفى پیرو راه شیخ صفى الدین اردبیلى گردید و با  ترکان قزلباش که از خارج مرزهاى ایران به سرزمین مادرى ما کوچ کردند هم داستان شدند و سلسله پر قدرت صفوى را بوجودآوردند ، قزلباشان با ترکان عثمانى که سنى بودند میانه خوبى نداشتند و همین موضوع سبب جنگهائى بین صفویان و عثمانیان گردید. در جنگ چالدران در آذربایجان ارتش قزلباشان به فرماندهى شاه أسماعیل از ترکان عثمانى شکست خوردند و شاه اسماعیل دچار افسردگى بزرگى پس از این شکست شد.
پس از تشکیل دولت صفوى شاه اسماعیل اول در تبریز بعنوان مرشد بزرگ صوفیان و پادشاه بر تخت نشست و با وابستگى عمیق به خاندان على امام اول شیعیان و با ارتش سوار قزلباش پس از سالها یک دولت مقتدر در ایران بوجود أوردند و شهر اصفهان را پس از تبریز و  قزوین به پایتختى خود بر گزیدند و در صوفى گرى و وابستگى به خاندان على امام اول شیعیان تا آنجا افراطى شدند که شاه عباس خود را ” سگ آستان على ” مى نامید و روزه خوانى و عاشورا و تاسوعا ، سینه زنى و دسته و کتل به سفارش شیخ کرکى از جبل عامل لبنان در تمام ایران رواج پیدا کرد و سنى کشى بخشى از کارهاى جهادى مسلمانان شیعه گردید .شاه عباس بزرگ ایران را در جهان نام آور ساخت و اروپائىان که  از بیم تسخیر اروپا بوسیله ترکان عثمانى نجات خود را در پشتیبانى از صفویان مى دیدند به ایران بسیار نزدیک شدند و سفر برادران ( شرلى ) از انگلستان به ایران فصل جدیدى را در تاریخ روابط ایران با اروپا و بویژه انگلستان گشود که این خود دست انگلیسی ها را براى دخالت در ایران باز کرد و مى دانیم انگلیسى ها با همکارى با دولت صفوى پرتقالى ها را از خلیج فارس بیرون راندند و پس از تسخیر بندر ( گامرون ) آن شهر مهم بندرى را بنام بندر عباس نام گذارى کردند.
مذهب شیعه با اقتدار هرچه بیشتر بر ایران فرمانروائى مى کرد و شیخ کرکى و دیگر ملایان لبنانى در در بار صفویان به ایجاد ( لژ صدر ) در اصفهان دست زدند و شیخ کرکى با کاربرد لژ صدر توانست پست هاى کلیدى در حوزه دین و اجتماع و سیاست هاى کلان ایران بزرگ ” را که اکنون به بزرگى دولت ساسانى بود در اختیار بگیرد و با بهره گیرى از خان هاى  تیره هاى گوناگو ن قزلباش که بشدت مذهبى و مرید مرشد بزرگ و شیخ کرکى و جانشینان او بودند توانست پادشاهان  محلى را از میان قزلباشان بر گزیده و به شاه معرفى نماید ، شاهان محلى از تیره ( شاملو ) ( تکلو) ( ذولقدر ) ( افشار) ( قاجار ) و در عمل خانهاى قزلباش فرمانروایان پارس ، خوزستان ، خراسان و دیگر نواحى ایران شدند و گوش به فرمان پادشاهان صفوى که بالا ترین مقام صوفى گرى را نیز داشتند همراه با روحانیون شیعه و فقه شیعه و ایجاد حوزه هاى گوناگون در نجف ، أصفهان ، مشهد دامنه اقتدار روحانیون شیعه هرچه بیشتر گسترش یافت.
 پس از سرنگونى صفویان بوسیله محمود أفغان نفوذ روحانیون شیعه همچنان ادامه پیدا کرد و در دوران ترکمن هاى قاجار روحانیون تا آنجا قدرتمند بودند  که روحانى با نفوذ در دوران ناصر الدین شاه ( ملا على کنى ) خواب شب را از ناصر الدین شاه قاجار ربوده بود و در اسناد آمده است که ناصرالدین شاه به نزدیکانش روزى گفته بود ( اگر روزى ملا ى کنى به من بگوید من باید بروم من چکار کنم ؟ ) .
  حال باز گردیم به جنبش مشروطه :
 
پس از ترور ناصرالدین شاه بوسیله میرزا رضاى کرمانى از هوا داران  سید جمال الدین اسد آبادى ، مظفر الدین شاه از تبریز  با خیمه و خرگاه و انیسان و ندیمان  به تهران وارد شد. 
مظفر الدین شاه که بسیار بیمار بود و با دو سفرى که به اروپا کرده بود کشور ایران را وام دار روسیه تزارى کرده و بیچارگى و ادبار سراسر کشور را فرا گرفته بود. دولت تزارى روسیه در جنگ با ژاپن از آن کشور شکست خورد و روسیه دچار گرفتارى زیاد شد و کالا هاى اساسى و پایه اى مانند گندم و بویژه قند که از روسیه وارد بازار ایران مى شد ناگهان چند برابر گران شد و نان نیز در ایران جیره بندى شد. عین الدوله که فرمانرواى تهران بود دو تن از بازرگانان شکر را در بازار تهران شلاق زد و روحانیون سرشناس که پشتیبان بازار بودند در مخالفت با عین الدوله در شهر رى به بست نشستند و بخش بزرگى از مشروطه خواهان در باغ سفارت انگلستان گرد آمد ند و به گفته معروف از چاه در آمد ند و به چاله افتادند. شعارهاى آزادى و ایجاد عدالتخانه از همین مکان اوج گرفت و سراسرى شد. 
عین الدوله از کار بر کنار شد و مظفر الدین بیمار تن به مشروطه داد و فرمان مشروطیت که با خط قوام السلطنه نگاشته شد را به ملت ایران پیش کش نمود و به گفته خودش که نوار آن موجود است به رعایا ى خود آزادى عنایت فرمود .جشن و چراغانى شهر تهران را پر رونق ساخت و پادشاه بیمار پس از زمان کوتاهى جهان را ترک کرد و فر زندش محمد على میرزا از تبریز به تهران وارد شد و ابتدا با مشروطه از سر سازش در آمد و قسم خورد که قانون اساسى مشروطه را احترام بگذارد و لى در مجلس دوم که متمم قانون اساسى در حال تدوین بود محمد على میرزا که حال محمد على شاه شده بود به تحریک چند نفر از روحانیون تبریز و در تهران با پشتیبانى  تنى چند از روحانیون در بارى مانند شیخ فضل اله نورى در برابر مشروطه خواهان خنجر را از رو بست و به بهانه پرتاب کوکتل. مولوتوف از طرف مشروطه خواهان به کالسکه سلطنتى به لیاخوف افسر قزاق دستور به توپ بستن مجلس نوپاى شوراى ملى را داد و در باغشاه به تخت نشست و دستور دستگیرى و پى گرد مشروطه خواهان را داد. میرزا جهانگیر خان شیرازى ناشر صور اسرافیل و ملک المتکلمین دو تن از مشروطه خواهان بنام به دار آویخته شدند و گروهى تبعید و زندانى شدند.
مشروطه خواهان  براى مدت کوتاهى تن به عقب نشینى دادند ولى دیرى نپائید که آزادى خواهان در تبریز دست به قیام زدند و ستار خان و باقر خان با تشکیل بریگاد مجاهدین مشروطه وارد پیکار شدند و با اولتیماتوم خود براى تسخیر تهران و باز پس گیرى مشروطه جان تازه اى به مشروطه خواهان بخشیدند،  حرکت ستار خان به گیلان پیام لازم را رساند و آزادى خواهان گیلانى و مازندرانى کمیته ( ستار ) را در گیلان تشکیل دادند و اعلام پشتیبانى از ستار خان و مجاهدین مشروطه کردند.
در اصفهان سران بختیارى انجمن کردند و با هم پیمان شدن با صولت الدوله قشقائى اعلام داشتند که براى باز پس گیرى مشروطه از پادشاه دیکتاتور به تهران خواهند رفت و با نیروى سوار و تیر اندازان بختیارى کار محمد على شاه را خواهند ساخت .
مشروطه خواهان از تبریز 
، مشروطه خواهان گیلان و مازندران از شمال و بختیارى ها و قشقائى ها از جنوب وارد تهران شدند و شاه خائن و مزدور دولت تزارى روس به سفارت روس پناهنده شد و به خارج گریخت و مشروطه خواهان شیخ فضل اله نورى مجتهد دربارى را در تهران به دار کشیدند. مشروطه پیروز شد و عدل مظفر با نشان شیر و خورشید بر سر در مجلس شوراى ملى در میدان بهارستان نصب شد و بهار آزادى در ایران شکوفه باران شد.
بى تردید جنبش مشروطه یکى از بزرگترین شاهکارهاى ایرانیان در آسیا و خاورمیانه در قرن بیستم بود و هست ، جنبش مشروطه توانست با ایجاد شکاف بین روحانیون قشرى و متعصب که از دوران صفوى مانند بختک بر روى اندیشه آزاد سایه افکنده بودند و ملت ایران  را در بى سوادى  ، نکبت و ادبار فرو برده بودند از بخش دیکر روحانیون که ملایم و منطقى بودند فاصله انداخته و با هم داستان شدن آزادى خواهان از جریان هاى گوناگون مانیفست مشروطه خواهى مدرن و سکولار با الگو بردارى از قانون اساسى پادشاهى بلژیک،  قانون اساسى و متمم آن  را به همت آزاد مردانى چون تقى زاده ، مؤتمن الملک و موشیر الدوله تدوین نمایند و  برگ زرینى را در تاریخ مبارزات ملى ما ایرانیان به ثبت برسانند.
افسوس که برگ زرین قانون اساسى مشروطه ایران  و حکومت سکولار – دموکراسى دوباره در چنگال شیخ کرکى ها ، ملاى کنى ها ، شیخ فضل اله ها و در پى سهل انگارى و بى تدبیرى روشنفکران ایرانى در سال ١٣۵٧ روحانیون همراه با سپاه پاسداران که نقش ترکان قزلباش را دارند کشور دارا و همه دارائى هاى آن را بین خود برادر انه تقسیم کرده اند و آزادى و حاکمیت ملى را به گروگان گرفته اند.
امروزه ملت آزاده ایران از جشن و پایکوبى و گرامى داشت سالروز فرمان مشروطه محروم است و رژیم جمهورى اسلامى نامى از این پیروزى بزرگ ملت ایران در برابر استبداد را  نمى برد . جمهورى اسلامى خواهان آنست که این روز سرنوشت ساز در تاریخ پر فراز و نشیب ایران به فراموشى سپرده شود و این بر آزادگان ایرانى است که خاطره این رویداد بزرگ و جنبش آزادى خواهانه ملت ایران را در قلب خود زنده نگاه دارد.
کاووس ارجمند
۵ اوت ٢٠١۴ برابر با ١۴ امرداد ١٣٩٣ خورشیدى
تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است