تغییر موازنه استراتژیک در منطقه(خاورمیانه)- آیا توافق ایران و عربستان نشانه عصر پساآمریکایی در خلیج فارس است؟


آیا توافق ایران و عربستان نشانه عصر پساآمریکایی در خلیج فارس است؟
به قلم دکتر فریبرز صارمی پژوهشگر روابط بین الملل، عضو کمیسیون سیاست خارجی حزب دموکرات مسیحی آلمان و پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک ISSA
نقش پکن در ترمیم مناسبات ایران و عربستان سعودی، فصل تازه ای را نه تنها بین تهران و ریاض بلکه برای چین در خلیج فارس هم باز کرده و می تواند آغازی بر شکل و شمایل جدیدی از روابط بین دولت های این منطقه و همچنین با قدرت های بزرگ باشد. عربستان سعودی و ایران روز جمعه اعلام کردند که پس از هفت سال خصومت، توافق کرده‌اند روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند.در بیانیه‌ مشترک روز جمعه در پکن، ریاض و تهران اعلام کردند که قصد دارند طی دو ماه آینده سفارت‌های خود را بازگشایی کنند.در بیانیه مشترک آمده است: وزرای خارجه دو کشور برای اجرای این تصمیم و اتخاذ تمهیدات لازم برای تبادل سفرا با یکدیگر دیدار خواهند کرد. دو طرف توافق کردند که به حاکمیت و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر احترام بگذارند. همچنین ریاض، تهران و پکن تمایل خود را برای به کارگیری تمام تلاش ها در جهت تقویت صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی ابراز کردند.گفته می شود مذاکرات از ۶ مارس در پکن بین علی شمخانی، رئیس شورای امنیت ملی ایران، مساعد بن محمد العیبان مشاور شورای امنیت ملی عربستان و وانگ یی، دیپلمات ارشد چین در جریان بود. شمخانی گفت: رفع سوء تفاهم‌ها و نگاه‌های آینده‌نگر در روابط تهران و ریاض قطعاً منجر به ارتقای ثبات و امنیت منطقه و افزایش همکاری‌های کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و جهان اسلام برای مدیریت چالش‌های کنونی خواهد شد. همچنین العیبان در سخنرانی پیش از امضای توافقنامه با همتای ایرانی خود، عدم مداخله در حاکمیت کشورها را به عنوان رکنی اساسی برای توسعه روابط خواند. وی همچنین گفت: ما برای آنچه به دست آورده‌ایم ارزش قائلیم و امیدواریم که گفت‌وگوهای سازنده را بر اساس ارکان و پایه‌های موجود در توافق ادامه دهیم. وانگ نیز با بیان اینکه شی جینپینگ، رئیس جمهور چین از همان ابتدا از این توافق حمایت کرده است، گفت: ما به ایفای نقش سازنده در رسیدگی صحیح به مسائل کانونی در جهان امروز مطابق با خواست همه کشورها و نشان دادن مسئولیت خود به عنوان یک کشور بزرگ ادامه خواهیم داد. او گفت که چین به عنوان یک میانجی خوش نیت و قابل اعتماد صادقانه وظایف خود را به عنوان میزبان گفتگو انجام داده است.
افزایش نقش چین در خاورمیانه
این آشتی در حالی صورت می گیرد که چین در حال گسترش روابط دیپلماتیک خود در جهان عرب است و در میان کشورهای عرب نیز اخیرا به طور متقابل رویکرد مثبتی نسبت به چین به وجود آمده است. این مساله به خوبی در سفر رئیس

جمهور چین، شی جین پینگ، به ریاض به عنوان بخشی از سفری که ۱۴ نفر از سران کشورهای عرب را گرد هم می آورد، قابل مشاهده بود. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان دنیا میانجیگری چین در بهبود روابط بین عربستان سعودی و ایران را یک پیروزی استراتژیک برای چین در برابر آمریکا در خاورمیانه می دانند. احمد عبودوه عضو برنامه های خاورمیانه در شورای آتلانتیک در اینباره می گوید: «این توافق، مشروعیت چین را به عنوان یک میانجی دیپلماتیک سنگین وزن که قادر به حل خصمانه ترین رقابت ژئواستراتژیک در منطقه است، تقویت می کند. این مساله شرایط را برای تغییر موازنه استراتژیک بین چین و ایالات متحده در خلیج فارس فراهم می کند. تردید ایالات متحده برای صرف سرمایه سیاسی بیشتر برای میانجیگری در مناقشات به طور فزاینده ای در خاورمیانه به عنوان شاهدی بر افول قدرت ایالات متحده و تمرکز آن بر رقابت با چین در اقیانوس هند و اقیانوس آرام است. این توافق همچنین می‌تواند گزینه‌های استراتژیک‌تری را برای رهبری چین فراهم کند، زیرا تنش‌زدایی بین ریاض و تهران لایه نازکی از امنیت و ثبات لازم برای صادرات نفت به چین، خطوط ارتباطی دریایی تجاری و سرمایه‌گذاری‌های کمربند و جاده چین را ایجاد می‌کند». اندرو پیک عضو ارشد برنامه های خاورمیانه شورای آتلانتیک نیز این توافق را اولین مشارکت یکجانبه چین در دیپلماسی خاورمیانه، و زنگ خطری برای نقش ایالات متحده در آینده می داند. میشل دوکلو از اعضای ارشد مرکز رفیق حریری برای خاورمیانه و سفیر سابق فرانسه در سوریه نیز در اینباره معتقد است: «این رویداد نشان دهنده یک موفقیت واقعی برای دیپلماسی چین است. چین تلاش دارد به عنوان یک قدرت مسالمت‌آمیز با ارائه راه‌حل‌های سازنده موقعیت خود در خاورمیانه را بهبود بخشد». دوکلو میانجیگری چین را به‌عنوان اقدامی تکمیلی برای طرح صلح پکن در مورد جنگ اوکراین دانست. اهمیت عادی سازی روابط ایران و عربستان نه تنها در تاثیرات این خصومت بر امنیت خلیج فارس و ماورای آن بلکه در باز کردن فضای تازه ای برای چین در این منطقه از جهان است. چین امروز مهمترین شریک تجاری کشورهای منطقه موسوم به خاورمیانه است و علاوه بر سرمایه گذاری زیرساختی، نزدیک به ۴۰ درصد از نفت خود را از این کشورها تامین می کند. طبق برآوردها، چین تا ۲۰۴۰، قریب به ۶۰ درصد یا بیشتر از نفت مصرفی خود را ناگزیر از خلیج فارس وارد خواهد کرد. این وابستگی فزاینده، برای چین چاره ای جز تلاش برای افزایش نفوذ سیاسی و کنترل امنیتی در خلیج فارس باقی نمی گذارد. در دهه های اخیر این وظیفه را ایالات متحده انجام داده و پکن ترجیح می داد که از سواری رایگان آمریکا بهره مند شود. اما بی میلی رو به افزایش آمریکا برای برعهده گرفتن مسئولیت های دور از خانه و به ویژه در مناطقی که دارای اهمیت حیاتی برای منافع ایالات متحده نیستند، نه تنها تکیه پذیری کشورهای عرب این منطقه به آمریکا را کاسته بلکه چین را تشویق کرده که رأساً وظیفه تامین امنیت منابع و گذرگاه های انرژی را برعهده بگیرد. ناظران امور جهانی، تاسیس پایگاه نظامی چین در جیبوتی در سال ۲۰۱۷ را تحول عمده ای در ابعاد نظامی حضور ماورای سرزمینی چین شمرده اند که ممکن است با تشدید رقابت های چین و آمریکا در سالهای پیش رو، بر تعداد این پایگاه ها افزوده شود.

توافق پکن هرچند نشانه ای از فرارسیدن عصر پساآمریکایی در خلیج فارس دانسته شده اما هنوز زود است که پایان عصر آمریکا را در این منطقه اعلام کرد. ایالات متحده همچنان بیشترین پایگاه های نظامی و نفوذ سیاسی بالایی در میان کشورهای این منطقه دارد و به نظر نمی رسد قصد داشته باشد به آسانی عرصه را به چین واگذر کند. این کشور تنها ۷ درصد از انرژی خود را از خلیج فارس وارد می کند اما این منطقه به دلیل نقش آن در ثبات بازارهای جهانی و اهمیت گلوگاهی در تردد دریایی در اقیانوس هند اهمیت قابل توجهی برای واشنگتن دارد. به این ترتیب، این احتمال وجود دارد که همزمان با ناتوانی پکن و واشنگتن در حذف دیگری، نوعی از توافق نانوشته پیرامون منافع مشترک آنها متمرکز بر امنیت انرژی در جریان باشد. توافقی که دو ابرقدرت را برای حفظ امنیت و صلح به نحوی که ثبات جریان انرژی را تضمین کند، به همکاری توأم با رقابت وادار می کند. کارنامه منفی آمریکا در مداخلات و جنگ های منطقه ای که موجب شده نگرش عمومی در این منطقه به آمریکا منفی باشد، فرصتی بی نظیر برای چین فراهم کرده که در فقدان چنین نگرش های منفی، اعتماد کشورهای منطقه را به خود جلب کند اما معلوم نیست که با توجه به شدت رقابت کشورهای این منطقه که زمینه ها و ریشه های تاریخی انکارناپذیری دارند، تا کجا پکن خواهد توانست به منزله یک میانجی بی طرف و صادق که می کوشد منافع همه دولت های منطقه را در ترتیبات امنیتی و سیاسی جدید درنظر بگیرد، به نقش آفرینی خود ادامه بدهد. با همه این تردیدها، نقش پکن در ترمیم مناسبات ایران و عربستان سعودی، فصل تازه ای را نه تنها بین تهران و ریاض بلکه برای چین در خلیج فارس هم باز کرده و می تواند آغازی بر شکل و شمایل جدیدی از روابط بین دولت های این منطقه و همچنین با قدرت های بزرگ باشد.

هامبورگ – ۱۳ مارس ۲۰۲۳

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است