تظاهرات ضدجنگ علیه کدام جنگ برافروز؟ اقبال اقبالی


اینروزها بحث “جنبش ضد جنگ” در برخی از شهرهای اروپا, به موضوع روز برخی کنشگران سیاسی تبدیل شده است۔
امروز دوران شعارهای عام پوپولیستی سر آمده و نمی توان بر این واقعیت انکارناپذیر تاکید نکرد که جنگ و صلح دول، ابزار تامین منافع و سیاست های کشور ها و تابع منافع آنها بوده و بایستی ترجمان سیاسی مشخص آنها جهت روشنگری میان مردم برده شود.
صلح خواهی خارجی یک حکومت مستبد، می تواند تدارک تشدید جنگ در جبهه داخلی باشد ویا جنگ طلبی آنهم در خدمت نظامی کردن کشور و اعمال حکومت نظامی باشد. بنابراین جنگ افروزی و صلح خواهی نمی توانند تهی از بار سیاسی و تامین منافع دول تبیین شوند۔
موضوع مشخص اکنون، سیاست های امریکا و حکومت اسلامی می باشد که تنش بین آنها اوج یافته و موجب نگرانی های مردم شده و بقولی؛ روی اعصاب مردم پاتیناژ بازی می کنند.
قرار دادن مردم در فضای ملتهب و داغ نگه داشتن گفتمان جنگ دو کارکرد دارد. از یکسو به چرخش موتور صنایع نظامی امریکا و کشورهای صنعتی شتاب می دهد، و از سوی دیگر دست حکومت هائی نظیر جمهوری اسلامی باز می کند تا با برجسته کردن خطر جنگ خارجی، برای جنگ خود علیه مردم حقانیت دست و پا کند.
کشوری دمکراتیک و سوسیال که دارای حکومت و جامعه سالم است, نمی تواند خواهان جنگ و جنگ افروزی باشد۔ جنگ و جنگ طلبی پیوند ناگسستنی یا سلطه طلبی، فزون طلبی و استیلاجوئی حاکمان دارد.
قلدری و باجگیری امریکا و اسلام گستری (فاشیسم دینی) حاکمان ایران، هیزم تنش و احیانن جنگ می باشند. ایندو هر کدام از خاستگاه خود به جنگ هراسی و تنش های موردی برای مصرف داخلی و خارجی نیاز دارند۔ چنین سیاست هائی بازی با آتش است و تضمینی برای حفظ مدیریت شدگی تنش ها در موقعیت کنونی منطقه وجود ندارد.
راه اندازی جنبش ضد جنگ در مورد مشخص ایران، هنگامی حیات دو سوی معادله با گفتمان سودآور جنگ و التهاب فضای جنگی بستگی دارد، در عمل جایگاه جنگ داخلی (سرکوب ملت ایران) در هیاهوی جنگ خارجی (امریکاستیزی) گم می شود.
میدان جنگ واقعی و سنگرهای راستین مبارزه اکنون در ایران هستند و ترجمان جنبش ضد جنگ در ایران، ادامه قیام آبانماه است.
با توجه به۴۰ سال جنگ آئینی, فرهنگی, اقتصادی, سیاسی و نظامی علیه مردم ایران توسط اسلامگرایان حاکم، پرسش اینست که چه جنبش ضد جنگی ضروری تر از پایان دادن به جنگ حکومت اسلامی علیه کشور و ملت ایران است؟
ایران و ایرانی در هیچ جنگ خارجی نمی توانست چون امروز , از درون ویران گردد و فوندامنت های سیاسی, فرهنگی, اقتصادی, اخلاقی, زیست محیطی ۔۔۔ آن ترک بردارند۔
می خواهم توجه خواننده را به جنگ حکومت اسلامی با کشور و ملت ایران جلب کنم و بر ضرورت جنبش ضد جنگ حکومت علیه مردم در کشور تاکید کنم۔ جنگ حکومت اسلامی با کشور و ملت ایران به مرحله سرنوشت سازی رسیده است۔ قیام آبانماه افق قیام همگانی و انقلاب سوم در ایران را برابر ما قرار داده است۔
جنگ افروزی حکومت اسلامی علیه ایران و مردمانش و نیز علیه جهانیان را با قیام ملی می توان پایان داد و جنبش ضد جنگ از فیلتر براندازی می گذرد و هیچ چیز نمی تواند این الویت مردم و اپوزیسیون را تحت الشعاع قرار دهد.
به پرسش آغازین بر می گردم؛
جنبش ضد جنگ علیه کدام جنگ افروز؟
باید از اسب دون کیشوت پیاده شد و در زمین ایران برای صلح پایدار جنگید، برای صلحی که در تناقض ماهوی با سیاست، ائدئولوژی، فرهنگ و مسلک حاکمان ایران است.
در ایران ما سه مشی سیاسی عمده در قبال جنگ و صلح وجود دارد.
گروه نخست کوشش می کنند تا به اعتبار نیروی خارجی به قدرت چنگ اندازند. برای این گروه، مردم تنها ابزار تشریفاتی کسب قدرت هستند و لاغیر!
گروه دوم امریکاستیزانی هستند که تمام هم و غم شان مبارزه با امپریالیست بوده و بخشی از آنها در امریکاستیزی همسفره جمهوری اسلامی هستند. در میان این گروه، دارو دسته ای بی بو و بی خاصیت فرقه ای و ایدئولوژیک وجود دارند که پیشینه طولانی همکاری با حکومت اسلامی داشته و آماده اند تا در بزنگاه ها، آب را به آسیاب نظام بریزند.
گروه سومی هم هست که خاستگاه سیاسی شان منافع و مصالح ایران و جامعه ایران است. سیاست و چشم امیدشان به مردمان آگاه ایران می باشد تا آنها با اتکاء به قدرت خویشن، توازن قوا را در خیابان تغییر دهند. بخش بزرگ این نیروی مستقل، سوسیال، لائیک و دمکرات، جمهوری خواهان سرنگون طلب هستند که سیاست را از منظر منافع ایران و مردمانش و نیز در همبستگی با اکثریت جامعه می فهمند و در میدان هائی که جنبش سرنگونی حکومت اسلامی را تضعیف می کند، بازی نمی کنند و پاسخ شفاف به پرسش “تظاهرات ضدجنگ علیه کدام جنگ برافروز” می دهند!

ژانویه ۲۷, ۲۰۲۰

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است