تصویری از درونمان- ضیاء مصباح; جبهه ملی تهران


دراندرون خانواده هایی که فرزندان و اولیاء باهم صادق و صمیمی نیستند ، اعتمادی در این پناهگاه یعنی « ماورای آرامش و آسایش » میان آنان وجود نداشته، به یکدیگر بدبین و ناسپاس، نیازهای اولیه تامین نشده، امکان تحصیل ودرمان فراهم نشدنی، رفتار فردی و اجتماعی نا مطلوب و از حالت عادی خارج، از نیازهای اولیه مثل خوراک و پوشاک بی بهره مانده باشند …

در سوی دیگر پدر و مادر بجای مشارکت، هماهنگی و اداره منزل هر یک بکاری که مربوط به محیط زندگی مشترک آنان نیست سرگرم و پاسخگویی در قبال خود و دیگر اعضاء خانواده نداشته، تشنج دایمی نیز بر این محیط حاکم باشد و…

اینده اعضاء این واحد اجتماعی از لحاظ « اندیشه و معیارها ی رفتاری و تربیتی » چگونه بوده وچه سر نوشتی در انتظار انان و متعاقبا اجتماعی که در ان می زیند میباشد ؟

در این میان کدامیک بیشتر مقصرند؟ پدر که کانون خانواده را تشکیل داده، در ایفای نقش فرو گذار کرده، یا همسر و فرزندان کدامیک ؟

با تصویری که از محدوده ای کوچک امد چگونه باید مقصر اصلی را متوجه نابخردی و ناتوانی هایش نمود و به جرم بی تدبیری و بی لیاقتی مجازاتش نمود .

از سوی دیگر افراد این کانون فرضی هریک بنوبه و سهم خود علاوه بر مجازات که از ان برخوردار و پیوسته متحمل ان بوده اند، چگونه بایستی در روش، منش و باور خود تجدید نظر نمایند و طرحی نو دراندازند ؟

اصولا ایا تک به تک انان در ایجاد شرایط حاکم بر خود مقصر نیستند ، که با سکوت و بی تفاوتی یا بی خبری از اینده و نقش خود ، ادامه وضعیت را با تحمل مشکلات تشدید نموده و به ان عادت کرده اند.

آیا اینان نبایستی مورد بازخواست قرار بگیرند تا راه و روشی دیگر را برگزینند؟

مثال فوق به این مناسبت امد و این تصویر دلهره اور که با شرایط اجتماعیمان(هر چند قطره در مقابل دریا) مطابقت دارد به این دلیل ترسیم شد تا نیشتری بر سیستم بشمار اید ، ایا وقت آن نرسیده تا از توسعه بیشتر این شرایط ، همه با هم جلوگیری نماییم؟

آنانکه از بامدادان تا شامگاهان در رفت و آمد به محل کار « اگر شغل مفید و سازنده ای باشد » با وسیله شخصی میباشند از چگونگی رانندگی ، شلوغی ها ، وضع عصبی و بر خوردها مینالند و کسانیکه از « وسایل عمومی» استفاده مینمایند با ازدحام میلیونی مردم گرفتار معاش و حضور فعالانه جیب برهای موبایل به دست سریع العمل وپاسخگو نبودن مراجع مربوط در جمع اوری انان مواجهند، ایا گذارتان به کلانتری ها اوفتاده تا در پی خالی شدن جیبتان در روز روشن بوسیله گروه جیب بر حرفه ای ، انهم در ایستگاه اتوبوس تندرومسقف یا مترو ، مجهز به دوربین های مدار بسته ، با گروه متشکل ، با برنامه ، سازمان یافته و خطرناک بیکاره معتاد و مسلح به اسلحه سرد ، از همه مهمتر شناخته شده ، دستگیر شده و رها شده ! به قصد دادخواهی به انانی پناه ببرید که اگر سر پرستشان اراده کند در یک لحظه همه امکانات مهیا میشود تا منافع گروه مقتدر رانت جو به خطر نیفتد، در این شرایط« مسیولان غیر پاسخگو» بشدت مدعی مدیریت بهینه امن ترین کشور منطقه میباشند در حالیکه این ادعا « امنیت پلیسی سیاسی» ممکنست مصداق داشته باشد ولی از سایر لحاظ که به نمونه هایی اشارت رفت « بدون اغراق» در میان بسیاری کشورهای هم سطح «مقام اول» را دارا میباشیم و جامعه از امنیت حداقلی به دلایل مختلف منجمله « دغدغه معاش و بیکاری» محروم شده است .

بدون واهمه در مورد « امنیت واقعی اجتماعی موجود » میتوان گفت : بی در وپیکر ترین وضع و نابسامان ترین شرایط را داریم که میتوان از واژه « دزد بازار» استفاده کرد و مناظره ها ، افشا گری های ولایتی و میرزاده در مورد دانشگاه آزاد ، عملکرد بانک مرکزی در رابطه با موسسات مالی ، تهیه و تامین مخارج مراسم مختلف که این روزها شاخص بود، پرداختهای زیر میزی که در بسیاری موارد کارگشا میباشند و….مبین انست .

مامورین ملبس به لباس رسمی و معمولی تحت عناوین: بازرس ، بسیج ، مامور اطلاعات ، آمرین به معروف ، خبر رسان و… با بودجه و بار مالی کلان از محل بیت المال ، که امنیت را با تعریفی دیگر به انان تفهیم کرده و از وظایف اصلی دور مانده اند بر نابسامانی ها افزوده است.

موتور سوارا نی که با صحنه های ساختگی درپی « کیف ربایی و قاپ زدن گردن بندهای مرد و زن» در هر کوی و برزن « پیاده و سواره » مشابه گروههای تعلیم یافته جیب بری که ذکرشان رفت و یا « فرزند ربایانی که طفلان صغیرربایش شده را در ۴ راهها زیر اتومبیلهای گران قیمت قرار میدهند » و راننده بی خبر از همه جا را به پرداخت دیه محکوم مینمایند نوعی اشتغال بشمار میرود .

عکس و تفصیلات همه این خاطیان که حاضرند شبها در زندان بیتوته کنند در اختیار دادرسان دور مانده از داد ( که از جنس همین مردمند و بیشتر گرفتار روز مره گی و در پی معاش ) در ژستهای مختلف قرار دارد و در صورت شناسایی و تشکیل پرونده ، اثبات موضوع و دوندگی ها با مدعی است !

موسسات مالی که کار انان کمتر از جیب بری انهم با تایید عملی یا اهمال بانک مادر نیست و این روزها شهره خاص و عام که مثنوی هفتاد من میشود.

از همه موثر تربیکاری و دغدغه معاش و کمبود در امد در مقایسه مخارج سر سام اور که مثلا هر کیلو پیاز در این فصل گرما با انهمه محصول حدود ۳ هزار تومان رقمی معادل ۳برابر پارسال که تورم یک رقمی نشده بود ! عرضه میشود و دیگر « نارمکی» نمانده که از انجا خرید کنیم ! و کاش کشاورز بهره افزایش قیمت را میبرد .

آنچه بطور نمونه آمد هر یک حدیث مفصل دارد و بیهوده گی های غالب برافکار و متعاقب آن انحرافات وچکنم.

از انطرف کمکهای میلیاردی به کشورهای منطقه، موشک پرانی واحداث کارخانجات زیر زمینی تسلیحاتی ، که بقول ظریف با اشاره ای منهدم شدنی است ، ریخت و پاشهای درونی غیر قابل کنترل یا قابل محاسبه در بخش خصولتی، در دسترس بودن امثال خاوری های تازه دیده شده در کوی وبرزن کانادا و در درون بازداشتگاهها بمانند زنجانی ها و برنامه های شهرداری زمین و اسمان فروش شهرمان و…

ایا پدرو مسیول اصلی این خانواده بزرگ ملت از حداقل وظایف تعریف شده خود مشابه متولی کوچکی که به ان اشارت رفت، ناتوان نمانده و ۴ دهه برای ارزیابی درجه توانمندی انان و اطاق فکر بدیعشان کافی نیست؟ و اینان مسیول همه نابسامانی ها نیستند ، بیتی که پیوسته در بیان علت العلل شرایط بیاد می اید « مکن در این چمنم سرزنش به خود رویی _ چنانکه پرورشم داده اند میرویم »، آیا هنوز فرزندان این ملک باستانی در پی اشتباه پدرانشان مستحق و طاقت تحمل مجازات بیشتری را دارند واین نا بسامانی که تار و پود مملکت و ملتمان را در نوردیده و منافع ملی را در شرف نابودی قرار داده – بایستی ادامه یابد.

در این وادی هیچ فکر کرده اید نقش احاد ملت چیست تا در ارتباط با وظیفه انسانی- اجتماعی بیش از این قصور، بیتفاوتی و بی توجهی ادامه نیابد .

البته در شرایطی ارام و بدون تخریب سر مایه های ملی، دولت روحانی در دوران دوم « با همه موانع و کارشکنی ها » چگونه باید به این شرایط خانمان برانداز « حاصل عملکرد ۴ دهه مجموعه» که « خود یکی از انانست و به ملت پیوسته » خاتمه دهد و طرحی نو در اندازد ؟

اصولا ایا انچه امد: سیاه نمایی است ، واقعیت است؟ یا حقیقت ، ازسر دلسوزی یا عناد ، خیر خواهانه و هشدار دهنده ، یا ضد مردمی و عناوین و واژهایی از این دست. نکند هنوز باید دنبال پرتقال فروش بگردیم؟

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است