بینشی برای ایران آینده؛ سخنرانی کورش زعیم در کنفرانس حقوق بشر هامبورگ


بینشی برای ایران آینده
سخنرانی کورش زعیم در کنفرانس حقوق بشر هامبورگ
۱۹ آذر ۱۳۹۳ – ۱۰ دسامبر ۲۰۱۴
عالیجنابان، بانوان و کدبانان،
از اعلام بیانیه جهانی حقوق بشر در ۱۹۴۸، هرگز تصور نمی شد که جامعه جهانی در هزاره سوم در چنین ژرفای اهریمنی و بیرحمی سقوط کند. اهریمنی و بیرحمی به وسیله گروههای متعصب مذهبی سازمان یافته توسط سیاستمداران متوهم کشورهایی که پیگیر بلند پروازی های بزرگ هستند؛ و نقض فاحش حقوق بشر توسط بیش از نیمی از دولتهای جهان که با رای آزاد مردم برگزیده نشده اند و مردمشان آنان را نمی خواهند.
چرا چنین سیر قهقرایی ذهن بشری در این دوران دانش و تکنولوژی پیشرفته؟ پاسخ آزمندی و سوء استفاده از انسانهای بیسواد و فقیر و ناامید از آینده است. بیست درصد جمعیت جهان هنوز بیسواد هستند، این حدود یک و نیم میلیارد تن است، که بیشتر در جنوب و غرب آسیا، افریقای مرکزی و کشورهای عرب متمرکز هستند. با نرخ تولید مثل نسبتا بالا در این مناطق و چیرگی دولتهای خودکامه و فاسد، انتظار می رود که خشونت انسانی حتا بیشتر از آنچه امروز تجربه می کنیم رشد کند. بیشتر این مناطق زیر نفوذ خوانشی افراطی از مذهب هستند که ایمان خشک و عبودیت و تکلیف گرایی ضد طبیعت بشری را تجویز میکند. بنابراین، جمعیت بیسواد و فقیر از تلقین های خشونتگرایانه مصون نیستند.
چهل درصد جمعیت های کشورهای اسلامی زیر خط فقر هستند، در حالیکه حاکمان و برگزیدگان حکومت هایشان از ثروتمندترین جهان می‌باشند. در ده کشوری که بیشترین افراطگرایان مذهبی و جهادگرایان تروریست را تولید می کنند، نرخ بیسوادی بین ۴۱٪ تا ۷۲٪ است؛ و همه این کشورها توسط ابرثروتمندان اداره می شوند، و بخش عمده ای از جمعیت آنها زیر خط فقر قرار دارند. این شرایط زمینه مساعدی برای بوجود آمدن و تکثیر رفتار جهادی افراطی، و جهادی برای استخدام است.
ایران در میان کشورهای اسلامی با ترجمان متفاوتی از اسلام یک جزیره است. چه شیعه، سنی یا از باورهای دیگر، ما ایرانیان متفاوت می اندیشیم. ما بر زیربنای ستبر یک فرهنگ کهن انساندوستانه ایستاده‌ایم که ارزش های کهن مردم دوستی، گرامیداشت زندگی، آزادی گزینش و برابری مذهب ها و باورها، بر جهان اثر گذاشته ایم؛ هرچند که بیشتر این ارزشها، امروزه بعلت حکومتی غیردموکراتیک و ارزشهای تحمیلی بیگانه با فرهنگی ایرانی، در جامعه ما غایب است.
در طول سده گذشته، ما در دو انقلاب برای دستیابی به یک حکومت دموکراتیک تلاش کردیم؛ ولی بجز چند سال کوتاه در میانه سده، به هدف خود نرسیدیم. جایگاه جغرافیایی حساس و راهبردی کشور ما، نشسته بر روی بزرگترین ذخایر انرژی در جهان، و در گلوگاه آبراه انرژی جهان، کشور ما را میدان بازی قدرتنمایی ها و توطئه های بین المللی کرده، که سبب اصلی ناتوانی ما در ایجاد و نگهداری یک دولت دموکرات بوده است.دولتهای خودکامه و ایدئولوژیک، با وجود منابع طبیعی و انسانی غنی، ما را از پیشرفت و رفاه اقتصادی بازداشته اند، و شرایطی ایجاد کرده اند که کشورمان را رتبه اول جهان در فرار مغزها و فرار سرمایه کرده است.
برای اینکه ما بتوانیم خانه خود را به نظم درآوریم و به ساختن آینده بپردازیم، نخست باید صلح و امنیت باشد. صلح در منطقه آشوب زده ما که گرفتار موج خشونت و بی ثباتی شده است. ولی، برای دستیابی به صلح و امنیت، ما باید سبب های ریشه ای خشونت و بی ثباتی را بشناسیم.
ما نمی توانیم در صلح پایدار زندگی کنیم و به شکوفایی اقتصادی و رفاه برسیم، وقتی همسایگان ما در عدم امنیت، بی ثباتی و فقر بسر می برند. ما باید نسبت به مسایل آنها حساس باشیم و در این راه به آنها یاری برسانیم. نبود امنیت در همسایگی، به کشور ما هم رخنه میکند و باعث گسیختگی برنامه های ما برای توسعه اجتماعی و اقتصادی می شود.
من باور دارم که برای افتادن در راه صلح و پیشرفت، ما باید چهار چالش عمده را بر دوش بگیریم:
۱. برنامه های کارآمد برای زدودن بیسوادی.
۲. برنامه های کارآمد برای زدودن فقر.
۳. برنامه های کارآمد برای بیرون نگه داشتن ایدئولوژی از حکومت.
۴. ایجاد همکاری سازنده با همه ملت های دیگر.
در تاریخ، دو نظام ایدئولوژیک دولتی ثابت شده که در بهبود کیفیت زندگی بشدت شکست خورده اند: دولت کمونیستی و دولت مذهبی. دولتهای کمونیستی هر کجا که استقرار یافتند، فقر برای توده مردم و فساد دولتی و نارضایتی گسترده بوجود آوردند. و دولتهای مذهبی باعث هزار سال فقر و عقب افتادگی روشنفکری و علمی و اقتصادی، همراه با خشونت و قساوت در اروپا شدند. همین شرایط ولی خونین تر، برای سیصد سال از سده هفده‌ام علیه ایران، خاورمیانه و شمال افریقا رخ داد که امروزه در همین منطقه ها در حال بازتولید است.
من باور دارم که حتا دیکتاتوری‌ها، در نبود بیسوادی و فقر، نمی توانند ایجاد شوند یا دوام بیاورند. سواد ما را قادر میسازد دانسته های خود را افزایش دهیم و بتوانیم برای خودمان تصمیم بگیریم. رفاه اقتصادی ما را از تسلیم در برابر خودکامگی یا بردگی ایدئولوژیک باز می دارد. نگهداشتن مذهب خود به عنوان یک باور شخصی، ما را از وسوسه پیروی از آنچه خردمندانه نباشد نجات می دهد. آموزش دانش، و رفاه اقتصادی، موثرترین سلاح علیه بردگی ایدئولوژیک است که از نادانی و ناامیدی تغذیه میشود.
ما در ایران اکنون با چالش جدیدی روبرو هستیم؛ و آن هدایت کشور زخم خورده، و مردم سرخورده، خود بسوی یک نظام دموکراتیک راستین و پایا، بر پایه فرصت برابر برای همه، آزادی گزینش و حقوق شهروندی کامل وپیمایش بسوی خوشبختی هستیم. در برابر سوء مدیریت فاحش و فساد باور نکردنی که در سه دهه گذشته بر ملت ما تحمیل شده، ما آرزوی بازگشت به چند سال دموکراسی و دولت پاک را، که در میانه دهه ۱۹۵۰ از آن برخوردار بودیم، داریم.
ما آرزو داریم میهن خود را از یک حکومت تک بعدی، فاسدپرور و ناقض حقوق بشر پس بگیریم، و از آن یک دموکراسی نمونه بر پایه رعایت کامل حقوق بشر، که با فرهنگ ایرانی همخوان است، بسازیم.
و برای یک ایران نوین، ما در جبهه ملی ایران، بینشی درازمدت و برنامه‌های اجرایی داریم. ما طرح ها و برنامه های خود را تدوین و منتشر کرده ایم که چگونه قانون اساسی باید بازنویسی شود و چگونه باید یک دولت مردم سالار کشور را اداره کند.
نخست و مهمتر از همه اینست که مردم نمایندگی راستین و منصفانه در برنامه ریزی برای کشور، و در مسئولیت های مدیریتی کشور داشته باشند. حوزه های انتخاباتی، بنابراین، باید به گونه بخش بندی شده باشند که همه مردم و همه استانها را منصفانه نمایندگی کنند. ما برای یک دولت کمتر متمرکز برنامه ریزی کرده ایم، که شامل مجلس های قانونگزاری در سطح استان، بخش، شهر و روستا خواهد بود، تا نقش مردم و دخالت در قانونگزاری و تصمیم گیریها گسترده شود.
افزون بر مجلس شورای نمایندگان کنونی، ما مجلس دیگری را هم برنامه ریزی کرده ایم به نام مجلس “مهستان”، باز زنده سازی کنگره دوهزار ساله ایرانیان، که شامل دو نماینده از هر استان کشور بدون توجه به جمعیت یا مساحت استانها خواهد بود. این سامانه قانونگزاری و تصمیم گیری مشترک دو مجلس جمعیتی و استانی اجازه خواهد داد تا بودجه ملی و منابع کشور منصفانه و همساز با نیازهای توسعه و پیشرفت میان استانها تقسیم شود. انتخابات برای همه مجلس های نمایندگی، آزاد و تنها پیش نیاز سطح تحصیلات نامزدان خواهد بود. همه مقامهای اجرایی و سیاسی کشور به روی همه شهروندان ایران بر پایه شایستگی باز خواهد بود.
از سوی دیگر، هیچ دموکراسی نمی تواند بدون آزادی رسانه ها، حزبهای سیاسی و سازمانهای مردم نهاد پویا و پایا شود. همه اینگونه فعالیت ها باید آزاد و تشویق شوند.
ما برای همه کودکان، که مهمترین سرمایه و آینده کشور را تشکیل می دهند، و نظام کنونی به آنان بی اعتناست، تا سن قانونی آموزش رایگان خواهیم داشت، حتا برای آنان که در کشور ما پناهنده شده اند. هیچ منطقه و روستا بدون مدرسه و هیچ کودکی بجز در مدرسه، نخواهد بود. همه مردم زیر پوشش تامین اجتماعی و درمانی خواهند بود، و تامین حد اقل زندگی برای بیکاران آماده به کار.
ما انرژی مورد نیاز خود را از آفتاب و باد خواهیم گرفت که با توجه به امکانات طبیعی کشور، می تواند یکی از بزرگترین اقلام صادراتی ما باشد. انرژی هسته ای باید بکلی کنار گذاشته شود و حتا همسایگان را هم از ایجاد چنین تاسیسات خطرناکی در کنار ما منصرف خواهیم کرد. تسلیحات هسته ای نه تنها نباید جزوی از زرادخانه ما باشد، که در کارزاری جهانی باید همه کشورهای اتمی را وادار به خنثی کردن تسلیحات اتمی خود کنیم.
برای همه مسئولان فاسد، و همکاران و عوامل آنان که در سی سال گذشته از راههای غیرقانونی مانند رشوه، رانتخواری، قراردادهای فراقانونی و قاچاق سازمان یافته ثروت اندوخته اند، عفو عمومی اعلام خواهد شد، به شرط آنکه مالیات همه درآمدهای غیرقانونی خود را بپردازند و بقیه آنرا در کشور برای ایجاد اشتغال در صنعت و کشاورزی و خدمات سرمایه گذاری کنند. این سیاست جلوی بسیاری از توطئه ها را بدست این فاسدان، که بودجه کلانی در داخل و خارج کشور در اختیار دارند، خواهد گرفت، از ایجاد تشنج در کشور جلوگیری خواهد کرد، و سرمایه هنگفتی با هدایت دولت در راستای پیشرفت اقتصادی بکار گرفته خواهد شد.
ما باور داریم که مجازات اعدام باید لغو شود، و مجازات زندان هم به گونه ای بازنویسی شود که جنبه سازندگی آن بیشتر از جنبه تنبیهی آن باشد و فشار کمتری بر خانواده و نیز بودجه ملی وارد آورد.
مدیریت یک روند هموار برای تغییر به دموکراسی از شرایط تحمل ناپذیر کنونی، نیاز به احساس مسئولیت بیشتر و روشهای سازنده دارد؛ که در طی آن ما باید بیشتر خردمند و کمتر احساساتی باشیم. یک جو ناامنی و انتقامجویی علیه کسانی که کشور را با سوء نیت و سوء تدبیر مدیریت کرده اند و مرتکب خشونت علیه مردم شده اند، نباید پدیدار شود. ما هرگز اجازه تکرار رویدادهای عراق و لیبی و سوریه را نخواهیم داد.
در جهان کنونی که سرنوشت کشورها در زمینه اقتصادی، سیاسی و امنیتی در هم تنیده است، نمی توان از جامعه بین المللی مستقل بود. نیاز به همکاری و همیاری دو سویه است. در سیاست خارجی، ما روابط دوستانه و همکارانه با همه ملتهای جهان بر پایه احترام متقابل و منافع ملی ایجاد خواهیم کرد. روابط ما با همسایگان بویژه برادرانه و همیارانه خواهد بود، که باید با آنها در صلح و همزیستی، داد و ستد و رفت و آمد باشیم. ما باید بسنده نیرومند باشیم تا بتوانیم تمامیت ارضی و صلح و امنیت آنها را بدون نیاز به کمک از دوردست تضمین نماییم؛ تا خود نیز در صلح و امنیت زندگی کنیم. همسایگان ما باید بتوانند بر ما تکیه کنند، نه اینکه دیوار بی اعتمای میان ما و خودشان بسازند.
ما آینده ای از پیشرفت و رفاه را برای ملت خود می بینیم، یک نمونه مردمسالاری و رعایت حقوق بشر، رها از تعصب و تبعیض و افراطگرایی. جامعه ای که به مردم خود انگیزه می دهد تا آرزو کنند و بتوانند آرزوهای خود را دنبال کنند. جامعه ای که مردم بتوانند نواندیشی و نوآوری های خود را پیگیری، و بلندپروازی های خود را برای هر مقام و جایگاهی که دانش و شایستگی آنان اجازه دهد دنبال کنند. ما ایران را سرزمین فرصت ها و سرزمین شکوفایی استعدادها خواهیم کرد، جایی که آرزوها و امیدها می توانند به واقعیت بپیوندند. در ایران آینده، همه باورهای مذهبی گرامی خواهند بود و جایگاهشان در قلب مردم، جایی که براستی باید باشند.
ما کشور خود را بر پایه منابع طبیعی و انسانی خودمان، و استعداد و نبوغ ایرانی، بازسازی خواهیم کرد. و ما این آرزو را که شعار کهن فرهنگ ایرانی “پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک” دوباره راهنما و درونمایه ایرانی بودن باشد، به واقعیت خواهیم رساند.
من از اینکه این فرصت را در این رویداد مهم به من دادید سپاسگزاری می کنم. شب خوش با بهترین آرزوها.
کورش زعیم
تهران – ۱۹ آذر ۱۳۹۳خ

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است