بیتردید همواره در طول تاریخ، وجود «مشکل آب» در این سرزمینِ خشک و نیمه خشک، برای ساکنان ایران زمین موجد ملاحظات و محدودیتهایی بوده است؛ لذا از هزاران سال پیش از آنکه اصطلاح «توسعه پایدار»[۱] در مغرب زمین، متولد شود و در محافل آکادمیک و بین المللی فراگیر و به پارادایمی مسلط، مبدل شود، ایرانیان ، در مدیریت و بهرهبرداری از منابع آب، اصول و الزامات آن را بخوبی دریافته و در عمل رعایت میکردند و بجای زور گفتن به طبیعت، خود را با آن وفق داده بودند. ابداع سیستم قنات که سازگارترین و پایدارترین روش استحصال و بهرهبرداری از منابع آب بوده است و مبتنی بر مشارکت بهره برداران و ذینفعان در مدیریت و بهره برداری از منابع آب بود، نمونه عینی این «پایداری محوری» میباشد. اما متاسفانه آن مشکل دیرینۀ «کمبود آب» در ایران، امروز مبدل به «بحران آب» شده است؛ بحرانی که موجودیت این تمدن کهن را بشدت تهدید میکند.تمدنی که خود مهد توسعه پایدار بوده است، امروزه به وضعیتی ناپایدار دچار گشته که حیرت و عبرت جهانیان را برانگیخته است. برای مثال، دانشآموزن استرالیایی در صفحاتی از یکی از کتب درسی خود که به سیاستهای آبی و پیامدهای آن در جهان پرداخته شده است، مطالبی در مورد« مدیریت سازهای» منابع آب در ایران و نتایج زیان بار آن میخوانند و تصاویری از وضعیت رو به احتضار دریاچه ارومیه را مشاهده میکنند.
خشکیدن رودخانهها و دریاچهها و تالابها، دشتها و همزمان از دست رفتن بخش عمده ذخایر استراتژیک آب زیر زمینی کشور، بحرانهای گرد و غبار، فرونشست زمین و فروچالهها در اقصی نقاط کشور و… همگی شواهدی هستند بر وجود مشکلات جدی در سیاستگذاریهای منابع آب و تداوم رویکرد توسعه ناپایدار در کشوری که در زمینه مدیریت منابع آب در سال ۲۰۱۵ ، از بین ۱۳۳ کشور مورد بررسی، رتبه ۱۳۲ را کسب نموده است و رتبه محیط زیستی[۲] آن نیز در یک بازه زمانی ۱۰ ساله(۱۳۸۵ – ۱۳۹۵) پنجاه پله سقوط کرده و به رتبه ۱۰۵ جهانی رسیده است وهم اکنون در رتبه چهاردهم بحران و استرس آبی در جهان قرار دارد.
سطور حاضر، دیباچهایست بر نوشتههای آتی که در طی آنها، تلاش خواهد شد تا سیاست های آب و توسعه در ایران را از منظر سیاستگذاری عمومی، مورد آسیب شناسی قرارگیرد و بر توجه جدی(و هر چند دیر هنگام) مسئولین و تمامی آحاد جامعه بر پیچیدگیهای مسائل مرتبط با آب در کشور و ضرورت بازبینی رویکرد فعلی سیاستگذاری منابع آب و بهروز رسانی آن، تاکید خواهد شد. اما این آغازین نوشته در این باب، تصویری اجمالی از وضعیت بحرانی منابع آب در ایران ، منطقه و جهان ارایه خواهد داد.
بحران آب چیست؟
در تعریفی ساده، «بحران» عبارت است از وضعیتی که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن مختل نموده و پایداری سیستم را برهم زند. شدت و ضعف بحرانها به عوامل تشدید کننده و یا عناصر کاهش دهنده آنها و تکنیکهای موجود برای مدیریت و مهار آنها، بستگی دارد. از نظر آسیبشناسی، بحران عبارت است از وقفه کامل و یا بخشی از فعالیت گروه یا جامعه، همراه با ضایعات جانی، مادی و محیطی که جامعه مربوطه با منابعی که در اختیار دارد قادر به جبران آن نباشد.
در واقع عدم تعادلهایی که فراتر از آستانه تحمل یک سیستم باشند، موجد بحراناند. رشد جمعیت و گسترش سطح زیر کشت محصولات آبی در سه دهۀ اخیر، بهره برداری از منابع آب در سراسر جهان را افزایش داده و موجب پیشی گرفتن تقاضا بر عرضه و برهم خوردن تعادل موجود در عرضه و تقاضای آب میشود. رحیم میدانی( معاون سابق آب و آبفای وزارت نیرو) معتقد است : «وقتی میگوییم وضعیت کشور در منابع آب بحرانی است مفهوم ریاضی آن این است که بین منابع آب موجود و مصرف آن، تعادل وجود ندارد.»
شاخص «بنیاد کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل»[۳] که به« شاخص سازمان ملل» نیز معروف است، درصد برداشت از منابع «آب تجدیذپذیر» در هرکشور را به عنوان شاخص اندازهگیری بحران آب معرفی کرده است. براساس شاخص مذکور، هرگاه میزان برداشت آب در یک کشور کمتر از ۱۰ %کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد، وضعیت منابع آب بدون بحران تلقی میگردد و چنانچه این شاخص بین ۱۰-۲۰ % باشد، بحران درحد متعادل و اگر این مقدار درحد فاصل ۲۰%-۴۰ % باشد بحران در وضعیت متوسط و هرگاه میزان برداشت آب یک کشور بیش از ۴۰ % کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد این کشور با بحران شدید آب مواجه می باشد. با توجه به اینکه در ایران هم اکنون بیش از ۸۵ % ازکل آب تجدیدپذیر کشور مورد استفاده قرار میگیرد، در واقع کشورمان در وضعیت «بحران شدید آبی» قراردارد.
«بحران آب» از آنجا میآغازد که ، مقدار این ماده حیاتی در طبیعت ثابت و پراکندگی آن نابرابر است ولی مصرف آن بهواسطه رشد جمعیت و به طبع آن گسترش کشاورزی، تغییر سبک زندگی و افزایش بهداشت و رفاه در حال افزایش است. گسترش اقتصاد جهانی مبتنی بر صنعت و فناوری و به دنبال آن افزایش آلایندهها به ویژه گازهای گلخانهای که باعث تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین شده، نیز مزید بر علت شده و همه عوامل پیش گفته، مصرف بیش از پیش و بر هم خوردن تعادل بین منابع و مصارف آب را در پی داشته اند. از اینرو، تلاش برای دستیابی به منابع کمیاب آب و حفظ آن از سوی دولتها و اجتماعات انسانی، آنان را به رقابت واداشته است و سبب شده که آب منبع بالقوۀ تنش، درگیری و جنگ در سطوح محلی، ملی، منطقهای و جهانی باشد.
قرن بیست و یکم، قرن بحران آب
درحالی که در قرن بیستم، ریشۀ اغلب درگیریها و جنگها بر سر منابع انرژی بخصوص نفت، بود ، درقرن حاضر، اغلب جنگها و کشمکشها بر سر منابع حیاتی آب صورت خواهد گرفت.روند رو به رشد جمعیت و افزایش سطح زندگی بشر، فشار بر منابع آب را افزایش داده است، به گونهای که این منابع، قدرت تجدید پذیری خود را از دست داده و تنشهای حادّ سیاسی را درعرصه جهانی به وجود خواهد آورد و بدین ترتیب، قرن بیست و یکم، «قرن بحران آب» و جنگ بر سر آن خواهد بود. و کشمکشهایی از این جنس در تمام سطوح محلی، ملی، منطقهای و جهانی شدت خواهد گرفت.
بحران آب در جهان
گرچه حدود ۷۳ % سطح کره زمین از آب پوشیده شده است و بدین مناسبت کره زمین را «کره آب» نامیدهاند، اما از کل این آب، کمتر از۳ % شیرین است که در حدود دو سوم از همین مقدار نیز در یخچالهای قطبی بصورت منجمد خارج از دسترس است و در نهایت کمتر از ۱% از آب جهان برای بشر قابل استفاده است.
طبق گزارش «موسسه بین المللی مدیریت منابع آب»[۴] در سال ۱۹۵۰ تعداد ۱۲ کشور با جمعیتی حدود ۲۰ میلیون نفر با کمبود آب مواجه بودهاند که این رقم در سال ۱۹۹۰ به ۲۶ کشور با جمعیت۳۰۰ میلیون نفر رسیده و پیشبینی میشود درسال ۲۰۵۰ تعداد ۶۵ کشورجهان با جمعیتی بالغ بر۵/۴ میلیارد نفر، با کمبود آب مواجه شوند. طبق گزارش سازمان ملل که در سال۲۰۱۵ تهیه شده است تقاضا برای آب تا سال ۲۰۵۰، حدود ۵۵ % افزایش خواهد یافت و با ادامه روند کنونی و در صورت عدم اتخاذ سیاستهای صحیح، در سال ۲۰۳۰، مردم جهان تنها به ۶۰% از آب مورد خود دسترسی خواهند داشت. بسیاری از ژئوپلیتیسینها قرن بیست و یکم را «قرن هیدروپلیتیک» دانسته اند. آنان معتقدند که اغلب درگیریها و جنگهای منطقهای در جهان، بر سر منابع آب خواهد بود.
بحران آب در خاورمیانه
خاورمیانه که حدود ۱۴% مساحت کره زمین را در برگرفته تنها ۲% از کل بارش جهان را داراست و به لحاظ وضعیت منابع آب، بدترین شرایط را در جهان داراست و پیشبینی میشود که در دهههای آتی وضعیت این منطقه بدتر هم بشود.طبق رتبه بندی« انستیتوی جهانی منابع»[۵] ، ۱۶ کشور از بین ۲۰ کشوری که بالاترین استرس منابع آبی در جهان را دارند در خاورمیانه واقعاند. بنابراین، بحران آب،علیرغم فراگیر بودن، در هیچ جای جهان به اندازه خاورمیانه، ابعاد سیاسی- امنیتی نیافته است؛ در منطقهای که بیش از ۸۵ % از اراضی آن را مناطق « خشک»یا «فراخشک» فرا گرفته است.در واقع کمبود طبیعی، توزیع نامتوازن و اشتراکی منابع آب، درکنار مسائلی نظیر افزایش بیرویه جمعیت و افزایش مصارف آبی در این کشورها، اقتصاد متکی برکشاورزی، سوء مدیریت و تخاصمات ارضی، مرزی، قومی و ایدئولوژیکی بین این کشورها و فقدان قوانین بینالمللی حاکم بر آبهای مشترک از جمله عوامل تشدید کننده این بحران هستند،که آن را به یک منبع عمده تولید خشونت تبدیل نموده است.اگر در قرن گذشته «نفت» تعیین کننده ثبات و بی ثباتی در این منطقه بود، بدون تردید در قرن حاضر، «آب» این نقش را ایفا خواهد نمود و معادلات آتی این منطقه بحران خیز را تعیین خواهد کرد.
بحران آب در ایران
نگاهی به وضعیت جغرافیایی و اقلیمی کشور بیانگر آن است که کشور ما به لحاظ واقع شدن در کمربند خشک کره زمین، از نظر برخورداری از منابع آب در شرایط بسیار نامناسبی قرار دارد. و در زمره کشورهای خشک و نیمه خشک جهان محسوب می شود. متوسط بارندگی بلندمدت در ایران حدود ۲۵۰ میلیمتر است در صورتی که میانگین بارندگی در جهان حدود ۸۶۰ میلیمتر (یعنی بیش از سه برابر میانگین بارندگی کشور ما) میباشد. ایران با داشتن حدود یک درصد از جمعیت جهان تنها ۰٫۳%(سه دهم درصد) از منابع آب شیرین جهان را در اختیار دارد اما در مقابل، میزان مصرف سرانه آب در ایران، دو برابر متوسط جهانی و بهرهوری آب کشاورزی کمتر از نصف متوسط جهانی می باشد.
مصرف آب درکشور ما ۹۶ میلیارد متر مکعب است و سالانه حدود ۸۵ % ازمنابع آب تجدیدپذیر کشورمان مصرف میشود. این در حالیست که سهم استفاده از منابع آب تجدید پذیر درآمریکا ۲۱ %،اسپانیا ۲۵ %، هند۳۳ %، مصر۴۶ % و در چین۲۹% است. طبق برآورد رتبه بندی «انستیتوی جهانی منابع آب»، ایران از لحاظ استرس آبی در رتبه چهاردهم جهانی است و پیش بینی شده که در سال ۲۰۳۰ به رتبه سیزدهم برسد.
تشدید افت سطح آب و کسری مخزن درآبخوانها، قرمز شدن وضعیت منابع آب در بیش از نیمی از دشتهای کشور را به دنبال داشته است و روند رو به تزاید بهره برداریهای بی رویه از منابع آب زیرزمینی و با راندمانهای بسیار پایینتر از متوسط نرخ جهانی چه در انتقال و مصرف در مزرعه و چه درتولید ماده خشک بهویژه در ده سال اخیر که حکایت از خسران دارد، موجب شده است تا روند افت منابع آب زیرزمینی شدت بیشتری به خود گیرد، بهطوری که در ۴۷ سال اخیر مخازن آب زیرزمینی کشور با کسری مخزن بیش از ۱۳۰ میلیارد متر مکعبی مواجه شدهاندکه بیش از۱۰۰میلیارد مترمکعب آن مربوط به بیست سال اخیراست.
علاوه بر عوامل پیش گفته، متاسفانه پدیده «تغییر اقلیم» که موجب گرم وخشکتر شدن اقلیم منطقه خاورمیانه شده است، بارشها در ایران را نیز کاهش داده و برعکس تبخیر و از دست رفتن منابع آب کشور را تشدید کرده است. این امر تقاضای آب در بخشهای مختلف کشور را افزایش داده که به تشدید بحران آب در سالهای آتی میانجامد.یکی از وجوه این تغییر اقلیم، خشکسالی فراگیر در ۱۰ سال اخیر است که میانگین بارش سالیانه در کشور طی این مدت، هیچگاه به میانگین بلندمدت خود نرسیده است. بر اساس آمار دفتر مطالعات پایه شرکت مدیریت منابع آب ایران، در سال آبی جاری که به لحاظ کمبود بارش، در بیش از۵۰ سال گذشته بی سابقه بوده است و همانطور که رضا اردکانیان(وزیر نیرو) هشدار داده بود بود، در تابستان سال جاری، در حدود ۳۳۴ شهر با حدود ۳۵ میلیون نفرجمعیت، در معرض تنش آبی قرار گرفتند.
بحران آب در ایران که در ابتدا بصورت عوارض زیست محیطی مانند خشکیدن روان آبها و دریاچهها و تالابهای کشور و مرگ تدریجی و خاموش آبخوانهای زیرزمینی ظاهر شد،امروزه از فاز زیست محیطی عبور کرده و وارد فاز امنیتی شده است؛ به طوری که هم در کمیسون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و هم در شورای عالی امنیت ملی بحث بحران آب در دستور کار قرار دارد. شواهد حاکیست که در گوشه و کنار کشور کشمکشها و درگیریها میان بهرهبرداران و ذینفعان بر سر منابع کمیاب آب، بسرعت حالتی عیان و حادتری به خود میگیرد که نمونه آن هم رقابتها و اختلافات دامنه دار و رو به خشونتی است که در بین بهره برداران و ذینفعان منابع آب مابین استانها و شهرهای مختلف حوضۀ آبریز زاینده رود در جریان است. تبعات قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی بحران آب در کشور بسیار وخیمتر از چیزیست که تصور میشود؛ به عنوان مثال در اثر تداوم و تشدید بحران آب در کشور، بحران جدید دیگری نیز تحت عنوان «بحران آورارگان آبی» در مقیاسی گسترده ظهور خواهد کرد، چرا که با خشک و غیر قابل سکونت شدن حدود ۷۰ درصد از مساحت کشور ، ساکنان این مناطق مجبور به مهاجرت به سایر مناطق خواهد شد که این امر موجد مشکلات اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و امنیتی متعددی خواهد شد.
در این وضعیت هشدار دهنده و خطرناک، ناامید کنندهترین بخش ماجرا ، عدم تخصیص بخش عمده اعتبارات مصوب سالانه ، برای مقابله با بحران آب در دوسال اخیر بوده است. «طرح حیا و تعادل بخشی منابع آب زیر زمینی» که اصلیترین راهبرد دولت برای مقابله با بحران آب، در سالهای اخیر می باشد از این ناحیه، آسیب فراوانی متحمل شده است. عقیم ماندن و نیمه کاره رها شدن تلاشها و برنامههای اطلاع رسانی، فرهنگسازی وآموزش همگانی و سایر پروژهها و تدابیر حفاظتی که برای حفظ منابع محدود آب کشور در سطوح استانی و ملی در قالب این طرح در جریان بود، از نتایج این خونسردیهاست و این نگرانی در ذهن دلسوزان و دغدغه مندان ایجاد میکند که مبادا در این مقطعِ تزاحم بحرانهای مختلف فراروی کشور، مقابله با بحران آب، از اولویت دستور کار سیاستگذاری دولتی که در اوان کار، خود را «دولتِ محیط زیستی» نامید، خارج شود.
[۱] – Sustainable Developement
[۲] – EPI
[۳] – Commission on Sustainable Development
[۴] – IWMI
[۵] – WRS