بازار کساد پوشاک و کارگران دوزنده ­ای که میان فاکتورهای کارفرما و فروشندگان له می­شوند- سمیرا قنبرنژاد


تاثیرات منفی اقتصاد ورشکسته و رو به زوال ایران دامن بازار پوشاک را هم در امان نگذاشته است. در این آشفته بازاری که کارفرمایان از یک سو و فروشندگان از سویی دیگر به دنبال سود حداکثری هستند، کارگران دوزنده، اما، سهمشان تنها دستمزد کمتر، هزینه­های بیشتر، و در نهایت، فشار چندین برابر زندگی است.

با افزایش نرخ ارز، وارد کنندگان بر قیمت پارچه­های وارداتی خود – که به دلیل گرانی بیش از اندازه پارچه­های ژاپنی و ترک عمدتاً پارچه­های بی­کیفیت چینی و اندونزیایی هستند – افزوده­اند. تولیدکنندگان به طور متوسط۲۰۰ درصد پارچه­های مورد نیاز خود را گران­تر از قبل می­خرند، و این افزایش قیمت را به همراه افزایش دیگر هزینه­های تولید، به قیمت تمام شده پوشاک و فاکتور نهایی­ای که برای فروشنده می­فرستند اضافه می­کنند. از سوی دیگر، فروشندگان نیز برای حصول سود حداکثری، افزایش قیمتی چندین برابرِ سود همیشگیشان به برچسب­ قیمت لباس­ها وفاکتورهای فروش تحمیل می­کنند. علی رغم تمام این افزایش­ها، سوی دیگر این معادله دستمزد کارگران است که در بهترین حالت بدون تغییر باقی مانده است.

از آنجایی که این تولیدات پوشاک با کیفیت متوسط و بعضاً پایین برای اقشار به لحاظ اقتصادی متوسط و ضعیف هستند و محصولات گران قیمت مزون­ها و فروشگاه­های لوکس نیستند که همواره مشتری­های خاص خود را دارند، خریدشان در این وضعیت بحران اقتصادی دیگر در توان اقشار متوسط و کم درآمد جامعه نیست. بر همین اساس، بخش زیادی از این پوشاک به عنوان مرجوعی از فروشگاه برای تولیدکننده بازپس فرستاده می­شود. اتفاقی که در پی آن می­افتد این است که تولید کننده برای کاهش این زیان و جبران خسارات ناشی از مرجوع شدن کالاها، تولیدش را کاهش می­دهد. به دلیل آنکه میزان دستمزد کارگران دوزنده بر مبنای تعداد دوخت محاسبه می­شود، در پی این کاهش تولید، درآمد کارگران نیز به نصف کاهش یافته­ است. همه این­ها در حالیست که هزینه­های زندگی کارگران نیز در این وضعیت ورشکستگی اقتصادی و تورم فزاینده چندین برابر شده است و کارگران دیگر قادر به برآوردن نیازهای اساسی زندگی خود و خانواده­هایشان نیستند. از طرفی با وجود خیل عظیم ارتش ذخیره کار اعتراضی هم نمی­توانند بکنند زیرا هرگونه اعتراضی مساویست با بیکاری و از دست دادن همان حداقل دستمزد.

تمام این معضلات ناشی از ورشکستگی اقتصادی شامل حال کارگرانی که ابزار ابتدایی تولید را در اختیار دارند نیز می­شود. زیرا در این صنف به طور سنتی این گونه ابزارها مانند انواع سوزن، انواع تیغ و قیچی، روغن چرخ، هزینه تعمیر دستگاه­ها و هزینه خرید نخ، که از دوکی ۲۵۰۰ تومان به ۱۰۰۰۰ تومان افزایش یافته است، بر عهده خود کارگر است. همچنین پیش­پرداخت­ها از ۷۰ درصد به ۵۰ درصد، با چکهای طولانی مدت، تنزل کرده است.

به منظور جبران کاهش حقوق ماهانه، کارگران ناچارند مدت روزانه کارشان را – که به طور معمول دوازده ساعت در روز است– افزایش دهند، در روزهای تعطیل هم کار کنند، و نیز از چندین تولیدکننده سفارش کار بگیرند. البته این سعادت بیگاری نصیب هر کارگری هم نمی­شود؛ آنقدر قیمت تمام شده پوشاک زیاد شده است که فروشندگان برای جلب مشتری تنها به دنبال تولیدات بسیار خوش­دوخت هستند. از این رو، کارفرمایان ترجیح می­دهند کل حجم تولید را به دستان ماهر کارگران باتجربه بسپارند و کارگران غیرماهر به کناری گذاشته می­شوند. در ماه­های اخیر، برخی از کارفرمایان با سوءاستفاده از بیکاری فراگیر و عجز کارگران، پالتوها و دیگر پوشاک پرکار و سنگینِ متعلق به فصول سرد سال را، که معمولاً دستمزدِ دوختِ بیشتری دارند، با دستمزدِ دوخت بسیار کمتر به دوزندگان سفارش دوخت می­دهند و مطمئن هستند کارگرانی که به دلیل کاهش حجم تولید و سفارش دوخت ساعات زیادی را بیکار شده­اند، مجبورند برای تامین معاش خود و خانواده­هایشان آن را ­بپذیرند.

کارگاه­های دوزندگی عمدتاً در جنوب تهران، شهرری، عبدل آباد، چهاردانگه (بیشتر شلوار جین دوز­ها)، افسریه، مولوی و ورامین واقع اند. ۷۰ درصد کارگران افغانستانی هستند و سنشان از ۱۵ سال به بالاست. کارگران کوچک­تر برای پادویی و کارهای جانبی مانند اتوکشی به استخدام در می­آیند. تولیدات این کارگاه­ها در نقاط مختلف تهران از بازار بزرگ و میدان هفت تیر تا خیابان پیروزی و میدان امام حسین به فروش می­رسند. شایان ذکر است که این کارگاه­ها، کارگاه­هایی شناخته شده در سطح تهران هستند و ممکن است حداقل­هایی از نظارت و قانون کار در آن­ها رعایت شود. کارگاه­های زیرزمینی و غیرقانونی نیز وجود دارند که در برخی از آن­ها پوشاکِ با کیفیت نازل برای شهرستان­ها تولید می­شود. در این کارگاه­ها است که با پدیده کودکان کار، سوءاستفاده از کودکان کم سن و وفور نقض قانون در مورد آن­ها مواجه هستیم.

سوءمدیریت در حوزه اقتصاد، که بحران اقتصادی حال حاضر را به وجود آورده، بر تمام کسب و کارها تاثیرات منفی خود را گذاشته است. در این میان، اما، کارگران، که پیش از این هم حداقل دستمزدشان چندین برابر زیر خط فقر بود، به دلیل تورم افسار گسیخته و افزایش اجاره­بها بیشترین آسیب را می­بینند و وضعیت زندگیشان مانند وضعیت اقتصادی کشور به حالت بحرانی درآمده است. کارگرانی که در گرگ و میش صبح وارد زیرزمین کارگاه می­شوند و در تاریکی غروب با ستون فقراتی دردناک از ساعت­ها پشت چرخ نشستن و چشمانی ضعیف از ریزه­کاری­های خیاطی از زیرِ زمین بیرون می­آیند و فردا روز از نو، ولی روزی همان کهنه ناکارآمد همیشگی. آفتاب هم از این کارگران دریغ شده است و حتی قادر به خرید پوشاکی که خود می­دوزند نیستند و هنر دستانشان سرمست از گرمای نور خورشید در پشت ویترین­ فروشگاه­های میدان هفت تیر به آنان فخر می­فروشد.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است