انتخابات مجلس را باید شرکت کرد یا تحریم؟ گفتگوی تلویزیون ایران فردا (جمشید چالنگی) با کورش زعیم و مهدی خزعلی


چالنگی: همراه شما خواهیم بود و همراه میهمانان تا لحظاتی دیگر، انتخابات مجلس حکومتی جمهوری اسلامی، آیا نانی بر سفره مردم ایران خواهد آورد یا زمینه دیگری بر آنچه در سفره مردم ایران، تا لحظاتی دیگر. با من و شما هستند، آقای کورش زعیم عضو شورای رهبری جبهه ملی ایران و آقای مهدی خزعلی دبیرکل جبهه آزادی، باز هم در تهران. خوش آمدید آقای زعیم.
کورش زعیم: سپاسگزارم، خیلی ممنونم که این فرصت را دادید که با دوستان و ملت ایران در تماس باشیم.
چالنگی: و آقای خزعلی، خوش آمدید.
مهدی خزعلی: با سلام خدمت شما و مهندس زعیم، و همه عزیزانی که منتظر ایران آزاد هستند. (چالنگی: یعنی در حال حاضر ایران آزاد نیست؟) خزعلی: ایران یک زندانیست کمی بزرگتر از اوین.
چالنگی: چطوره آقای خزعلی شما در چنین زندانی هواداری میکنید از انتخاباتی که زندانبانان، به تعبیر شما، برگزارکننده آن انتخابات هستند بین بد و بدتر؟ چرا؟
خزعلی: ببینید، هرکسی برای مبارزه و رسیدن به آزادی و دموکراسی مسیری را انتخاب میکند. من در بررسی مفصل انقلاب ها و جنگها و شورشها، می بینم که همه آنها پرهزینه بوده و هیچ انقلابی منتج به آزادی و دموکراسی نشده. حاصل برخی انقلابها استبدای است حتی بدتر از استبداد قبلی. حتی انقلاب کبیر فرانسه، ۲۳۰ سال پیش، وقتی به وقوع می پیوندد می بینیم که ناپلئون بناپارت میاید و میشود فرمانده سپاه پاسداران انقلاب کبیر فرانسه، تمام ضدانقلاب و سلطنت طلب را سرکوب میکند. ولی سر ده سال خودش کودتا میکند و میشود کنسول اول، و سر ۱۵ سال، یعنی ۵ سال بعد، به عنوان امپراتور تاجگذاری میکند و تا سد سال فرانسه درگیر ناپلئون اول و ناپلئون دوم و جنگها و سقوط ها و کودتاهاست و به دموکراسی نمیرسد. بعد از سد سال مردم فرانسه می فهمند که راه باید راه مدنی و گام به گام باشد. انقلاب جز تیغه گیوتین که میتواند اندیشمندان، دانشمندان، شاعران و نویسندگان را زیر تیغ گیوتین ببرد، برای فرانسه چیزی نداشت. انقلاب اکتبر، حالا لنین مصادره اش میکند، ولی هفتاد سال اختناق و دیکتاتوری را به ارمغان میاورد با ۲۰ میلیون کشته بعد از انقلاب؛ و نتیجه ای در روسیه نداشت تا گرباچف بیاید به سمت پروسترویکا و گلاسنوست. آنجاست که اصلاحات اقتصادی و سیاسی نتیجه میبرد و روسیه بهتر میشود. انقلاب مشروطه خودمان، خروجیش میشود استبداد صغیر. سردار اسعد که میاید خروجیش میشود احمد شاه و رضا شاه و باز هم حکومت استبدای و پادشاهی و موروثی است. میرسیم به انقلاب ۵۷، خروجیش میشود اصغر تیغ زن و اکبر خوش گوشت و امثال اینها که رفتند توی کمیته استبدادی و خونبارتر و خشن تر از قبل. یعنی بدتر شد. من معتقدم باید بتوانیم پایه ها را درست کنیم. اگر ما بخواهیم نفری بیاید مثل خلخالی و انتقام بگیرد و خونریزی کند، دنبال انقلاب برویم و دنبال شورش و دنبال جنگ برویم و منتظر بشویم جنگی بشود. جنگ را دیدیم در افغانستان دیدیم وضعشان چه است، در لیبی دیده ایم چه وضعیتی دارند، در همه کشورها. باید دنبال این باشند که گام به گام با تلاش مدنی اصلاح کنند. اما به دنبال اصلاح بنیادین و عمیق باشند و به ظواهر و آن چیزهای کوچک بسنده نکنند.
چالنگی: البته این نظریه که انقلابها همه پیامدهای این چنینی دارند نظریه درستی نیست، چون انقلابهای بسیاری بوده که پیامدهای مثبت داشته، از جمله انقلاب در هند، در همین جا انقلاب علیه استعمار انگلستان هست که به پیروزی رسیده و پیامدهایش آنچه هست که می بینیم امروز. در اروپای شرقی هست، در لهستان و کشورهای دیگر که وضعیت به مراتب بهتر است از زمان گذشته. شیوه های انقلاب متفاوت است. آیا آنچه در شوروی انجام شد همان چیزیست که همان راهیست که گرباچف انجام داد، اصلاحاتی که به دنبالش بود که زمینه ساز سقوط شوروی شد. آیا اساسا گرباچف زمینه ساز برچیدن شوروی شد؟ آیا در آن شباهتی هست با اصلاح طلبان در ایران، که پرسشی است از آقای زعیم، تفسیر شما را بشنویم.
کورش زعیم: بله، پرسش دشواری کردید. همانجور که آقای خزعی گفتند انقلابها معمولن به حکومتهای دیکتاتوری و خشن منتهی میشوند، ولی راههای دیگری هم هست که آدم از حکومت دیکتاتوری و خشن و فاسد به سوی آزادی راه پیدا کند. برای مثال ما پانزده کشور را داشته ایم در طی سی سال گذشته که از شرایط بسیار خشن و دیکتاتوری با آرامش و مسالمت به یک حکومت دموکرات با رای مردم رسیده اند که، خوب، هندوستان را نام بردید، افریقای جنوبی هست و ده دوازده دیگر هم هستند. ببینید، وقتی انقلاب میشود و ما در تاریخ پشت سر هم می بینیم و میخوانیم که اینها چگونه یک دیکتاتوری دیگر شده اند باید ازاینها درس بگیریم، نه اینکه بگوییم که نباید این دگرگونی رخ بدهد. در ایران هم ما این مشکل را داریم. ما تلاش داریم و سازمان ما هم تلاش میکند که بطور مسالمت آمیز و مردمی، مانند آن پانزده کشوری که بطور مسالمت آمیز و بدون خونریزی و بدون بازگشت دیکتاتوری، به یک حکومت با رای مردم برسیم چنانکه آنها رسیدند. ولی توی ایران ما برای اینکه انتخابات و مدیریت انتخابات را بشناسیم، اگر وقت دارم، از اولین انتخابات بعد از انقلاب تجربه خودم را خدمتتان بگویم خیلی سریع.
یعنی میخواهم جمهوری اسلامی شناخته شود در ماهییتش، وقتی صحبت از انتخابات میکند، ما نه تنها شناختمان را بالا ببریم، راهکاری هم پیدا کنیم. نباید همیشه خشونت و شورش مردم، کما اینکه الان خیلی احتمالش هم هست، یا کودتای نظامی، یا کمک با حمله خارجی باشد. در سال ۵۸، شورای انقلاب اعلام کرد که انتخابات آزاد است و همه حزبها و سازمانهای سیاسی در کشور میتوانند آزادانه در انتخابات شرکت بکنند. مجلس شورا هم شورای ملی بود، یعنی آخرین مجلس شورای ملی در تاریخ ایران. خوب، جبهه ملی هم نامزد داد برای همه شهرهایی که در آنها شاخه داشت. گروه بشارت هم که زیر نظر دکتر صدیقی وابسته به جبهه ملی بود، آنها هم همین کار را کردند [مجاهدین هم گفتند اسلحه را زمین میگذارند و در انتخابات شرکت میکنند]. ولی آنچه معلوم شد و طبق بررسی های من که آن موقع هم چاپ شد، من گفتم اینکه میگویند انتخابات آزاد خواهد بود یک دروغ بزرگ است و امکان ندارد اجازه بدهند هیچ حزب آزاد و ملی و خارج از کنترل نظامی [اسلامی] که دارد میاید تا پایگاه خود را تثبیت کند وارد مجلس شود. بنابراینُ من انصراف دادم، و یکی دوتا از روزنامه ها هم [از جمله روزنامه بامداد] نوشتند که من [از نامزدی انتخابات] انصراف داده ام. خوب چه شد؟ جبهه ملی حدود صد تا نامزد داشت از پنجاه شصت تا شهر. هیچکدام از آنان را نگذاشتند به مجلس برسند. آنان را در حوزه های خودشان یا کتک زدند یا تهدید کردند یا جوری منصرف کردند یا رای هایشان را نخواندند. دو سه نفر از ما که به علت محبوبیت زیادی که در حوزه های خود داشتند و رفتند به مجلس، یک کمیته اعتبارنامه ها درست کردند و همه را رد کردند. بنابراین مجلس شد مرکز کسانی که مورد اعتماد شورای انقلاب و روحانیت حاکم بودند.
چالنگی: آقای زعیم بفرمایید که اساسا این مسیری که آقای خزعلی اشاره میکنند، البته جزئیات بسیاری هست. آیا مسیری که ایشان پیشنهاد میکنند به آزادی ایران، طبعا از دست اشغالگران، خواهد انجامید؟ پرسش این است؟
کورش زعیم: با این سیستم حاکم به عقیده من غیرممکن است. نمونه ای که ما داریم در پیش، یکی شورای نگهبان است که اخیرا سه تن از حقوقدانان آن را که تقریبا میانه رو بودند برداشتند و سه تا حقوقدان بسیار تندرود جایشان گذاشتند. و سازمانهای دیگر مانع، مانند وزارت کشور که باید بپذیرد درخواستها را، و دیگر رای گیری و شمارش است. من در سه چهارتا رای گیری از ریاست جمهوری تا مجلس از نزدیک شاهد بوده ام. یعنی در یکی دوتایش دخیل بوده ام. دیدم که رای ها را وقتی که کاندید مورد محبوبیت مردم است و رای میاورد، پنهان میکنند. مانند جریان مدنی و بنی صدر. من خوب به مدنی کمک میکردم به درخواست خودش، که البته انتخاب نمیشد، ولی میدانم که حدود ۵/۲ میلیون رایش را در صندوقخانه پنهان کردند و یک بیاینه هم داده شد که اگر مدنی رییس جمهور شود، دیکتاتوری نظامی خواهد شد. تجربه های دیگر هم داشتم که حالا نمیخواهم وقت برنامه را بگیرم.
ولی در سال ۸۸، دوستانی در وزارت کشور به من گفتند که هفت صندوق پر از رای در پارکینگ پشت وزارت کشور آورده و پنهان شده است. آخرینش (من بینابین انتخابات مختلف را هم که تجربه دارم دیگر نمیگویم) انتخاب آقای احمدی نژاد بود. پس از انتخابات من گفتم که هفت تا هشت میلیون رای اضافه شده به رای ایشان. ما احضار شدیم و با موارد دیگر زندانش را هم کشیدیم، ولی من چون به انتخابات خیلی علاقه و باور دارم و فکر میکنم که سعادت مردم ایران فقط از راه انتخابات تامین میشود، انتخابات آزاد، انتخابات را خیلی با دقت پیگیری میکردم. من یک انتخابات ندیدم که آزاد باشد. رای ها خرید و فروش هم میشد.
چالنگی: بسیار خوب، اجازه بدهید هر دو میهمان چون وقتمان محدود است به اختصار، انتخابات احمد مدنی نامزد نخستین انتخابات ریاست جمهوری که آقای خمینی با صراحت از آقای بنی صدر حمایت کرد. آقای خزعلی بفرمایید که در هر چیزی میشود نموداری رسم کرد. در مسائل اقتصادی و صادرات نفت.اگر این شیوه را ادامه بدهیم الان وضعیتمان این است و رو به بهبود است، توسعه است و هرچه که هست. این نمودار را که آقای زعیم اشاره کرد، وقتی شما رسم میکنید، از اولین انتخابات تا به امروز که چهل سال و چند ماه گذشته، آیا به هدفی که میخواستید نزدیکتر شده اید؟ یعنی به آن آزادی که میخواستید از آن روزهای اول انقلاب تا الان، چهل سال گذشته، خودش تاریخ است. چه اندازه نزدیک شده اید به خواسته هایتان از آزادی ایران؟
خزعلی: اتفاقا من با همین نمودار خدمتتان عرض میکنم که همانطور که آقای مهندس زعیم تایید کردند که ما چیزی میخواهیم مثل هند، هند انقلاب نبود. یک تلاش مدنی بود و گاندی کسی بود که یک خشونت را تجویز نمیکرد و اگر سرشان را هم میشکاندند اینها خشونت بخرج نمیدادند. استقامت با تلاش مدنی بود، افریقای جنوبی هم همینطور، رئیس جمهور سفید است که میرود حضور نلسون ماندلا و او را آزاد میکند. و آن حرکت فاز نظامی جبهه مقاومت در افریقای جنوبی، اولین انفجارش نتیجه اش این شد که ۲۷ سال رفت زندان انفردای. انقلابهای دیگر هم داریم، انقلاب …
چالنگی: آقای خزعلی، ببینید، وقتمان کم است. میشود همه انقلابها را شرح داد ولی کسانی که لزوما حرف از انقلاب میزنند، لزوما این نیست که خوششان میاید، و لزوما هم این نیست که بگویند از طریق انتخابات باید این تغییر را داد. یعنی لزوما دو راه بیشتر وجود ندارد، یعنی یا خشونت یا شرکت در انتخابات. برخی راههای تغییر نظامها بدون خشونت بوده، بفرمایید.
خزعلی: من داشتم همین را عرض میکردم. انقلاب ایران، بعد از انقلاب، خشونت ها وحشتناک بود. چرا، اعمال خشونتبار نبوده؟ توسط ساواکی ها، حتی تسویه حساب خصوصی. می بستند از وسط توی خیابان به دو تا وانت می بستند. عمر البشیر هم انقلابی [بود] که او سی سال آنجا دیکتاتوری کرد. انقلاب لیبی، سرهنگ قذافی یک انقلابی بود، فیدل کاسترو یک انقلابی بود و دیدیم که سخت است. اما از انتخابات، ببینید، (چالنگی: لخ والسا کسی را اعدام نکرد در لهستان، نمودارها را بفرمایید.). هرچه را داریم در این چهل سال، اتفاقا فکت هائیست که میخواهیم بیاوریم و بگوییم جناح حاکم پشتوانه ندارد، میگوییم آقا در آن انتخابات ۱۲۴ کاندیدا داشت و بنی صدر مستقل بود. حزب جمهوری با تمام رجال سیاسی از بهشتی و هاشمی و خامنه ای و باهنر و رجایی و میرحسین موسوی و اردبیلی، همه اینها حمایت کردند از آقای حبیبی. ششصد هزار رای آورد و آقای بنی صدر یازده میلیون. یک انتخابات آزاد بود و اینها فهمیدند باید مهندسی کنند. آزاد رای نمی آورند. از آن به بعد ما انتخابات آزاد نداشتیم. حق میدهم به شما، همیشه دخالت میشد. انتخاباتی بود که آقای هاشمی با شیبانی حمایت میکرد، شیبانی در بیمارستان نشسته بود میگفت من به هاشمی رای میدهم. انتخاباتی وجود ندارد. بقیه اش همین بود و در همین عدم انتخابات و عدم آزادی انتخابات، هر جایی که ما خواستیم پیام بدهیم، دوم خرداد ۷۶، مردم آمدند رای سلبی دادند به آقای خاتمی که رییس کتابخانه ملی بود. ۲۱ میلیون رای سلبی در ۷۶ و هم در ۸۰. اما اگر اصلاح طلبان استفاده نکردند از این رای، و هدرش دادند، نتوانستند دموکراسی را نهادینه کنند، در واقع نهادهای آزادی را، و چهار رکن آزادی را شکل بدهند، این کم کاری اصلاح طلبان بود. بهمین جهت ما میگویم مردم دیگر امید به اصلاح طلبان ندارند. در دو مرتبه آمدند به آقای خاتمی رای دادند. دولت امید هم…
چالنگی: در دور آینده انتخابات آقای خزعلی، شما میگویید که امید به اصلاح طلبان ندارند. در دور آینده چند بار مردم باید تجربه کنند که دیگر امیدی به اصلاح طلب نیست. شعار هم داده اند در خیابان. چرا هنوز راهی را که توصیه میکنید بعد از چهل سال، نتایجش را بگویید، ۱، ۲، ۳، اینهاست، بفرمایید.
خزعلی: اگر کلام قطع نشود، چشم، ببینید، ۱۱۳ سال است که مشروطه شروع شده، این یکی از گام هاست، ملی شدن نفت یکی از گام هاست، انقلاب ۵۷ یکی از گام هاست، و تک تک انتخابات هر چهار سال چهار سال. ما داریم هِی گام برمیداریم. جنبش سبز میاید، دوم خرداد و گفتگوی تمدن ها در میاید، اینها همه هست. اگر من زنده ام، یعنی دوم خرداد جلوی قتل های زنجیره ای اطلاعات گرفته شده؛ وگرنه ما را حذف میکردند. اگر بگوییم مردم آمدند پای صندوقهای رای به عنوان رفراندوم و نه گفتند به تمام شاخص های جناح حاکم، مثل جنتی و یزدی و مصباح و امثال اینها، این بعنی یک پیروزی برای مردم. همین تعریف ها را ما در انتخابات بدست آوردیم. اگر انتخابات نداشتیم، نمی توانستیم ثابت کنیم که مردم شما را نمیخواهند. سی بر یک، بیست یک، پانزده بر صفر، هرکدام را که شما نخواستید مردم انتخاب کردند. یعنی پیروز انتخاباتیم. در این انتخابات میخواهیم از چپ به راست، اصلاح طلب تا اصولگرا، مردم باید توی صحنه، آدمهای تکنوکرات را انتخاب بکنیم، و باید یک تعهدنامه بگیریم که میخواهیم اصلاح کنیم، میخواهیم قوانین مترقی را تصویب کنیم و میخواهیم برای ۱۴۰۰، اولین بار بجای بین بد و بدتر، برویم یک آدم اصلح انتخاب کنیم و مملکت را درست کنیم. کاری هم ندارد، دعوای با دنیا را میخواهیم تمام کنبم، ماجراجویی در کشورهای دیگر را میخواهیم تمام کنیم، مرگ گفتن را تمام کنیم، پای بر پرچم سه رنگ نگذاریم.
چالنگی: اجازه بفرمایید، آقای خزعلی، اینها را که میفرمایید در شرایطی هست که تمام احزاب و گروهها آزاد باشند که خواستار این موضوع ها هستند و من این توضیح را برای بینندگان بدهم که در برنامه های تفسیر خبر توضیح مصاحبه کننده تنها نیست، بحث درباره خبر و برنامه هایی از این نوع. برنامه های سیاسی که گفتگو هست. کار من و هر مجری دیگر از این نوع فقط سئوال نیست. طرف دیگر بحث. برای بینندگان توضیح دادم که سوء تفاهمی اگر هست برطرف بشود. این توضیح را هم بدهیم که جناح حاکم، هر دو جناحی که در انتخابات شرکت میکنند، در واقع از دو جناح حاکم هستند. آقای محمد خاتمی هم این را به صراحت اعلام کرد که “من به ولایت فقیه وفادارم و از من میخواهند خلاف نظامی که به آن معتقد هستم عمل کنم و نخواهم کرد. و آقای رفسنجانی و بعدی. تفسیر شما را میشنویم آقای زعیم، اینکه به مسائلی که آقای خزعلی اشاره کرد، آیا انتخاباتی که پیش رو هست اجازه خواهد داد کسانی که خواستار چنین خواستهایی باشند اساسا نامزد بشوند در انتخابات؟ آیا به کورش زعیم اجازه خواهند داد همانطور که به آقای خزعلی اجازه ندادند؟ آیا اجازه خواهند داد به شما یا بقیه؟
کورش زعیم: مجلس ما از آغاز انقلاب، چون من انتخابات را از نزدیک خیلی پیگیری میکنم، از اول تا حالا، از خیلی نزدیک، و درباره آن هم همیشه نظر میدهم. ما از سال ۵۸، که ادعای انتخابات بسیار آزاد و آزادی همه حزبها و سازمانهای سیاسی و مدنی را رسما اعلام کردند، آن که یک انتخابات افتضاح بود؛ یعنی دروغ، هرچه میگفتند دروغ بود. حالا بیایید جلو تا انتخابات ۸۴. من که در درون نظام نیستم و نبودم هرگز، چرا باید بدانم که در سال ۸۴، در میزگردهایی که سه دانشگاه در تهران ترتیب داده بودند، من هم میهمان بودم، نمایندگان کاندیداهای آن زمان هم بودند، من چجوری بایستی بدانم که هیچکدام از این کاندیداها انتخاب نخواهند شد؟ من آنجا گفتم و نوشتم که یک نفر ناشناس از عقب میاید و انتخاب میشود. پس اینکه من میگویم سطحی نیست، من تجربه دارم با انتخابات. تمام انتخابات را من دنبال کرده موشکافی کرده ام. همان موقع که من گفتم ۸ میلیون رای اضافه شده، ما را بردند سین جیم کردند و زندانش را هم کشیدیم، دلایل دیگری هم داشت. از کجا میدانستم که این اتفاق میافتد. اکنون پس از پانزده شانزده سال معلوم شده. اصلن این تجربه ماست که انتخابات از اول انقلاب رو به انحطاط رفته. سال ۹۲ که من با چهارتا از دوستانم رفتیم، که بطور گسترده هم رسانه ای شد، من گفتم برویم ثابت کنیم که بهیچوجه این انتخابات آن نیست که میگویند؛ ما رفتیم و همه ما را رد کردند. به دلایلی که مثلا آنجا میگفتند که، نام ونشانی خیلی خوب، و طبق قانون نماینده میتواند دیپلم باشد، [آنجا فوق لیسانی میخواستند]، دین؟ گفتم به شما مربوط نیست. مذهب؟ به شما مربوط نیست. اعتقاد عملی به ولایت مطلقه فقیه، من روی آنرا خط زدم. خوب، وقتی این پرسشهای غیرقانونی را از ما میکنند، تقریبا نیمی از جمعیت ایران را حذف میکنند. چرا یک تن که دینش مانند دین ما نیست، حال به فرض که ما همه شیعه هستیم، چرا نباید بتواند آزادانه در انتخابات شرکت کند؟ حتی رییس جمهور بشود، برود توی مجلس، شهردار بشود، استاندار بشود؟ اینها همه جزئیاتیست که نشان میدهد یک طبقه خیلی محدود و قدرتمند چنگشان را انداخته اند روی انتخابات و اجازه نمی دهند کسی برود آنجا حرف حسابی بزند. شما ببینید توی انتخابات اصفهان چی شد؟ خانمی را که رای آورده بود برکنار کردند. در یزد آن آقای زرتشتی را که رای آورده بود برکنار کردند. یعنی طرز فکر کسانی که انتخابات را کنترل میکنند را شما میتوانید اینجا ارزیابی کنید. من تمام انتخاباتی را که در این چهل سال اتفاق افتاده میتوانم جزئیاتش را بگویم که چه اتفاقاتی افتاده. بک مثال کوچک برایتان بزنم، مجلس سوم بود یا چهارم، میان دوره. یک جوان ۲۱ ساله نامنویسی کرده بود که برود توی مجلس. وزارت کشور هم او را پذیرفته بود. او آمد پیش من که کمکش کنم. او چون سابقه من در انتخابات مجلس اول و نیز ریاست جمهوری مدنی-بنی صدر را میدانست، آمد که کمکش کنم. من هم کمکش کردم که چکار بکند و چه بگوید و غیره، و او همه را مو به مو انجام داد. شب انتخابات وزارت کشور او را احضار میکند و به او میگویند که باید انصراف بدهد. می پرسد، من اینهمه زحمت کشیده و هزینه کرده ام، چرا؟ به او میگویند که ما تو را تایید کردیم که سیاهی لشگر باشی، چون آقای محتشمی پور باید برود مجلس. ایشان در دور اول نفر سی و یکم شده بود و اکنون او کاندید است و باید برود مجلس، تو شوخی شوخی داری میروی توی مجلس و باید هم الان انصراف بدهی وگرنه فلان و فلانت میکنیم.
چالنگی: آقای زعیم، پرسش من اینست، بطور کوتاه، در انتخابات آینده آیا جبهه ملی شرکت خواهد کرد؟
کورش زعیم: من تصور نمیکنم، ولی ما بیانیه خود را خواهیم داد به موقعش، الان زود است. ما میخواهیم مشاهده کنیم رخدادهای از حالا تا پایان تابستان را. من خوشبین نیستم به این انتخابات، و فکر میکنم فقط برای فریب مردمی است که رای میدهند. با این محدودیت ها و اکنون هم که آن مسجد توی بازار که در آن نمایندگی را خرید و فروش میکنند و افشاء شده. اینقدر فساد، اینقدر دروغ، اینقدر محدودیت ایجاد می کنند که مجلس هم شده یک محفل خصوصی. حتی زمان آقای خاتمی که مجلس که نسبتا خوب بود، در برابر یک حکم حکومتی همه شان وارفتند، مثل کره توی تاوه وارفتند. یعنی به رای مردم احترام نگذاشتند. این مهم است. یعنی اینقدر نسبت به تهدید حساس بودند که به رایی که مردم به آنان داده بودند احترام نگذاشتند. آقای خاتمی هم خودش احترام نگذاشت به رایی که مردم به او دادند.
چالنگی: آقای خزعلی، نمونه هایی را که آقای زعیم عنوان کردند، عضو شورای رهبری در واقع یکی از قدیمی ترین تشکلهای سیاسی ایران، جبهه ملی ایران. در این انتخابات که بقول شما زندانبانان و اشغالگران، به تعبیر شما، برگزار میکنند راه رستگاری برای مردم ایران نمی بینند و احتمالا جبهه ملی شرکت نخواهد کرد. پرسش روشن من این هست، و استدعا میکنم در مورد پرسش بفرمایید. اساسا با یک حکومت دینی، در این چهل سال حکومت دینی، حکومت شیعه، در کشوری که اهل سنت با ده میلیون یا بیشتر هستند؛ مذاهب مختلف هست، لامذهبان هستند. اساسا میشود انتظار رعایت دموکراسی را داشت؟ محترم شمردن رای مردم را داشت؟ در نظامی که حرف اول و آخر را ولی فقیه میزند که فقط در برابر خداوند خودش را مسئول میداند و پاسخگو در برابر هیچ نهادی نیست، آیا باز هم میشود دخیل بست روی صندوقهای رای انتخابات همین نظام که جلوی مردم میگذارند؟ بفرمایید.
خزعلی: اول اصلاح کنم که سپنتا نیکنام برگشت به شورای شهر یزد و ایستادگی نتیجه داد آنجا. متاسفانه در مجلس آنگونه که باید می ایستادند برای خانم مینو خالقی، نایستادند. اگر می ایستادیم آنجا هم نتیجه میگرفتیم. در مجلس اول ما ملی مذهبی ها را داشتیم. ما از برکت وجود بازرگان بهره مند بودیم.
چالنگی: بله، آقای خزعلی، ببخشید وقت ما کم است، بفرمایید در حکومت دینی دموکراسی میشود داشت؟ اینکه نمایندگانی اگر استادگی بکنند یا نکنند بحث دیگریست. اینکه شما در انتخابات آینده که یکی از دو تشکل دیرینه ایرانی امیدی نمی بینند در این انتخابات. قبل از اختراع جمهوری اسلامی وجود داشته، نمایندگانی در مجلس داشته اند و اکنون میگویند به انتخابات نمیشود دخیل بست.
خزعلی: آقای چالنگی عزیز، در همین مجلس، همین مثالها را میگویم، میگفتند مرگ بر موسوی، مطهری هم جرات نمیکرد اعتراض کند. ولی مجلسی ما درست کردیم که مطهری هم میاید میگوید حصر غیرقانونیست، حیدری هم میگوید، پروانه سلحشور هم میگوید، و آنها جرات نمیکنند سخن بگویند. یعنی ما جلو رفته ایم و میتوانیم موفق شویم و بحث بحث استبداد (چالنگی: آقای خزعلی آیا از “ما” منظورتان جبهه آزادیست یا جبهه ملی؟) منظور مردم است، جبهه آزادی هم بخشی از آن است. (چالنگی: مگر مردم مثل جبهه آزادی فکر میکنند؟ نماینده آن اینجاست و میگوید ما هیچ امیدی نمی بینیم.) دیدگاه ایشان محترم است، ولی من دارم دیدگاه خودم را عرض میکنم. ما معتقدیم که ما میتوانیم. همانطور که تا حالا پیش رفته ایم میتوانیم موفق بشویم. مردم اگر بیایند پای کار، نه به چپ و راست بگوییم موفق میشویم و میتوانیم مجلس را بگیریم و مجلس را اصلاح کنیم. چرا باید فرصت را از دست بدهیم؟ فرض کنیم که نه، آنهایی که مخالف هستند، ما اگربرویم بجای آنهایی که درمجلس هستند موثرتریم برای اصلاح یا…
چالنگی: آیا مجلس، شورای نگهبان، این ما را که فرمودید جبهه آزادی است، حتی جبهه آزادی، اگر به شما اجازه بدهند بروید شرکت کنید، چه تضمینی وجود دارد که در مجلس شما بتوانید نمایندگی کنید مردم ایران را؟ پرسش من بسیار ساده است. پرسش اینست که در این حکومت این “ما”یی که شما اشاره میکنید، مردم ایران از هر فرقه، گروه، دسته، تشکل، حزب، اعتقاد و مذهبی که هستند، تا جمهوری اسلامی هست، ولی فقیه حاکم است، آیا میتوانند امید داشته باشند که مجلسی مجری منویات مردم باشد؟
خزعلی: کلام من را قطع میکنید؛ وقتی میخواهیم با استبداد مبارزه کنیم، یعنی ساز و کار استبداد را میشناسیم. عُذر زیاد است برای مبارزه نکردن. شورای نگهبان هست، سپاه هست، نیروهای امنیتی هستند، دولت در سایه هست، همه اینها را میدانیم. ولی اگر میخواهیم مبارزه کنیم در مجلس بهتر میتوانیم مبارزه کنیم تا بنشینیم آنها بروند مجلس هفتم درست کنند، شورای دوم رادرست کنند…
چالنگی: اجازه بدهید. این پرسش را از آقای زعیم، وقت ما کوتاه است، آقای زعیم، شیوه مبارزه تنها راهیست که آقای خزعلی اعلام میکنند؛ رفتن در انتخابات؟ راههای دیگری هست، ما تجویز نمیکنیم، اما گروههای چهارده نفره در ایران بیانیه میدهند. راههای دیگری هم هست که به صراحت اعلام میکنند هیچ امیدی در این نیست. بسیاری از مردم که اصلاح طلب یا اصولگرا و تمام ماجرا. راههای دیگری هم هست یا نیست آقای زعیم؟
کورش زعیم: من خوش بینی آقای خزعلی را درک میکنم. من با ایشان صحبت کرده ام یکی دوبار. قرار است یک بار دیگر هم بنشینیم با هم صحبت کنیم و همدیگر را قانع کنیم که کدام طرف باید برویم. من شک ندارم که ایشان خوش نیت هستند و این استنباطی است که من کرده ام از ایشان. ولی من اینقدر تخلف دیده ام، نه تنها تخلف خارج از قانون، حتی قانونی هم که حاکم بر انتخابات است یک تخلف از دموکراسی است. حتی قانون اساسی مانع میشود. شورای نگهبان تخلف میکند از قانون اساسی و کسی جرات ندارد به آنها بگوید و جلوی کسانی را که دوست ندارد میگیرد. حتی کسی که انتخاب شده و رای میاورد، او را خلع میکند. ببینید با این سیستم که آنها قدرت دارند. قدرت مذهبی دارند، قدرت نظامی دارند، قدرت حکومتی دارند. شما نمی توانید از روی همه این موانع رد بشوید. حالا فرض کنید آقای خزعلی انتخاب شدند، انتخاب هم میشوند، آیا شما مطمئن هستید که بقیه نمایندگان که از شهرهای مختلف انتخاب شده اند با شما همراه خواهند شد؟ خوب، ما چندتا نماینده خوب در مجلس داشتیم، در ششم داشتیم، نام نمی برم، در سوم داشتیم در چهارم داشتیم، کدامشان توانستند بجایی برسند، همه شان تودهنی خوردند. همه شان دفعه بعد انتخاب نشدند. ببینید ما چهل سال است داریم آزمایش میکنیم، دیگر به عمر من و شما کفاف نمیدهد. ما باید یک راه برویم که یک جراحی ساختاری بشود. من شک نمیکنم که شما در مجلس خوب عمل خواهید کرد ولی فکر نمیکنم اکثریت بیاورید روی لایحه هایتان. من لایحه فرستاده ام به مجلس سوم و چهارم ، بخشی از آن را تصویب کرده اند، این نیست که من جدا بوده ام، احساسش کرده ام، آسیبش بهم خورده. امکان ندارد با این سیستم شما با رای بروید توی مجلس و بتوانید کار مثبتی انجام بدهید. من اینرا به شما قول میدهم.
چالنگی: سپاس از شما آقای کورش زعیم، و سپاس بسیار از آقای مهدی خزعلی گرامی.
کورش زعیم: سپاس از شما و خوشحالم که با آقای خزعلی بار دیگر صحبت کردم، انشاالله من قانعشان میکنم!
خزعلی: آقای مهندس این نیست که کسی را قانع کنید باید به نتیجه واحد برسیم. اگر به این نتیجه رسیدیم که تحریم نتیجه بخش است ما هیچ ابایی نداریم.
-۰-

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است