همه چیز از دهه ۴۰ و در تشکیلاتی به نام موُتلفه آغاز شد. موُتلفه تشکیلات تجار مرتجع بازار بود. حجرهنشینهایی با ریشهای توپی، تسبیح شاه مقصود و انگشترهای عقیق، که به گفته خودشان نخستین و تنها حزب سیاسی “اهل تقلید” را بنا نهادند.
آنها سنتگرا، ”متشرع” و متهعد به تقلید از مراجع بودند. اما …اما حق گزینش “مرجع” را برای خود نگه میداشتند و سر کیسه وجوهات را فقط برای مجتهدی شل میکردند که اهل رانت باشد، حریم خود را بشناسد، اهل دوختن “کلاه شرعی” باشد و بتواند “به قیمت مناسب” مال حاجی را پاک کند و در تحکیم بساط حاجی از دعا و ثنا دریغ نورزد.
حاجی برای رونق بخشیدن به کسبوکار خود، به تایید امام جماعت مسجد بازار نیاز داشت و امام جماعت هم برای چرخاندن امور منزل و جلب رضایت مرجع، به وجوهات حاجی محتاج بود! یک بازی دو سر دزدی!
از نگاه حاج آقا، هم مالت پاک است و هم حزبت اهل تقلید و هم، آنکه باید “مرجع تقلید” تو باشد، و هم دستش در کاسه تو و زیر سنگ توست! و از نگاه امام جماعت و مرجع:
به قدر کفایت “وجوهات” میرسد تا بساط مرجعیت گسترده بماند و طلاب در مضیقه شهریه نمانند!
ائتلاف بازار و روحانیت در ظروف مسجد و موُتلفه پایدار ماند، چون آب و آهک و سیمانش سنت و پول بود. این ائتلاف بخشی از دلالان، قپانداران، پادوها، باربران بازار و لوطیهای زورخانهها را به خود جلب کرد. سردستههای دستبهچاقو و امتحانپسداده آنها را بر سر سفره خود نشاند و با تشکیل یک “شبهارتش” خصوصی( گروه ترور کسروی ، منصور و آتش زدن سینما رکس آبادان ) ، مثلثی را شکل داد که به بیانی “مثلث زر و زور و تزویر” بود. ساختار این مثلث از همان بدو تولد “مافیایی” بود و تا امروز مافیای موتلفه ، بعنوان ٬٬حزب٬٬ موتلفه باقی مانده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی، این ائتلاف به مثابه متشکلترین و با تجربهترین بخش اسلامگرایان، حساسترین مراکز قدرت را تسخیر کرد( وزارت بازرگانی با وزارت عسگر اولادی ، قبضه کامل اتاق بازرگانی بمدت چهل و سه سال دخالت و کنترل در کلیه شریان های اقتصادی و سود اور بازار و واردات ، اتاق اصناف ، حضور فعال در مجلس شورا و دیگر مجالس با صرف پول هنگفت برای جا کردن نمایندگان و وزرای طرفدار خود و ایجاد مافیای پنهان ثروت و قدرت برای تصاحب کامل قدرت سیاسی ).
شاید حضور مثلت خلخالی-گیلانی-اسدالله لاجوردی در اوایل انقلاب در اوین به مثابه مرکز اصلی اقتدار نظام اسلامی، حضور عسگراولادی-بادامچیان-خاموشی در مراکز نان و آبدار اقتصادی ( اتاق بازرگانی ) و حضور امثال محسن رضایی و محسن رفیقدوست در راُس پلیس و ارتش تازه تاُسیس، بتوانند نقش و جایگاه این مافیا در ساختار قدرت حکومت اسلامی را به خوبی به نمایش بگذارند.
با گذشت زمان و به همراه تغییرات بزرگ و کوچک در ایران و جهان، این مافیا هم دچار قبض و بسطهای زیادی شد. حاجیها از تیمچههای بازار راهی سفر آخرت شدند و پسرانشان به دفاتر شیک شمال شهر و طبقات بالای ساختمان بانکها و شرکتهای تجاری کوچ کردند. قپانداران ژولیده و بیسواد بازار به فرماندهان قُپهدار فراروئیدند و ”آخوند دوزاری”ها ، سلطان لاستیک و شکر شدند.
به موازات اینها اما، مناسبات پنهانی و تشکیلاتی مافیایی موتلفه هم تکامل یافت. چسب قدرت سیاسی – مذهبی به سیمان ثروت افزوده شد و “تازه مافیا” به سطح یک طبقه بزرگ و هممنفعت “اسلامگرایان حرفهای” تکامل یافت و به سمت تسخیر همه قدرت خیز برداشت.
هر چه مافیای اسلامگرایان حرفهای مقتدرتر شد و نهادهای رسمی حکومت را تحت کنترل در آورد، رابطه رهبر نظام، خامنه ای با آن، به گونهای اجتنابناپذیر عمیقتر و مستحکمتر شد و همان فرمول قدیمی“مشروعیت در ازای پول” این بار در شکل “مشروعیت و قانونیتبخشی در ازای اقتدار بخشی” وارد عمل شد و خامنهای را تا مقام نماینده مطلقالعنان خدا در روی زمین بالا کشید تا در پناه این اقتدار مردمی، همه گونه فساد و تبهکاری از سپر دفاعی شرعی و حکومتی بر خوردار و مجاز و ممکن شود.
این مافیای تکاملیافته، با عبور از مرزهای کشور، ابعاد منطقهای و فرامنطقهای یافت. تشکیل سپاه قدس را میتوان نقطه عطفی در این روند به حساب آورد. این سپاه پیش از آنکه بخشی از ساختار قانونی و دفاعی کشور باشد، یک ارتش ایدئولوژیک-خصوصی است و بخش بزرگی از هزینه آن از منابع تاریک و ناشناخته و زد و بند ها و فساد بزرگ مافیای بازار تاُمین میشود. گمشدن حدود ۲۰۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی در دوره احمدینژاد و پخش چمدانی دلار در خیابانهای بیروت را شاید بتوان نماد رفتار و ساختار مافیایی این ارتش خصوصی دانست.
بر ملا شدن گفتگوهای خودمانی فرمانده کل سپاه پاسداران و معاون اقتصادی او، نوری بر تاریکخانه اشباح تاباند و نشان داد که به خامنهای در شبکه تارعنکبوتی مافیای موتلفه چه نقشی محول شده است. سران مافیا با تحریک شهوت حکمرانی بر جهان اسلام، او را گام به گام به نقطه اوج جنون رسانده اند تا بدست خود همه ساز و کارهای قانونی اعمال قدرت را فلج و ناکارآمد کند. انتخابات نیمبند، مجلس، ریاست جمهوری، صداوسیما، قوه قضاییه، سیاست خارجی و همه آنچه را که میتوانست برای حکومت اندکی مشروعیت زمینی بیافریند، از کار بیاندازد و با حمایت همهجانبه از مراکز فساد و دسیسه و ترور، اقتصاد سیاه و مناسبات مافیایی تازه مسلمانان موتلفه به رهبری بلامنازع نظام اسلامی استحاله یابد.