احمدآباد، ۱۴اسفند ۱۳۵۷- انوش صالحی


ahmadabad-14-1357روز دوشنبه ۱۴ اسفند ۱٣۵۷ بیست و دو روز پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی برای احمدآباد تبعید‌گاه ومدفن دکتر محمد مصدق روز دیگری بود. در این روز احمدآباد پذیرای جمعیت گسترده‌ای بود که از اقصی نقاط کشور جمع شده بودند تا به همراه طیف وسیعی از فعالین سیاسی دوازدهمین سال مرگ نماد جنبش ملی ایران را برگزار کنند. احمد‌آباد پس از آن دیگر هیچوقت چنان جمیعیتی را به خود ندید.۱ تهران از صبح دوشنبه چهاردهم اسفند تا ظهر شلوغ‌ترین روزش را گذراند. تراکم ماشین‌ها بیش از همه به سمت گذرگاه غربی شهر بود. زنجیره‌ای از اتومیبل‌های شخصی، کرایه، وانت و کامیون همه لب‌ریز از انسان‌هایی بود که به سمت وعده‌گاهی می‌رفتند. در طول مسیر با افزایش ترافیک ماشین‌ها به ناچار متوقف می‌شدند،” گاهی کسی سر از اتومبیلش – که بیش از گنجایش مسافر داشت – بیرون می‌کرد و می‌پرسید احمدآباد کجاست؟”۲
بسیاری از اهالی روستاهای اطراف احمدآباد نیز به سبب در دسترس نبودن وسیله نقلیه کافی، پیاده به آن سو روان شدند. اشتیاق مردم برای شرکت در این مراسم ترافیک سنگینی در مسیر عبور و به ویژه در چند جاده آسفالت و خاکی منتهی به احمدآباد ایجاد کرده بود. راهی که در نهایت به احمد آباد منتهی می‌شد جاده‍ی خاکی بود و همه‍ی دیوارهای گذرگاه اصلی و دیوارهای اطراف باغ و ساختمان‌های آن پوشیده از شعارهای پارچه‌ای، عکس‌های دکتر مصدق، آیت‌الله خمینی، دکتر فاطمی، آرم‌های دو سازمان‌ مجاهدین خلق ، چریک‌هایی فدایی خلق و شهدای انقلاب بودند. مردم از کیلومترها پیش از رسیدن به احمدآباد به سبب ترافیک، اتومیبل‌ها را در حاشیه خاکی جاده متوقف کرده بودند و در دسته‌های کوچک و بزرگ در حالی که پلاکاردهایی در دست داشتند به سوی احمد آباد در حرکت بودند.٣ سراسر محوطه باغ و به ویژه اطراف ساختمان اصلی پوشیده از انبوه جمیعت بود و تا ساعت ۲ بعدازظهر که آغاز مراسم اصلی و شروع سخنرانی‌ها بود و حتی پس از آن همچنان سیل جمیعت به سوی احمدآباد روان بود. پس از نیمروز، مهندس مهدی بازرگان، ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده، کاظم حسیبی، ابراهیم یزدی و داریوش فروهر به وسیله هلیکوپتر در کنار باغ فرود آمدند. هنگام ورود آنها به باغ و عبورشان از میان جمیعت تا رسیدن به ساختمان اصلی و حضور در کنار مزار مصدق ابراز احساسات جمیعت به ویژه برای مهندس بازرگان و هجوم آنها برای دیدن وی نظم مسیرعبور را بر هم زد.
حضور دسته‌ جمعی مردم در احمد‌آباد، در اولین روزهای پس از انقلاب را می‌توان ادایِ دین به تبعید دکتر مصدق، در سال‌های انزوایی سخت تلقی کرد که جاده احمد‌آباد به منزله جاده‍ی ممنوعه‌ای۴ بود که هیچ شهروندی به جز اقوام نزدیک اجازه تردد به آن را نمی‌دادند. “احمدآبادی‌ها بهت‌زده بودند. ازپیرترین تا جوان‌ترین‌شان باورنمی‌کردند که جاده‍ی ممنوعه احمد‌آباد این چنین از سیاهی موج بزند.”۵
چند روز قبل از برگزاری گردهمایی، گروه‌های مختلف سیاسی با صدور بیانیه‌هایی آماد‌گی خود را برای حضور در این مراسم اعلام کرده بودند، “سازمان‌ها و احزاب سیاسی با سابقه و فعال (مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق، جبهه ملی، حزب ملت ایران) با انتشار بیانیه‌های مستقل ضمن دعوت از همگان چگونگی شرکت خود را در این مراسم توضیح دادند” اعلام آماد‌گی که ” بسیج مردم برای بزرگداشت مصدق” نامیده شد. جبهه ملی با اعلام آماد‌گی برای حضور در این مراسم دراعلامیه خود خاطر نشان ساخت: “دوازدهمین سالگرد غم‌انگیز درگذشت دکتر مصدق پیشوای نهضت ملی ایران فرا رسیده. در زمان دهشتناکی که شب‌های تاریک زندگی ما ایرانیان بود مردم میهن ما چشم به افق خونین انتظار دوخته بودند تا بیاید آن روز بزرگ که بتوانند از مظهر استقلال ایران و نمونه گرانقدر مبارزات رهائی بخش همه ملت‌های ستمدیده جهان تجلیل به عمل آورند”. حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر نیز در اعلامیه‌اش نوشت: “احمد آباد را گلباران کنید و بار دیگر خاطر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه آن روزهای مقدس را که جهان به نام مصدق می‌بالید زندگی بخشید. “در ادامه اعلام آماد‌گی گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی، هیات دبیران موقت سازمان ملی دانشگاهیان، شورای مرکزی هماهنگی سازمان‌های دولتی وملی، حزب توده، کمیته هماهنگی زرتشتیان ایران، حزب‌ پان‌ایرانیست، اتحادیه کمونیست‌های ایران و برخی دیگر از گروه‌های سیاسی متعلق به دو طیف ملی و چپ از حضور در احمدآباد استقبال کردند. ۶
کمیته تدارکی که به همین منظور تشکیل شده بود در اعلامیه‌ای خاطر نشان ساخت که برای شرکت در این مراسم نیاز به هیچگونه اجازه خاصی نیست به گفته هدایت متین دفتری کمیته تدارک توسط “جمعی از دوستداران مصدق که در بحبوحه انقلاب در کانون‌های مختلف فعال بودند شکل گرفت و درآن هیچکس مسئولیت خاصی نداشت و حضور در کمیته برای هرکسی که توانایی انجام کاری را داشت آزاد بود به طوری که برخی افراد با انجام امور محوله ادامه مسئولیت‌شان را به دیگری واگذار می‌کردند بنابراین افراد زیادی از فعالین سیاسی آن روزها در برگزاری آن مراسم نقش داشتند. “۷
علاوه بر گروه‌های سیاسی، هیات دولت موقت نیز در اطلاعیه‌ای شرکت خود را در این مراسم اعلام کرد و کلیه ادارات و موسسات تابع خود در تهران را از یازده صبح دوشنبه به حالت تعطیل درآورد تا آن عده از کارمندان که مایل هستند بتوانند در مراسم شرکت کنند.٨عده‌ای از دارندگان اتوبوس در تهران نیز داوطلب شدند تا به طور رایگان   مردم را به احمدآباد برسانند با این همه گروه‌های وسیعی از شب قبل عازم کرج شدند تا بتوانند زودتر در احمدآباد مستقر شوند و از نزدیک شاهد جزییات مراسم باشند، همچنین پلیس راه ‌ژاندرمری اعلام کرد که برای تسهیل ترافیک، اتوبان از ساعت ده صبح به سمت کرج واز ساعت ۱۴ به سمت تهران یک طرفه خواهد شد. همزمان از شهرستان‌ها نیزخبرهایی مبنی بر حضور دسته جمعی مردم منتشر می‌شد.

مراسم حوالی ساعت دو بعدازظهر توسط منوچهر تقوی بیات شروع شد که توسط هیات تدارک به عنوان مجری برنامه آن روز انتخاب شده بود، سپس آیت‌الله طالقانی که در آن زمان مورد وثوق و اعتماد طیف‌های مختلف سیاسی بود سخنرانی‌اش را آغاز کرد و در ابتدای سخنانش با اشاره به سال‌های پس از وفات مصدق که دیدار از احمد‌آباد با موانع و مخاطراتی همراه بود او را به عنوان حلقه واسطی دانست که بیش از نیم قرن مبارزه مردم ایران را بر علیه ظلم، استبداد و استعمار به هم وصل کرده بود.
طالقانی با توجه به تجربه مبارزات مردم ایران در دوره معاصر تلاش کرد تا گروه‌های مختلف سیاسی را نسبت به موقعیت بغرنج جامعه در فردای انقلاب آگاه کند و با توجه به مناسبت مراسم از نهضت ملی ‌شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق به عنوان یک نمونه تاریخی یاد کرد وبا ذکرخاطره‌ای از دیدار با رهبران جبهه پولیساریو که معتقد بودند در دوره معاصر همه نهضت‌های آزادیبخش از ایران الهام گرفته است همین را دلیل اصلی کینه غرب از ایران دانست. او با اشاره به نهضت تحریم تنباکو و تاثیر آن بر قشرهای مختلف مردم حتی زنان درباری به مراحل مختلف نهضت مشروطیت و نقش آرا و عقاید مختلف در شکل‌گیری آن پرداخت و از گروه‌های سیاسی وقت خواست تا ” نهضت‌های ایران را با هشیاری ارزیابی کنند” و از” تعصب، یک جهت‌بینی و یک بعد بینی” پرهیز کنند.
آیت‌الله سپس به نهضت ملی شدن صنعت نفت پرداخت و از روزهای آغازینی سخن گفت که “همه نیروهای ملی و مذهبی در یک مسیر حرکت می‌کردند. مراجع دینی مانند آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله کاشانی، فداییان اسلام با هم شروع کردند و ملت را به حرکت درآوردند. موانع برطرف شد. فتوای مراجع وعلما برای اتنخابات و پشتیبانی از دولت ملی در تمام روستاها و در میان کارگران، یک شعار، یک حرکت و یک هدف شد. ” ۹
طالقانی مهمترین عامل شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت را در نتیجه اختلاف بین نیروهای سیاسی وقت از جمله فداییان اسلام، آیت‌الله کاشانی، دکتر مصدق و حتی بین دکتر مصدق و اطرافیان ملی‌گرایش دانست که درنتیجه کار اطلاعاتی و روانشناسانه عوامل استعمار بوجود آمده بود. او در باره نقش حزب توده و اعتراضاتی که بواسطه سازماندهی حزب در محافل کارگری شکل گرفته بود گفت:
«توده‌‌‌ای‌های‌ نفتی درست شد یک عده جوان هم آلت دست قرار گرفتند. هی شعار پشت شعار و مصدق را متهم کردند که طرفدار آمریکاست اهل سازش است. نفت بسته شد برروی استعمارگران ولی همان کارگران که در دوره استعمار سر به زیر بودند بلند شدند هر روز بهانه تازه، ما مسکن می‌خواهیم، ما تامین می‌خواهیم می‌گفتند کمونیست می‌خواهد مسلط شود که یک عده‌ای داد وا اسلاما سر دادند. این وسط چه شد؟ چه نتیجه‌ای گرفتیم؟ چند سال ذلت چند سال قربانی دادن ، ما باید متنبه بشویم.»۹
او با توجه به این تجربه تاریخی از نیروهای سیاسی طیف ملی و چپ که در آن گردهمایی حضور داشتند می‌خواهد که از وقایع تاریخی پند بگیرند و به جای” خودبینی‌ها، گروه بینی‌ها”مردم‌بین و خدابین باشند وآینده را بنگرند. طالقانی از شکست مصدق با اندوه یاد کرد و از امکان تکرار آن در فردای انقلاب با نگرانی گفت:” نهضت دکتر مصدق دنیای خاورمیانه را تکان داد. دنبالش مصر انقلاب شد. الجزایر انقلاب شد ولی ما محکوم شدیم ما متلاشی شدیم. باز غارتگران بین‌المللی بعد از ۲٨ مرداد آمدند، کشتند و بردند و خوردند. فرزندان من، من نمی‌خواهم مبارزه گروه‌های مختلف را نادیده بگیرم. شما که فرزندان من هستید من دلم برای همه می‌تپد. در زندان از هر گروه که می‌شنیدم خبر می‌دادند که مقابل تیر گذاشته‌اند مثل اینکه به قلب من تیر می‌زدند.”۹
طالقانی در مراسمی که با بن‌مایه‌های ملی‌گرایی و در یاد مصدق برگزار شده بود از یاد ایران غافل نماند واز نقش ایران در شکل‌گیری تمدن اسلامی یاد کرد و گفت:
«عرب فقط ناقل اسلام بود این ایران بود که اسلام را شناساند، همه دنیا این اهمیت و موقعیت و شخصیت مردم ایران را می‌شناسند، هر جا فلسفه‌ای است، عرفانی است، علمی است در دنیای شرق و غرب معترفند که پایه اصلی‌اش در ایران بوده است. این سابقه ما ایرانی‌هاست، در بین طوفان‌های دنیا سربلند برخاستیم و هیچوقت برای همیشه تن به ذلت و استعمارگری ندادیم، اگر بدنمان را به بردگی کشیدند فکر و قلب ما به بردگی کشیده نشد.» ۹
او با درک موقعیت گروه‌های مختلف سیاسی و علاقه گروه‌ها نسبت به او اعلام می‌کند که “هیچ کُنش یا محبت خاصی به هیچ گروهی ندارد و فقط ملت را می‌خواهد و با توجه به مشکلاتی که در فردای انقلاب گربیان‌گیر کشور شده بود از همه می‌خواهد که شعارهای تفرقه‌ افکنانه را کنار بگذارند وهمانطور که در انهدام سلطنت پهلوی کوشیدند با توجه به انبوهی از مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در سازندگی نیز بکوشند. طالقانی با توجه به موضع‌گیری دو جریان اصلی چریکی حاضر در گردهمایی در باره ارتش به وضوح به مساله ارتش اشاره و با صراحت اعلام می‌کند که‌ ” وضع ارتش ما متلاشی شده، اینقدر شعار تلاشی ارتش ندهید. خدا می‌داند که این شعار به مصلحت نیست. ارتش باید باشد، ارتش تصفیه شده، میلیون‌ها خرج این ارتش شد. خرج این وسایل شده، آیا باید اینها را توی دریا بریزیم.”۹ او در پایان سخنرانی‌اش از دولت موقت مهندس بازرگان با طرح این مساله که ممکن است نواقصی داشته باشند حمایت کرد و خواستار آن شد تا به گونه‌ای رفتار شود که نواقص تشدید نشود.
سخنرانی آیت‌الله طالقانی دقایقی بیشتر از زمان تعیین شده دربرنامه به پایان رسید. متین دفتری درخواستِ عدّه‌ای از صاحب‌منصبان حاضر در صحنه از طالقانی را موثر می‌داند که از او خواسته بودند تا با طولانی‌تر کردن سخنرانی‌اش مجال سخن گفتن به دیگران را ندهد۱۰ به همین دلیل در فاصله‌ای از سخنرانی او که تصور می‌رفت به پایان رسیده است علی شایگان از رهبران اولیه جبهه ملی و از یاران دکتر مصدق به پشت تریبون فراخوانده شد ولی ادامه سخن گفتن طالقانی موجب شد تا علی شایگان به دلیل کسالت از انتظار و سخنرانی منصرف شود و یادداشت آماده شده‌اش توسط منوچهر تقوی بیات قرائت شود که در فرازی از نوشته‌اش به تاثیر حرکت مصدق در خاورمیانه و بخصوص بر نهضت جمال عبدالناصر در مصر اشاره کرده بود.

سخنران بعدی این مراسم مسعود رجوی به نمایندگی از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران بود.” در شروع سخنرانی او نظم جمیعت به هم ریخت عده‌ای شعار” درود بر برادر مجاهد” سرمی‌دادند وعدّه‌ای دیگر شعار” حزب فقط حزب‌الله رهبر فقط روح‌الله” بی‌نظمی جمیعت باعث شد تا رجوی سخنان خود را کوتاه کند و فقط به اعلام رئوس برنامه‌ها بپردازد”.۱۴
سخنران در ابتدا با تجلیل از دکتر مصدق به رنج‌ها، فشارها و تلخکامی‌های ناشی از فتنه چپ و راست در مسیر مبارزه رهایی بخش ضداستعماری یاد کرد و موضع کسانی را که “استواری وسازش‌ناپذیری مصدق را لجاجت، یکدندگی و منفی بافی تعبیر” می‌کردند نفی کرده و آنرا “برچسبی بسی پرافتخار و غرورآفرین” دانسته که به نظرش نصیب آنهایی می‌شود که دست رد به سینه‍ی استعمارگران و عمال آنها زده و قاطعانه به آنها نه گفته‌اند.
او ضمن اشاره گذرا به مبارزات سیاسی مردم در دوره معاصر تا مرحله وقوع انقلاب در باره حکومت برآمده از انقلاب گفت: “که اکنون حکومت اسلامی خواست اکثریت قاطع مردم ایران است و لذا تصویب آن در شکل رفراندم پیش‌بینی شده از طرف دولت از پیش محرز است.”۱۲ سخنران بر خصایص ضداستعماری، ضددیکتاتوری و ضد ارتجاعی حاکمیت برآمده از انقلاب تاکید کرد و گفت: این حاکمیت” بایستی حافظ حق و حقوق تمامیِ مردمی باشد که در سراسر کشور زندگی می‌کنند” تا بتواند” تمام آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در مورد طبقات و نیروهای مختلف مردم را اعاده کند وهمچنین تاکید بر نقش اجتماعی مستضعفین و طبقات محروم (کارگر و دهقان) جامعه را در صدر برنامه خویش قرار بدهد.”۱۲
نماینده سازمان مجاهدین خلق با انتقاد از سیاست‌های تبلیغی رژیم شاه و خرابکار خطاب کردن آنها گفت:
«جنگ ما نهایتا به خاطر صلح و سازندگی است وعقده‌ مبارزه به خاطر نفس درگیری و مبارزه هم نداریم به عکس مطابق نقطه نظرهای توحیدی هدف ما از مبارزه نهایتاً استقرار هماهنگی و وحدت هر چه بیشتر درهمه زمینه‌های ‌اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و عقیدتی است. بنابراین مبارزه فی‌النفسه هدف نیست بلکه تکاپویی است برای راندن اختلافات و تضادها به سمت وحدت».۱۲
او سیاست‌های سازمان مطبوع خود را به دور از تندروی دانست و با توجه به موج انتظاراتی که در نخستین روزهای انقلاب بوجود آمده و بسیاری خواستار حل مشکلات در کوتاهترین زمان ممکن بودند، اظهار داشت: “ما هیچگونه عجله وتندروی و به اصطلاح قصد یکشبه طی نمودن راه صد سال را نداریم. اهل نق زدن و ساده ‌اندیشی هم نیستیم برای ما بخوبی روشن است که ساختن یک جامعه توحیدی طراز اسلام رنج‌‌های صد ساله دارد. آیا مثلاً ما گفته‌ایم که باید به یک باره به چنین جامعه‌ای برسیم؟ آیا گفته‌ایم که یکباره سرمایه‌داری ملی ما باید از بین برود؟ آیا گفته‌ایم که باید فعالیت‌های سودآور برای بازاریان و اصناف جلویش گرفته شود؟ دقیقا درک می‌کنیم و هر کس هم که درک نکند واقعا غیرمسئول و غیراصولی است.”۱۲سخنران در ادامه سخنانش با توجه به سیاست گفتگو و مدارا با حاکمیت برآمده از انقلاب هشدار می‌دهد که با توجه به ” کثرت فشارهایی” که متوجه سازمان است ممکن است سیاستی دیگر در پیش بگیرند.
از آنجایی‌که چگونگی برخورد با ارتش در اولین روزهای پس از انقلاب یکی از مباحث مورد اختلاف جناح‌های مختلف سیاسی بود و آیت‌الله طالقانی نیز در سخنان هشدارآمیزی به آن پرداخته بود نماینده مجاهدین خلق نیز به این مساله پرداخت و مسئله ارتش را نه مسئله یک فردِ بخصوص و یا حتی یک فرمانده بخصوص بلکه مسئله آنرا در نظام و ساختار ارتش دانست و گفت: “موضع‌گیری ما دقیقا بر این مبتنی است که سیستمی ایجاد نشود که مجدداً همان دلایل وجودی ارتش در پنجاه سال گذشته تکرار شود. آیا این نقطه نظر که ما تقوا را بر تخصص ارجیحت قائل هستیم ضداسلامی است و ضد ملی و خرابکارانه است؟ آیا این ضد ملی است پس چرا نباید رعایت بشود.”۱۲

در ادامه گردهمایی نوبت به سخنرانی علی کشتگر به عنوان نماینده سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران رسید و در حالیکه گروهی شعار” سلام بر فدایی درود بر مجاهد” و گروهی دیگر شعار “حزب فقط حزب‌الله رهبر فقط روح‌الله” می‌دادند او سخنان خود را با تجلیل ازمبارزات ضدامپریالیستی دکتر مصدق آغاز کرد.۱٣ مبارزاتی که باعث شد تا مصدق ” با استفاده از تضاد امپریالیست‌ها و با استفاده از تنفر عمومی مردم نسبت به انگلستان و خواست مردم در قطع نفوذ امپریالیسم از ایران بتواند با همه تسلطی که عوامل انگلستان در دربار و ارتش داشتند، قانون ملی شدن نفت را در ۲۹ اسفند از مجلس بگذراند.”۱۴سخنران سپس به دشواری‌های کار مصدق در این راه بخصوص در سه ساله قبل از کودتا پرداخت و از سیاست‌های رهبران حزب توده در آن برهه انتقاد کرد که به نظرش” با تبعیت کورکورانه از سیاست‌ احزاب دیگر کشورها و با طرح شعارهای انحرافی به وحدت نیروهای خلقی آسیب رساندند. ” نماینده سازمان چریک‌های فدایی خلق دوران ملی شدن صنعت نفت را دوران “شکوفایی فعالیت‌های دموکراتیک متبلور در فعالیت احزاب و جمیعت‌ها و اتحادیه‌های کارگری و شوراهای دهقانی و سازمان‌های دانشجویی فرهنگیان و زنان ارزیابی می‌کند که به نظرش در تاریخ ایران بی‌سابقه بوده است ” دوره‌ای که” روزنامه‌های بسیاری در تمام زمینه‌ها شروع به انتشار کردند وهمه اینها موجبات بالا بردن درجه رشد و آگاهی مردم را در مبارزه ضدامپریالیستی و طبقاتی فراهم ساخت.” او علی‌رغم تمجید از مصدق و دوران منتهی به مرداد سال سی‌ودو از مصدق به عنوان کسی که با دارا بودن” دیدگاه ناسیونالیستی اعتقادی به “مفهوم مبارزه ظبقاتی” نداشت انتقاد می‌کند. دیدگاهی که در تحلیل سخنران بیشترین تاثیرش را در نحوه برخورد او با ” ارتش طبقاتی” نشان داد. “ارتشی که کلاً به عنوان ابزاری ضدخلقی در دست طبقات حاکمه و در خدمت امپریالیسم بود با تصفیه چندین نفر از امرای ارتش اصلاح نشد”۱۴ او سپس با این مقدمه به یک مقایسه تاریخی دست زد وگفت:
«متاسفانه همین برداشت نادرست از ارتش ضدخلقی در بعضی از رهبران جنبش و در دولت موقت کنونی بخوبی دیده می‌شود و تذکرات و رهنمودهای سازمان‌ها وجریان‌های انقلابی و آن جمله سازمان‌ چریک‌های فدایی خلق ایران در باره بازسازی ارتش و ایجاد ارتش خلقی نادیده گرفته می‌شود و پافشاری این نیروها را روی این اصل اساسی کوشش برای بی‌دفاع گذاردن مردم در مقابل هجوم بیگانگان تلقی می‌کنند».۱۴
چگونگی برخورد با ساختار ارتش یکی از مهم‌ترین سرفصل‌های مواجه گروه‌های چپ با حاکمیتی بود که هنوز یک ماه از استقرارش نگذشته بود و همانگونه که آیت‌الله طالقانی و نماینده مجاهدین خلق در سخنان خود نسبت به این مساله موضع‌گیری جانبدارانه‌ای داشتند امّا نماینده چریک‌های فدایی خلق با ضروری دانستن ایجاد ارتش خلق، گفت: “ما معتقدیم که از نیروهای اضافه‌ای که در ارتش سابق و دستگاه‌های اداری رژیم سابق بدون استفاده و باطل باقی مانده‌اند باید در راه سازندگی ایران آزاد و دموکراتیک به بهترین وجهی استفاده شود و هیچیک ازآحاد خلق نباید بیکار باشد ما معتقد به ایجاد ارتش خلق هستیم باید چنین ارتشی برای پاسداری از انقلاب بوجود آید تا عوامل رژیم خائن سابق و امپریالیسم و درراس آن امپریالیسم امریکا دوباره بر ما مسلط نشوند تا دوباره فاجعه کودتای ننگین ۲٨ مرداد تکرار نشود. به همین دلیل ما معتقد هستیم که فرماندهی این ارتش باید از دل شوراهای سربازان، درجه داران ، همافران و افسران جز بیرون آید.”۱۴موضوع ارتش همچنین در چگونگی برخورد دول غربی با منافع مردم ایران دوباره مطرح می‌شود و سخنران براین اعتقاد بود که “غارتگران و انحصارات خارجی ثروت ملی و نیروی کار مردم را درطول بیست‌ و پنج سال غارت کردند و درعوض تانک و توپ و مسلسل تحویل دادند تا صرف کشتار مردم ایران، ظفار و فلسطین شود.” ۱۴
نماینده سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران سپس برنامه حداقلی سازمان را در فردای انقلاب اعلام کرد برنامه‌ای که در آن از اعمال حاکمیت خلق از طریق ایجاد شوراهای کارگران، دهقانان، سربازان و سایر اقشار دفاع شده و در آن برنامه سازمان خواستار آن شد تا کلیه بدهی و تعهدات مالی کارگران، دهقانان، کارمندان و پیشه‌وران به بانک‌ها و سایر موسسات دولتی لغو شود. همچنین از تامین مسکن مناسب و مجانی برای کارگران و زحمتکشان شهر و روستا وچهل ساعت کار کارگران در هفته سخن به میان ‌آورده شد. درادامه اعلام این برنامه حداقلی! سازمان” خواستار اخراج همه مستشاران نظامی خارجی و لغو کلیه قراردادها بویژه قرارداد نفت با کنسرسیوم بین‌المللی شد و در پایان از ” تامین آزادی‌های دموکراتیک را برای تمام زنان و مردان ایرانی و به رسمیت شناختن آزادی‌های فرهنگی و قومی و حقوق ملی همه خلق‌های ایران” سخن گفته شد.۱۴

در ادامه مراسم پس از سخنرانی طاهراحمدزاده که بر چگونگی ایجاد نفاق بین گروه‌های انقلابی در دو برهه مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت متمرکز بود و نیز سخنرانی هانی‌الحسن نماینده انقلاب فلسطین با تاکید بر تاثیر منطقه‌ای انقلاب ایران بخصوص بر مسئله فلسطین نوبت به هدایت متین دفتری نوه دکتر مصدق و از اعضای هیات تدارک مراسم بزرگداشت رسید.

متین دفتری در ابتدای سخنرانی‌اش بر ضرورت اتحاد همبستگی تمام نیروهایی که در پیروزی انقلاب نقش داشتند تاکید کرد و گفت: ” هرگونه انحصارطلبی و تعصب فکری و عقیدتی که بخواهد از اهمیت نقش هر یک از نیروهای شرکت‌کننده در این انقلاب بکاهد یا آن را نادیده بگیرد در وحدت عمل ملت ایران شکاف ایجاد می‌کند.”۱۵
او با طرح این مسئله که” گسستن وابستگی همه جانبه کشور به امپریالیسم در گرو مبارزه‌ای انقلابی و طولانی است و این مبارزه تشکل توده‌های مردم را در سازمان‌های سیاسی طلب می‌کند” از ضرورت” ایجاد جبهه دموکراتیک وسیعی که بتواند حداکثر نیروهای مردمی را در راه تحقق نهایی حاکمیت مردم، استقلال و دموکراسی سازمان دهد “۱۵ سخن گفت و با اعلام اینکه جبهه ملی فاقد چنین ویژگی است اظهار داشت:
«اگر در مراحل آغازین این مبارزات اخیر برای جمعی این امید پیدا شد که جبهه ملی ایران خواهد توانست چنین ضرورتی را پاسخگو باشد، نحوه غیردموکراتیک تشکیل این سازمان، قدرت گرایی، انحصارطلبی، فقدان تداوم آرمانی و عدم اعتقاد رهبری آن به مبارزه دموکراتیک و نقش توده‌های مردم و بخصوص جدا شدن رهبری از توده‌ها و جریان مبارزه اصیل خیلی زود نشان داد که این امید بیهوده است».۱۵
او سپس تشکیل “جبهه دموکراتیک ملی” توسط جمعی از “معتقدان به محتوای مترقی و دموکراتیک و ضد امپریالیستی این مرحله از انقلاب” را اعلام کرد و به بیان طرح   “جبهه دموکراتیک ملی” به عنوان محوری برای اتحاد نیروهای درون جبهه پرداخت.
عمده‌ترین موارد مطرح شده در این برنامه عبارت بودند از : انجام رفراندمی فوری به منظور تثبیت حقوقی طرد کامل و قطعی رژیم سلطنتی برای همیشه، انتخاب شورایی از نمایندگان کارگران، کارمندان، اصناف و سایر قشرهای مترقی جامعه بنام ” شورای هماهنگی انقلاب” و قبول نظارت این شورا بر اعمال دولت موقت، رسیدگی فوری به خیانت‌های مسئولانی که اموال ملت ایران را غارت کردند، نظارت شورای هماهنگی انقلاب بر هیات تدوین کننده قانون اساسی و نیز نظارت این شورا بر رادیو و تلویزیون، مبارزه بر رفع هرگونه تبعیض در جامعه، قبول و تائید حقوق فرهنگی و خودمختاری داخلی خلق‌های ایران در جهت حفظ تمامیت و یکپار‌چگی کشور و بالاخره رفع ستم اقتصادی از کلیه دهقانان و کارگران کشور.
به نظر تهیه‌کنندگان در دورنمای آن برنامه پیشنهادیِ حداقلی، نابودی نظام سرمایه‌داری وابسته از طریق نابودی حاکمیت امپریالیسم و کلیه مظاهر وابستگی به آن در تمام ارکان اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی و بازسازی بنیادهای دموکراسی و ایجاد مبانی نوین تولیدی و اقتصادی در کشور قرار داشت.
متن سخنرانی متین دفتری که در پایان با عنوان ” هیات تدارک جبهه دموکراتیک ملی ایران” به پایان رسید آخرین بخش این مراسم بود. هرچند پیام‌های گوناگونی از طرف گروه ‌و دستجات شناخته شده و گمنام به هیات برگزار کننده مراسم رسیده بود که به دلیل   ضیق وقت حتی اعلام اسامی آن گروه‌ها ممکن نشد و بعدها در یادنامه این روز منتشر شد.

از فردای برگزاری مراسم روزنامه‌های مستقل و نشریات وابسته به طیف‌های چپ و ملی که در آخرین ماه‌های قبل از انقلاب و یا در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب انتشار خود را آغاز کرده بودند به ارائه گزارش و تحلیل در باره آن پرداختند که همگی حکایت از تمجید از برگزاری چنان مراسمی داشت دراین میان تنها گزارشگر اخبارجبهه ملی که در مراسم آن روز تشکیلات‌شان به نوعی نادیده گرفته شده بود از آن گردهمایی با تیتر”میراث خواران انقلاب بر سر مزار سردار پیر” نام برد و نوشت:
« جاده خاکی احمدآباد که دوازده سال تمام روزهای چهارده اسفند قدم به قدم زیر پای ماموران ساواک و گشتی‌های ژاندرمری بود و گذر هر اتومبیل با مانع و کنترل روبرو می شد امسال با رفت‌و آمد هواداران و مشتاقان مصدق رونقی تازه یافت. مردم که راه طولانی را خاک آلود همراه با تپیدن‌های پرشور پشت سرنهاده بودند و امید داشتند که تُربت پاک آن رهگشای راستین، آن تسلیم ناپذیر را ببوسند و ببویند و از صفا و ساد‌گی آن جان را از غبار اندوه بشویند، لحظه‌ای بر آن بنشینند و به آیین دیرین فاتحه بخوانند و بر خلاف تصور با در و دربند و مامور و معذور روبرو شدند. چهره‌های دژم و افسرده خستگان بجای هر کلامی سخن می‌گفت و دریغ از چشمان یکایک زائران می‌بارید. بی گمان مزارش نیز از آنِ همه مردم است و در هر بزرگداشتی چنانکه دیدیم فرصت طلبی و انحصارجویی گناهی است نابخشودنی. ما ضمن آنکه به رزمندگان و دلاوران مجاهد و فدایی که در تیره ترین روزهای زندگی ملی بهترین پیشگامان خود را قربانی آزادی و استقلال ایران کردند و در سکوت سهمگین و خفقان به بهای شهادت فریاد مردم زیر ستم ایران زمین را بگوش همگان رساندند همواره احترام گذاشته‌ایم ولی اجازه نمی‌دهیم که در کنار آنها و در پشت نام آن ایثارگری‌ها، شارلاتانیزم و فرصت طلبی رشد کند و کسانی که نه یک روز به زندان افتاده‌اند و نه اندک مضیقه‌ای در تمامی سال‌هایی که مردم میهن ما زیر سخت‌ترین فشارهای زندگی خم شده بودند تحمل کردند و هرگز جز سر و صدا و ادعا هیچ نبوده‌اند خود را در پناه آنها صاحب اندیشه‌ای اعلام کنند که جایگاه اجتماعیشان با آن به هیچ وجه سازگار نیست و بلکه نقطه مقابل آن است و از همه این ها گذشته مزار مصدق جای اندیشیدن به او به مبارزات پی‌گیر و دلیرانه او است نه جای فرصت‌طلبی و اظهار نظر پیرامون نظرات خصوصی و ادعا‌های میان تهی و بی پشتوانه خویش و به‌دیگر سخن جای دعواهای خصوصی نیست». ۱۶
مردم ایران در گذر از روزهای پرشتاب پس از ۱۴ اسفند ۱٣۵۷ شاهد رخدادهایی بودند که اجتماع آن‌روز و جمعیت صدها هزارنفری کم‌کم به فراموشی سپرده شد. دو سال بعد برگزاری مراسمی در دانشگاه تهران به همین مناسبت سرآغاز درگیری‌هایی شد که از بهار ۱٣۶۰ جامعه را درگیر مخرب‌ترین بحران دوره معاصر کرد. امروز با گذر زمان و گذشت موج حوادث می‌توان از میان آن “خطابه‌ها و برنامه‌های حداقلی!” که چیزی جز ساده نگری در مسایل کلان جامعه همانند اقتصاد و ارتش نبود تنها نگرانی آیت‌الله طالقانی را به خاطر آورد که چگونه جوانان انقلابی را از راه‌ و رسمی که در پیش گرفته بودند بر حذر می‌داشت، زنهاری که همان روزها در شعارها و حرف‌های هیجان‌انگیز وپرکشش گم شد و در کمتر از سه سال همه آنانی که دراحمدآباد سخنرانی کرده بودند از عرصه سیاسی درون کشور حذف شدند.

* منبع: فصل‌نامه باران، چاپ سوئد، شماره۴۲-۴٣ ، تابستان-پاییز۱٣۹۴

منابع

۱- روزنامه اطلاعاتِ همان روز(۱۴ اسفند) در تیتر بزرگی از حضور یک میلیون نفر بر مزار مصدق نوشت.
۲- مجله امید ایران شماره ۷، اسفند ۱٣۵۷
٣- آیند‌گان سه شنبه ۱۵ اسفند ۱٣۵۷
۴- “جاده ممنوعه” عنوان مقاله‌ای از این مولف که در آن به روزهای تبعید دکتر مصدق در احمد‌آباد می‌پردازد این مقاله در کتاب معرفی وشناخت دکتر محمد مصدق(نشر قطره ،سال ۱٣٨۱) منتشر شده است .
۵- روزنامه کیهان سه شنبه ۱۵ اسفند ۱٣۵۷
۶- روزنامه آیند‌گان شنبه ۱۲ اسفند ۱٣۵۷
۷- گفتگوی تلفنی با هدایت‌ متین دفتری (آوریل ۲۰۱۵)
٨- روزنامه آیند‌گان۱۴ اسفند ۱٣۵۷
۹- ۱۴ اسفند ۵۷ ( یادنامه دکتر محمد مصدق) ، به اهتمام جبهه دموکراتیک ملی ایران، ناشر : شورای ناشران و کتابفروشان، ۱٣۵٨ (سخنرانی آیت‌الله طالقانی)
۱۰- گفتگوی تلفنی با هدایت متین دفتری
۱۱- آیند‌گان سه شنبه ۱۵ اسفند ۱٣۵۷
۱۲- یادنامه دکتر محمد مصدق ( سخنرانی مسعود رجوی)
۱٣- آیند‌گان سه شنبه ۱۵ اسفند ۱٣۵۷
۱۴- یادنامه دکتر محمد مصدق ( سخنرانی سخنگوی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران)
۱۵- یادنامه دکتر محمد مصدق ( سخنرانی هدایت متین دفتری)
۱۶ – اخبار جبهه ملی ، چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱٣۵۷ شماره۱۰۲

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است