آنسوی کاسپین- ضیاء مصباح, دبیر کانون علوم اداری ایران


نگارنده از زمانیکه متولیان موسسات مالی اعتباری گوناگون روییده در نابسامانی مدیریت مالی کشورمان – در اواسط سال ۹۵ ، که عامدا و با برنا مه به دلایل عدم پاسخگویی سیستم در چرایی رشد قارچ گونه این بانک نماها ، تدریجا اعلام ادغام صوری و در پی آن اعلام ورشکستگی « البته از نوع بتقصیر » نموده ، تا زمانیکه وجوهات خلق اله را براساس مدارک متقن موجود به خواص دادند و تادیه بدهی را از خود ی ها که معادل نقدینگی آنان در زمان ادغام بود شروع و به اتمام رساندند …
تا امروز که اقشار در مانده در بلوکه شدن سرمایه حاصل یک عمر پس اندازشان -که استردادآ ن با وعده و وعیدهای ۲ساله مواجه شده و گویا اخیرا با دسته بیل به ساختمان اصلی مراجعه و متولیان کماکان با بهت و حیرت به تصمیمات بانک مرکزی که مجری منویات اویند مینگرند – ضمنا کماکان در مناطق مختلف کشور اعتراضات سرمایه گذاران در اینگونه موسسات ادامه دارد ……
فراتر از حد توان و وظیفه -علاوه بر بسیاری پیشنهادات مدیریتی به متولیان رده تصمیم گیری با انبوهی از مشاورین آبدیده این موسسه – یادداشتها و مقالاتی متعدد همرا ه با درج ما وقع در مطبوعات یومیه منعکس نموده و پیوسته با تصویر چگونگی ها ، مدیران مالی کشور را هشدار دادتا به وظیفه خود در رابطه با تنظیم بازار پولی ، مالی، اعتباری و اداره امور بانک و بانکداری توجه نمایند که کماکان : گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله ماست ….
در سال گذشته «موسسه مالی اعتباری کاسپین » حاصل ادغام حدود ۷ موسسه مالی اعتباری با عملکردی که به رسوایی های عجیب و بزرگ و در نوع خود در جهان امروز بی نظیر « از لحاظ چپاول پس انداز مردم » انجامید تاسیس و کماکان با تشریفات تمام – در صحنه حضور دارد .
کادراین موسسه پاسخگوی مطالبات مردم با حداقل دریافتی ، گردآمده از موسسات منحل شده ، جملگی به روز مره گی و دریافت حداقلی بعنوان مواجب انهم گاه با تاخیر از محل سپرده اعاده نشده طلبکاران انبوه موسساتی که آگاهانه پاسخگوی چگونگی باز پرداحت سر مایه آنان شده اند، زمان را به امید تغییر ستون و فرج سپری مینمایند!!
این تشکیلات نو پا با افرادی خواهان میز و تشریفات که واسطه رد و بدل کردن سپرده های درشت مردم شد ه اند در صورتی میتواند در این شرایط معتبر بماننند که با تقبل همه مشکلات از قبل مشخص ، همت لازم را با برنامه ریزی سریع در مسیر هدف اعمال دارند ،هر چندعملکرد و وضعیت روز مره گی فعلی نوعی ارتباط نا سالم را نشان میدهد .
نا گفته نماند بیش از ۵۰ درصد مطالبات موسسات منحله بالاخص فرشتگان که به تنهایی دارای سرمایه و حق رای در همین حدود در مجامع این موسسه میباشد پرداخت نشده مانده است
رفع دغدغه طلبکاران با طرح مکررنقش بانک مرکزی و عملکرد مجموعه مدیران ، مشاورین ، هیاتهای تصفیه و عملکرد و تعویض آنان ودیگر دست اندکاران پیدا و ناپیدای این صحنه – نقش آفرینی مثبت تمامی مجموعه را با این اوضاع و احوال دور از دسترس مینماید .
وجود رابطه و عدم همکاری جریاناتی در مسیر شناخت داراییها و اهداء حق السکوت به بازرسین و…خود داستان وانفسای دیگری دارد .
استقرار افرادی زحمت کش و دارای قد و بنیه قوی فیزیکی – درواحد روابط عمومی و اطلاعات که متولی پاسخگویی به انبوه مراجعه کنندگان گرفتار سیستم مالی شده اند ، با این باور که ممکنست هیبت آنان پراکندگی مراجعه کنندگان صاحب سر مایه در گردش این موسسه ادغام شده را همراه آورد یا از حملات احتمالی فیزیکی ممانعت نمایند ،نشانی از بی توجهی به همه روابط انسانی دارد .
اشتغال در واحد اطلاعات ظاهری متین ، جذاب و ارام میطلبد تا مراجعه کننده « پریشان صاحب حق » قرار و ارام خود را از دست نداده با افرادی آگاه به حرمت انسانی و حقوق شهروندی با حوصله در بدو ورود مواجه شود .
رعایت شرایط احراز در این مقوله نمونه خوبی از درایت و وقوف متصدیان بکار گماری و انتصابات درهرسازمانی میباشد .
در طبقات دفتر مرکزی که ورود به ان کار ساده ای برخلاف اصول نمی باشد و در مواردی سیستم به پادگان ها شبیه شده و دیدن فرداول دستگاه «که تفویض اختیار اندکی فرموده و همه راهها حتی در امور نه چندان مشکل به ایشان ختم میشود و این تمرکز مزید بر علت شده » با طی هفت خوانی ریز و درشت همراه شده و شاید مدیر عامل به دلیل مشغله فراوان باتجاربی که دارد ، نوع فر مانبری از هیات مدیره ، حجم مسیولیت و….بی خبر از چگونگی ها باشد که رافع وظایف نیست …..
باچشمی بینا نیروی آمده از شعب بنگاههای منحله که اغلب با رابطه واستیصال به آب باریکه ماهانه با هزار و یک زحمت رسیده اند – را فاقد کوچکترین انگیزه مشاهده مینمایید .
اینها همه آینده این موسسه را که ناتوان از اداره محیط خود با تعریف حد اقلی میباشد وبرتعارف افزوده – زیر سئوال برده ومراجعه کننده کنجکاورا نگران میمانید که انگیزه اصلی تهیه این یادداشت میباشد
با تعریف بازرگانی و فعالیت اقتصادی سالم – بدون اتکاء به رانت ، چنانچه این موسسه سر مایه گذارانی دارد که دارد – اقتضا ء مینمود : با چنین سیستم ، هدف وماموریت ، نیروی اضافه ونا کار امد نگران ،پیشینه مدیریت ، تشریفات و….اینگونه مسیولیتی را بنیان گذاران پذیرا نمیشدند
در مقایسه با محل استقرار کادرانبوه نگران و دچار روز مره گی -بخشهایی که مدیران اصلی گرفتار تر از کارکنان عادی مستقرشده اند – سالن ها و اطاقهای آنان به نگهبان ، دفتر و دستک و….مشاهده میشود که داستان آفتابه لگن ۷ دست را به ذهن میاورد واین جنابان دوستدار تشریفات به داشتن مشاورین ریز و درشت در تمامی زمینه ها برآمده از تحمیل آنان و نیروی اضافه بر سازمان مزین میباشند .
نگارنده با هدف ارزیابی برآمده از وظیفه شهروندی در قامت مراجعه کننده ای نگران از سرمایه های اعاده نشده – منقاد ، مسئول وبه یقین رسیده ، این گزارش را مطرح مینماید .
از همه چشمگیر تر وجود نوعی گارد محافظ، که نمیدانم اگر سلامت متولیان در شرف تهدید وتحدید همچون مراجعه کنندگانست – چرا در این وادی ماندگار شده و عرض خود می برند …واگر تهدید امنیتی برآمده از ناتوانی در پرداخت مطالبات مراجعه کنندگان است با کارنامه ای که ملت بخوبی به ان و چگونگی ها واقفند با چه انگیزهایی به این صحنه وارد شده اند …..که هر یک از این سئوا لات بدون پاسخ مانده – و طی حد اقل یکسال اخیر با این بازده ، بر تردیدها افزوده و صرفا حضور فیزیکی را – نشان میدهد .
مدیران مشابه دیگر کارکنان به چکنم ، گذران روز و دادن وعده بخود و مراجعه کنندگان مشغولند و دلسردی عجیب و عریانی براین سازمان از صدر تا ذیل – که از محل پس انداز سر مایه گذاران موسسات منحله تغذیه میشود سایه افکنده است .
یکی از مدیران نسبتا فعال و جویای نام درون این تشکیلات میگفت : اینجا نمونه ای از سیستم مشابه روزگار ۸۰ میلیون ایرانی دیگر است و به دلبر جانان گرفتار امده و خلط مبحث را پیش گرفته اند ؟!.
آقایان متولیان کاردر کاسپین یعنی تقبل کنندگان مسیولیتی پر آب و چشم ، عموما دارای تجربه بانکی در حد مدیریت بوده ، ریگی در کفش ندارند و نگران سرمایه آورده که لازمه ثبت موسسه میباشد هستند ، از ان مهمتر دلواپس تضعیف اعتبار و اینده کارآمدی خود و نام ونشا نشان میباشند بنابراین پیشنهاد میشود :
با ارتباط و هماهنگی با بانک مادر که شهامت افشاء درون این موسسات را با هدایت دولت گرفتارجناب روحانی و با مدیریت آقای سیف ، برخلاف پیشینیان بخود داد و هزینه ها پرداخت نمود ه اند ….
مانده مطالبات مردم رااز زمان «عملا » توقیف غیر قانونی با تعریف اصولی ، بعنوان سپرده با سود رسمی و ارایه سند در اختیار ملت نگران پس اندازهای خود که به سیستم اعتماد کرده و به هیچ وجه از پی گیری تا گرفتن حق فرو گذار نمی نمایند ، قرار دهند و بیش از این در برابراعاده سپرده های ملت به اعتبار « اقتصاد مقاومتی » مقاومت نکنند .
فعالیت و اعتبار در شرف نابودی کاسپین با «جلب اعتماد بازارسرمایه »بشرحی که صادقانه و دلسوزانه آمد یا «اعلام انحلال و ناتوانی » مراتب بطور رسمی ممکن است که «شتر سواری دولا دولا نمیشود» .
قطعا مجموعه سیستم و متولیان اصلی با عنایت به وظیفه خودکه تحت هر شرایطی پاسخگو میباشند ، میدانند که سپرده پرداخت نشده و بلا تکلیف ملت رقمی بیش از آنچه اعلام شده بوده و این جامعه ، سر گردانی و وعده بیشتر را نمی پذیرد.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است