💥کسانی که آنروزها شادی می کردند! علی مرادی مراغه ای


کسانی که امروزه از تجاوز اسرائیل و آمریکا به میهن مان به وجد آمده و شادی می کنند، یا ایرانی نیستند یا ایرانی شرافتمندی نیستند.
من فکر نمی کنم در جهان، مردمی وجود داشته باشد که از حمله ی یک خارجی متجاوزگر به میهن شان خوشحال باشند.
این بغایت اسف انگیز است که امروزه، وقتی برخی کانالهای ماهواره ای فارسی زبان را نگاه می کنم با خود می گویم آیا اینها ایرانی هستند یا اسرائیلی؟!

این جنگ ایران تنها با اسرائیل نیست بلکه با آمریکاست چرا که، پدافند هوایی آمریکا در رهگیری و دفع حملات موشکی ایران با تمام قوا می کوشد و هواپیماها و بمب‌های آمریکایی که تنها خلبانانش اسراییلی هستند در بمباران مناطق مختلف ایران مشارکت دارند.
اما در این میان عملکرد بزرگترین متحد استراتژیک ایرانی یعنی رفیق پوتین جالب است، هیچ کشوری به اندازه روسیه در این سالها ایران را نچاپیده است اما در این روزهای بغایت حساس و اسف انگیز ایران، حتی دریغ از یک پیام همدردی کرملین یا تلاش برای برقراری آتش بس در جنگ.
و البته رفیق پوتین، پریروز فرصت را غنیمت شمرد برای تبریک گویی سالروز تولد ترامپ!
و چه کسی می تواند تردید کند که امروزه ایران تنها با اسرائیل نمی جنگد بلکه با آمریکا می جنگد با بمب ها و هواپیماهای آمریکایی که تنها خلبانانش اسرائیلی هستند!
خدابیامرز پدرم همیشه این ضرب المثل ورد زباش بود:
باشووا کول ده اله سن، اوجا یئردن اله( یعنی حتی وقتی هم میخواهی خاک بر سرت بریزی از جایی بلند بریز…!
یعنی تاکید بر همت بلند…!

اما برگردم به شادی کنندگان اوضاع فعلی ایران و کسانی که در سمت متجاوزگر قرار گرفته اند با هرگونه بهانه و توجیه.
اینکه شما با حکومت کشورت موافق یا مخالف باشی حق طبیعی هر انسانی است اما اینکه در تخریب زیرساختهای کشورت و در سوگ فرزندان کشورت مخصوصا غیرنظامیان میهن ات، اظهار خوشحالی کنی با هیچ اصول اخلاقی سازگار نیست چرا که هر گونه مبارزه برای دموکراسی، آدابی و اصولی دارد و در این میان، قرار گرفتن در کنار متجاوزگر خارجی خیانت آشکار است و غیرقابل توجیه اخلاقی و عقلانی.

این شادی کنندگان، از تاریخ درس نگرفته اند چون تاریخ میهن ما نشان داده که همکاری با تجاوزگر خارجی تحت هر عنوان و بهانه ای، همیشه لعنت و نفرین مردم ایران و نسل های آینده را بدنبال داشته است.
گریزی به تاریخ می زنم، دهها نمونه تاریخی وجود دارد:
در جنگهای خانمانسوز ایران و روسیه که بخش اصلی رنج و درد و ویرانی بر دوش آذربایجان بود و کمتر خانه ای بود که فرزندی یا پدری از دست نداده باشد و مردم به ضد جنگ بدل شده بودند و معترض به وضع موجود. در چنین اوضاع اسف انگیزی شخصی بنام«میرفتاح» در خدمت به روسها سنگ تمام گذاشت!
او با گروهی به مرند رفته قوای کمتر از سه هزار نفری روسی را به تبریز کشاند!
در آن روزهای سیاه، روسها میرفتاح را حاکم تبریز کردند و میرفتاح در حق آنانکه مخالف روسها بودند از هیچگونه جنایتى صرف نظر نکرد «در ملاء عام، مردم را گرفته، به چوب مى‏ بست و آزار می نمود»
اما حکمرانى میرفتاح بر تبریز چندان نپائید چون پس از عقد ترکمنچاى، وقتى روسها ایران را تخلیه کردند میرفتاح نیز چون از «طعنه‏ هاى مردم تبریز و دولت ایران ایمن نبود به روسیه پناهنده شد».
از آن تاریخ به بعد، در میان مردم تبریز، میرفتاح سمبل بدنامی و وطن فروشی شده است و مردم همیشه برای مثال زدن خایینین وطن، میرفتاح را مثال می زدند.
امروزهای سخت بالاخره تمام میگردد اما میرفتاح های فعلی از سرنوشت ننگین او باید عبرت بگیرند و بدانند که صلح و دمکراسی با هجوم هیچ متجاوزگر خارجی بدست نمی آید بلکه تنها جنگ، کشتار، ویرانی و حقارت روحی و… بدنبال خواهد داشت و شرمساری تاریخی برای کسانی که در سمت متجاوزگر خارجی قرار گرفته اند…

سالها پیش این مقاله و ادامه اش را در اینجا (https://t.me/Ali_Moradi_maragheie/852) نوشته ام در نجابت سیاسی ستارخان که گویی تازه است در شناخت و تفاوت اصول و فروع و مروارید و خزف!
حتما بخوانید….

(https://t.me/Ali_Moradi_maragheie

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است