هفتاد و یک سال از کودتای ننگین ۲۸ مرداد میگذرد. کودتایی که مسیر تکاملی تاریخ ایران را تغییر داد و ملت بزرگی را از اوج عظمت و افتخار به حزین ذلت و خواری کشاند. کودتا نه تنها سرنوشت ملت ایران را تغییر داد بلکه در مسیر حوادث جامعه بشری نیزاثری نامطلوب بجای گذاشت. هنوز پس از گذشت بیش از نیم قرن اثرات مخرب آن در منطقه نمایان است.
در عظمت نهضت ملی ایران باید به این نکته توجه داشت که سه قدرت بزرگ جهان در آن روز انگلستان آمریکا، روسیه با وجود تمام تضادهای سیاسی که با یکدیگر داشتند در یک مساله به توافق رسیدند و آن سقوط دولت ملی مصدق بود.
در ۲۸ ماه حکومت دکتر مصدق هر روز یک توطئه و شبهه کودتا روی میداد کودتا از روزی آغاز شد که جمال امامی در مجلس شانزدهم پیشنهاد نخست وزیری مصدق را داد به این امید که او نخواهد پذیرفت و شاه در همان زمان سیدضیا الدین طباطبایی را کاندیدای نخست وزیری کرده بود ولی مصدق على رغم خواسته آنان نخست وزیری را پذیرفت و خیلی سریع توانست با پشتیبانی ملت ایران صنعت نفت راملی اعلام کند و خلع ید را انجام دهد ولی این پایان کار نبود زیرا علت وجود وحیات درباروشبکه وسیع از ایادی انگلستان در وجود شرکت نفت نهفته بود و دولت مصدق در دو جبهه داخلی و خارجی آماج حملات توطنه گران قرار گرفته بود.
در پایان کار برای توطئه گران راهی جز کودتا باقی نماند و ننگ آنرا پذیرا شدند و طرح کودتا با موافقت و هماهنگی دولتهای انگلیس و آمریکا و تایید روسیه و موافقت دربار پی ریزی و اجرا شد.
برای اینکه کودتا جنبه نظامی خود را نشان ندهد ابتدا عوامل خریداری شده خود را از اراذل و اوباش و زنان نگون بخت ) قلعه زاهدی) را به صحنه آوردند و در کنارانان سربازان مسلح با تانک ها و کامیون های ارتش و شهربانی از آنان حمایت کردند و رعب و وحشت در شهر ایجاد نمودند و یکی یکی دفاتر روزنامه ها نشریات کتابخانه ها احزاب را به آتش کشیدندودرپایان خانه دکتر مصدق نخست وزیری را با تانکهامحاصره کرده و آن را به توپ بسته و به تصرف خود درآوردند و پس از غارت آنرا به آتش کشیدند.و بدینگونه کودتا پیروز شد.
مرداد یادآور روزی است که کعبه آمال و آرزوهای ملتی به آتش کشیده شد و پرنده خونین بال آزادی برای همیشه از این دیار رخت بربست کودتا خاطرات تلخ گذشته را بار دیگر زنده کرد، آتشی که اسکندر برافروخت و غارتی که اعراب کردند و کشتاری که مغول انجام داد، ولی همه آنان دشمن و بیگانه بودند این درد را به کجا باید برد که این آتش و غارت و کشتار به دست فرومایگان خود فروخته و بی وطن علیه ملت ایران انجام شد.
به راستی اگر کودتای ۲۸ مرداد انجام نمیشد هرگز انقلاب مردمی ۱۳۵۷ شکل نمیگرفت. آنان که یاد کاشتند.
توفان درو کردند …. تا ما امروزچه بکاریم ….. و فردا چه درو کنیم.!!
در پایان خاطره ای از آن دورانی که در جراید آن زمان انتشار یافته بود را یادآور میشوم :
چندی پس از کودتا در بعد از ظهر یک روز اتوبوسی حامل تعدادی از سران دسته جات ارازل و اوباش شاه دوست در مقابل کاخ مرمر ایستاد آنان وارد محوطه شدند ولی اجازه نیافتند برای شرف یابی وارد کاخ شوند بنابراین در دوصف در جلوی پله های کاخ ایستادند تا آنکه شاه از پله ها پایین آمد و آنانرا مورد تفقد قرارداد و به سینه هر یک مدال رستاخیز ۲۸ مرداد نصب نمود و سپس طی بیاناتی اظهار داشت : « شما ورزشکاران باستانی همیشه حافظ تاج و تخت بوده اید …. و اگر شماها نبودید معلوم نبود سرنوشت ملت ایران چگونه رغم میخورد… و امروز میدانم هنوز از آن گروههای وطن فروش در کشور وجود دارند و شما باید یک یک آنها را شناسایی نمایید آتش به اختیار …. شماها چشم و گوش من خواهید بود…… نشریات نوشتند دیروز عده کثیری از ورزشکاران باستانی به حضورشاه شرفیاب شدند روزنامه راه مصدق که مخفیانه انتشار مییافت صاحبان آن عکس را شناسائی و با شماره گذاری آنها را معرفی کردند. اسامی برخی از آن رجاله ها به قرار ذیل است: شعبان بی مخ طیب حاج رضایی رمضان یخی، برادران هفت کچلون، ناصر جیگرکی امپرموبور ،قدم اصغر شاطر احمد ذوقی حاجی سردار، ماشالل اکبر و مصطفی ذوقی ابراهیم سسکی، محمود مسگر و غیره ).
امروز متاسفانه بازماندگان آن رجاله ها و ساواکی ها در خارج از کشور همان روش و منش گذشتگان خود را
ادامه داده و خواهان بازگشت خاندان پهلوی هستند.
آقای رضا پهلوی همچنان در خواب و رویا بسر میبرد در حالیکه سالهاست سلطنت برای همیشه از ایران رخت بربسته و به قول معروف آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
پاینده ایران
۲۸ مرداد ١۴٠۳