به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر داوود هرمیداس باوند- کورش زعیم


من این افتخار را دارم که درباره یکی از برجسته ترین، فرهیخته ترین و خردمندترین استادان علوم سیاسی، حقوق بین الملل و تاریخ ایران و جهان سخن بگویم، که یک سال پیش در چنین روزی ما را ترک کرد و جامعه علوم سیاسی کشور را یتیم باقی گذاشت. من در دوران زندگی آکادمیک خود با استادان برجسته‌ای برخورد و هم سخن داشته‌ام، مانند میلتون فریدمن استاد بزرگ اقتصاد که در دانشگاه شیکاگو یک کلاس فراموش نشدنی با او داشتم، جان کنث گالبریث استاد بزرگ اقتصاد لیبرال دانشگاه هاروارد و تاثیرگذار در سیاست‌های اقتصادی دولت جان کندی و دولت هندوستان، رابرت گراهام کلارک استاد بزرگ جامعه شناسی و علوم طبیعی، ولفگانگ مومسن استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه کلن آلمان و آکسفورد انگستان، که با همه آنان مکاتبه و بحث داشته‌ام و کتابهای آنان را با اجازه کتبی و پیشگفتارهای خودشان به فارسی ترجمه کرده ام. من داوود هرمیداس باوند را دستکم در رده این بزرگان دانش بشری و شاید خیلی بالاتر می‌شمارم.

دکتر داوود هرمیداس باوند در ۱۳۱۳ خورشیدی در سوادکوه در خانواده اسپهبدان تبرستان که پیشینه پادشاهی ۲۰۰۰ ساله داشتند زاده شد. این خانواده یک شهبانو هم به ما داده و آن شیرین اسپهبدی فرمانروای آل بویه بود که در برابر حمله محمود غزنوی ایستاد و او را منصرف کرد، زیرا محمود نمیخواست از یک زن شکست بخورد. این زن دلاور را شما به نام ملک خاتون می‌شناسید. پدر دکتر باوند، سیف‌الله خان و پدر بزرگشان، اسماعیل خان امیرموید باوند سوادکوهی (زاده ۱۲۲۳ خورشیدی)، و پدر جد ایشان ابراهیم خان شعاع الملک عضو شورای سلطنتی ناصرالدین شاه بود. پدر بزرگ ایشان امیر موید فرمانده فوج (هنگ) سوادکوه بود. وی هر چند با دربار قاجار روابط خوبی داشت، ولی با پیمان ۱۹۱۹ انگلستان با احمد شاه مخالفت کرد و به همین دلیل به کرمانشاه تبعید شد. همین امر موجب قیام پسرعموی پدر دکتر باوند، لهاک خان سالار جنگ، در خراسان شد. پس از استقرار قانون مشروطه، به مشروطه خواهان پیوست و در دورهٔ سوم مجلس شورای ملی از سوی مردم ساریتنکابن به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.

پیمان ۱۹۱۹ انگلستان با احمد شاه، که با رشوه ۴۰۰ هزار تومانی به وثوق الدوله، نخست وزیر وقت، امضا شد، همه امور لشگری و کشوری را زیر مدیریت انگلستان قرار میداد. در نخست وزیری مشیرالدوله، امیرموید از تبعید آزاد و به فرماندهی قشون (لشگر) مازندران منصوب شد.

در زمان رضا شاه که خود سوادکوهی بود و نمی‌توانست قدرت بزرگی را در آن منطقه تحمل کند، به بهانه تخته قاپو کردن (اسکان دادن) عشایر، سرلشگر امیراحمدی را برای حمله به سوادکوه فرستاد که به شکست امیر موید منجرشد و او با خانواده‌اش به ایل آتابای در استرآباد پناهنده شد. در فروردین ۱۳۰۳ یاور احمدخان حکیمی، رئیس قوای استرآباد، هژبر سلطان و سهم‌الممالک دو پسر امیرموید، که عموهای دکتر باوند بودند را به بهانهٔ دادن مواجب فراخواند و به محض رسیدنشان آنان را دستگیر و اعدام کرد.

جدال میان امیر موید و رضا خان سردار سپه، داستان بسیار جالبیست که کتابی در این باره نوشته شده و اینکه پیشنهاد کودتا نخست به امیر موید داده شده بوده، ولی او از این فرصت استفاده نکرد. با اینکه امیر موید همیشه به یک دولت مقتدر باور داشته، این را هم از او نقل می‌کنند که گفته باید تفنگ را از سرباز گرفت و به او کتاب داد“. این چکیده ای از پیشینه خانوادگی دوست از دست رفته ما دکتر باوند بود.

داوود هرمیداس باوند پس از گذراندن دوره ابتدایی در دبستان ابن سینا، به دبیرستان فیروز بهرام رفت. در آن زمان دبیرستان فیروز بهرام از دید آکادمیک بهترین پس از دبیرستان البرز بود، ولی از دیدگاه حقوق بشری پیشرفته ترین در ایران. در فیروز بهرام آن زمان، پیش از تصرف کشور توسط جمهوری اسلامی، زرتشتی و شیعه و سنی و مسیحی و یهودی و بهایی و بی‌دین همه روی یک نیمکت در کنار هم می‌نشستند و درس میخواندند؛ و همه با هم دوست بودند. بسیاری از بزرگان دانش و ادب از آنجا فارق التحصیل شده اند. همین آزادگی فیروزبهرام مرا هم جذب کرد و علی رغم خواست پدرم بجای دبیرستان البرز در فیروزبهرام درس خواندم.

پس از دانش آموختگی دبیرستانی، باوند وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد. پس از پایان دوره دانشگاهی برای ادامه تحصیل به امریکا رفت. دکتر باوند فوق لیسانس خود را در دانشگاه هوارد۱ و دکترای خود را در روابط بین‌الملل در دانشگاه امریکن۲، هر دو در واشینگتون، دریافت کرد. پایان نامه او ایران در دیدگاه استراتژیک شوروی در سالهای ۱۹۱۷۱۹۶۳بود.

کارهای سیاسی باوند در دوران دانشجویی: از جمله فعالیت های سیاسی دانشجویی او در واشینگتن ایجاد انجمن دانشجویان ملی ایرانبه اهتمام ایشان که اعضای هیئت رئیسه آن در انتخابات انجام شده مرکب از هرمیداس باوند بعنوان رئیس، علی اکبر طباطبایی و صادق قطب زاده نواب رئیس انتخاب شدند. در این میان، علی اکبر طباطبایی به سبب فعالیت سیاسی که برای بازگشت شاه به ایران پس از انقلاب اسلامی میکرد در واشنگتن ترور شد، و صادق قطب زاده به اتهام تلاش برای کودتا علیه نظام اسلامی در تهران اعدام شد. دکتر باوند خودش عضو نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی بود.

پس از بازگشت به ایران، ایشان در ۱۳۴۲ در وزارت خارجه استخدام و به کمیته چهارم سیاسی منصوب شد. در سالهای ۱۳۴۵ و ۴۶، در یک ماموریت خارجی به لندن رفت تا اسناد مربوط به حقوق تاریخی و حقوقی ایران بر جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسو (ابوموسی) را جستجو و گردآوری کند، که منجر به یک گزارش جامع درباره حقانیت تاریخی و حقوقی ایران بر جزایر مذکور شد.

میخواهم توجه شما را به ماموریت و مسئولیت‌های مهم او در زمان اشتغال در وزارت امور خارجه جلب کنم. چند تن را می شناسید که در این همه مسئولیت‌های بین‌المللی خدمت کرده باشد:

عضو هیئت نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد، و در آنجا:

نماینده ایران در کمیسیون اول سیاسی، عضویت در کمیسیون استفاده صلح جویانه از فضای ماورای جو، از جمله ماه و اجسام سماوی، عضویت در کمیسیون بستر دریا و کمسیون تجدیدنظر و اصلاح منشور ملل متحد، کمیسیون حفظ محیط زیست، رئیس کمسیون حقوقی مجمع سازمان ملل متحد، معاون کمیسیون تدوین کننده کنوانسیون بین المللی مبارزه علیه گروگانگیری که پس از چند سال تصویب نهایی شد. البته چون همزمان ما در ایران از دیوار سفارت امریکا بالا رفته و گروگانگیری کرده بودیم، بازگشت ایشان به کمیسیون منتفی شد.

شرکت در کنفرانس های بین الملل:

الفکنفرانس منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، ژنو ۱۹۶۸.

بکنفرانس فوق العاده ناظر بر تنظیم و کاهش تسلیحات، ۱۹۷۰.

جکنفرانس بین المللی دریاها، کاراکاس ۱۹۷۱.

دکنفرانس ناظر بر تدوین کنوانسیون تدفین و تخلیه زائدات، رکیاویک، ایسلند، ۱۹۷۱.

فعالیت های اداری پس از انقلاب:

الف – ریاست دفتر حقوقی وزارت امور خارجه

ب – ریاست کمیته هشتم سیاسی

پ – رئیس هیئت نمایندگی ایران در سازمان همکاری ایران و عراق ناظر بر قرارداد ۱۹۷۵ ایران و عراق درباره اروند رود.

همکاری های آکادمیک:

دکتر باوند پیش از بازگشت به ایران، دو ماه در دانشگاه رودآیلند۳، شهر کینگزتُن۴ استان رُدآیلند امریکا، تدریس کرد. در ایران نخست از سال ۱۳۶۱، در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران؛ از ۱۳۶۴، در هیئت علمی دانشگاه امام صادق؛ از ۱۳۶۷، استاد مدعو در دانشگاه شهید بهشتی؛ از ۱۳۸۴، استاد مدعو در دانشگاه علامه طبا طبائی؛ دانشگاه پدافند ملی، از ۱۳۹۲؛ و در علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد.

تألبفات ایشان:

مبانی تاریخی و حقوقی ایران بر جزایر تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی به زبان انگلیسی در نیویورک، که ترجمه فارسی آن بوسیله دفتر خدمات دعاوی ایران و امریکا انجام گرفت، ۱۹۶۶.

دریاهای بسته و نیمه بسته، توسط دانشگاه رُدآیلند ۱۹۷۰.

جزایر خُرد و دیپلماسی کلان، به زبان انگلیسی در نیویورک ۱۹۸۱.

مسئله بمباران سکوی نوروز توسط عراق و نقض تعهد بین المللی و مسئولیت‌های ناشی از آن، چاپ دانشگاه تهران ۱۳۸۲.

فعالیت سیاسی دکتر باوند:

ایشان در دوران دانشجویی در ایران عضو نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی شدند که به همراهی محمد نخشب در امریکا هم ادامه یافت.

در گذر زمان، من و دوست فرهیخته، استاد دانشمند و همرزم بسیار گرامیم دکتر داوود هرمیداس باوند بار ها از یک راه گذر کرده ایم بی اینکه با هم برخورد کنیم، مانند دبیرستان فیروزبهرام، دانشگاه امریکن واشینگتن که من سه ماه در آنجا دوره اجباری زبان را گذراندم، تا اینکه در آستانه دهه ۱۳۸۰، هر دو در خانه شادروان دکتر پرویز ورجاوند که با یک منظور نشست داشتیم ملاقات کردیم و آشنا شدیم. این مقدمه شرکت ایشان در کنگره ۱۳۸۲ جبهه ملی ایران و انتخابشان به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی ایران با بالاترین رای شد. در انتخابات داخلی شورای مرکزی جبهه ملی ایران، ایشان به عضویت هیئت رهبری و سخنگویی جبهه برگزیده شدند. از آن روز تا پایان، من با افتخار به همکاری بسیار نزدیک با ایشان و شادروان دکتر پرویز ورجاوند، که در ۱۹ خرداد ۱۳۸۶ از میانمان رفتند، بوده‌ام.

ایشان در ۱۳۹۷ بار دیگر به عضویت هیئت رهبری جبهه ملی ایران، شورای ششم، برگزیده شدند که تا پایان زندگی در این سمت به میهن و جبهه ملی ایران خدمت کردند.

کورش زعیم

تهران، ۲۱ آبان ۱۴۰۳خ

۱ Howard University

۲ American University

۳ Rhode Island University

۴ Kingston, Rhode Island

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است