احسان هوشمند نسبت به قومگرایی در دولت پزشکیان هشدار داده و نوشته: «این فیلم نه درباره مباحث کلی کشور، بلکه موضوعات قومی مورد توجه مصاحبهشونده بود. قاعدتا مسئولان دفتر رئیسجمهور و نهاد ریاستجمهوری بیش از شهروندان عادی درباره قومگرایی و مخاطرات افراطگرایی قومی و ریشههای قومگرایی و وابستگی قومی به سرویسهای جاسوسی بیگانه، مطلع و آگاه هستند. در مصاحبه کوتاهی که روز گذشته انجام شده، مصاحبهگر که از نیروهای سیاسی قومگرای شناختهشده است، میکوشد تا با پرسش جهتدار و قومگرایانه مصاحبهشونده را وارد دام قومگرایی کند. مصاحبهشونده با استفاده از زبان و گویش باکو و با استفاده از مفاهیم مدنظر تجزیهطلبان مانند استفاده از مفهوم «ملت» برای یکی از اقوام ارجمند ایرانی، این نکته را به مخاطب القا میکند که رئیسجمهور نیز با کاربست چنین مفهومی برای اقوام ایرانی همراه است.»
وی معتقد است که «مصاحبهشونده با کاربست مفاهیم غلط و نادرست درباره اقوام ایرانی از واژه ملت برای اقوام ایرانی استفاده میکند و چند بار از این مفهوم استفاده میکند، اما مشخص نیست چرا مسئولان دفتر با او به دلیل استفاده از واژههای مجعول و تجزیهطلبانه برخوردی نکردهاند و اجازه دادهاند چنین مفاهیمی طرح و ضبط و سپس رسانهای شود.»
او تاکید میکند که «ملت یکپارچه ایران متشکل از اقوام ایرانی است، نه ملتهای منفصل و جدا از هم!»
او همچنین میپرسد: «آیا بناست تجزیهطلبان و افراطیهای قومگرا با استفاده از چنین اقداماتی آنهم در چنین سطحی استفاده از واژهها و مفاهیم تجزیهطلبانه را رسمیت و رواج دهند؟ آیا مسئولان دفتر رئیسجمهور در تنظیم برنامهها و محتواهای طرحشده دقت لازم را مبذول داشتهاند؟ آیا مسئولان دفتر متوجه بودهاند که این فرد با چه هدفی اقدام به چنین کاری کرده است؟»
نقد دیگری که به این مصاحبه وارد میکند این است که «در گفتگو، مصاحبهگر از رئیسجمهوری درباره موضوع معادن میپرسد. چنین موضوعاتی مسئلهای حساس و مخاطرهانگیز است. قومگرایان افراطی مدعی هستند معدن مس سونگون به شرکت ملی مس ایران در کرمان منتقل میشود و به اصطلاحِ تجزیهطلبان، مس سونگون «غارت» میشود، یعنی انتقال مس به استان دیگری در کشور غارت محسوب میشود. اگر چنین ادعایی درست باشد، شرکت پالایش نفت تبریز هماکنون سهم حدود هفتدرصدی از توان تصفیه نفت خام کل کشور را در دست دارد، پس نفت خوزستان غارت میشود و به تبریز رهسپار میشود. یا گاز خوزستان برای مصرف به پتروشیمی تبریز منتقل میشود، پس آیا انتقال گاز به تبریز نشانی از غارت خوزستان است؟ بیش از ۴۰ درصد آب آشامیدنی تبریز نیز از سد شهید کاظمی بوکان تأمین میشود. آیا انتقال آب بوکان برای مصارف مردم شریف و عزیز تبریز هم غارت محسوب میشود؟ آیا ورود مقامات ارشد کشور به چنین دامهایی به جز ایجاد خلل در وفاق ملی و انسجام ملی کارکرد دیگری دارد؟ آیا به دلیل تراکم کارها غفلتی رخ داده است؟ آیا با چنین استدلالی محلیگرایی افراطی موجب رودررویی ملت ایران نمیشود؟ آیا استمرار چنین رویکرد و جلساتی موجب بسط فعالیتهای قومگرایانه در کشور نمیشود؟ پدیده قومگرایی از ابتدای تولد در کشور به سرویسهای جاسوسی خارجی متصل بوده و بهعنوان ابزار فشار این کشورها عمل کرده است.»