اختیارات مدیران درهمه سطوح باید با مسئولیتهای آنان برابری کند، شاهد بودیم که رئیس جمهورصادق و دلسوز جناب خاتمی، در بالاترین سطح اجرایی، از کمبود اختیارات و نابرابری آن با مسئولیت-ها میگفت. در سطوح میانی و پائین تر نیز چنین است، ولی معمولاً مدیران، از کمبود اختیارات خود گله مند نیستند.
زیرا حفظ پست، به ویژه اگر با شایستگی احراز نشده باشد،که نمونه بسیار عجیب انرادر رده های مختلف بسیاری سازمانهای متولی بهبود مدیریت نیروی انسانی و ایجاد انگیزه خدمت در این جمعیت درد مند میلیونی….و حاصل ان در تمامی صحنه ها را میتوان بخوبی مشاهده کرد…
در اینجا انسجام و وابستگی متقابل اصول اساسی مدیریت را به خوبی میتوان دید.
تا انجا که جناب پزشکیان اخیرا بدان اشاه داشت
نظام اداری به خودی خود امکان تحول را دارد، اگر نظام سیاسی آمادگی آن را داشته باشد که زمینه آن را فراهم سازد……
یعنی کوتاهی از جانب نظام اداری نیست……
یکی از مشکلات پیروی از شیوه مدیریت عمودی و از بالا به پائین به روال سنتی است.
کاربرد گسترده بخشنامه ها با مضمون و محتوای آمرانه و دستوری و حتی تهدیدآمیز رویه ای کاملاً آشناست.
عباراتی مانند “مدیران موظفند “یا” سازمان-ها مکلفند” همواره در قوانین و مقررات و بخشنامه ها دیده میشوند.
گاه عبارات تهدیدآمیزی چون “عدم اجرای آن به منزله و موجب پیگرد قانونی است” هم معمولاً مکمل آنهاست.
در شرایط گذشته( منظور اوایل دوران پهلوی اول ) که کمبود کارشناس و مدیران تحصیلکرده دانشگاهی در نظام اجرایی کشور وجود داشت ، قوانین و مقررات دستوری و دستورالعملها و بخشنامه هایی از این دست ناگریز مینمود ، زیرا سیستم اجرایی کشور بر دانش و تجربه مفید مدیران اجرایی به ویژه در سطوح پائین تر کمتر اعتماد داشت و دستورات لازم از بالا صادر میشد.
در وضعیت فعلی به جای دستورات از بالا به پائین بر دانش و خرد مدیران و کارکنان اعتماد میشود که میتوان آن را« مدیریت ارشادی» نامید،
بستر اطلاعات و ارتباطات پیشرفته نیز در خدمت مدیریت امروز است ،کافی است آخرین یافته های پژوهشی بر روی سایت مدیران گذاشته شود و دانش آنان به روز شود و تصمیم گیری درست «به جز تصمیمات راهبردی» به خود آنان واگذار گردد.
مهمتر اینکه : باید توجه داشت که فساد اداری منحصر به ارتشاء و اختلاس نیست ….
هرگونه تصمیمات خودسرانه و صرف منابع کشور در بیرون از چارچوب های قانونی فساد اداری است، حتی اگر با هدف سودجویی شخصی هم نباشد. ..گسترش دامنه مفاسد اداری بعد از انقلاب دور از انتظار مینمود. ولی متأسفانه گسترش یافته
برای برخورد با مفاسد اداری برخورد با اشخاص و کانون های فساد کافی نیست گرچه لازم است اما باید با «شرایط و زمینه های فساد پرور» و با علت برخورد کرد نه با معلول ….که زمینه اداری دارد ،
در غیاب اصول شایستگی و پاسخ گویی بروز فساد بسیار طبیعی است، در دهه های گذشته بیش از هر زمانی قانون نوشته شد، اصلاحات قانونی انجام گرفت. ساختارهای سازمانی بازسازی شد و تنها چیزی که بدان پرداخته نشد عنصر اساسی مدیریت بود
***یکی از مهم ترین مشکلات نظام اداری «اُفت جایگاه کارشناسی به میرزا بنویسی» است، به این معنا که:
کارشناس در جایگاه تصمیم سازی و مدیر در جایگاه تصمیم گیریست. کارشناسان بررسی ، ارزیابی و تحلیل میکنند، و یافته های خود را در گزارش های کارشناسی مینویسند. گفتگوهای انجام شده در نشست های اداری نیز معمولاً صورتجلسه و مستند میشوند. مدیران بایستی برپایه یافته ها و پیشنهادهای کارشناسی بهترین تصمیم را اتخاذ نمایند.
در حالیکه در موارد بسیاری یافته ها و گزینه های پیشنهادی کارشناسی نادیده گرفته و مد یران با نظر خود تصمیم گیری مینمایند، وتاسف اور اینکه پی آمدهای تصمیم خود را نیز با این تر تیب عهده دار نمیشوند .
بعد از انقلاب چنانکه افتد و دانی نگاه رئیس و مرئوسی جایگزین و در این نگرش کارشناس همان چیزی را مینویسد که مدیر میخواهد. امنیت شغلی هم ایجاب میکند که کارشناس از خواسته رئیس خود فرمانبری کند. این چنین است که جایگاه کارشناسی از تصمیم سازی به میرزا بنویسی اُفت میکندو مانع پویایی فرد.
در تئوری مدیریت و رابطه میان فرد و سازمان امده :
ارزشمندترین چیزی که نیروی انسانی ارایه میدهد نوآوری و خلاقیت و انچه سازمان به فرد میدهد امکان پیشرفت شغلی متناسب با شایستگی هاست.
کارشناس تصمیم ساز که استقلال نظر او پاس داشته میشود میکوشد نوآور و خلاق باشد و آن که میرزا بنویس شده از هیچگونه استقلال نظر برخوردار نشده ، تدریجا زمینه نوآوری و خلاقیت را سر کو ب میکند.
**در مبحث نادیده گرفته شدن شایسته سالاری و دیگر اصول مدیریت… به سه اصل اساسی لازم است بپردازیم : شایستگی، پاسخگویی و برابری اختیارات و مسئولیت ها. هر انقلابی بحران مدیریت را در پی دارد و در شرایط بحرانی اصول اساسی مدیریت نادیده گرفته میشود، ولی نکته اساسی در مفهوم بحران نهفته است….. بحران به خودی خود «گذرا بودن» را در خود دارد و نمیتواند همیشگی و پایدار باشد. پس با گذر از بحران باید به اصول بازگردیم.
در حالت کلی دوره بحران تا زمانی ادامه مییابد که نظام نوین جایگزین نظام پیشین شود.
پس از انقلاب دولت موقت تشکیل شد، قانون اساسی تدوین یافت، رفراندوم برگزار شد، و سپس دولت قانونی جایگزین دولت موقت گردید، و این همان دوره بحرانی است.
ولی متأسفانه آغاز جنگ تحمیلی به دوام بحران کمک کرد و آن را هشت سال دیگر به درازا کشانید.
پس از ان نیز نظام سیاسی کشور با ماهیت انقلابی خود راه هرگونه مراوده و تعامل با کشورهای دیگر را بر روی خود بسته و شرایط بحرانی را تداوم بخشید،پس هنوز زمینه بازگشت به اصل شایستگی و تقدم تخصص که راه گشااست بر تعهد که صرفا در جای خود معتبر فراهم نشده.
نظام اداری در درون نظام سیاسی جای دارد و نمیتواند رأساً اصول اساسی مدیریت را اعمال نماید، مگر آنکه نظام سیاسی کشور چنین گشایشی را فراهم سازد.
البته مسئولان سیاسی شایستگی را با مبانی سیاسی خود تعریف و تفسیرمیکنند.
اصل شایستگی و تعاریف استوار آن با تعابیر و تفاسیر سیاسی خدشه بر نمیدارد.
دوره بحران کی سپری و زمینه بازگشت به اصل شایستگی فراهم خواهد شد ؟ هنوز شایسته سالاری در شعارهای سیاسی مطرح میشودو اثار بی دقتی به این مهم را در عرصه اجتماع می بینید !
ازدو دیدگاه درونی و بیرونی به اصل پاسخگوئی باید اشاره نمود:
هر مسئولی در درون سازمان و در سلسله مراتب اداری باید پاسخگو باشد و دیدگاه بیرونی مجموعه یک وزارتخانه یا سازمان که باید بتواند از عملکرد خود در برابر جامعه پاسخگو باشد.
اگر جامعه در اداره امور کشور مشارکت داشته باشد میتواند خواستار و پیگیر پاسخگویی مسئولان باشد، در غیر این صورت مسئولان هیچ دلیل یا انگیزه ای برای پاسخگویی نخواهند داشت. در شرایط کنونی کشور …که مشارکت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم به حداقل ممکن کاهش یافته نمیتوان اصل پاسخگویی را مطالبه و به جریان سالم اداره امور امیدوار بود!
پاسخگویی با اصل شایستگی وابستگی دارد. در غیاب اصل شایستگی، پاسخگویی نیز رنگ خواهد باخت.
کسانیکه با نداشتن کفایت شغلی و با وابستگی به بالادستی ها منصوب میشوند تنها در برابر همان ها پاسخگو خواهند بود، و این همان پاسخگویی درونی یا سلسله مراتبی است که اگرچه لازم است ولی کافی نیست…… ملاحظه میفرمایید که اصول اساسی مدیریت با یکدیگر پیوستگی داشته و لازم و ملزوم یکدیگرند…….